eitaa logo
کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی
530 دنبال‌کننده
304 عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 راه‌حل، صدای واحد و ایستادن 1⃣ 👤 🔸منطقه در یک وضعیت خاص تاریخی است. بسیاری از «تحولات آینده» به نحوه رقم خوردن تحولات فعلی منطقه وابسته است. غرب با محوریت دولت آمریکا یک بار دیگر و پس از بارها تجربه شکست، درصدد برآمده بر منطقه غلبه و موانع فعلی آن را حذف کند. اگر دشمن در این مرحله موفق شود ولو این موفقیت نسبی باشد، کار برای همه کشورهای منطقه و همه مسلمانان سخت و پرهزینه می‌شود. 🔸اما اگر کشورهای منطقه خطر مشترک فعلی را درست درک و بر اساس آن عمل کنند، یک مشکل کلیدی و پرپیامد را پشت‌سر گذاشته و روابط آنها با محیط خارجی منطقی‌تر می‌شود. رئیس‌جمهور جاهل و مغرور آمریکا در جریان دیدار اخیر پادشاه اردن با وی در پاسخ به سؤال خبرنگار که پرسیده بود به چه دلیل به موفقیت کوچاندن فلسطینی‌ها اعتماد دارد؟ گفت «قدرت». بنابراین واضح است که خنثی کردن فتنه‌ای که نه فقط علیه فلسطین بلکه علیه همه کشورهای منطقه طراحی شده است جز با نشان دادن قدرت ممکن نیست. کشورهای منطقه بر یک جغرافیای قدرتمند قرار دارند و می‌توانند آمریکا را در این مواجهه به عقب‌نشینی وادار نمایند. همه باید بدانند ترامپ باید به جای خود بنشیند تا امکان اداره منطقه بر مبنای منافع مشترک اعضای آن وجود داشته باشد. از آنجا که ترامپ با شعار «آمریکا اول» به میدان آمده و رسیدن به این شعار را در دوره‌ای کوتاه میسر پنداشته، سیاست «نزاع با همه» را در پیش گرفته و محیط پیرامونی این کشور یعنی آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی را هم در این دایره قرار داده است، شکست دادن او آسان‌تر می‌باشد و لذا کشورهای منطقه نباید در مواجهه با گنده‌گویی‌های ترامپ دچار رعب گردند و احساس ضعف نمایند. 🔸تهدیدات فعلی آمریکا و دنباله پلید آن در منطقه بیانگر آن است که هرگاه سنگری در برابر آمریکا و رژیم اسرائیل تضعیف شود - آن‌گونه که در سوریه پیش آمد - همه کشورهای منطقه اعم از اینکه بخشی از مقاومت باشند یا نباشند، در معرض تهدید قرار می‌گیرند. کمااینکه در زمانی که ارتش آمریکا عراق را به اشغال درآورد، جرج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا گفت «این بازگشت ما به جنگ‌های صلیبی و پیروزی در آن بود». بنابراین در چنین فضائی فرقی میان ایران، عربستان سعودی، ترکیه و دیگر قطعات این منطقه نیست. 🔸منطقه با دور تازه‌ای از فشار مواجهه می‌باشد. این فشار با علامت توسعه جنگ همراه است ولی آیا قرار است جنگ‌های تازه‌ای رخ دهد؟ اگر بله، ابعاد آن چیست؟ و اگر نه قرار است چه اتفاقاتی با حربه جنگ در منطقه پیش آید؟ 🔸اینک در آمریکا دولتی سر کار آمده که کار خود را با «تهدید همه» شروع کرده است؛ تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود، صدور «یادداشت اجرائی» ترامپ می‌باشد که فهرستی از خواسته‌ها و آرزوهای کهنه و شکست‌خورده را بازنویسی کرده است. طبق این یادداشت ایران باید فعالیت هسته‌ای خود را در همین نقطه متوقف کند و اجازه دهد خود آمریکا بر آن نظارت داشته باشد و فعالیت‌های نظامی و تولید سلاح‌های متعارف خود را متوقف و محدود نماید و از گروه‌ها و دولت‌های مقاومت در منطقه که در دو - سه دهه گذشته، طرح‌های استیلاطلبانه و اشغالگرانه آمریکا و اسرائیل را به چالش کشیده‌اند، حمایت نکند و خواسته‌های دیگری که مجموعه آنها یعنی ایران از هرچه به قدرتمندی و توان پاسخ نه دادن آن به آمریکا منجر می‌شود، فاصله بگیرد. کشورهای منطقه و جهانیان و خود آمریکا می‌دانند ایران توان کافی برای نادیده گرفتن تهدیدات ترامپ دارد اما واقعیت این است که آمریکای ترامپ مجموعه‌ای از اقدامات را در نظر دارد که کل منطقه را تهدید می‌کند و اگر منطقه در برابر فتنه ترامپ ضعف نشان دهد همه کشورهای منطقه از جمله ایران دچار خسارت می‌شوند. 🔸اینک یک تهدید جدید به‌طور مشترک علیه فلسطین از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل مطرح می‌باشد که نقطه کانونی آن کوچاندن فلسطینی‌های غزه و کرانه باختری است که خود این با توجه به تبعات آن یک تهدید علیه منطقه عربی است. البته طرح کوچاندن فلسطینی‌های مقاوم به دیوار می‌خورد و به سرانجام نمی‌رسد اما اگر دولت‌های عربی در خود طرح این موضوع، منفعل باشند بحث‌های جدیدی با هدف تثبیت رژیم صهیونیستی و سیطره آن بر شئون عربی پیش می‌آید و چهره منطقه را تغییر می‌دهد این موضوعی است که استقلال همگان را مخدوش می‌گرداند. الان یک سر تهدیدات مشترک فعلی آمریکا و رژیم اسرائیل، کشور سوریه است، بخش‌های حساس و مهمی از این کشور اسلامی و عربی. اینک در معرض اشغال دائمی رژیم اسرائیل قرار گرفته است. ارتش اسرائیل سرگرم ساخت موقعیت‌های دائمی در مناطق تازه اشغال‌شده «قنیطره» و حومه دمشق است. انهدام زیرساخت‌های نظامی سوریه که در جلو چشم کشورهای عربی و اسلامی صورت گرفته علامتی از تلاش جدی برای استیلای رژیم اسرائیل بر همه کشورهای عربی و اسلامی منطقه است. 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 راه‌حل، صدای واحد و ایستادن 2⃣ 👤 🔸الان یک سر دیگر تهدیدات مشترک آمریکا و رژیم غاصب، کشور لبنان است. جدای از اینکه طی دو ماه گذشته بخش‌های حساسی از مرز مشترک سوریه با لبنان به اشغال ارتش اسرائیل درآمده است، شاهد تلاش ارتش اسرائیل برای ابقا در مناطق مرتفع لبنان - در شمال منطقه خیام و مرجعیون - هستیم اگر با این اقدام برخورد نشود، دولت اسرائیل بر کشور و دولت لبنان سیطره دائمی پیدا می‌کند و از این طریق فشار بر حوزه عربی را افزایش می‌دهد. 🔸تهدیدات کنونی محدود به محور مقاومت نیست، مصر، اردن، عربستان و ترکیه هم از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل تهدید حاکمیتی و سرزمینی شده‌اند. دونالد ترامپ در دیدار با پادشاه اردن تأکید کرد مصر و اردن باید بخش‌هایی از سرزمین‌شان را بدهند تا منطقه به آرامش برسد. رئیس‌جمهور آمریکا اعتقاد دارد دولت‌های مصر و اردن را می‌تواند مرعوب کند و موافقت آنها را بگیرد. در حالی که اگر این دو کشور عربی همسایه فلسطین زیر بار طرح واگذاری بخشی از سرزمین خود به طرح آمریکا بروند، وارد دالانی از بحران‌های داخلی از یک‌سو و امتیازدهی ‌های پی‌در‌پی از سوی دیگر می‌شوند. ترامپ بر خواسته خود اصرار دارد و به نظر نمی‌آید به راحتی رها کند در این میان همه چیز به مصری‌ها و اردنی‌ها بستگی دارد اگر بر موضع «نه» خود بمانند بدون آنکه با هزینه زیاد مواجه گردند، خطر طولانی‌مدت را پشت‌سر گذاشته‌اند و اگر ضعف‌ نشان دهند دچار مشکلات پیاپی می‌شوند. مصر و اردن در دوره اول ترامپ زیر بار طرح «معامله قرن» که دقیقاً همین مضمون داشت و ناظر به واگذاری بخش‌هایی از سرزمین این دو کشور بود، نرفتند و مشکلی هم برای آنان پیش نیامد. 