eitaa logo
#کانال_مطالب_تحلیلی ( #محمدرضاقربانی )
398 دنبال‌کننده
201 عکس
1.6هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ : ما زندانیان سیاسی. ✳️ طبل توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم فائزه‌ هاشمی عضو مرکزیت حزب کارگزاران در نامه‌ای از زندان می‌گوید مشاهداتش در میان زندانیان سیاسی‌، حالش را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند، زندانیان سیاسی در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی هستند. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کرده‌اند، بر سر هم‌بندیهای خود می‌آورند. او همچنین ادعا کرده که هم‌بندی‌های سیاسی‌اش می‌خواهند او را بکشند. ✅ در بخش‌هایی از نامه فائزه‌ هاشمی که با شوک در میان مدعیان اصلاح‌طلبی و عناصر معارضه‌جو مواجه شده، آمده است: - مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند، مانده‌ام بر سر دوراهی، و اما چرا؟ این سطور را با اشک و آه می‌نویسم و یکی از سخت‌ترین تصمیمات در طول زندگی 60 ساله‌ام می‌باشد، بعد از 22 ماه همراهی و گوشزد و گفتن و هشدار و ندیدن نتیجه، برای بیان حقیقت و آگاهی عمومی که از ویژگی‌های شاید خوب و شاید بدم باشد راهی جز نوشتن و انتشار برایم نمانده. حق مردم است که واقعیت را بدانند. - زندان اوین، بند زنان سیاسی، همجواری با مبارزین نام‌آشنا، خاطرات خوب و بد، تلخ و شیرین، باورهای مشترک و گاهاً در عمل متفاوت. در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. هم‌بندیانی که کمتر یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگ‌نظری‌ها، تهمت‌ها، پرونده‌سازی‌ها، هتاکی‌ها، حذف و طردها، تخریب شخصیت‌ها و گاهاً ضرباتی را نوش جان می‌کنند. به عبارت دیگر هم‌بندی(بخوانید گروه فشار داخل بند)هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب و شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده. و عجیب‌تر سکوت یا همراهی و ادامه دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است. - چرا کور و کر شدیم؟ وضعیت به گونه‌ای است که جز زندانیان ریشه‌دار و یا قدیمی، جدیدالورودها (بالای۹۰%) در کمتر از حداکثر یک هفته، البته اگر ماندگار شوند، شوکه و مبهوت و پشیمان که این‌ها بودند چهره‌هایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر می‌کردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ و در آرزوی خلاصی و پی گرفتن زندگی و پشت سر را نگاه نکردن. می‌گویند در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند. متأسفانه و شوربختانه راضی می‌شوند به شرایط موجود و در انتظار و در تلاش برای آزادی، با وثیقه و یا بی‌وثیقه آزاد می‌شوند و غیر از مواردی انگشت‌شمار دیگر خبری در صحنه مبارزات از آنها نمی‌شنویم. - برای من که در سال 1391 نیز در زندان بودم، در مقایسه با این دوره چنین شرایطی به ابتذال کشیدن مبارزه است. در آن سال چپ‌ها و پادشاهی‌خواهان را نداشتیم. می‌گویند برخی از چپ‌ها هرجا و هر زمان که تعدادشان زیاد می‌شود، باند تشکیل می‌دهند، دسته‌جمعی به دیگران تهاجم می‌کنند، از خطاهای هم حمایت می‌کنند و دیگران را به خاک سیاه می‌نشانند. مردان زندانی نیز تجربه‌های مشابهی دارند. متأسفانه برخی مدافعین حقوق بشر زندانی نیز به این‌ها پیوسته‌اند. انگاری تقسیم کار کرده‌اند در سلطه بر دیگران ولی با نقش‌های متفاوت. وضعیتی که در اپوزیسیون در داخل و خارج کشور و در فضای مجازی نیز مشاهده می‌شود.  - برای برخی از این مبارزین زندان مکانی است که با آن شخصیت و اعتبار و شهرت کسب کرده و می‌کنند. فقط بودن در زندان برای‌شان ارزش است و عملا در تعارض با آرمان‌های سابق خود روزگار سپری می‌کنند.  - و اما بعضی نمونه‌ها از این رفتارهای فاشیستی که ذکر همه آن مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود: در جلسه عمومیِ بند موضوعی رأی می‌آورد برخلاف نظر این افراد که در اقلیت بوده‌اند. جلسه تمام نشده با داد و ایجاد فضای همراه با وحشت و ارعاب به این رأی‌گیری اعتراض و آن را باطل می‌کنند. می‌گویند چون ما سالها در زندان بوده و هزینه زیادی داده‌ایم، نمی‌شود افراد جدید تصمیمات قدیمی‌ها را کنار بگذارند، چنین حقی ندارند. 💢ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
