eitaa logo
کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی
531 دنبال‌کننده
303 عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ سیل جمعیت عظیمی که طی دو روز گذشته در تبریز، قم و تهران برای بدرقه رئیس‌جمهور شهید و هیئت همراه تا بهشت آمده بودند، و جمعیت عظیم‌تری که امروز در مشهد برای ادای احترام به این بزرگواران خواهند آمد، را بگذارید کنار جمعیتی که برای سردار شهیدمان سلیمانی آمده بودند. در کجای دنیا چنین تحولات عجیب اجتماعی سراغ دارید؟ کدام کشور را می‌شناسید که وقتی رئیس‌جمهور یا یک مقام ارشد نظامی‌شان، از دنیا می‌رود، این طور مردم به نشانه قدرشناسی در مراسم تشییع پیکرشان حضور یابند؟! اگر بحث رسانه و تاثیر تبلیغات رسانه‌ای است که باید گفت، تمام رسانه‌های تاثیرگذار و عظیم دنیا علیه این بزرگواران بسیج شده بودند. ضمن اینکه آنها می‌توانستند برای چهره‌های از دست داده‌شان نیز با همین صنعت بزرگ رسانه‌ای که دارند تبلیغ کنند. به این نکته مهم هم توجه کنید که، این جمعیت عظیم، از شرایط اقتصادی کشور ناراضی‌اند و چه‌بسا انتقاداتی هم به دولت آقای رئیسی داشته‌اند! این دعا و اشک و جمعیت میلیونی چگونه با این انتقادات و مشکلات و نارضایتی‌ها قابل جمع است؟! بررسی دقیق این موضوع نیاز به کار جامعه‌شناسی و پژوهش‌های مستقل دارد. جامعه‌شناسان می‌توانند بیایند و پاسخ این سؤال کلیدی و مهم را بیابند. اما ما فکر می‌کنیم، بخشی از پاسخ این سؤال، زمینی نیست. خدای مهربان، عادل است و خلف وعده نمی‌کند. عزت و ذلت هم دست خداست که إِنَّ الْعِزَّّّهَ لِله جَمِيعًا... تصور حقیر این است که، رئیسی عزیز و همراهانش اگر شهید نمی‌شدند، جای تعجب داشت! نزدیکان رئیس‌جمهور شهید می‌گویند،  «طلب شهادت» جزو اصلی دعاهای این بزرگوار بود. 4⃣ آمدن این همه جمعیت به خیابان‌ها و این همه اشک ریختن‌ها برای دولتمردانی که به اعتراف دوست و دشمن، با آمدنشان، دولت و کشور وارد «ریل انقلاب» شد، یک پیام خیلی مهم هم دارد. ما پیش از این در همین ستون بارها نوشتیم که، مرحوم رئیسی و دولتش چه بخواهند و چه نخواهند، در میان مردم به عنوان دولت در تراز انقلاب شناخته می‌شوند. و با این مقدمه توضیح دادیم که مسئولیت خطیری برعهده این دولت است. وقتی قبل از اعلام خبر شهادت این بزرگواران، آن همه جمعیت دست به دعا برداشته و برای سلامتی‌شان دعا می‌کنند، و وقتی پس از اعلام خبر شهادت این بزرگواران، این‌گونه به تشییع پیکرهایشان به خیابان‌ها می‌آیند، چه معنایی دارد؟ آیا حضور این همه جمعیت در تشییع مسئولان دولت انقلابی، به معنای تجدید بیعت با آرمان‌های انقلاب نیست؟ حالا کمی به تحلیل‌های نوک دماغی که می‌گفتند مردم از انقلاب و انقلابی‌گری خسته شده‌اند، کمی بیندیشید تا عمق و سطحی بودن تحلیل این طیف دستگیرتان شود! 5⃣ بررسی - نه تیترها - که محتوایِ! برخی رسانه‌های آن جریان خاص در داخل کشور-که در سه سالی که گذشت، از هیچ جفا و نامردی علیه دولت رئیسی دریغ نکردند نشان می‌دهد، آنها خیز بزرگی برداشته‌اند. خیز برای تصاحب قدرت. تصاحب قدرت نه برای خدمت که برای، دنده عقب رفتن همه آن مسیری که دولت مرحوم رئیسی با تلاش شبانه‌روزی و بی‌خوابی و به قیمت جان رفته‌اند. به دلیل شرایط خاصی کشور و همدلی کم‌سابقه‌ای که این روزها به برکت همین شهدای بزرگوار ایجاد شده، به این موضوع «فعلا» ورود نمی‌کنیم، و بررسی آن را می‌گذاریم برای وقتی که آنها شروع کردند. برای این ادعای خود دلیل مستند و محکمی هم داریم. همان چند پاراگراف اول گزارش‌های صفحه نخست این جریان را مرور کنید. مرور گزارش‌ها و تحلیل‌های روزهای سه‌شنبه و امروزشان کفایت می‌کند! آنها احتمالا از ترس همین راهپیمایی‌های میلیونی مردمی و فضای حاکم بر کشور، هنوز به طور جدی وارد این حیطه از کار رسانه‌ای و سیاسی نشده‌اند اما همین روزها خواهند شد. می‌گویید نه؟ فقط چند روز صبر کنید...! ✍ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 در 👇 🆔 eitaa.com/mrgh110 در 👇 🆔 https://t.me/mrgh110 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
3⃣ اما درباره این که «آیا روسیه و ناتو وارد جنگ مستقیم با هم خواهند شد یا خیر؟» باید گفت، این جنگ از همان روزهای آغازین آن، بین روسیه و ناتو بوده و آمریکا به عنوان رهبر ناتو، هرگز بیرون از این جنگ نبوده است. چرا که اوکراین و زلنسکی واقعا در حدی نیستند که خود تصمیم بگیرند با قدرتی مثل روسیه وارد جنگ مستقیم شوند. تنها چیزی که اکنون تغییرکرده این است که پیش از این، مداخله مستقیم از سوی ناتو تکذیب می‌شد اما اکنون اعلام و تایید می‌شود. ما فکر می‌کنیم که اگر اوکراین با سلاح‌هایی که از غرب گرفته- و استفاده از آن علیه خاک روسیه تاکنون ممنوع بوده- به خاک روسیه حمله کند و از آن‌سو نیروهای ناتو نیز -طبق آنچه برخی اعضا گفته اند- مستقیما و علنی وارد این جنگ شوند روسیه آن را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. نوع پاسخ روسیه نیز بستگی خواهد داشت به میزان و شدت این حملات. پاسخ‌ها می‌توانند از شلیک‌های محدود به نیروهای ناتوی حاضر در خاک اوکراین شروع و به تشدید حملات برای تسریع پیشروی‌ها در خاک اوکراین با افزایش شدت حملات ختم شود. با توجه به تهدیدهای صریح پوتین، این حملات حتی می‌تواند با حملاتی محدود و حساب شده به کشورهای کوچک‌تر عضو ناتو شروع و بسته به نتایج بعدی، گسترش یابند و احتمالا این رَوَند تا جایی کِش می‌یابد که حتی‌الامکان، به جنگ اتمی ختم نشود. اما طولانی شدن این وضع نیز می‌تواند تبعات جبران ناپذیری داشته باشد. بنابر این می‌توان گفت، «هر اتفاقی ممکن است».  به این نکته نیز توجه کنید که، آمریکا-به عنوان راس و همه کاره ناتو- یک انتخابات پیش رو دارد و یکی از نامزدهای اصلی آن، با این جمله که «زمان من اگر حمله می‌شد مسکو و پکن را بمباران می‌کردم» خود را آماده شرکت در این انتخابات می‌کند. حالا شما بفرمایید، با توجه به شناختی که از ترامپ دارید، درصورت پیروزی او احتمال وقوع جنگ بین آمریکا و روسیه یا حتی چین، بالاتر نمی‌رود؟ 