🔸یک سر تهدیدات دولت جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی هم کشور عربستان سعودی است. ترامپ اعلام کرد عربستان خیلی بزرگ است و می‌تواند بخشی از کشور خود را بدهد. کمااینکه دولت اسرائیل هم معتقد است عربستان در بازی با آمریکا و اسرائیل صداقت ندارد و به یک بازی خراب‌کن تبدیل شده است پس واضح است که نزدیک‌ترین دولت‌ها در منطقه به دولت آمریکا هم از فتنه کنونی برکنار نیستند. 🔸آمریکایی‌ها در این مرحله صرفاً به مصاف جبهه مقاومت نیامده‌اند به مصاف کل منطقه آمده‌اند. واقعیت آشکار این است که در طول ۲۵ سال گذشته، آمریکا و رژیم اسرائیل بارها با جبهه مقاومت زورآزمایی کرده و هر بار به شکست رسیده‌اند از جمله در جریان جنگ ۱۶ ماهه غزه - که شواهد از آغاز دوباره این جنگ‌ طی روزهای آینده حکایت می‌کند - شکست خورده‌اند. به نظر می‌آید آمریکا در تجزیه و تحلیل تحولات و با ارزیابی دقیق از توانایی‌های خود و توانایی‌های منطقه غرب آسیا به این نتیجه رسیده است که باید طرحی کلی‌تر را دنبال نماید و در دل آن مصاف تازه‌ای با جبهه مقاومت شکل بدهد. مثل اینکه در یک منطقه عملیاتی یک قله وجود دارد که تسخیر آن ممکن نیست، راه‌حل دور زدن آن است. آمریکا در پوشش بحث «صلح مسلح» و «امنیت عمیق» درصدد درگیرسازی بخش‌هایی با بخش‌هایی دیگر در منطقه است. آمریکا با ترسیم جغرافیای جدید می‌خواهد چالش‌های خود را از طریق تبدیل کل منطقه به منطقه چالش حل کند، فلسطینی‌ها، سوری‌ها، لبنانی‌ها، اردنی‌ها، مصری‌ها، عربستانی‌ها، ایرانی‌ها و... همه باید درگیر چالش‌های امنیتی و سیاسی بشوند، تا چالش منطقه با آمریکا رفع شود. راهبرد«آمریکا اول» ، برای ابرقدرتی آمریکا در دهه‌های آینده می‌باشد در حالی که دوران ابرقدرتی آن به پایان رسیده است. در بازیابی قدرت فروپاشیده آمریکا، چشم ترامپ به تسلط بر غرب آسیا دوخته شده است چرا که این منطقه در شکل‌گیری قدرت بین‌الملل، نقش کانونی دارد. 🔸راه‌حل منطقه در این وضعیت فتنه‌گون اولا؛ً «صدای واحد» بودن است. الان وضع آمریکا به‌گونه‌ای است که همین صدای واحد بودن، آن را به عقب می‌راند. ثانیا؛ً نشان دادن اقتدار از سوی جبهه مقاومت است که امروز هم این صدای واحد و هم این علامت اقتدار را مشاهده می‌کنیم. این باید با قدرت ادامه پیدا کند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی 👇 🆔 https://t.me/matalebehtahlili کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی   👇 🆔 https://eitaa.com/matalebehtahlili
✳️ آشکار و نهان بیانیه اوجالان 1⃣ 👤 🔸«عبدالله اوجالان» رهبر سازمان کارگران کرد ترکیه (P.K.K) طی بیانیه مفصلی اعلام کرد این حزب را منحل می‌کند و سلاح را زمین می‌گذارد. در این‌جا چند سؤال اساسی وجود دارد؛ علت اقدام اوجالان چیست؟ آیا با این بیانیه واقعاً پ.ک.ک منحل شده و نیروهای آن خلع‌ سلاح گردیده‌اند؟ آیا کردهای ترکیه از این بیانیه پیروی خواهند کرد؟ آیا با اعلامیه اوجالان درگیری میان ارتش ترکیه و این سازمان نظامی ـ سیاسی پایان می‌یابد؟ در پاسخ به این سؤالات می‌توان گفت: 1⃣ عبدالله اوجالان ۲۷ سال پیش و دو سال قبل از به قدرت رسیدن «رجب طیب اردغان» رئیس‌جمهور ترکیه و حزب عدالت و توسعه ترکیه بازداشت و در جزیره امیرلی در خارج از ترکیه محبوس گردیده و تاکنون به‌طور پیوسته در بازداشت و حصر خانگی قرار داشته است. اوجالان بعد از صدور بیانیه توقع داشت حصر و محدودیت‌های رفت و آمد او به پایان برسد اما ظاهراً مقامات امنیتی ترکیه به او گفته‌اند نمی‌توانند امنیت او را در خارج از جزیره محل تبعید و زندانی شدن وی تأمین نمایند اما او در داخل جزیره می‌تواند در منزل بزرگ‌تری به زندگی خود ادامه دهد. در واقع وی تهدید شده که در صورت خارج شدن از محل تبعید خود در معرض قتل (ترور) قرار می‌گیرد. خود این نحوه مواجهه دولت اردوغان با رهبر ۷۵ ساله پ.ک.ک نشان می‌دهد آنکارا به اینکه بیانیه اوجالان واقعاً منجر به انحلال حزب و خلع سلاح آن شود، اعتماد ندارد و ادامه حبس او را تضمینی برای اجرائی شدن بیانیه قرار داده است. 2⃣ عبدالله اوجالان در بیانیه خود به شرایط تحول‌یافته عرصه بین‌الملل و عرصه منطقه و مسایل داخلی ترکیه اشاره و در واقع اعلام کرده ناگزیر به صدور این بیانیه شده است. او اشتباه نکرده چرا که بعد از صدور این بیانیه طرف‌های اروپایی که همواره از این حزب در برابر دولت ترکیه حمایت کرده‌اند و طرف آمریکایی از انحلال PKK و خلع سلاح آن حمایت کرده‌اند. اوجالان در سطر پایانی بیانیه خود به‌صورت رمزآلودی نوشته است شرایط فعلی اقتضای ادامه فعالیت حزب نداشته و این می‌تواند به معنای آن باشد که او و حزب کارگران کرد ترکیه دنبال شرایط بهتری برای ادامه فعالیت هستند بنابراین بیانیه او می‌تواند نوعی دفع‌الوقت با هدف بازسازی این حزب و از سرگیری فعالیت‌های آن باشد. 3⃣ تعدادی از فرماندهان میدانی پ.ک.ک که در داخل ترکیه فعالیت می‌کنند، ضمن ادای احترام به اوجالان در اظهارات خود به جای خلع سلاح که در بیانیه وی آمده بود، از عبارت «آتش‌بس یکجانبه» صحبت کرده و گفته‌اند چنانچه از سوی ارتش مورد حمله قرار گیرند، با سلاح‌های خود مقابله خواهند کرد. آنان درخصوص انحلال پ.ک.ک هم اعلام کرده‌اند این موضوع باید در «کنگره حزب» مطرح و در مورد آن تصمیم‌گیری شود. این مواضع اولاً به آن معناست که در داخل این گروه شبه‌نظامی درباره تبعیت از بیانیه اوجالان شکاف وجود دارد و ثانیاً به معنای آن است که از تصمیم اوجالان ناراضی بوده و تبعیت نخواهند کرد. البته پذیرش بیانیه اوجالان در احزاب کردی موازی پ.ک.ک مثبت‌تر بوده و آنان از کنار گذاشتن درگیری نظامی با ارتش ترکیه استقبال کرده‌اند. 🔸یادآوری می‌شود هر چند پ.ک.ک قدرتمندترین تشکل کردی ترکیه به حساب می‌آید اما کردها دو حزب سیاسی دیگر هم دارند که یکی از آنها غیرقانونی خوانده شده و دیگری در داخل ساختار سیاسی ترکیه فعالیت می‌نمایند. بعضی با اشاره به سابقه و مواضع متفاوت کردها مدعی شده‌اند که نوعی تقسیم کار میان بخش نظامی و بخش سیاسی کردهای ترکیه صورت گرفته و بخش سیاسی مأموریت پیدا کرده است تا راهی برای حل مسایل میان کردها و دولت ترکیه پیدا کند تا قدرت کردها تضعیف نشود. 4⃣ شاخه سوری پ.ک.ک (PYD) و حزب دموکراتیک کردی سوریه (قسد) اعلام کرده‌اند بیانیه اوجالان یک بیانیه داخلی ترکیه است و شامل کردهای سوریه نمی‌شود. این دو حزب سوری اعلام کرده‌اند سلاح را زمین نمی‌گذارند و در مقابل تهاجمات ارتش ترکیه خواهند ایستاد. قسد ضمناً در مقابل درخواست جولانی فرمانده تحریرالشام و حاکم فعلی سوریه مبنی بر ادغام در ارتش جدید سوریه (تحت فرماندهی وزارت دفاع) اعلام کرده است تنها در صورتی که به‌صورت کامل و یک‌جا و در قالب یک یگان مسلح با فرماندهی کردی پذیرفته شوند حاضرند در ارتش جدید سوریه فعالیت نمایند که این درخواست از سوی حکومت سوریه پذیرفته نشده است. بنابراین به نظر نمی‌آید بیانیه اوجالان تأثیری در وضعیت کردهای سوریه ایجاد کند. 5⃣ حکومت اقلیم کردستان عراق به رهبری بارزانی از بیانیه اوجالان استقبال کرده است. استقبال اقلیم به این دلیل است که اربیل تلاش می‌کند رهبری کردها را به دست بگیرد و این در حالی است که پ.