✳️تأملي در نامه #موسوي_خوئينيها
محمدكاظم انبارلويي
نامه سرگشاده حجتالاسلام والمسلمين موسوي خوئينيها طي دو روز گذشته مورد نقد مشفقانه برخي در داخل و بازتابهايي در خارج قرار گرفت.
وقتي يك عالم پردهنشين سخن ميگويد، بايد استقبال كرد و در نقد آن ادبيات گفتوگو را در سطح ملي ارتقا داد و آن را مديريت كرد.
1- دشمن از انتخابات رياستجمهوري سال 76 به اين فكر افتاد براي ضربه زدن به نظام، كافي است «دز رقابت» در داخل را مديريت كرد و از آن يك نبرد نرم فتنهآميز ساخت. براي همين موفق شد به بهانه تعطيلي روزنامه سلام به مديرمسئولي آقاي خوئينيها، فتنه 18 تير سال 78 را پس از دو سال از روي كار آمدن خاتمي كليد بزند.
همين شيوه را 10 سال بعد به بهانه رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري سال 88 به كار برد و 8 ماه كشور را دچار اغتشاش و آشوب كرد. در هر دو فتنه، مجمع روحانيون مبارز و علماي محترم آن بهويژه حجتالاسلام سيدمحمد موسوي خوئينيها نقشآفرين بودند. اين دو فتنه محصول توطئه سرويسهاي امنيتي آمريكا، انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي و به كارگرداني بنياد سوروس و كمكهاي مستقيم مالي وي صورت گرفت.
يحييكيان تاجبخش عضو سيا و نماينده سوروس در ايران با وصل به مصطفي تاجزاده جزء كارگردانان اصلي اين دو فتنه بودند و سعيد حجاريان با كمك دكتر حسين بشيريه كه بعد از فتنه 88 به آمريكا گريخت، سوخت ايدئولوژيك آن را تأمين ميكردند و اين دو به همراه اشراري از جبهه اصلاحات تحت عنوان جنبش سبز در خدمت مجمع روحانيون مبارز از دوستان نزديك آقاي خوئينيها بودند. اشراري كه در وسط معركهگيري و اردوكشي خياباني به پارلمان اروپا و كنگره آمريكا رفتند و عاجزانه درخواست تشديد تحريمها عليه ملت ايران را مطرح كردند. متأسفانه مجمع و آقاي خوئينيها در مسير وحدت و همگرايي جماعتي قرار گرفتند كه يك سرش سرويسهاي امنيتي، سر ديگرش منافقين و سلطنتطلبها و ضدانقلاب و سر سوم آن احزاب به اصطلاح اصلاحطلب بودند.
بعد از فتنه 18 تير 78 و حوادث ناشي از اعلام رمز تقلب در آشوبهاي 88، شاهد چند اردوكشي خياباني هم به بهانههايي از اين دست در دولت آقاي روحاني بوديم، اما اين آشوبها چون منشأ خارجي آشكار داشت و رمقي هم از اصحاب فتنه در داخل باقي نمانده بود، عقيم ماند. امروز ما در فرانسه هر هفته شنبهها شاهد اردوكشي خياباني هستيم كه با جنبش ضدنژادپرستي به صورت روزانه پيوند خورده است. امروز در انگليس هم اين صحنهها را ميبينيم. در 50 ايالت آمريكا هر روز مردم به خيابانها ميآيند و به حكام جابر، جائر، نژادپرست و ستمكار كاخ سفيد لعن و نفرين ميفرستند، پرچم آمريكا را آتش ميزنند و نمادهاي نژادپرستي را يكي پس از ديگري به زير ميكشانند. معلوم شد بادي كه ميخواستند در ايران بكارند، توفان آن را در خيابانهاي خود درو كردند. اين مكر الهي با دشمنان انقلاب ديدني است.
بزرگترين اقتصادهاي جهان در غرب نظير آمريكا، انگليس، آلمان و فرانسه از پس اين آشوبها برنيامدهاند و اين در حالي است كه در ايران با آن كه هر روز فهرستي به نارضايتي مردم اضافه ميكنند، نه شورشي است، نه آشوبي. اين آرامش در ايران مورد حقد و حسد قدرتهاي جهاني است.
امروز آمريكاييها و شركاي جهاني آن در تدارك يك آشوب در تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران هستند. ميخواهند ريخت حكومت و نظم معنوي ايرانيان را به هم بريزند. تشديد تحريمها از يك سو و اخلال در نوع تصميمات مسئولان دولتي در پاسخگويي به مطالبات مردم از سوي ديگر، در تدارك آشوب يادشده است.
سرويسهاي خبري آمريكا و جريان رسانهاي آنها هر روز در تدارك افزايش ضريب نفرت و ضريب افسردگي هستند تا با تلفيق آن دو شايد آشوبي را تدارك ببينند. حتي جريان نيرومندي كه در دستگاه قضا به وجود آمده براي مبارزه با فساد را تخطئه ميكنند تا به ضريب دلخواه برسند، اما هرچه تلاش ميكنند، كمتر به نتيجه ميرسند.