4⃣ وقتی با بشر دو پا مواجهیم، پیش‌بینی، کار سختی است. به 10 سال منتهی به جنگ جهانی اول می‌گویند «دوره صلح مسلح» چرا که در این مدت بسیاری از کشورهای اروپایی به ویژه آلمان و فرانسه با هم درگیر جنگ نبودند اما مشغول ساخت و انبار کردن سلاح و بمب و...بودند. [در حالی که اکنون روسیه و ناتو -مستقیم یا غیر‌مستقیم- درگیر جنگند] در دوران صلح مسلح، پیش‌بینی وقوع جنگ کار زیاد سختی نبود و جنگ هم بالاخره رخ داد. سال‌ها یا حتی ماه‌های منتهی به جنگ جهانی دوم که، فضا اصلا فضای وقوع جنگ آن هم از نوع جهانی نبود و کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلیس حتی توافقنامه‌ای را هم برای محکم کردن صلح نوشته بودند.(توافقنامه مونیخ) اما ناگهان فضا تغییر کرد و تا کشورها به خود بیایند، جنگ جهانی شروع شد. لذا با ادامه وضعی که در جنگ اوکراین با آن مواجهیم می‌توان گفت «هر اتفاقی ممکن است.» ✍ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 در 👇 🆔 eitaa.com/mrgh110 در 👇 🆔 https://t.me/mrgh110 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
ادامه گزارش معاریو اما خواندنی‌تر است: «ارتش اسرائیل اگر می‌توانست کل لبنان را به آتش بکشد یا بیروت را اشغال کرده و یا ویران کند، این کار را در همان ابتدای جنگ کرده بود و اگر این کار را نکرده، پس احتمالاً نمی‌تواند این کار را انجام دهد یا اینکه توجیهی برای این کار وجود ندارد و اگر نمی‌تواند و یا نمی‌خواهد (این کار را انجام دهد) بهتر است سکوت کند، دشمن متوجه تردیدها و اختلاف‌نظرها می‌شود...»  4⃣ «حاییم تومر»، از مقامات اطلاعاتی ارشد و سابق سازمان موساد است. او هم مخالف وقوع جنگ بین لبنان و اسرائیل است؛ این مخالفت نه به دلیل «صلح دوستیِ» تومر که به خاطر نگرانی او از تبعات این جنگ است. به گفته تومر، جنگ گسترده با حزب‌الله لبنان، توانایی رژیم صهیونیستی را برای مدیریت سرزمین‌های اشغالی تضعیف خواهد کرد. این مقام امنیتی صهیونیست، جنگ تمام‌عیار با محور مقاومت را تهدیدی برای موجودیت اسرائیل و چشم‌انداز تعریف شده توسط صهیونیسم جهانی برای آینده آن ارزیابی کرده است. (اسرائیل هیوم) تا دلتان بخواهد از این تحلیل‌ها و هشدارها در رسانه‌های عبری زبان وجود دارد. در این تحلیل‌ها، صرفا از خطرات «ورود مستقیم و جدی به جنگ با حزب‌الله لبنان» گفته شده است و غالبا، به این نکته که «آغاز این جنگ باعث ورود جدی 6 جبهه دیگر مقاومت علیه اسرائیل خواهند شد» اشاره‌ای نشده است. طبیعی است صهیونیست‌ها با وضعیتی که در آن گرفتار شده‌اند، توان ورود همزمان به جنگ با این جبهه عظیم مقاومت را به صورت گسترده ندارند. اما اگر این جنگ اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟ حزب‌الله لبنان دیروز پاسخ این سؤال را طی چند جمله کوتاه داد. «نواف الموسوی»، مسئول پرونده منابع و مرزها در مقاومت اسلامی لبنان گفت:  «جنگ آتی با اسرائیل جنگ پایانی خواهد بود و بعد از هرگونه جنگی با لبنان منطقه دیگر مثل قبل نخواهد بود... ما سلاح‌هایی داریم که هنوز آن را اعلام نکرده‌ایم.» 5⃣ بند پایانی این یادداشت شاید در نگاه اول بی‌ارتباط با موضوع این یادداشت باشد، اما ارتباط مستقیمی با موضع دارد. این بند را به مهم‌ترین موضوع این روزهای کشورمان یعنی انتخابات ریاست جمهوری اختصاص می‌دهیم. کلیت این یادداشت می‌گوید، رژیم اسرائیل در «سست‌‌ترین»، «آسیب‌پذیرترین» و «ضعیف‌ترین شرایط» تاریخ 76 ساله‌اش قرار دارد آن هم به لطف سیاست خارجی کم نظیر دولت شهید رئیسی - که اگرچه خودش نیست اما هنوز کار می‌کند - وضعیت کشورمان در منطقه نیز به لطف زحمات این دولت، شرایط خوبی را تجربه می‌کند. از کاهش کم سابقه تنش‌ها با کشورهایی مثل عربستان (که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم پرتنش‌ترین روابط را تجربه می‌کرد و می‌رفت که با تشکیل ناتوی عربی امنیت ملی‌مان را تهدید کند) تا درخواست کشورهایی مثل بحرین برای نزدیکی بیشتر به ایران و جبهه بزرگ مقاومتی که یک تنه، در حال محو رژیم صهیونیستی است. همه اینها به لطف «مقاومت» حاصل شده نه سازش. در چنین شرایطی یک انتخاب غلط می‌تواند علاوه‌بر تبعات خسارت‌بار اقتصادی و فرهنگی که در دهه نود شاهدش بودیم، به صهیونیست‌ها تنفس مصنوعی داده و از این مهلکه نجاتشان دهد. هنوز فراموش نکرده‌ایم آن پیامی را که آقای ظریف خطاب به صهیونیست‌ها نوشت: «مردی که هولوکاست را نفی می‌کرد رفت» تا به خیال خود با این پیام که دل جبهه بزرگ مقاومت را به درد آورد، به آمریکایی‌ها پیام دهد که در موضوع «فلسطین و اسرائیل» نیز به دنبال تنش‌زدایی است... اما از دل این مدل تنش‌زدایی چیزی خارج نشد جز تحقیر و تحریم و.... ✍ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 در 👇 🆔 eitaa.com/mrgh110 در 👇 🆔 https://t.me/mrgh110 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
4⃣ یکی از تبعات «برون‌سپاری‌های افراطی» بروز اختلاف است و زمان تقسیم غنائم، این اختلافات می‌تواند به درگیری‌های «درون گروهی» بدل شود و دود این وضع نیز فقط و فقط به چشم مردم می‌رود. مرور رسانه‌ها و مواضع افراد نزدیک به رئیس‌جمهور منتخب نیز نشان می‌دهد، قدیمی‌های این طیف به شدت نگران این وضع هستند. اصطلاحاتی مثل «مجاهدان شنبه» را همین طیف وارد ادبیات سیاسی کشور کردند. از یک طرف بهزاد نبوی «عاجزانه» از این «اطرافیان» می‌خواهد، به «پزشکیان بینوا» رحم کنند و این طور به خاطر رسیدن به پست و مقام، آبروریزی نکنند از آن‌سو محمد فاضلی از این که، یک عده از این اطرافیان، نیامده دنبال پست و مقامند انتقاد می‌کند. محمدرضا عارف نیز از «مواضع طلبکارانه» برای سهم‌خواهی گِلِه می‌نماید. ممکن است گفته شود، هر دولتی در این مرحله، دچار چالش‌های این‌چنینی می‌شود. ما می‌گوییم، این چالش‌ها