ک.ک خود را محور کردها به حساب آورده و رابطه چندانی با اقلیم کردی عراق و خانواده بارزانی ندارد. 🔻ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 آشکار و نهان بیانیه اوجالان (۲) 👤 🔸اقلیم کردستان عراق سال‌هاست که با حکومت فعلی ترکیه روابط سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی ـ نظامی دارد و ترکیه شریک اول اقتصادی آن می‌باشد. بنابراین از چشم پ.ک.ک، حکومت اقلیم کردستان عراق بیش از آنکه متحد کردهای ترکیه باشد، متحد حکومت اردوغان است. از سوی دیگر اقلیم کردستان عراق از حیث تاریخی و جمعیتی در وضعیتی قرار ندارد که بتواند رهبری کردهای ترکیه را هم نمایندگی کند. با این وصف در محیط منطقه‌ای هم بیانیه اوجالان کاربرد چندانی نخواهد داشت. 6⃣ مواضع دولت ترکیه درخصوص بیانیه اوجالان هم از عدم اعتماد آن به اجرائی شدن بیانیه رهبر ۷۵ ساله پ.ک.ک خبر می‌دهد، اردوغان و متحد او «دولت باغچلی» رئیس حزب حرکت ملی، که حسب ظاهر، اوجالان را وادار به نوشتن بیانیه انحلال و خلع سلاح پ.ک.ک نموده و حتی بعضی گفته‌اند اساساً بیانیه را دولت ترکیه نوشته و اوجالان وادار به قرائت و امضای آن شده است، در اولین اظهارات خود اعلام کرد اقدامات نظامی علیه پ.ک.ک را متوقف نمی‌کند تا آنچه در بیانیه آمده واقعاً اجرائی شود. دو روز پس از صدور بیانیه اوجالان، نیروی هوائی ارتش ترکیه چهار نوبت مواضع پ.ک.ک در عراق را مورد حمله قرار داد و خود این ضمن اینکه از عدم اطمینان اردوغان از پذیرش بیانیه توسط کردها حکایت می‌نماید، بیانیه را ناکافی می‌داند و به نابودسازی نیروهای این حزب از طریق حملات هوائی ادامه می‌دهد. پیش از این اردوغان با «صلاح‌الدین دمیرتاش» رهبر حزب دموکراتیک خلق (کردی) توافقنامه‌ای امضا کرد اما به زودی آن را کنار گذاشت و این حزب را منحل اعلام کرد. این پس از آن بود که این حزب موفق به کسب ۱۱ درصد از کرسی‌های پارلمان ترکیه شد. اردوغان گمان می‌کرد با شدت عمل علیه کردها بهتر به نتیجه می‌رسد تا از طریق توافق و بیانیه سیاسی. بنابراین می‌توان متأسفانه پیش‌بینی کرد که درگیری نظامی میان ارتش ترکیه و نیروهای پ.ک.ک استمرار پیدا می‌کند. 7⃣ همان‌طور که طی روزهای پس از صدور بیانیه شاهد بودیم ابتکار اوجالان ـ اردوغان به جایی نمی‌رسد و حتی ممکن است تشدید درگیری‌های نظامی بین ارتش و پ.ک.ک را در پی داشته باشد. اوجالان در طول ۲۷ سال تبعید چندبار از جمله در سال 1391 / 2012 از اعتقاد خود به ضرورت زندگی مسالمت‌آمیز با دولت ترکیه صحبت کرده ‌اما به نتیجه نرسیده است. مواضع ناهمخوان فرماندهان میدانی پ.ک.ک هم نشان داد، اوجالان دیگر جایگاه سابق را میان کردهای ترکیه ندارد و آنچه تعیین‌کننده کیفیت روابط بین دولت و کردها است را نیروهای میدانی تعیین می‌نمایند. از آن طرف اردوغان و حزب عدالت و توسعه و روزنامه‌های وابسته به این حزب که از این بیانیه به ‌عنوان «یک دستاورد مهم سیاسی» یاد کرده‌اند، چندان دستاوردی نداشته‌اند. مسئله کردهای ترکیه و سوریه حل نشده‌اند و بیانیه نمی‌تواند ۴۱ سال درگیری را به راحتی به فضای «زندگی مسالمت‌آمیز میان کردها و ترک‌ها» در ترکیه تبدیل نماید. طی ۲۰ سال گذشته، بارها ارتش با هواپیمای جنگی به مواضع و نیروهای پ.ک.ک در شهرهای مختلف کردی در داخل و خارج ـ از جمله وان ـ حمله کرده که این نوع مواجهه با شهروندان یک کشور عجیب و استثنایی است. 🔸البته تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود، جمهوری اسلامی خواستار حل و فصل واقعی ـ نه مانوری ـ مسائل میان کردها و دولت این کشور می‌باشد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی 👇 🆔 https://t.me/matalebehtahlili کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی   👇 🆔 https://eitaa.com/matalebehtahlili
🔰 ۱۴۰۳، ایران و مقاومت در موقعیتی برتر 👤 🔸رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ روز ۲۲ اسفند ماه در دیدار سالانه «دانشجویان» با اشاره به فقدان بعضی از شخصیت‌های مهم مقاومت در سال جاری فرمودند «نگاه ناقص و بی‌پشتوانه و سطحی از سوی دشمنان و مخالفان و رقیبان جمهوری اسلامی، یک برداشت غلطی را از این حادثه می‌کنند. من می‌خواهم در نقطه مقابل حرف آن‌ها، با اطمینان کامل به شما بگویم، بله این برادران بسیار ارزشمند بودند و واقعاً نبودشان برای ما خسارت است، در این تردیدی نیست اما ما امسال که این‌ها را نداریم، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسایل قوی‌تر از سال گذشته هستیم، در بعضی از مسایل ضعیف‌تر نیستیم اگر قوی‌تر نباشیم. امسال ما بحمدالله از لحاظ گوناگون، از جهات مختلف، قوت‌ها و توانایی‌هایی داریم که سال گذشته اینها ‌را نداشتیم. بله نبودن این عزیزان خسارت است، حوادثی که در منطقه غرب آسیا پیش آمد، حوادث تلخ و دردناکی است، لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را همچنان دارا است.» 🔸درخصوص این فراز از بیانات بسیار مهم حضرت امام خامنه‌ای ـ دامت برکاته ـ که برخاسته از اطلاعات و واقعیات دقیق میدانی و تحلیل واقع‌بینانه و مستند می‌باشد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 1⃣ جمهوری اسلامی در سال جاری علی‌رغم ضربه سنگینی که از شهادت رئیس‌جمهور خورد، بدون آنکه ارتعاشی در فضای سیاسی و اجرائی کشور پیش آید، انتخابات ریاست‌جمهوری را در فضائی آزاد و بدون نیار به طراحی ویژه و یا در پیش گرفتن «وضعیت فوق‌العاده» برگزار کرد و قوه مجریه را از دل آن انتخابات مردمی و در خلال رقابت بالای انتخاباتی پدید آورد و مجلس شورای اسلامی اگرچه اکثریت آن در طرفی قرار داشت که در انتخابات از رئیس‌جمهور منتخب حمایت نکرده بود، به همه افراد معرفی شده برای تشکیل کابینه جدید رأی داد. این استحکام نظام جمهوری اسلامی در حوادث سهمگین را نشان داد. کشور در سال ۱۴۰۳ علی‌رغم آنکه با دو کابینه متفاوت اداره شد اما با اخلال و کشمکش مواجه نگردید. این توانمندی‌ بالا در دهه‌های گذشته بروز نکرده بود. 2⃣ به گواهی تلاش‌هایی که در سال جاری در شمال غرب و در جنوب شرق کشور، برای اخلال در امنیت ایران صورت گرفت و دشمن صهیونیستی هم با یک اقدام نظامی تلاش کرد تا این چرخه را تکمیل نماید، اما امسال که روزهای پایانی آن را شاهد هستیم، امنیت کشور از هر زمانی مستحکم‌تر بود. تیم‌های آشوب، تخریب و ترور شناسایی و منهدم گردیدند که نشان‌دهنده اقتدار بالای نیروهای امنیتی نظام بود. علاوه‌بر آن، ایران در دو اقدام بی‌سابقه ـ وعده صادق یک و وعده صادق