✳️ دیکتاتورهای در بند! ✅ آنچه مسئله زندان سیاسی در این کشور است، نه زندان‌بان که زندانیان هستند! این مدعیان «در کلام عالی و در عمل خالی» هستند! نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتور‌های کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. کاش فرصتی پیش می‌آمد که نوجوانان و جوانان دهه هفتادی و هشتادی که این روز‌ها قدکشیده‌اند و به میدان سیاست وارد شده‌اند، داستان این دیکتاتور‌های کوتاه قد تاریخ سیاسی این کشور را می‌خواندند تا به معنای واقعی متوجه می‌شدند که چگونه در جنگ تحریف شکل گرفته به مدد فضای مجازی، جای جلاد و شهید عوض شده است اپوزیسیون جمهوری اسلامی (که خود ملقمه‌ای از اندیشه‌ها و گرایش‌های عجیب و غریبی است که گاه خودشان به خون خودشان تشنه‌اند و بر سر کوچک‌ترین موضوعی با هم وحدت نظر ندارند!)، در فضای پروپاگاندای رسانه‌ای ایجاد شده به مدد حمایت رسانه‎های بیگانه، در طول 45 سال گذشته، تلاش کرده است تا چهره هولناکی از جمهوری اسلامی به افکار عمومی جهانیان نشان دهد و نظام اسلامی را به دیکتاتوری و خون آشامی متهم کند! در این فرآیند بخشی از تصویرسازی‌های دروغین به زندان‌های جمهوری اسلامی اختصاص دارد که معمولاً تصویری تیره و تار از آن جلوه‌گر شده و ادعا می‎شود زندانیان از حقوق اولیه محرومند و این محدودیت‌ها بیشتر زندانیان سیاسی را در رنج و ناکامی فرو برده است. در این میان، گزارش‌هایی که حتی نهادهای بین‌المللی حامی حقوق بشر ارائه کرده‌اند به خوبی ابطال این دروغ‌ها را اثبات کرده است. در برخی موارد نیز اعترافات زندانیان سیاسی به کمک افکار عمومی آمده و بر بی‌اعتباری آنها شهادت داده است! در همین راستا این روزها نامه‌ای از «فائزه هاشمی» در فضای مجازی انتشار یافته که به خوبی حقایقی از اوضاع زندانیان سیاسی در کشور را آشکار کرده است و حکایت از آن دارد که آنچه مسئله زندان سیاسی در این کشور است، نه زندان‌بان که زندانیان هستند! فائزه که دو سال است در زندان اوین به سر می‌برد و محکومیت او تا مهرماه سال آینده ادامه خواهد یافت، اعتراف کرده که مشاهداتش از زندان حالش را از هر مبارزه‌ای به هم زده و او را بر سر دوراهی قرار داده است! او توصیفی از زندانیان سیاسی مدعی مخالفت با جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد که تأمل‌برانگیز است! به گفته فائزه، این مدعیان «در کلام عالی و در عمل خالی» هستند! «نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند؛ هم‌بندیانی که کمتر یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگ‌نظری‌ها، تهمت‌ها، پرونده‌سازی‌ها، هتاکی‌ها، حذف و طردها، تخریب شخصیت‌ها و گاهاً ضرباتی را نوش جان می‌کنند؛ به عبارت دیگر، هم‌بندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب و شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده و عجیب‌تر سکوت یا همراهی و ادامه‌ دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است. بارها پرسیده‌ام چگونه است که می‌شود با این افراد همراه شد، ولی با مستبدین در کشور نه؟ یعنی هم چوب را بخوریم و هم پیاز را، هم در زندان باشیم و هم با دیکتاتور سازش کنیم؟ چرا کور و کر شدیم؟» آنچه در نامه سرگشاده فائزه آمده، به خوبی حقیقت هویتی و شخصیتی مخالفان و معاندان جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد و از چهره واقعی این افراد پرده برمی‌دارد. این تعبیر که این افراد «در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند.» فردایی را نشان می‌دهد که خدای نخواسته این افراد بخواهند در این سرزمین از قدرتی برخوردار شوند! آن روز است که بلاهایی که این مستبدان بر سر ملت خواهند آورد، آشکار خواهد شد. مروری بر تاریخ عملکرد این خودکامگان سیاسی در دهه 1360 به خوبی ذات پست و پلید و حیوانی آنان را آشکار می‌کند. آنگاه که در پرونده ایشان فهرست 17 هزار شهید ترور مشاهده می‌شود که اغلب آنها مردمان عادی این سرزمین بودند که جرمی جز حمایت از انقلاب اسلامی ملت ایران نداشتند! این مردم‌فریبان که خود را از تبار خلق و توده و ... می‌خواندند، به سادگی بر روی آنان آتش گشودند و ناجوانمردانه و به غفلت و با فجیع‌ترین روش‌ها آنها را به شهادت رساندند. 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