در نوع خود، بی‌سابقه‌اند و یکی از دلایل آن، سپردن امور به اطرافیان است! 5⃣ تردید نداریم- شما هم نداشته باشید-که این اطرافیانِ مجاهد شنبه‌یِ طلبکار، فردا روزی اگر خدایی نکرده آقای پزشکیان موفق نشد، به هیچ وجه مسئولیت اقداماتش را نخواهد پذیرفت. آنها به بزرگ‌تر از پزشکیان هم رحم نکردند. خواستار استیضاح دولتی شدند که، خود زمینش زدند و رئیس‌جمهوری را که بنیانگذار اصلاحات می‌نامندش، خون به دل کردند. این طیف موقع تقسیم غنائم ظاهر و زمان پاسخگویی پنهان می‌شوند. آقای پزشکیان اگر ✅ یک) از این طیف فاصله نگیرد. ✅ دو) اداره امور را همان‌گونه که تا امروز بوده، به آنها بسپرد. همین‌ها او را زمین خواهند زد و اگر زمین خورد، همین طیف انگشت اتهام را به سوی ما منتقدانی خواهد گرفت که خیلی زود و به موقع هشدارهای دلسوزانه را دادیم. ✍ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 در 👇 🆔 eitaa.com/mrgh110 در 👇 🆔 https://t.me/mrgh110 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔰 دیکتاتورهای کوچولو! 👤 1⃣ مدتی است با «جادوی رسانه» تلاش می‌شود، «موثر بودن مذاکره در رفع واقعی تحریم‌ها» برای عده‌ای «معتبر» شود. با توجه به تجربه برجام و تعهداتی که آمریکا هیچگاه به آنها عمل نکرد، هنوز بسیاری بر این باورند، آمریکا قابل اعتماد نیست و قصد لغو تحریم‌ها را ندارد. تلاش‌های «غیرعادی» از سوی برخی جریان‌های رسانه‌ای و سیاسی در کشور نیز آغاز شده است، با هدف «بازسازی اعتماد» به آمریکا جهت «جدی نشان دادن» مسئله رفع تحریم‌ها. کار به جایی رسیده است که برخی گفته‌اند، امیدوارند آمریکا ۲۵۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند! یک‌بار دیگر برگردید و عدد را بخوانید. ۲هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار! در این بین کافی است یک نفر که مخالف مذاکره هم نیست اما به نتیجه‌بخش بودن آن تردید دارد، سؤال کند که «چرا باید به ترامپی که متحدانش هم به او اعتماد ندارند اعتماد کرد؟» یا بپرسد «چگونه آمریکایی که علیه ۱۸۰ کشور جهان جنگ تعرفه‌ای به راه انداخته تا به قول اندیشکده بروکینگز اقتصاد بیمارش را از مرگ نجات دهد، می‌تواند ۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه را وارد ایران کند؟» تا سیل فحاشی‌ها و اَنگ زدن‌ها علیه‌اش جاری شود. با «دیکتاتورهای کوچولو»یی مواجهیم که لحظه‌ای «آزادی بیان» از دهانشان نمی‌افتد اما کوچک‌ترین نقد که نه... کوچک‌ترین پرسش را هم برنمی‌تابند. 2⃣ دیکتاتورها عموما، ویژگی‌های مشترکی دارند. «دیکتاتور» فقط در کاخ سفید و اتاق بیضی شکل کاخ سفید نیست. در فکر و اندیشه و حتی در حوزه علم هم می‌شود دیکتاتور بود. برخی رویکردهای فکری یا نظری می‌توانند نوعی دیکتاتوری فکری یا روش‌شناختی ایجاد کنند. بله درست شنیدید ما در حوزه اندیشه و فکر هم دیکتاتور داریم. دیکتاتورها- چه سیاسی و چه فکری- باور دارند که تنها حقیقت در نزد آنهاست. این طیف «جزم اندیش» است. می‌گوید اِلا و لابُد حرف، حرف من است و حقیقت نزد ماست! آنها هر قرائت یا تفسیر دیگری را غلط، تهدید‌آمیز و خطرناک تلقی کرده، تحملش نمی‌کنند؛ همزمان لحظه‌ای جمله «لزوم تحمل مخالف» از دهانشان نمی‌افتد. فلذا تا می‌توانند منتقدانشان را به شکل‌های مختلف می‌نوازند. (با عرض پوزش) این طیف طی همین چند روز پیش، پرسش‌شوندگان را با صفاتی مثل «اُسگلِ نظام، کاسب تحریم، حرافِ همه چیز دانِ، دهن گُشاد، مخالف مذاکره، جنگ طلب و....» خطاب قرار داده‌اند. چنین دیدگاهی، سیاه و سفید می‌بیند. می‌گوید یا با ما هستی یا علیه ما. آنها «نقد» را تخریب، «پرسش» را «مخالفت» و «تردید‌کننده» را جنگ‌طلب می‌دانند. در نگاه دیکتاتور-چه سیاسی چه اندیشه‌‌ای- راه‌حل همه مشکلات (اینجا حل مشکلات اقتصادی) یک چیز است و از قبل آماده است و جز همان که آنها می‌گویند (اینجا مذاکره با آمریکا) نیست. راه‌حل‌های دیگر خطاست. آنها معتقدند واقعیت باید هر طور که شده با نظریه آنها جور شود، نه برعکس! دیکتاتوری در اندیشه یک «اَبَر‌بیماری» است. این که خدا و پیغمبر خدا را قابل نقد بدانی‌(!) اما مذاکره با آمریکا را نه، چیزی جز بیماری است؟! 3⃣ می‌‎گویند، با نیم ساعت مذاکره، دلار و سکه را ارزان کردیم. نیم ساعت یعنی، با کمترین زمان و هزینه. در تکمیل می‌گوییم، شما بدون داشتن وزیر اقتصاد و بدون داشتن برنامه توانستید دلار را کاهشی کنید! آفرین. اما آیا واقعا تا همین‌جای کار هزینه‌ای نداده‌ایم؟ هزینه‌ای سنگین‌تر از این که، قهرمان ملی مان را که ۴۰ سال برایمان جنگید، فراموش کردید؟! والله کم هزینه‌ای نیست. 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 تحلیل ۱۰۰ روزه یک رئیس‌جمهور متوهم 👤 1⃣ ریاست جمهوری دونالد ترامپ 100 روزه شد و این رئیس‌جمهورِ خودشیفته و متوهم، تاکنون حتی یک دستاورد که بتواند روی آن تکیه کند، نداشته است اما تا دلتان بخواهد از موفقیت‌های داخلی و خارجی‌اش گفته است. او گفته بود ظرف 24 ساعت، آن هم با یک تلفن، جنگ اوکراین را تمام خواهد کرد اما این جنگ همچنان ادامه دارد. نشان به این نشان که همین دیروز اعلام شد، استان «کورسک» واقع در غرب روسیه، پس از عقب‌نشینی پُرتلفات نیروهای اوکراینی، به دست روس‌ها آزاد شده است. چند روز پیش از این نیز ترامپ در واکنش به حملات گسترده روسیه به قلب اوکراین گفته بود «بس کن ولادیمیر»(!) و این اواخر نیز وقتی خبرنگار «تایم» از او پرسید، «چرا نتوانستی به جنگ اوکراین طبق وعده‌ای که داده بودی 24 ساعته پایان دهی؟» پاسخ داد: «این مسئله را زیادی دست کم گرفته بودم.» در حوزه «جنگ تعرفه‌ای» نیز ترامپ تقریبا از همه فرمان‌هایی که علیه دوست و دشمن داده بود عقب نشسته است چون - بنابر اعلام بلومبرگ- همه محاسبات او غلط از آب درآمده‌اند. بلومبرگ حتی با این جمله که «شعار اول آمریکا به آخر آمریکا تبدیل شده است»، علیه حماقت‌های خسارت‌بار ترامپ موضع گرفته و مجله «اکونومیست» نیز با انتشار تصویر یک عقاب پر و بال ریخته بر روی جلدش، سیاست‌های دونالد ترامپ را که به آمریکا ضربات سنگین اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زد را به سُخره گرفته است. در این بین فقط دونالد ترامپ و اطرافیانش هستند که معتقدند، در این مدت کارهای زیادی انجام داده و موفقیت‌های زیادی به دست آورده‌اند....