دو ـ با شلیک 346 موشک بالستیک، کروز و هایپرسونیک و 185 پهپاد، ضربات مهلکی به قدرتمندترین شبکه امنیتی رژیم غاصب (پایگاه 8200) و مهمترین پایگاه‌های نظامی آن وارد کرد و اقتدار و بازدارندگی خود را در برابر دشمنان خارجی به رخ کشید. 3⃣ ایران در این یک سال تعاملات خود را در سطح بین‌المللی گسترش داد‌، روابط ایران با همه کشورهای پیرامون آن تقویت گردید، توافقات بزرگ اقتصادی با چین و روسیه وارد مرحله اجرائی شدند، ایران به عضویت بریکس درآمد و صادرات نفت ایران و نیز صادرات کالاهای غیرنفتی کشور روند صعودی خود را حفظ کرد. بنابراین تغییر دولت در ایران و تصریحات تیم ترامپ به بازگرداندن سیاست«فشار حداکثری» روند رو به بهبود وضعیت اقتصادی ایران را کند نکرد. 4⃣ مواضع محکم رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در برابر وساوس دشمنان و ایستادگی مردم ایران بر این مواضع، سال 1403 را به یک سال معیار تبدیل کرد. فشار متراکم دشمنان برای تغییر ریل جمهوری اسلامی با این گمان باطل که زخم‌های وارد شده بر پیکر مقاومت، ایران را تضعیف کرده است، با مقاومت شدید مردم و رهبری و مسئولین کشور مواجه گردید. پس زدن مذاکره با دشمن مکاری که غدر آن اثبات شده است و یکپارچه شدن موضع کشور، یعنی موضع مردم، رهبری، قوا و جناح‌های آن در سال 1403خیلی برجسته شد و اجازه به کرسی نشستن سیاست‌های فریبکارانه دشمن را نداد. در این سال، کشور از حیث یکپارچگی موضع در مقابل دشمن، در وضعیت ممتاز قرار گرفت و حال آنکه دشمن به اعتبار تغییر دولت و تغییر موقعیت سیاسی جناحی که آن را قابل مدیریت می‌دانست، به تغییر ریل جمهوری اسلامی و شکستن گارد آن پس از ۴۶ سال مقاومت دل بسته بود. 💢ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
🔰 کلید رمز تهدیدات آمریکا علیه ایران چیست؟ 👤 🔸دوره فعلی ریاست‌‌جمهوری «دونالد ترامپ» ازهرحیث تکراردوره اول ریاست‌جمهوری اوست اما تیم اطراف اوو پاره‌ای رسانه‌های خارجی مرتبط یاهمگرابا تیم اوو نیزعده‌ای درایران وانمودمی‌کننددنیا باترامپ جدیدی مواجه شده است.خود ترامپ برای اهدافی که درسطح داخلی آمریکا ودرسطح خارجی دنبال می‌کندبه چنین تصویری به ‌شدت احتیاج دارد. 🔸تصویرموردنیازاواین است که دنیابایک رئیس‌جمهورهمواره شگفتی‌سازوغیرقابل پیش‌بینی مواجه است،پس به نفع دیگران است که درمقابل اوقرارنگیرند.خوداو 10 فروردین / 29 مارس درمصاحبه با فاکس‌نیوزگفت «من به تازگی نامه‌ای برای مسئولان ایران فرستادم ودرآن نوشتم که بایدیک تصمیم مشخص بگیرند،یااین طرف یاآن طرف».اگرپنج سال به عقب برگردیم، به زمانی که ترامپ ازبرجام خارج شد،با همین ادبیات مواجه می‌شویم،آن زمان هم اوگفت ایران بایدبه توافق بزرگ باآمریکاتن دهدومن منتظرپاسخ مقامات جمهوری اسلامی هستم ومرتب وعده می‌دادکه ایران امروزمی‌آید،فردامی‌آیدوهزمانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 به رقیب پیرخود ازحزب دموکرات باخت مدعی شدکه ایران آماده بودتابه توافق بزرگ بامن تن دهداماسیاست‌های آسان‌گیرجو بایدن همه چیزرابه ‌هم ریخت. ابزاردونالدترامپ برای پیگیری سیاست‌های خوددرآن زمان هم مثل امروزدو چیزبود؛ 1⃣ «فشارحداکثری» 2⃣ «تهدید به اقدام نظامی». 🔸اماواقعیت این است که درهمان زمان همه محافل سیاسی به ترامپ گفتندفشار حداکثری،ایران رابه پذیرش خواسته‌های او وادارنمی‌کند.ترامپ حتی زمانی که ایران در یک مرحله پهپادافسانه‌ای ـگلوبال‌هاوک ـ آمریکارادرآسمان هرمزنابودکردودرمرحله بعددرواکنش به اقدام آمریکادربه شهادت رساندن سردارسلیمانی وابومهدی المهندس،پایگاه عظیم عین‌الاسدآمریکادر عراق رازیرضربات شدیدموشکی قرار دادوحیثیت نظامی آمریکارانابودکرد،ترجیح دادکاری نکندوبه درگیری نظامی باایران دامن نزند.این تجربه نزدیک ما ازدونالد ترامپ وسیاست‌های اوست.درهمین حدود سه ماه اخیرکه اودوباره به قدرت رسیده و همان سیاست‌های به ظاهر تهاجمی را علیه بخش‌های زیادی ازدنیاازسرگرفته است،بازهرجادرمقابل اومقاومت صورت گرفته به سرعت به عقب برگشته وهیچ هم بابت تغییرسریع موضع شرمنده نشده است! 🔸البته ازحق نگذریم ترامپ دردوره اخیر، 3⃣ عنصرسومی به سیاست‌های خود اضافه کرده است وآن«حیله‌گری» است. مثلاً ترامپ وانمود کرد برای پایان دادن جنگ اوکراین به فرمول حل و فصل سریع با روسیه دست یافته است و براساس آن مکالمه تلفنی با «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور راه انداخت و متعاقب آن مذاکرات وزرای خارجه آمریکا و روسیه در «ریاض» را شکل داد، به گونه‌ای که بعضی خوش‌باورها گفتند امروز یا فردا جنگ اوکراین تمام می‌شود. اما ترامپ با فاصله کم‌ تحریم‌های جدیدی علیه فدراسیون روسیه راه انداخت و نشان داد صادق نبوده و خبری از پایان سریع جنگ اوکراین نیست. اضافه شدن عنصر سوم به سیاست‌های ترامپ در واقع افشاکننده ضعف کارآیی دو راهبرد «فشار حداکثری» و «تهدید به جنگ» است. 🔸در همین روزها برای آنکه تهدید او به جنگ، معتبر شمرده شود، یک سری خبر در رسانه‌ها راه افتاد. رسانه‌های غربی و بعضی دنباله‌روان آن در منطقه و بعضی دیگر در ایران، از تغییر کاربری جزیره نظامی «دیگوگارسیا» در شرق اقیانوس هند و افزایش تحرک و توان نظامی این پایگاه ارتش آمریکا خبر دادند. بعضی هم نوشتند آمریکا در حال افزایش توان نظامی پایگاه عین‌الاسد در عراق است و بعضی هم نوشتند آمریکا در حال انتقال سیستم‌های پدافندی بی‌52 از نقاط نزدیک کره شمالی به آب‌های خلیج‌فارس می‌باشد و خبرهای دیگری از این نوع. پنتاگون هم 14 فروردین / دوم ‌آوریل طی بیانیه‌ای اعلام کرد «پیت هگست» وزیر دفاع گفته است «اگر ایران یا نیروهای نیابتی‌اش تهدیدی متوجه پرسنل یا منافع آمریکا در منطقه کنند، ایالات متحده بدون تردید دست به اقدام قاطع خواهد زد». 🔸اما واقعیت این است که از یک‌سو هیچ منبع مستقل و به‌خصوص منابع محلی خبرهای مربوط به دیگوگارسیا یا عین‌الاسد و یا انتقال سامانه‌های دفاعی از کره شمالی به خلیج‌فارس را تأیید نکرده‌اند و از سوی دیگر خود ماهیت این خبرها بر بلوف بودن این نوع خبرپراکنی‌ها تأکید می‌کند؛ چرا که اصولاً انفعال نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا و به‌خصوص در حوزه حساس خلیج‌فارس به دلیل عدم نیروی کافی نظامی آمریکا در پایگاه‌های فراوان آن در منطقه و نیز به دلیل عدم کفایت جنگ‌افزارهای آن نبوده است. پایگاه عین‌الاسد در غرب آسیا بزرگ‌ترین پایگاه زمینی و پایگاه منامه در بحرین، بزرگ‌ترین پایگاه دریایی آمریکا در دنیا می‌باشد. 💢ادامه ‍مطلب👇👇👇👇👇👇