جنبش مواسات و كمك مؤمنانه طي ماه رمضان و پس از آن، آب سردي به اين تحركات بود، جنبشي كه در هيچ كشور دنيا به خاطر مخاطرات كرونا به وجود نيامد تا درد معيشتي محرومان و مستضعفان را كاهش دهد، اما در ايران با هوشمندي رهبري به خوبي عملياتي شد.
در وسط معركه نبرد نرم و سخت جمهوري اسلامي ايران با آمريكا و اروپا يك دفعه نامه سرگشاده آقاي خوئينيها سر باز ميكند و برخي ناگواريها در مديريت دولت و غفلت مسئولين و عدم عمل به وعدهها را به حساب رهبري و شيوه و روش مديريت كلان كشور فاكتور ميكند، آنهم از سوي كسي كه خود و جريان او در به وجود آمدن وضعيت كنوني و كاركرد دولت فعلي مسئوليت مستقيم دارند.
👇👇👇👇👇
✳️ پاسخ به نامه ی #سیدمحمدموسوی_خوئینی ها
آقای #موسوی_خوئینیها
بادستمال کثیف نمیشودشیشه راپاک کرد
قسمت اول.
آقای #موسوی_خوئینی ها
در نامهای به رهبر انقلاب با برشمردن برخی مشکلات از ایشان خواسته است که برای رفع این امور چارهای اندیشیده شود.
آقای خوئینیها «اخیراً»! از استماعات و مشاهدات و مطالعهی گزارشها و تحلیلها دریافت کرده است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبنده نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود؛ بر همین اساس ایشان نسبت به عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور که بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس میرود احساس نگرانی کرده و نهایتاً از رهبر انقلاب خواسته است که این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و ... را حل کند.
اصل موضوع معترض بودن مردم نسبت به اوضاع، بخصوص در حوزه اقتصاد، مطلب پنهان و محرمانهای نیست؛ تقریباً همه میدانند که تورم جانکاه است، اوضاع اقتصادی خراب است، قدرت خرید مردم پایین آمده و ... و در عین حال مسئولان اجرایی خود را دولت گشایش میخوانند و معتقدند که اگر نبودند کار از این هم بدتر میشد!
اینکه آیا آقای موسوی خوئینیها یکباره و ناگهانی مسموع و مشهود و گزارش و تحلیل به دستشان رسیده و دست به قلم شدهاند یا از قبل هم گوشههایی از این مشکلات را مطلع بودند یا خیر چندان مشخص نیست، امّا یک چیز واضح است: ظاهراً سیاست بسیار بیشتر از اقتصاد دچار ابتذال و رکود تورمی شده است، والّا بعید است در شرایط عادی سیاست شاهد چنین نامههایی، آنهم از منظر مدعی بودن و مطالبه گر بودن از ناحیه فردی چون جناب آقای خویینیها باشیم. نقد به یک وضعیت از دو حال خارج نیست؛ یا شما رویکردی که منتهی به آن اوضاع شده را مناسب نمیدانید و یا مجریان و عاملان را دچار قصور و تقصیر در پیگیری آن رویکردها میدانید. با این مبنا، نامهی خویینیها چنان عجیب است که بعید است هیچکدام از اصطلاحات مرسوم در سیاست توان توصیف آن راداشته باشد.
خوئینیها مسئول اصلی تسخیر لانه جاسوسی آمریکاست، به نوعی که بیاطلاع و بدون خبر دادن به امام(ره) دانشجویان را تشویق به تسخیر و به آنها هم توصیه میکند که هیچ اطلاعی به امام ندهند و کار خود را بکنند: "چه این کار{تسخیر لانه جاسوسی آمریکا} بد باشد و چه خوب؛ شما این سؤال را نکنید و من هم از امام نمیپرسم. مگر شما میخواهید چه بکنید که نمیشود جبرانش کرد؟ شما که نمیخواهید کسی را بکشید یا جایی را خراب کنید، میخواهید وارد سفارت آمریکا شوید!"(آذر ٨٩، نشست به جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران). او همچنین عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۶٨ بوده و سمتهای متنوع و مختلف دیگری مانند مسئولیت احراز صلاحیت ریاستجمهوری اول، عضویت در مجلس خبرگان اول، دادستانی کل کشور، نایب رئیس دور اول مجلس شورای اسلامی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام مرکزمطالعات استراتژیک و ... را هم در کارنامه دارد.
به عبارت روشنتر، خوئینیها هم در اصلاح قانون اساسی نقش داشته، هم نظارت بر انتخابات را تجربه و اعمال کرده، هم در کار تقنین بوده، هم مصلحت نظام را برای مدتی تشخیص میداده و بالاخره در همه حوزهها بوده و مهمتر اینکه اکثریت این سمتها را در دورهای به عهده داشته که امر ریلگذاری سازوکار حکمرانی در جمهوری اسلامی انجام میشده است، پس از آن نیز در دوره پس از امام(ره) در دورهها و سالیان متعددی دوستان و همکیشان او یا در قوه مقننه بودند و یا امور اجرایی را در دولت آقایان خاتمی و روحانی برعهده داشتند.
ادامه دارد......
👇👇👇👇👇