همینقدر متوهم! 2⃣ این 100 روز فقط، نشان‌دهنده متوهم و خالی بند بودن ترامپ نبود. این 100 روز نشان داد حرف‌هایی که می‌زند، ایده‌ها و وعده‌هایی که می‌دهد روی حساب و کتاب نیست بلکه «در لحظه» و «برای لحظه» و با هدف «ترساندن و امتیاز گرفتن» است. همان «تئوری مرد دیوانه». این 100 روز نشان داد ترامپ به همان سادگی که یک فرمان اجرائی را امضا می‌کند، اگر مقاومتی ببیند عقب‌نشینی می‌کند. ماجرای عبرت‌آموز اوکراین و زلنسکی هم نشان داد او به راحتی آب خوردن دوستان و متحدانش را می‌فروشد. بدون تردید، کشوری که باعث افتادن اوکراین به ورطه جنگ شد، آمریکا و طرح این کشور برای گسترش ناتو به سمت روسیه بود و حالا همین آمریکا می‌گوید، این اوکراین بود که جنگ با روسیه را آغاز کرد! راه‌حلی هم که به اوکراینی‌ها تحمیل کرده این است: «از خیر سرزمین‌های از دست رفته ات بگذر، معادن غنی و ثروت‌های طبیعیِ کشورت را هم به من بده تا جنگ تمام شود و به صلح برسیم. در غیر این صورت این شما و این پوتین....»(!) 3⃣ نحوه عملکرد چین و روسیه و حتی برخی کشورهای اروپایی در مواجهه با رفتارهای قلدرمابانه ترامپ نیز در نوع خود قابل توجه است. همین رفتارها در کنار «احمقانه بودن ایده‌های ترامپ» باعث شکست او شد. ترامپ گفته بود «مذاکرات با چین خیلی خوب و با سرعت پیش می‌رود» اما ساعاتی بعد چین اعلام کرد «کدام مذاکره! اصلا هیچ مذاکره‌ای در کار نیست. یعنی ترامپ دروغ می‌گوید. دیروز نیز پکن رسما اعلام کرد، نیازی به مذاکره با آمریکا برای حل مسائل بین دو کشور نمی‌بیند چرا که «این گره‌ای است که واشنگتن درست کرده و مسئول باز کردنش هم خود واشنگتن است.» به عبارتی، چینی‌ها بدون اینکه خود را درگیر «مذاکره» آن هم با ترامپی که برخی ویژگی‌های شخصیتی‌اش در بالا رفت بکنند، و بدون اعتنا به تهدیدها و عدد و رقم‌هایی مربوط به جنگ تعرفه‌ای‌اش که به سرعت بالا و پایین می‌شد، آمریکا را به عقب‌نشینی واداشتند. 26 فروردین ماه سال جاری نیز روسیه که پس از حمله به اوکراین از سوی آمریکا و متحدانش تحریم شده است گفته بود «حتی درخواست برداشت تحریم‌ها را هم از آمریکا نخواهیم کرد..» و حالا یعنی 8 اسفند می‌شنویم که آمریکایی‌ها اوکراین را - نه روسیه را- واداشته‌اند تا از خیر شبه‌جزیره کریمه گذشته و حتی سرزمین‌هایی را که در جنگ از دست داده است، به نفع روس‌ها بگذرد! 🔸اوضاع آمریکا در موضوع کانادا، اروپا، جزیره‌ گرینلند، خلیج مکزیک و کانال پاناما هم، تقریبا مشابه است. نه کانادا تبدیل به یکی از ایالت‌های آمریکا شده، نه کسی - جز ترامپ و اطرافیانش-به خلیج مکزیک می‌گویند خلیج آمریکا و نه کانال پاناما به دست آمریکایی‌ها افتاده است و بعید است از این پس نیز چنین اتفاقاتی رخ دهد. در این بین تنها چیزی که برای آمریکا و ترامپ باقی مانده است، سقوط ۷ تریلیون دلاری بورس این کشور و خسارت صدها میلیارد دلاری شرکت‌های آمریکایی است. 💢ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 لیبی، سوریه، اوکراین؛ سه صحنه، یک کارگردان 👤 1⃣ کمتر از یک سال پس از سقوط دیکتاتور لیبی در سال 2011‌، با یکی از اساتید دانشگاه‌های این کشور مصاحبه‌ای داشتم. از او درباره شرایط لیبیِ پس از قذافی سؤال کردم. او گفت در دوران قذافی، دیکتاتوری در کشور حاکم بود و مردم از شرایط راضی نبودند اما، پس از کشته شدن او از سوی متحدان اروپایی‌اش، اوضاع به مراتب بدتر شد. قذافی- با هر نیتی- امتیازات اقتصادی ویژه‌ای برای جوانان و خانواده‌ها در نظر گرفته بود و امنیت هم پا برجا بود اما، به نظر می‌رسد این شرایط دیگر وجود ندارد و مردم لیبی دیگر در خواب هم این شرایط را نخواهند دید. آنچه پس از سقوط او شکل گرفت، نه دموکراسی بود و نه ثبات؛ بلکه آشوب بود و فروپاشی و تجزیه (نقل به مضمون) وقتی این مصاحبه انجام می‌شد، خلأ قدرت در این کشور حاکم شده و کشورهای غربی برای غارت نفت آن، هجوم آورده بودند. در هر گوشه‌ای از این کشور یک نظامی، عَلَم استقلال و جدایی را بلند کرده و لیبی دچار یک هرج و مرج اساسی شده بود. ده سال پس از سقوط قذافی، «یورونیوز» نوشت: «هرچند دیکتاتور لیبی کشته شد اما مرگ او نتوانست دموکراسی یا ثبات را در این کشور برقرار کند و بر عکس این کشور یک دهه است که در درگیری‌های داخلی، رقابت‌های خارجی و همچنین تنش‌های میان شبه نظامیان مافیایی گرفتار آمده است. رقابت‌هایی که برای تسلط بر منابع این کشور نفت‌خیز، آرامش و ثبات را از مردمان لیبی گرفته است.» لیبی امروز هم اوضاع خوبی ندارد. نفتش در حال غارت است و در هر گوشه ای، یک فرد قدرت را در دست گرفته و هر یک از سوی یک قدرت‌ خارجی حمایت می‌شود. وقتی قذافی سرنگون شد، رهبران کشورهای غربی گفتند: «مردم لیبی مستحق زندگی بهتری بودند....دموکراسی را برایشان هدیه آوردیم.»(!) 2⃣ آنچه امروز بر سر اوکراین آمده، بی‌شباهت به لیبی نیست. با این تفاوت که اوکراین، یک اروپایی و از متحدان آمریکاست. آمریکا برای مهار روسیه و تضعیف این متحد سنتی و قدرتمند، به اوکراین نیاز داشت. گسترش ناتو به سمت روسیه- بنا به گفته دانشمندانی مثل جان مرشایمر- اساس شکل گیری جنگ اوکراین است. آمریکا و چند کشور اروپایی به زلنسکی قول داده بودند، با تحریم روسیه و تسلیح اوکراین، مانع از پیروزی روسیه شوند. اما در کمال تعجب و 3 سال دو ماه و 9 روز پس از شروع این جنگ، آمریکا کنار روسیه ایستاده و اوکراین را عامل شروع جنگ معرفی کرد؛ شبه جزیره کریمه را به پوتین بخشید و معدن و ثروت‌های طبیعی این کشور را هم برای خود برداشت! اکنون اوکراین مانده است و یک رهبر تحقیر شده با یک کشور ویران...! 