🔰 تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره 👤 🔸مذاکرات جاری میان ایران و ‌آمریکا که به‌صورت «غیرمستقیم» یا «واسطه‌ای» و بنا به درخواست و اصرار آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» صورت می‌گیرد و روز گذشته دومین دور را در رم پایتخت ایتالیا سپری کرد، حائز اهمیت است. کما اینکه همزمان با این موضوع، روند دیپلماسی در سطح منطقه و بین‌الملل شتاب پیدا کرده است؛ نامه‌ها و دیدارها از این موضوع حکایت می‌کند. بنابراین با آنکه هیچ اعتمادی به آمریکا در فضای دیپلماسی وجود ندارد و به همین دلیل اعتماد به نتایج مذاکرات هم محل تردید فراوان است، اما خود این گفت‌وگوها از چنان اهمیتی برخوردار شده که طی یک هفته اخیر سایر تحولات بین‌المللی در حاشیه آن قرار گرفته است، دلیل این توجه ویژه، موقعیت جمهوری اسلامی می‌باشد. در این خصوص نکاتی به نظر می‌رسد: 1⃣ دونالد ترامپ در سال 1397، زمانی که طی یک «فرمان اجرائی» آمریکا را از برجام خارج کرد، بر ضرورت «توافقی بهتر» با ایران تأکید نموده و پی‌در‌پی وعده می‌داد که ایران برای توافقی بهتر آماده است و به‌زودی با آن به توافقی تازه می‌رسد. بعد که در سال 1403 وارد کارزار انتخاباتی شد، دوباره مذاکره با ایران را برای رسیدن به توافق مطرح کرد و بعد از پیروزی در انتخابات، بر این موضوع اصرار ورزید. تأکید ترامپ بر مذاکره در حالی بود که جمهوری اسلامی اعتماد خود را به مذاکره و به‌خصوص مذاکره با دولت ترامپ از دست داده و در ایران کسی قادر به دفاع از آن نبود. بر این اساس فضای بین انتخاب ترامپ در نوامبر/ آذر تا پذیرش درخواست او در ایران به دوگانه اصرار ـ انکار تبدیل شد. خود تأکید آمریکا بر مذاکره با ایران، نشان می‌دهد راه‌های دیگر چندان نتیجه‌بخش نبوده است و حالا مذاکره که ماهیت تاکتیکی دارد، به یک هدف تبدیل شده و بر این اساس اطرافیان دونالد ترامپ، مسائل مرتبط با ایران را جوری در «ویترین مذاکره» قرار داده‌اند که هدف‌های اساسی آنان در قبال ایران تأمین گردد. 🔸در این میان ترامپ از صدور نامه‌ای خبر داد که هنوز نوشته نشده بود! حسب آنچه شنیده شده، این نامه محرمانه لحنی کاملاً متفاوت از مصاحبه‌های آشکار داشته و بحث آن به برنامه هسته‌ای ایران محدود بوده است تا مذاکره سربگیرد و ایران رغبتی به آن نشان دهد. درواقع آنچه ترامپ در نامه و نماینده ویژه او «ویتکاف» در مذاکرات روز شنبه ۲۳ فروردین عمان، ابراز کردند، بسیار فروتر از مباحث برجام و نیز بسیار فروتر از خواسته‌هایی بود که اروپایی‌ها در قالب 1+5 از ایران طلب می‌کردند! و این در حالی بود که ترامپ می‌گفت توافق هسته‌ای دوران اوباما توافقی بد و حداقلی است و بر ضرورت توافقی قوی‌تر و پایاتر تأکید می‌نمود. بر این اساس گفته شده مسئله اصلی ترامپ این است که توافق هسته‌ای آمریکا با ایران را به نام خود ثبت کند و لذا حاضر است امتیازاتی بدهد تا چنین ثبتی اتفاق بیفتد. البته نمی‌توان گفت آمریکای ترامپ همین لحن فعلی را در رابطه با ایران ادامه می‌دهد، هیچ بعید نیست که ترامپ و نماینده ویژه او پس از طی مراحل مقدماتی مذاکرات، به طرح خواسته‌هایی غیرقابل پذیرش روی بیاورند کما اینکه اظهارات خارج از اتاق مذاکرات مقامات و محافل آمریکا، به چنین شائبه‌ای دامن می‌زند. 🔸نکته اینجاست که به هر حال این ترامپ فعلاً آمده و می‌گوید من برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران را می‌پذیرم و تنها دنبال رفع نگرانی از تبدیل این روند به روندی غیرصلح‌آمیز هستم. با فرض اینکه ترامپ دروغ می‌گوید و به او نمی‌توان اعتماد کرد، در فضائی که حریف از خود چهره‌ای مصمم و عازم به مسائل نشان می‌دهد و عملاً افکار عمومی را درگیر چنین فضائی کرده است، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی باید داشته باشد تا در دام طراحی خبیثانه طرف مقابل خود نیفتد و بلکه به طراحی دشمن بدل هم بزند؟ 2⃣ جمهوری اسلامی در این میان هوشمندانه‌ترین موضع را گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در بیانات پی‌در‌پی فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست، مذاکره با آن شرافتمندانه نیست، مذاکره هیچ مشکلی از مشکلات ما را رفع نمی‌کند و مذاکره گره اقتصادی کشور را کورتر می‌نماید. این بیانات قیمت کالایی که آمریکایی‌ها می‌خواستند آن را به گران‌ترین بها به ایران بفروشند، پی‌در‌پی تنزل دادند تا اینکه ترامپ در نامه‌ای از اهتمام حتمی خود به حل مسئله هسته‌ای با ایران به گونه‌ای که به آن آسیب نزند تأکید نمود. 💢ادامه مطلب👇👇👇👇👇
🔰 کاربست تجربه گران‌سنگ ۱۲ روز استقامت و هجوم ایران 👤 🔸پس از پایان جنگ ۱۲ روزه اخیر آمریکا، رژیم اسرائیل و... علیه جمهوری اسلامی ایران، آیا موازنه نظامی میان طرفین که با دست برتر ایران جریان داشت، پابرجاست و یا دستخوش تغییر شده است؟ پاسخ به این سؤال از این‌رو اهمیت دارد که افق ما و منطقه غرب آسیا به آن وابسته است. 🔸وقتی جنگ اخیر آغاز گردید، به‌خصوص در روز اول که ضرباتی به فرماندهی نظامی ایران وارد شد، مسلمانان که جمهوری اسلامی را به معنای دقیق کلمه، «جبهه خود» در مقابل نظام سلطه می‌دیدند، به‌شدت نگران شدند. نگرانی آنان این بود که نکند موازنه نظامی منطقه به نفع آمریکا و رژیم غاصب تغییر نماید. ما این را در جریان حج امسال عمیقاً و به‌طور فراگیر و خیلی آشکار در همه طیف‌ها و پیروان مذاهب مختلف مسلمانان جهان از اندونزیایی‌ها، در منتهی‌الیه شرق اسلامی تا مراکشی‌ها، در منتهی‌الیه غرب اسلامی مشاهده کردیم. در واقع دیدیم که همه جهان اسلام به تلاطم افتاد کمااینکه در پایان جنگ احساس اطمینان آنان را هم مشاهده کردیم. 🔸پاسخ به این سؤال که آیا تغییری در معادله نظامی منطقه پیش آمده یا خیر، وابسته به تجزیه و تحلیل دقیق جنگ ۱۲ روزه است. 🔸بررسی‌های کارشناسی بیانگر آن است که نخست‌وزیر رژیم غاصب اسرائیل دو هفته پیش از شروع جنگ، با ارائه یک برنامه دقیق و مستند نظامی، رئیس‌جمهور آمریکا را متقاعد کرد که با پشتیبانی نظامی آمریکا، بدون نیاز به مداخله مستقیم نظامی آن می‌تواند بر سیستم نظامی ایران سوار شده و با سرعت به آن ضربه زده و از کار بیندازد تا آنگاه ایران از ترس ویرانی مطلق به هر آنچه آمریکا اراده کند، تن دهد. جنگ در دقایق اولیه صبح جمعه 23 خرداد با این خاطر جمعی شروع شد روند جنگ در سه روز اول به گونه‌ای بود که رژیم غاصب، آمریکا و دولت‌های اروپایی را وارد مطالباتی بزرگ‌تر از بحث هسته‌ای کرد اما به سرعت ورق برگشت و تا آنجا پیش رفت که آمریکا در روز دوازدهم، در حالی که پذیرفته بود آخرین ضربه نظامی را ایران به رژیم اسرائیل بزند، از ضرورت برقراری آتش‌بس صحبت کرد و رژیم اسرائیل که در آخرین ضربه ایران هم گرفتار آسیب اساسی شده بود، به پایان جنگ تن داد. و این در حالی بود که آخرین ضربه را ایران حدود دو ساعت پس از آتش‌بس اعلامی زده بود. قرار بود در این جنگ ایران در ضربه اول فلج شود، طراحی شهادت همزمان تعدادی از فرماندهان ارشد سپاه هم بر این مبنا انجام شد. تحلیل دشمن این بود که با ضربه اول سیستم نظامی ایران فلج می‌شود و با ضربات بعدی به انفعال پیاپی افتاده و فاقد توان دفاعی می‌شود و در نهایت از هم می‌پاشد. به همین جهت رژیم غاصب در روزهای اول تا سوم همزمان با وارد کردن ضربات نظامی، ابلهانه از تغییر نظام سیاسی ایران هم صحبت می‌کرد. بعضی خبرها بیانگر آن است که ارتش اسرائیل پیش از اجرای تهاجم نظامی به ایران، گام به گام تمرین کرده و به اطمینان بالایی رسیده بود. اما رژیم اسرائیل در روز چهارم و پس از آنکه با اقدامات منظم و پرقدرت ایران مواجه شد، به این اعتراف رسید که «علی‌رغم آنکه به رأس فرماندهی نظامی ایران آسیب وارد شده اما ساختار تصمیم‌گیری و اجرای نظامی ایران به خوبی دارد کار می‌کند و این به آن معناست که ایران می‌تواند به‌راحتی به جنگ ادامه داده و ضرباهنگ آن را مدیریت نماید.» 