3⃣ بدتر از دیکتاتورها و دلقک‌هایی که به قدرت می‌رسند، آن کت و شلوارپوش‌‎های کراواتی هستند که، یک لحظه «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» و «مردم» از دهانشان نمی‌افتد. آنها دیکتاتور را خلق و از آنها نهایت بهره‌برداری می‌کنند. این طیف مگر از قذافی بهره‌برداری نمی‌کرد؟! مگر رئیس‌جمهور پیشین فرانسه یعنی نیکولا سارکوزی به جرم دریافت پول کلان از قذافی برای پیروزی در انتخابات، محاکمه و محکوم نشد؟! کراواتی‌های چشم آبی، نه‌تنها از دیکتاتورها بلکه، از داعش و تروریست‌های تکفیری نیز حمایت می‌کنند و آنها را به جان و مال و ناموس مردم می‌اندازند. مگر ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی و تکفیری تحریرالشام-که تا همین چند سال پیش سر می‌بُرید و در لیست تروریست‌های تحت تعقیب بین‌المللی قرار داشت- را همین کت و شلوار‌پوش‌ها در سوریه به قدرت نرساندند؟! راستی از سوریه چه خبر؟ آیا اوضاع در این کشور با رفتن بشار اسد و آمدن آمریکا و رژیم صهیونیستی و ترکیه بهتر شده است؟! 4⃣ هشتم دسامبر 2024 یعنی کمتر از 5 ماه پیش، بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه با یک برنامه پیچیده -که گفته می‌شود در دوران اوباما طراحی شده بود- و با تلاش‌های آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه به روسیه‌ گریخت و قدرت در این کشور از سوی همین سه دودستی تقدیم گروه تروریستی تحریرالشام شد. با سرعتی عجیب و باورنکردنی، این سه تمام ظرفیت خود را به میدان آوردند و تلاش کردند، به رژیم جولانی «رسمیت» ببخشند. سفرهای پی‌در‌پی هیئت‌های بین‌المللی و تبریک‌های با عجله شروع شد و جامه ریاست جمهوری را بر تن یک تروریست تکفیری کردند! جامه‌ای که به تن امثال جولانی زیادی گشاد است. عده‌ای هم در داخل کشور خودمان گفتند و نوشتند، هر کس جای اسد بیاید خوب است. یکی حتی نوشت، مهم این نیست که از این به بعد چه بر سر مردم سوریه می‌آید، مهم این است که مردم سوریه چند روزی خوشحالند! اکنون روزی نیست که رژیم صهیونیستی به سوریه حمله نکند. تقریبا روزی نیست که مردم در این کشور از سوی رژیم جولانی یا گروه‌های سلفی تکفیری دیگر کشته نشوند. 💢ادامه مطلب👇👇👇👇👇
✳️ رژه روی اعصاب دنیا با ترامپ چگونه باید برخورد کرد؟ 👤 🔸رئیس‌جمهور آمریکا مدتی است «روی اعصاب دنیا» رژه می‌رود. برایش دوست و دشمن، متحد و غیرمتحد فرقی نمی‌کند. علیه هر کشوری به یک شکل ورود می‌کند. با «تعرفه» به جنگ چین و اتحادیه اروپا رفته و با «تغییر نام» یا «تلاش برای تصاحب» سراغ کانادا، خلیج مکزیک، کانال پاناما و این روزها خلیج‌ فارس آمده است. او با همان سرعتی که وارد جنگ مستقیم با یمنی‌ها شد - و 1712 عملیات طی یک ماه و نیم علیه یمن انجام داد - از این جنگ عقب نشست! او مرتب از لزوم مذاکره با ایران می‌گوید اما در عین حال، دست از تهدید و تحریم و لفاظی نیز بر نمی‌دارد. رسانه‌ها - چه در ایران چه در سایر کشورهای دنیا - نیز با انتشار کوچک‌ترین مواضع او - ناخواسته به کمک ترامپ می‌روند. ترامپ به دنبال چیست؟ روشش چیست؟ آیا این فقط ترامپ است که تصمیم‌گیرنده است؟ آیا اینکه رسانه‌های عبری می‌گویند او حتی با رژیم صهیونیستی به مشکل خورده و مدتی است پاسخ نتانیاهو را نمی‌دهد، صحت دارد؟ و راه برخورد با او چیست؟... بخوانید: 1⃣ رفتارشناسی ترامپ در ۴ ماهی که به قدرت رسیده نشان می‌دهد، او فردی به‌شدت خودشیفته است. خود را هم پادشاه می‌داند و هم برگزیده خدا. توهمِ برگزیدگی به‌ویژه پس از آنکه از یک ترور مشکوک جان سالم به در برد و گلوله از بیخ گوشش عبور کرد، در او تشدید شد. کار به جایی رسید که تصاویر خود در لباس پاپ را منتشر کرد! این اقدام او به‌خوبی نشان داد، ترامپ درباره خود، چگونه فکر می‌کند! بنابراین ما با یک فرد متوهم و خودشیفته طرفیم که بسیاری از رفتارها و اعمالش تحت تاثیر این خودشیفتگی است. خودشیفتگی و متوهم بودن ترامپ از سوی صدها روانشناس در سراسر دنیا تایید شده و یک اتهام یا «برچسب سیاسی» نیست. بررسی این موضوع هم اصلا کار سختی نیست. فقط به عنوان یک نمونه کافی است نگاهی بیندازید به تصویر بسیار بزرگی که او از لحظه ترور ناکامش، روی دیوار دفتر کارش آویزان کرده! 2⃣ خودشیفته‌ها ویژگی‌هایی دارند و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آنها «خود بزرگ‌بینی» (Grandiosity) است. یعنی باور اغراق شده به ویژگی‌های استثنایی خود (مثلاً باور به نابغه بودن، جذابیت فوق‌العاده، یا مهارت منحصر‌بفرد و قدرت بالا). ترامپ بارها نشان داده خود را برتر از دیگران می‌داند. او حتی خود را «پادشاه» می‌داند. این را می‌شود در اعتراض‌هایی که بارها در خیابان‌های آمریکا با شعار «ما پادشاه نمی‌خواهیم» برگزار شد، دید. او بارها بایدن را «بدترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا» معرفی کرد تا بگوید «من بهترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا هستم!» اینکه می‌گوید «من در 100 روز بیش از 8 سال بایدن» کار کردم، ناشی از همین خودبزرگ‌بینی است. «نیاز مفرط به تحسین» (Excessive Need for Admiration) یکی دیگر از ویژگی‌های خودشیفته‌هاست که در ترامپ برجسته است. تقریبا همه رسانه‌های آمریکایی - به جز آنهائی حامی ترامپ هستند -تاکید می‌کنند ترامپ کسانی را در کاخ سفید اطرافش جمع کرده که به او «وفادار» باشند تا «تایید و تحسین»ش کنند. این طیف دچار «فقدان همدلی» (Lack of Empathy) نیز هستند. یعنی ناتوانی در درک دیگران یا ناتوانی در اهمیت دادن به نیازهای دیگران. این ویژگی در جلسه دیدار ترامپ با زلنسکی به‌خوبی دیده شد. او به‌راحتی در حال تحقیر رئیس‌جمهور یک کشور متحد بود و همزمان با او، اطرافیان وفادارش! نیز در حالی که از جایگاه پایین‌تری نسبت به رئیس‌جمهور (زلنسکی) برخوردار بودند، او را تحقیر می‌کردند؛ بدون اینکه متوجه رنجی باشند که او می‌کشد! «حس استحقاق»، «رفتارهای استثماری»، «خودمحوری مطلق»، «واکنش‌های تهاجمی به انتقاد» و «تلاش برای تحقیر منتقد» از دیگر ویژگی‌های افراد خودشیفته یا یک «نارسیسیست» است. بنابراین در تحلیل رفتارهای ترامپ، باید این ویژگی‌ها را مد نظر قرار داد 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 کدام توسعه، کدام الگو؟ 