🔸جنگ با تغییر جمع‌بندی‌های رژیم غاصب و دولت آمریکا ادامه پیدا کرد تا اینکه از روز هشتم جنگ، ابراز نگرانی‌های اسرائیل شروع شد. فرماندهی ارتش رژیم با اشاره به تنوع ضربات ایران گفت «ایران همه خطوط قرمز را پشت‌سر گذاشته است». فرماندهی ارتش اسرائیل در روز نهم اعلام کرد «بدون ورود مستقیم نظامی آمریکا، جنگ به درازا می‌کشد و اسرائیل نمی‌تواند همه اهداف جنگ را محقق گرداند». آمریکا پس از آن، ورود مستقیم و البته محدود به جنگ را مورد بررسی قرار داد و در حالی که ترامپ یک هفته قبل ادعا کرده بود، اسرائیل دست برتر دارد، به کمک رژیم اسرائیل شتافت و بر این مبنا، در روز یازدهم به سه مرکز هسته‌ای ایران حمله کرد. 🔸حمله آمریکا به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی، در فضای ابهام به پایان رسید و البته ترامپ مدعی شد توان هسته‌ای ایران را نابود کرده است. اما به‌زودی محافل رسمی و رسانه‌ای آمریکایی اعلام کردند «ادعای ترامپ غیرقابل تأیید و بیش از حد اغراق‌آمیز است.» 🔸ترامپ برای اینکه آمریکا در موضع قدرت دیده شود، تهدید کرد در صورتی که ایران در پی پاسخ به حمله آمریکا به سه مرکز هسته‌ای خود برآید با حملاتی شدید‌تر و غیرقابل جبران مواجه می‌شود. اما ساعاتی بعد و پس از آنکه مشخص شد پاسخ ایران حتمی است، به‌طور محرمانه با امیر قطر تماس گرفت و نقطه‌ای مشخص کرد که ایران واکنش خود را متوجه آن نماید. آن نقطه‌ای در عراق بود. 💢ادامه مطلب👇👇👇👇👇
🔰 وزر و وبال «مسیر ترامپ» 👤 🔸توافق سه‌جانبه آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در خصوص ایجاد یک مسیر (Route) در حدفاصل آذربایجان و نخجوان که لازمه آن عبور از دست‌کم 47 کیلومتر از خاک ارمنستان می‌باشد، منشأ بحث‌های زیادی شده است. ✅ بعضی آن را موضوعی تمام‌شده و ✅ بعضی آن را در حد یک «یادداشت تفاهم» که فاقد جزئیات و نحوه اجرا می‌باشد، ارزیابی نموده‌اند. ✅ بعضی آن را یک توافق در محدوده صلاحیت‌های دو کشور آذربایجان و ارمنستان دانسته ✅ بعضی آن را تغییردهنده جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقه قفقاز و دارای پیامدهای اساسی برای قفقاز جنوبی و محیط‌های فرادست آن (روسیه، ایران، ترکیه و...) می‌دانند. ✅ بعضی گفته‌اند این قرارداد سبب تصرف بخشی از مرزهای شمالی ایران توسط آمریکا و اعمال نفوذ آن است و ✅ بعضی هم از منظر اقتصادی، آن را در عداد یکی از ده‌ها جاده ترانزیتی در منطقه معرفی کرده‌اند که فاقد جنبه‌های استراتژیک می‌باشد. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر اهمیت دارد: 1⃣ با ورود آمریکا به موضوع مسیر میان دو سوی جمهوری آذربایجان، بحث از روابط و توافق میان دو کشور فراتر رفته و جنبه‌ای فراحوزه‌ای پیدا کرده است. منطقه قفقاز جنوبی که به عبارتی شامل سه کشور و به عبارتی شامل پنج کشور می‌شود، بخشی از حوزه تمدنی ایران و بخشی از حوزه سیاسی ـ امنیتی روسیه به حساب می‌آید و نظم این حوزه نمی‌تواند بدون مشارکت پیدا کردن این دو کشور معنای طبیعی پیدا کند، به‌خصوص اگر طرف ثالثی که در این حوزه ورود پیدا می‌کند، نه‌تنها هیچ پیوندی با این حوزه نداشته بلکه با کشورهای پیرامونی آن در فضای تخاصم هم باشد. ایران و روسیه از ده‌ها سال قبل با آمریکا در وضعیت تخاصم قرار دارند. ایران، روسیه از یک‌سو و آمریکا از سوی دیگر، در اسناد ملی یکدیگر با واژه دشمن (Enemy) یاد شده‌اند و از این مهم‌تر در همین حدود دو ماه پیش میان آمریکا و ایران درگیری نظامی رخ داده است. بنابراین کاملاً واضح است که حضور آْمریکا به ‌عنوان طرف ثالث این طرح که البته گویا طرف اصلی می‌باشد! به اغراضی که پشت این طرح نهفته است، وجهه‌ای خصمانه می‌دهد و این در حالی است که بر مبنای حقوق بین‌الملل هیچ کشوری حق ندارد در مرزهای خاکی یا آبی خود توافقی شکل داده و یا وضعیتی پدید آْورد که به ضرر طرف ثالث باشد. آنچه در این صحنه اتفاق افتاده است بدون شک اولاً یک اقدام آمریکایی و دارای ماهیت امنیتی - انتظامی است و در مرتبه بعد اقدامی با محوریت دشمن ایران و البته دشمن روسیه می‌باشد و پیامد ژئوپولیتیکی دارد و ایران و روسیه ناگزیرند با تمام ظرفیت مانع عملیاتی‌ شدن آن گردند. 2⃣ بر اساس سندی که منتشر شده است، جزئیات این طرح هنوز مورد بحث واقع نشده و خود این موضوع می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که این سه کشور در مورد پیامدهای اعلام آنها ‌ نگرانی داشته‌‌اند. اما این به این معنا نیست که طرحی درباره جزئیات وجود ندارد و یا اینکه در مورد آْنها گفت‌وگو صورت نگرفته است. بله جزئیات به تصویب نرسیده‌اند، ولی وجود دارند. این موضوع برای ما یک فرصت اساسی به حساب می‌آید تا با اقدامات لازم جلو پیاده شدن آن به‌خصوص جزئیاتی که با منافع و امنیت ملی ما ناسازگار هستند بگیریم. ما باید بدانیم آنچه در این میان به امضا رسیده است، پیش از آن سال‌ها - و گفته شده ده سال - روی آن کار شده و مقدمات آن در این سال‌ها در این دو کشور طی شده و این بیانگر آن است که در این موضوع ما نه با یک خط ترانزیت که با یک توطئه مواجه هستیم. پس نباید در این تردید کنیم که آنچه در واشنگتن توافق شده، با زیرپا گذاشتن حقوق و حریم ایران توأم می‌باشد. 3⃣ آمریکا، آذربایجان و ارمنستان اگر گمان می‌کنند اجرای طرحی که حقوق ایران و روسیه در آن رعایت نشده به سادگی نوشتن آن بر روی کاغذ است، به‌شدت اشتباه می‌کنند. اشتباه اول را ارمنستان و آذربایجان کرده‌اند که گمان کرده‌اند گره زدن زلف این گذرگاه به آمریکا سبب آرامش، اطمینان و افق روشن می‌شود. در این میان «پاشینیان» نخست‌‌وزیر ارمنستان که به دلیل ضعف‌هایی که از خود نشان داد کشور خود را با تهدیدات مکرر امنیتی مواجه کرد و موقعیت خود را از دست داده است گمان می‌کند توافقی با این مختصات سبب امنیت و ثبات ارمنستان و برخوردار شدن از مواهب اقتصادی فوری می‌شود، باید بدانید وقتی پای حضور نظامی آمریکا به این حوزه باز شود، منطقه دستخوش آشوب می‌شود. کافی است نگاهی به تجربه حضور نظامی آْمریکا در افغانستان، عراق و سوریه بیندازند تا بدانند حضور نظامیان و پایگاه‌های نظامی آمریکا سبب تشدید ناامنی می‌شود. 💢 ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