👤 1⃣ چرا عده‌ای در کشور، اظهارات صریح و شفاف فردی مثل دونالد ترامپ را که می‌گوید، به «خاورمیانه» آمده تا خسارت‌های مالی را که در جنگ یمن و اوکراین متحمل شده، از سران آن چند کشور عربی بگیرد، «بد» می‌فهمند؟ واقعا چه فعل و انفعالاتی در ذهن رخ می‌دهد که برخی، باج‌گیری‌های ترامپ را نه‌تنها تقبیح نمی‌کنند، بلکه آن را نشانه عقلانیت می‌دانند؟ چرا این عده، «باجگیری»های ترامپ را که با تهدید، دروغ، تحقیر، تحریم و فریب همراه است، «عقلانیت سیاسی» ترجمه کرده و آن را در قالب یک «فرمول برای توسعه» تئوریزه می‌کنند و کسانی را که خودِ ترامپ «گاو شیرده» خطاب کرده، به عنوان «الگو» برای ایران معرفی می‌کنند؟ مگر ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز نگفت، ۱۲ برابر پولی را که در جنگ غزه خرج کردیم، از این ۳ کشور عربی گرفتم؟ چرا دوشیده شدن کشورهای عربی یا «توسعه‌ فانتزی» برخی از این کشورهای مرتجع را «وارونه» دیده و «وضعیت ترحم‌برانگیز» آنها را «وضعیت حسادت‌برانگیز» جا می‌زنند؟ و در یک کلام، چرا آمریکا هر دروغی بگوید، هرچقدر تحریم و تحقیر و تهدید کند، از نگاه آنها «حق با آمریکاست؟» اگر صحت آنچه در این چند خط گفتیم را باور نمی‌کنید، به اظهارات برخی از شرکت‌کنندگان در آیین یادبود مرحوم اکبر ترکان-که همین چند روز پیش برگزار شد- رجوع کنید! 2⃣ به این مثال توجه کنید: «عربستان با صرف هزینه‌های بسیار سنگین در حوزه فوتبال و خرید ستاره‌های گرانقیمت تلاش می‌کند، یک نمایش پیشرفت در حوزه ورزش از خود به نمایش بگذارد. با این که هزینه‌های سرسام‌آوری در این حوزه صرف می‌کند و فوق ستاره‌هایی مثل رونالدو را می‌خرد اما می‌بینیم حرف زیادی در حوزه ورزش برای گفتن ندارد. 🔸وضعیت مدال‌‌آوری این کشور در المپیک را هم بررسی کنید! بررسی نتایج این سرمایه‌گذاری‌ها در شاخص‌های المپیکی نشان می‌دهد که خروجی آن، تناسبی با هزینه‌های انجام‌شده ندارد. توسعه بسیاری از کشورهای نفت‌خیز حاشیه خلیج‌فارس، از همین جنس است، از جنس«توسعه فانتزی». ساخت برج‌های بلند و استادیوم‌های ورزشی آنچنانی نیز از همین نوع توسعه‌ها است. «داروین عجم اوغلو» و «جیمز رابینسون» از اساتید دانشگاه‌ هاروارد در کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند» یکی از مهم‌ترین عوامل توسعه نیافتگی کشورها را «نبود دموکراسی» و «انتخابات آزاد» می‌دانند و اصولا، معتقدند با وجود رهبران دیکتاتور امکان توسعه پایدار و واقعی وجود ندارد. دوستانی که در جریان سفر ترامپ به منطقه خلیج‌فارس و دوشیدن رهبران آن سه کشور عربی، این سه کشور را به عنوان «الگو» معرفی کرده و نوشتند با دیدن اعداد و ارقام رد و بدل شده بین آمریکا و این سه، دلمان برای ایران سوخت، دقیقا بگویند، از «کدام زاویه» به این خبرها نگاه می‌کنند که به چنین نتایج عجیبی می‌رسند؟ آیا کشورهایی که ترامپ حینِ دوشیدنشان می‌گوید، اگر ما نباشیم شما چند روز هم دوام نمی‌آورید، الگوی توسعه آنهاست؟! این‌جا قصد داریم به این «زاویه دید و تحلیل» بپردازیم. زاویه دیدی که عموما به تحلیل‌های وارونه منتهی می‌شود. برای درک ریشه روان‌شناختی این نوع تحلیل‌های وارونه، می‌توان از مفهومی در روان‌شناسی اجتماعی استفاده کرد که به‌خوبی این وضعیت را توضیح می‌دهد: «تفکر گروهی» 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 هوشیار باشیم! 👤 🔸از 23 خردادماه سال جاری، یعنی پس از تجاوز رژیم صهیونیستی، آمریکا و متحدان بزدلشان به کشورمان، به‌طور طبیعی فضای غالب بر کشور «امنیتی» شده و همه تمرکزها و انرژی‌ها - چه در سطح عمومی و چه در سطوح مدیریتی و رسانه‌ای - به سمت «جنگ» و «تدابیر جنگی» رفته است. اینکه آیا جنگ ادامه خواهد داشت یا خیر؟ و چه باید کرد؟ و... موضوعاتی هستند که ذهن بسیاری را در ایران و شاید حتی دیگر کشورها درگیر خود کرده است. 🔸اینکه بخشی از ظرفیتِ ذهنی و توجهات به سمت موضوعاتی برود که، از آن ناحیه «احساس خطر» می‌شود، کاملاً طبیعی و درست است اما این به معنای غافل ماندن از مسائل دیگر - که در نگاه اول شاید خیلی مهم به نظر نرسند - نیست. توجه و تمرکز روی «خطر» و «جنگ» به هیچ وجه نباید باعث بی‌توجهی یا حتی کم‌توجهی به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقه‌ای و... شود. به عبارت دیگر، خطر را نباید صرفاً «در یک نقطه» دید و از نقاط دیگر غافل ماند. در این‌باره گفتنی‌هایی هست: 1⃣ نتیجه مشاهده «تهدید مشترک»، «اتحاد و انسجام ملی» است به‌ویژه وقتی تهدید از ناحیه منفورترین و کثیف‌ترین رژیم‌ها باشد. شاید اگر مردم کشورمان تاریخ جنایات آمریکا را در دنیا نمی‌دانستند، یا نسل‌کُشی آنلاینِ ساکنان غزه جلوی چشمشان رخ نداده بود، یا انهدام زیرساخت‌های سوریه‌ تحت کنترل رژیم صهیونیستی و آمریکا را ندیده بودند، یا اطلاعی از جنایات هولناک صبرا و شتیلا و... نداشتند، این اتحاد به شکل امروزی شکل نمی‌گرفت. اگرچه ما معتقدیم، بخش مهمی از این اتحاد و انسجام اجتماعی، حاصل فرهنگ ایرانی - اسلامی این مردمِ متمدن است. اگر سوریه‌ بشار اسد نتوانست مثل ایران عزیز در برابر یک جنگ‌ ترکیبیِ واقعاً شیطانی دوام بیاورد، فقط به خاطر خیانت و نفوذ و ضعف نظامی و اقتصادی نبود و قطعاً نبودن چنین فرهنگی در سقوط دمشق نقش داشته است. یک لحظه - فقط یک لحظه - تصورش را بکنید، در سوریه - چه در سطح عموم مردم و چه در سطح مقامات - فرهنگ عاشورایی وجود داشت و مردم از برکت وجودی نازنینی مثل امام حسین(ع) بهره‌مند بودند؛ شرایط حتماً مثل امروز نبود! 