# 🔰 دیپلماسی با اروپا و آمریکا به بن‌بست رسیده است، باور کنید 👤 🔸اقدام اروپایی‌ها در فعال‌سازی مکانیسم ماشه (اسنپ‌بک) از قبل قابل پیش‌بینی بود و بسیاری از مراکز کارشناسی گفته بودند اروپایی‌ها یک ماه مانده به 18 اکتبر 2025/ 26 مهر 1404 با استفاده از ‌بندی که در متن برجام تعبیه گردیده است، مانع غروب بندهای اساسی برجام می‌شوند که به ایران امکان می‌دهد پس از ده سال تحمل اقدامات یکجانبه، از شر آن خلاص گردد. گرچه پذیرش چنین‌بندی از سوی مذاکره‌کنندگان ایرانی و دستگاه‌هایی که آن را در ایران پذیرفتند، جرم سنگین و شرم‌آوری می‌باشد، اما پرواضح است که حتی اگر این بند هم وجود نداشت، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دادند پرونده هسته‌ای ایران عادی شود و ایران بتواند از مواهب عضویت در NPT و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی استفاده کند. بنابراین اصل اینکه ما به توافق با غرب دل بسته بودیم و ادعا می‌کردیم با اقدامات دیپلماتیک می‌توانیم روابط حقوقی خود با غرب را به گونه‌ای تنظیم کنیم که با هزینه کم اهداف هسته‌ای خود را محقق گردانیم، خطا بود و امروز پس از 22 سال طی این طریق و بازگشت به نقطه صفر، پرداخت هزینه هنگفت دیگر، هیچ توجیهی ندارد که بخواهیم دوباره دم از مذاکره با غرب برای یافتن یک راه حقوقی قابل اعتماد بزنیم. 🔸تعبیه مکانیسم ماشه در برجام،کلیدی‌ترین و حساب‌شده‌ترین بند آن است و وقتی مکانیسم ماشه می‌تواند همه قطعنامه‌های تحریمی ظالمانه و غیرموجه شورای امنیت سازمان ملل را برگرداند، به این معناست که با خود برجام برابری می‌کند و تسلیم شدن در برابر آن حتی اگر با تعویق و استمهال شش ماهه توأم باشد، خسارتی بزرگ به اندازه خود برجام متوجه ایران می‌کند. مهلت شش ماهه که امروز صحبت آن می‌شود در واقع شش ماه دیگر یعنی تا 16 فروردین سال آینده، کشور را در وضعیت انتظار قرار می‌دهد، آرامش را از فضای اقتصادی و حتی امنیتی ایران می‌گیرد و در پایان شش ماه دوباره بحث اسنپ‌بک مطرح می‌شود و وضعیت انتظار ایران را برای مدتی نامعلوم تداوم می‌بخشد. 🔸اگر به عبارات مقامات سه کشور اروپایی هنگام ارائه نامه بازگشت تحریم‌های ایران به شورای امنیت سازمان ملل نگاه کنیم، درمی‌یابیم عبارت «هنوز راه دیپلماسی باز است» حیله‌ای است برای اینکه ایران را در وضعیت انفعال قرار دهند و مانع استفاده ایران از ظرفیت آفندی خود شوند. متأسفانه طی ده سال گذشته و از زمان تصویب برجام علی‌رغم آنکه طرف‌های غربی به حداقلی از تعهدات خود هم عمل نکرده‌اند، ادبیات اکثر مسئولان ایرانی به گونه‌ای بوده که مقامات عهدشکن غربی از آن، ترس ایران از بدتر شدن اوضاع را برداشت کرده‌اند. در حالی که در همین مدت ایران می‌توانست با استناد به عدم اقدام متقابل غربی‌ها در برجام، غرب را با مواضع و اقدامات محکم در وضعیتی قرار دهد که یا به تعهدات خود عمل کند و یا خسارت جبران‌ناپذیر ناشی از فقدان اقدامات متقابل را متحمل شود. 🔸مقامات وقت دولتی ایران، 22 سال پیش ساده‌انگاری یا لاپوشانی کردند چرا که وقتی غرب اتهاماتی را متوجه برنامه هسته‌ای ایران کرد، اظهار داشتند غرب واقعاً ابهامات و سؤالاتی دارد، اگر سؤالات آنان جواب داده شود و آنان متوجه شدند که ایران دنبال ساخت بمب اتمی نیست، موضوع فی‌مابین حل می‌شود. در دوره ریاست محمد البرادعی، دیپلمات مصری بر سازمان بین‌المللی انرژی اتمی این باور در برخی دیپلمات‌های ایرانی به وجود آمد که اگر همه 12 سؤال آژانس را پاسخ دهیم، آژانس رسماً اعلام می‌کند برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است و مسئله‌ای ندارد. کما اینکه محمد البرداعی چنین وعده‌ای داده بود اما درست یک روز پس از آنکه سؤالات پاسخ داده شد و البرادعی باید نتیجه را اعلام می‌کرد آمریکایی‌ها بحث لپ‌تاپ را پیش کشیدند و مذاکرات را به نقطه صفر برگرداندند و این موضوع در دوره ریاست‌جمهوری روحانی و پس از آن چندین بار تکرار شد اما هر بار بحث جدیدی مطرح گردید و مذاکرات هسته‌ای به نقطه صفر بازگشت. 🔸اینک اسنپ‌بک به این معناست که غربی‌ها ما را وارد آغاز یک راه حداقل 22 ساله دیگر کرده‌اند. اگر به آن تن دهیم باید همین مسیر پرهزینه، پرریسک و در عین حال بی‌نتیجه را ادامه دهیم و در حین آن از حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای و غیرهسته‌ای خود هم مصون نباشیم. 🔸الان کاملاً واضح است که تلاش‌های فعلی از جمله نامه سه وزیر خارجه (ایران، روسیه و چین) به شورای امنیت و مستندات دیگری که وزیر محترم امور خارجه ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرده و یا ادبیات فعلی مقامات ایران مبنی بر تأکید بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران، به هیچ نتیجه‌ای جز سوءبرداشت غربی‌ها، اتلاف وقت و ادامه وضعیت مخرب انتظار در اقتصاد و امنیت ایران منجر نخواهد شد 💢ادامه مطلب 👇👇👇👇👇
✳️ قطر تاوان حُسن‌ظن به آمریکا را پرداخت کرد 1⃣ 👤 🔸حمله جنگنده‌های اسرائیلی به قطر که با کمک‌های اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا و انگلیس صورت گرفته است، بسیاری از پندارها و تقسیم‌بندی‌ها را به‌هم ریخت. تقسیم کشورها به دوستان و دشمنان آمریکا، انگلیس و اسرائیل با این حمله بی‌اعتبار شد و مفهوم دوستی و دشمنی با غرب به‌هم ریخت. این حمله که به‌طور مشترک صورت گرفت، ثابت کرد غرب کل جهان اسلام را علی‌رغم آنکه در درون خود تقسیم‌بندی‌هایی دارد، در نقطه «خصومت آشکار» قرار داده و هرگاه از پرداختن به بخشی از آن فراغت یافت سراغ بقیه بخش‌های آن می‌رود و تا تسلط مطلق و ازاله هویت از آن از پای نمی‌نشیند. این موضوع در دوره کنونی ریاست‌جمهوری ترامپ، از پرده برون افتاده وگرنه پیش از این در ذات و فعل غربی‌ها وجود داشته و دنبال می‌شده است. 🔸غرب از بیش از 80 سال پیش در اینکه هیچ کشوری و هیچ مجموعه کشوری از جهان اسلام نباید در موقعیت اقتصادی یا جغرافیایی، سیاسی و نظامی برتر و حتی همطراز با رژیم جعلی اسرائیل قرار داشته باشد، سعی فراگیری به کار گرفته است. بر این اساس وقتی پای فروش یک تکنولوژی به‌خصوص تکنولوژی نظامی غربی به یک کشور اسلامی حتی اگر به‌طور کامل منقاد و مطیع غربی‌ها باشد، به میان می‌آید، حفظ برتری اسرائیل در این تکنولوژی مدنظر قرار می‌گیرد و مجوز دولت غاصب اسرائیل به عنوان پیش‌شرط واگذاری آن تکنولوژی به یک دولت اسلامی لحاظ می‌شود. مرور قراردادهای صنعتی و نظامی غرب با دولت‌های عربستان سعودی، امارات، قطر، کویت و کشورهای دیگری از این نوع بر این موضوع تأکید دارد. 🔸جرج بوش در زمانی که عراق به وسیله صدها هزار نیروی نظامی و اطلاعاتی آمریکایی ـ انگلیسی به اشغال درآمد و صدها هزار نفر از مردم عرب مسلمان این کشور قربانی شدند گفت «اینک انتقام از مسلمانان در جنگ‌های صلیبی گرفته شد و شکست غرب در جنگ‌های صلیبی جبران گردید» البته کمی بعد به دلیل آنکه مشاورانش چنین اظهاراتی را سبب یکپارچه شدن مسلمانان در برابر آمریکا می‌دانستند، سعی کرد نیات غرب را با عبارات دیگری مثل براندازی دیکتاتور عراق و مقابله با انباشت سلاح‌های کشتار جمعی در عراق تلطیف نماید. اما واقعیت این است که جرج بوش پرده از نیات پلید غربی‌ها نسبت به جهان اسلام ـ بدون تفکیک آن به موافق و مخالف و یا تندرو و میانه‌رو ـ برداشت. کمااینکه پس از آن حملات جنگنده‌های آمریکایی علیه مردم در عراق، افغانستان، پاکستان، یمن، سومالی، لیبی، سوریه و اقداماتی که علیه مسلمانان برمه صورت گرفت، در حالی که این کشورها از نظر موضع و نوع نگاه به غرب در یک وضعیت و مرتبه نبودند و حمله چند روز پیش رژیم اسرائیل، آمریکا و انگلیس به قطر و پیش از آن حمله به ایران هم قطعاً در این راستا قرار دارد. 🔸در دهه 1980/ 1360 برای غربی‌ها آشکار شد که جهان اسلام به واسطه ظلم مداوم و فراگیر غرب، در وضعیت انفجار قرار گرفته و لحظه به لحظه حرکت مسلمانان علیه غرب نزدیک می‌شود. بر این اساس آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و رژیم صهیونیستی به جای آنکه علت‌العلل حرکت استقلال‌طلبانه و عزت‌خواهانه مسلمانان را در رفتارهای ظالمانه خویش جست‌وجو نمایند، به طراحی جدیدی برای تداوم تسلط خود بر مسلمین روی آوردند. 🔸براساس مدارک معتبری که خود محافل آمریکایی، مغرورانه و با اطمینان از اینکه مانع عمده‌ای بر سر راه اجرای آن‌ها وجود ندارد، منتشر نمودند، از سال 1373/ 1994 یک اجتماع بزرگ از کارشناس‌های نظامی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا در دانشکده نیروی دریایی آمریکا در ایالات مریلند گردهم آمدند تا پروژه «تغییر خاورمیانه» را تنظیم نمایند. این تیم بیش از 300 نفره که در آن چهره‌های نامدار اطلاعاتی و سیاسی آمریکا دیده می‌شدند، هفت سال کار کردند تا جزئیات این پروژه را مشخص کرده و راه‌های عبور از موانع آن را نیز پیدا نمایند. این تیم یک متن مطول راهبردی تهیه نمود و «پل ولفوویتز» رئیس این پروژه در پایان این دوره اعلام کرد اینکه همه چیز برای اجرائی شدن طرح تغییر خاورمیانه آماده است. 🔸در این طرح آمده بود آمریکا باید درباره نتیجه‌بخش بودن طرح‌هایی که پایه اساسی آن تحریم‌هایی نظیر تحریم داماتو است تجدیدنظر کرده و به کار بزرگ‌تر و فوری‌تری که منظورش تحقق اهداف از طریق جنگ و اشغال نظامی بود روی آورد. یک پای دیگر طرح این بود که آمریکا باید بقیه کشورهای غربی را که با جهان اسلام روابط تجاری و امنیتی ـ سیاسی دارند، در اجرای این طرح با خود همراه کند و با آنان به ائتلاف برسد. یک خروجی دیگر این طرح این بود که برای این کار باید در آمریکا یک دولت نظامی که قادر به اداره جنگ‌ها باشد سرکار بیاید. 🔻ادامه دارد 👇👇👇👇👇
🔰 قطر تاوان حُسن‌ظن به آمریکا را پرداخت کرد 2⃣ 👤 🔸اجرای طرح تغییر خاورمیانه با روی کارآوردن نئوکان‌های جنگ‌طلب به ریاست جرج‌بوش در سال 2000 شروع شد و به فاصله کوتاهی ائتلاف غربی به همراه توجیه طرح در شورای امنیت سازمان ملل و همراه کردن دولت‌های اروپایی شکل گرفت و متعاقب آن دو کشور افغانستان و عراق به فاصله کوتاهی از یکدیگر به اشغال نظامی درآمدند و بقیه کشورها از جمله ایران نیز مورد تهدید قرار گرفتند. 🔸غربی‌ها در ابتدای کار، ریاکارانه موضوعاتی نظیر سلاح‌های کشتارجمعی و تمایل پاره‌ای از دولت‌ها به دستیابی به آن و نیز تروریسم را مطرح می‌کردند ولی این پوسته‌ای بیش نبود و دولت‌های اسلامی و ملت‌های منطقه ‌این را در همان زمان درک کردند مثلاً وقتی آمریکا اشغال افغانستان را در دستور کار قرار داد و کلمه خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد، حسنی مبارک رئیس‌جمهور وقت مصر به یک مقام ایرانی گفت این طرح به زودی دامن مصر و عربستان را هم می‌گیرد. کما اینکه بعدها وقتی جلوه‌های کوچک‌تری از این طرح، مثل معامله قرن مطرح شد، دولت‌های عرب وابسته به آمریکا در منطقه با احساس خطر شدید با آن همراهی نکردند و در نتیجه آمریکا نتوانست آن را محقق گرداند. 🔸امروز پس از حمله آمریکا، انگلیس و رژیم اسرائیل به قطر یک بار دیگر پرده از ماهیت اقدامات آنان علیه جهان اسلام فرو افتاده است. تا پیش از حمله، بعضی از دولت‌ها مثل عربستان سعودی گمان می‌کردند حملات رژیم اسرائیل و همدستی غرب با اسرائیل محدود به موضوع فلسطین و جنبش‌های اسلام‌گرای آن می‌باشد. امروز عربستان سعودی، مصر، ترکیه و اردن از جمله کشورهایی هستند که در معرض حملاتی از این نوع و حتی به مراتب شدیدتر قرار داشته و این را حس می‌کنند. واقعیت هم این است که اگر برای مهار این رفتار ضداسلامی در جهان اسلام فکر جمعی نشود، کشورهایی مثل عربستان، مصر و ترکیه در زمانی کمتر از یک سال مورد حملات نظامی مشابه قرار می‌گیرند. 🔸اما این واقعه یک سر دیگر هم دارد. واقعیت این است که حملات نظامی آمریکا، انگلیس و رژیم اسرائیل در این 25 سال ـ از حمله به افغانستان در سال 2001 تا هم‌اکنون ـ به نتیجه نرسیده است. جنگ پرشدت و پیوسته اسرائیل علیه غزه علی‌رغم آنکه نزدیک به دو سال از آغاز آن می‌گذرد هنوز به سرانجام نرسیده و ملت فلسطین علی‌رغم پرداخت هزینه زیاد، میدان را ترک نکرده‌اند و طرح‌های اشغالگرانه اسرائیل را به‌طور پیوسته خنثی نموده‌اند و امروز هم در داخل اسرائیل زمزمه شکست طرح ارتش برای اشغال دائمی باریکه غزه موسوم به «اربات جدعون» به گوش می‌رسد و حال آنکه بیش از دو هفته از آغاز آن نمی‌گذرد. 🔸الان 25 سال از اجرائی شدن طرح تغییر خاورمیانه به ریاست پل ولفوویتز می‌گذرد و از رهگذر آن 13 جنگ در حد فاصل افغانستان تا فلسطین روی داده است اما غرب آسیا و به تعبیر آن‌ها خاورمیانه هیچ تغییری نکرده، بلکه انسجام منطقه در برابر آمریکا، انگلیس و اسرائیل بیشتر شده است. 🔸امروز تنفر از آمریکا، انگلیس و اسرائیل در میان مسلمانان کشورهای اسلامی از 80 درصد شروع می‌شود و تا 98 درصد امتداد دارد. کمااینکه گسترش خیزش‌های استقلال‌طلبانه و اسلام‌گرایانه به غرب آفریقا و در جغرافیای بسیار بزرگی در حدفاصل ساحل عاج تا چاد ـ یعنی ده‌ها برابر کل جغرافیای فلسطین ـ کشیده شده و دفاع از فلسطین که تا همین چند سال پیش به چند کشور اسلامی اطراف فلسطین محدود بود، امروز همه جهان اسلام از اندونزی تا مراکش را دربرگرفته است. 🔸حمله جاهلانه سه دولت اشغالگر آمریکا، انگلیس و اسرائیل به قطر موضع جهان اسلام را به هم نزدیک‌تر می‌نماید و هرگونه حُسن ظنی که در دولت‌های کشورهایی نظیر ترکیه، مصر و عربستان نسبت به آمریکا وجود داشته را بی‌معنا می‌کند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی 👇 🆔 https://t.me/matalebehtahlili کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی   👇 🆔 https://eitaa.com/matalebehtahlili