🔸این اتحاد و انسجام به هر قیمتی که شده باید حفظ شود و نباید ذره‌ای تردید داشت، حمله به این انسجام و اتحاد ملی، جزو «پلن B» دشمن است. هرکس با هر نیت و روشی، به این انسجام و اتحاد حمله کرد، چه بداند و چه نداند، در زمین دشمن بازی کرده است. 2⃣ کمتر از 10 روز پیش، این بند از یادداشت را در همین ستون آوردیم. به دلیل اهمیت آن، به ناچار آن را دوباره تکرار می‌کنیم و آن چیزی نیست جز، بحث انحرافی و خطرناک «ملت - امت». این مبحث یکی از همان مواردی است که، طیفی از غربگرایان و سکولارهای وطنی، بلافاصله پس از آغاز آتش‌بس، آن را به دست گرفته و با آن، به این اتحاد حمله کردند! از روی جهل یا از روی غرض و مرض و کینه، بیان این مزخرفات آیا جز «دوقطبی‌سازی»، حاصلی دارد؟ آیا دوگانه «ملت-امت»، ترجمه همان «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» نیست؟ اگر هست -که هست- آیا هنوز برای این طیف ثابت نشده، حمله به میهن پس از آن صورت گرفت که غزه و لبنان زخم برداشت؟ آیا فهم اینکه پس از زخمی شدن حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، دشمن با این توهم که ایران در اوج قدرت نیست، به ایران عزیز یورش برد، این‌قدر برایشان سخت است؟ آیا مقاومت یمن، لبنان، فلسطین، عراق و... اکنون در کنارمان نیستند؟! آیا دوگانه «ملت-امت»، آلوده به مباحث ناسیونالیستی و به دنبال حذف دین نیست؟! مگر نه اینکه «ملت» در طول «امت» است؟! مگر «ملت» و «امت»، اصلاً با هم تعارض دارند که این طیف، به دنبال ایجاد انشقاق بین آنهاست؟! به قول آن دوست فرهیخته، در عین اینکه می‌توان یک واحد ملی ایجاد کرد، و در چارچوب یک دولت-ملت اندیشید، می‌توان خود را پاره‌ای از یک پیکر بزرگ‌تر دانست که امت اسلامی است. 3⃣ یکی از کثیف‌ترین حربه‌های دشمن در روزهای پس از آغاز جنگ 12 روزه، تلاش برای عادی‌سازی مسئله «ترور» مقامات رسمی کشورمان بوده است. همیشه، تهدیدِ رسمی و علنی به ترور مقامات کشورها، امری مذموم بوده و اگر یک طرفِ جنگ حتی، قصد ترور هم داشت، آن را به دلیل پیامدهای بد سیاسی‌اش، لااقل به زبان نمی‌آورد. در این مدت، دشمن تلاش داشته با تهدید به ترور، قُبح‌شکنی کند فلذا، باید سران و رهبران دشمن را تهدید کرد و قبح قتل آنها را هم شکست! کاری که چند تن از مراجع به شکلی، با صدور فتوا و همین‌طور حوزه‌های علمیه به شکلی دیگر به‌درستی انجام دادند و هیئت‌های عزاداری امام حسین‌(ع) هم به درستی همان خط را گرفته و ادامه داده‌اند. در این بین چنانچه فردی در حالی که فرماندهان و دانشمندان کشورش به دست دشمن ترور شده و سایر مقامات کشورش نیز تهدید به ترور می‌شوند اعلام کند، نباید به دشمن از گل نازک‌تر گفت، باید به این فرد، شک کرد. 🔻ادامه مطلب👇👇👇👇👇
🔰 ، تنها ضامن امنیت . 👤 1⃣ چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیای امروز بر مدار «قدرت» می‌چرخد. اگر در چنین دنیایی، «قدرت» نداشته باشیم، کلاه‌مان پس معرکه است. اگر می‌بینید در قرن 21، چند کشور زورگو، مقابل دیدگان میلیاردها انسان، با ابزار «رژیم صهیونیستی» مثل آب خوردن در حال نسل‌کشی و کشتار 2 میلیون و 400 هزار نفر در باریکه‌ای به نام غزه هستند، صرفا به خاطر ماهیت «تمدن وحشی غرب» و «شیطان صفتی» صهیونیزم جهانی نیست. آنها مست قدرتند. مسلح به فناوری و اقتصاد هستند و با همین ابزارهاست که قدرت را بازتولید می‌کنند. همین دیروز رسانه‌ها اعلام کردند، انگلیس 51 میلیارد دلار دیگر در حوزه برنامه اتمی‌اش سرمایه‌گذاری می‌کند! سرمایه‌گذاری در چنین حوزه‌هایی همزمان با فشار به سایر کشورها برای سرمایه‌گذاری نکردن در همان حوزه‌ها، ادامه همان پروسه «تولید قدرت» از سوی صاحبان قدرت است. هیچ کس با عقب‌نشینی از علم و تکنولوژی‌های نوین به قدرت نمی‌رسد! 2⃣ سؤال‌ها خیلی ساده‌اند: هدف از آن «مذاکره»‌ای که عده‌ای در کشور لحظه‌ای از دهان‌شان نمی‌افتاد، و تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات کشور را مذاکره «جار» ‌زدند، آیا افزایش «مولفه‌های قدرت» ایران بود یا کاهش آن؟ آیا حریف با این مذاکرات می‌خواهد، توانایی‌های هسته‌ای و نظامی و دفاعی کشورمان را زیاد کند یا کم؟ آیا موضوع این مذاکرات، توانایی‌های هسته‌ای و موشکی ماست یا توانایی‌های دشمن؟! آیا اصلا، نام روشی که دشمن در پیش گرفته، «مذاکره» است؟ اینکه وسط یک جنگ معتبر و تجربه شده، دشمن بگوید باید توانایی‌های اتمی و موشکی‌ات را منهدم کنی، متحدانت را ضعیف کنی، و نام آن را هم بگذارد «مذاکره برای حل اختلافات» و عده‌ای در کشور آن را به افکار عمومی به عنوان تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات! تزریق کنند، دیوانگی هست یا نیست؟ 3⃣ «اقدام» و «عمل»، نتیجه «مشاهده» و «محاسبه» است. هرچه این اقدام بزرگ‌تر و مهم‌تر، محاسبات بیشتر و پیچیده‌تر. تجاوز 12روزه به کشورمان از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا، نتیجه یک‌سری محاسبات بود. آنها کدام کنش‌ها و واکنش‌ها، کدام اقدامات و صحبت‌ها، کدام تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ما را دیدند، محاسبه کردند و تصمیم به حمله گرفتند؟! وقتی پس از تجاوز 12 روزه دشمن به کشور، به شهادت رساندن فرماندهان ارشد، به شهادت رساندن1100 هموطن، بمباران تاسیسات اتمی و تصریح دشمن به «رژیم چنج» و «ترور مقامات کشور» آن هم وسط مذاکره، کسانی بگویند بیایید مشکلاتمان را با مذاکره حل کنیم، چه پیامی برای دشمن مخابره می‌کنند؟ پیام ضعف یا قدرت؟ پاسخ خیلی روشن است. وقتی دشمن از مواضع ما، برداشت ضعف کند، چه محاسباتی‌ می‌کند؟ اگر از این مواضع، پیام «ضعف» برداشت کند، چه می‌کند؟ همین که دشمن سیلی خورد و برای آتش‌بس به التماس افتاد (رجوع کنید به اظهارات نخست‌وزیر قطر پس از حمله ایران به پایگاه العدید) نشان می‌دهد، محاسبات دشمن غلط بود.نباید با موضع‌گیری‌های غلط، ارسال پیام ضعف، دادن پاسخ‌های نرم به گستاخی‌های و اقدامات سخت دشمن، دشمن را دوباره به «محاسبه غلط» انداخت! «له» شدن دشمن در 12 روز جنگ، علاوه ‌بر این که نشان داد، دشمن در محاسباتش اشتباه کرده، این را هم اثبات کرد که اظهارات و مواضع برخی در داخل کشور نیز اشتباه بوده! بخشی از اظهارات دیروز آقای عراقچی در مصاحبه با فاکس نیوز آیا، تکرار این اشتباهات نبود؟ 4⃣ یک لحظه -فقط یک لحظه-تصورش را بکنید، ما در جریان مذاکراتی که به برجام ختم شد، اجازه داده بودیم برجام 2 و 3 و... هم شکل بگیرد. برجام‌های 2 و 3 و... به دنبال گرفتن کدام مؤلفه‌های قدرت ‌ما بود. برجام یک برای گرفتن توان هسته‌ای بود. برجام 2 برای توان موشکی و برجام 3 متحدان منطقه‌ای. اگر توانایی‌های موشکی و منطقه‌ای ما در کنار توجه ویژه خدای بزرگ به این ملت و به این کشور نبود، چه بلایی به سر ایران می‌آمد؟ آیا بلایی که امروز بر سر مردم سوریه و لبنان آمده، برای ما تکرار نمی‌شد؟ چرا هیچ مسئولی تاکنون حاضر نشده اظهارات اخیر «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا را که گفته است «ایران حاضر شده بود غنی‌سازی خود را به نزدیک صفر رسانده و حتی روی برنامه موشکی و متحدان منطقه‌ای‌اش هم مذاکره کند»(نقل به مضمون) تکذیب کند؟ 💢 ادامه مطلب👇👇👇👇👇
✳️ تهدید نامرئی! 👤 1⃣ در جریان جنگ داخلی اسپانیا (1939-1936) وقتی نیروهای ملی‌گرا (به رهبری ژنرال فرانسیسکو فرانکو) به شهر مادرید حمله کردند، ژنرال امیلیو مولا، یکی از فرماندهان فرانکو، اعلام کرد که «چهار ستون نظامی به سمت مادرید در حرکت هستند اما یک «ستون پنجم» از هوادارانمان در داخل شهر آماده قیام هستند تا از درون به ما کمک کنند.» و این‌گونه بود که اصطلاح ستون پنجم (Fifth Column) وارد ادبیات سیاسی شد. «ستون پنجم» در واقع به گروهی اطلاق می‌شود که به صورت پنهانی در درون یک کشور یا سازمان فعالیت می‌کند تا از درون به نفع دشمن یا رقیب، به هر شکلی که می‌شود کارشکنی یا خرابکاری کنند. این عبارت بعدها به «نماد خیانت» و «فعالیت‌های مخفیانه» تبدیل شد. در جریان جنگ جهانی دوم نیز این اصطلاح برای توصیف «جاسوسان» و «خرابکاران» نازی در کشورهای تحت اشغال یا در حال جنگ با آلمان استفاده می‌شد. به طور کلی امروزه اصطلاح «ستون پنجم» اشاره به «تهدید از درون» دارد. این اصطلاح به تفصیل در «روانشناسی اجتماعی» و «مطالعات امنیتی» مورد بررسی قرار گرفته است و... 2⃣ امروزه و در قرن ۲۱ بالتبع، جنگ‌ها پیچیده‌تر و گسترده‌تر از گذشته‌اند و یکی از ابزارهای اصلی کشورها در جریان جنگ، همین عوامل نفوذی هستند که در مراکز مختلف و بعضا حساس کشور طرفِ جنگ، «جا» خوش کرده‌اند. دستگیری هزاران عامل موساد، منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، تکفیری‌ها، تجزیه‌طلبان و....در جریان جنگ 12 روزه، خود گواه محکمی است بر این که، «ستون پنجم»ها خیلی بیشتر و پیچیده‌تر از جنگ‌های گذشته و در دایره وسیع‌تری مشغولند؛ و بعضا ضربه زدن به این طیف، می‌تواند ورق را در یک جنگ، به نفع دیگری برگرداند. همان طور که استقرار گشتی‌های مردمی و بسیج در خیابان‌ها برای دستگیری عوامل نفوذی دشمن کمک بزرگی در برگرداندن اوضاع به نفع ایران عزیزمان کرد! 3⃣ «تغییر و تحول» در نیروهای مسلح به شکل مثلا جابه‌جایی چند فرمانده و مشاور و... در میانه جنگ‌ها، امری مرسوم، معقول و طبیعی است. کشورها به ویژه وقتی در حال بهره‌برداری از آن زمان محدود آتش‌بس هستند، ضمن بررسی دقیق جنگی که پشت سر گذاشته‌اند، تلاش می‌کنند نقاط ضعف خود و دشمن را شناسایی کرده و راهی برای بهبود شرایط خود و راه‌هایی هم برای ضربه زدن به دشمن در جنگ احتمالی بعدی بیابند. در واقع آماده «راند دوم» یا حتی راندهای سوم و چهارم می‌شوند. چون می‌دانند جنگ هنوز تمام نشده است. ستون پنجمی‌ها معمولا در چنین فواصل زمانی، تغییر رنگ داده و حوزه فعالیت خود را تغییر می‌دهند. به رسانه‌هایشان رجوع کرده و ببینید درباره لزوم «تغییر و تحول» در حوزه‌های غیرنظامی، چه می‌گویند؟ خواهان و جایگزینی چه کسانی با چه کسانی هستند؟! 4⃣ در جنگ 12 روزه ایران با گردن‌کلفت‌های دنیا، دشمن رسما هدف اصلی و اعلامی خود از تجاوز به خاک میهن را «تغییر رژیم» و «تجزیه ایران» عنوان کرد، اما چنان سیلی خورد که فورا نمایندگانش را برای آتش‌بس فرستاد. «ستون پنجم»های دشمن، این‌جا بود که دوباره فعال شدند. ابتدا همان افرادی را که در دفاع از میهن، جان می‌دادند را «نفوذی» و «ستون پنجمی» جار زدند! درست مثل آن دزدی که برای فرار از دست قربانی، با «آی دزد آی دزد» گفتن، فضا را شلوغ و به هم ریخته می‌کند تا فرار کند، جار زدند که فلان فرمانده و دانشمند، چون شهید نشدند، نفوذی هستند! سپس بلافاصله عَلَم «تغییر پارادایم» را در پوشش «استاد دانشگاه» و «اقتصاددان» و «دلسوز کشور» بلند کردند. «پارادایم» این‌جا یعنی، آن چارچوب و ستون فکری که، حاکمیت روی آن مستقر شده است. شما بفرمایید، آیا معنای «تغییر پارادایم» پس از آن سیلی جانانه به دشمن، دنبال چیزی غیر از همان «تغییر رژیم»ی است که هدف اصلی نتانیاهو از تجاوز به ایران بود؟! آیا حاکمیتی را که توانسته برای نخستین بار در دنیا، با دو قدرت اتمی(چه بسا حتی با چند قدرت اتمی) گلاویز شده و وادارشان کند تن به آتش‌بس بدهند، باید تغییر پارادایم دهد؟ رجوع به اظهارات وزیر خارجه قطر پس از حمله ایران به بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه به خوبی نشان می‌دهد، چه کسانی باید پارادایم خود را تغییر دهند. 5⃣ ستون‌پنجمیِ قرن 21 می‌تواند همه جا و به هر شکلی فعال باشد. یک جا به شکل جابه‌جا‌کننده پهپاد و آتش زننده لاستیک در چهارگوشه شهر ظاهر می‌شود، یک جا تابلوی «علم» و «دانشگاهی» را بالای سرش می‌گیرد و وارد میدان می‌شوند؛ یک جا هم در پوشش دفاع از «لزوم گردش آزاد اطلاعات» جلوی تصویب لایحه‌ای را که هدفش جلوگیری از نشر اکاذیب آن هم وسط جنگ است، می‌گیرد! بروید و اهمیت رسانه در جریان جنگ‌های سخت را بخوانید تا بر اهمیت این لایحه در این شرایط پی ببرید. 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