eitaa logo
مطالب ویژه
4.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
📚 مطالب ویژه، حول محورمعارف توحیدی و انقلاب اسلامی برگرفته ازاندیشه‌های استاداصغرطاهرزاده 📧 ارتباط‌ با ما: @hasannazari 09136032342 🔹سایت‌ لب‌ المیزان:https://lobolmizan.ir 🔹ایتا:https://eitaa.com/matalebevijeh 🔹روبیکا:https://rubika.ir/matalebev
مشاهده در ایتا
دانلود
«حسین‌علی عالی» در ماه محرم سال ۱۳۴۶ در روستای «جهانگیر» شهرستان «زابل» متولد شد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در این شهرستان گذراند. وی در حوادث انقلاب حضور فعال داشت و عاشق امام خمینی بود و نیز همه را به اطاعت از ایشان سفارش می‌کرد. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در واحد اطلاعات لشکر 41 ثارالله استان کرمان به فعالیت پرداخت. وی در عملیات‌هایی همچون «والفجر 8»، «کربلای 1» و «کربلای 5» حضور یافت و در عملیات «کربلای 5» آسمانی شد . یکی از همرزمانش نحوه شهادت حسین را اینگونه تعریف می کند : دشمن حدود 100 متر جلوتر از نیروهایش را با سیم خاردار، موانع سختی درست كرده بود. پشت این سیم‌ها هم حد فاصل هر 300 یا 400 متر سكویی ساخته و روی آن را چهارلول نصب كرده بودند تا بتوانند روی آب را كاملاً پوشش بدهند و امنیت روی آب را برای خودشان برقرار كنند. حدود 150 متری با این سكوها و سیم خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور لشكر عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به محور عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت تیراندازی می‌كرد. ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به سیم‌های خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقی‌ها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب می‌دویدیم تا به سیم‌ها برسیم و عبور كنیم. هنوز بچه‌های تخریب فرصت پاره كردن سیم‌ها را پیدا نكرده بودند كه حسین خودش را روی سیم‌ها انداخت و فریاد می‌زد : از روی من رد شید. زود باشید! عجله كنید! رد شید! معطل نشید! از روی كمرم بپرید! بپرید و خودتان را به خشكی برسانید وگرنه همه تلف می‌شویم." صبح روز بعد، پیكر بی جان حسین را در حالی كه سیم‌های خاردار را در بغل داشت و تیر دشمن پهلوی نازنینش را شكافته بود، در همان نقطه پیدا كردیم و به عقب برگرداندیم. هم رزم دیگرش می گوید : با حسین برای شناسایی رفته بودیم، وقت نماز شد. حسین نمازش را با صوتی حزین و قلبی مطمئن خواند. بعد به نگهبانی ایستاد و من نماز خواندم. در قنوت نمازم از خدا خواستم تا یقینم را زیاد كند. نمازم كه تمام شد، دیدم حسین با خنده از من پرسید: «می‌خواهی یقینت زیاد شود؟» گفتم: »بله.» با همان لبخند گفت: «چقدر؟» گفتم: «زیاد» گفت: «گوشت را روی زمین بگذار و گوش كن!» بلافاصله همین كار را كردم. به گوش شنیدم كه زمین نصیحتم كرد و گفت: «نترس! عالم عبث نیست و كار شما هم بیهوده نیست. ما هر دو عبد خداییم در دو شكل و دو لباس. سعی كن خدا را ناراضی نكنی ...» سرم را برداشتم. شهید عالی گفت: «یقینت زیاد شد؟» مبهوت به اونگاه می کردم .... حاج قاسم نقل می کند نحوه شهادت شهید عالی را که برای آیه الله بهاءالدینی تعریف کردم ایشان تا ده دقیقه گریه می کردند ...🕊 : بیانات همراه با بغض امام خامنه‌ای از صحبت های یک شهید: «اگر چنانچه میخواهی از سیم خاردار رد بشی باید اول از سیم خاردار نفست عبور کنی ... »🔽 https://eitaa.com/matalebevijeh/5699 ๑►◈ ◄ ๑ ❁│@matalebevijeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بیانات همراه با بغض امام خامنه‌ای از صحبت های یک شهید: «اگر چنانچه میخواهی از سیم خاردار رد بشی باید اول از سیم خاردار نفست عبور کنی ... » شهید«حسین‌علی عالی» 🔽 https://eitaa.com/matalebevijeh/5692 ▬▬▬▬ஜ۩🌸۩ஜ▬▬▬▬ @matalebevijeh
📚عنوان:"هوشياري نسبت به پوچي" صفحه۷۲ ✍️49- وقتي انسان گرفتار پوچي شد نه مي‌تواند مسائل مهم زندگي را طرح کند و نه قادر به حلّ آن‌ها خواهد بود. تجربه‌ي مستقيم نيهيليسم اين هوشياري را تحقق مي‌بخشد تا انسان بتواند فکري براي خود بکند و همه‌چيز را از نو مورد سؤال قرار دهد، در آن صورت راهي که خدا در مقابل بشر امروز گشوده است آشکار مي‌گردد و ارتباطِ نيم‌بندِ ما با ميراث معنوي گذشته به ارتباطي محکم بدل مي‌شود تا از گرفتاري نوسانِ بين عشق و نفرت و مهر و کين به در آييم. راهی را که انقلاب اسلامی، در راستای رجوع به جهانِ گمشده که جهانِ امید به بودن و متعالی شدن است، در مقابل بشر امروز گشوده است. https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/382 http://lobolmizan.ir/book/1745 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
33.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سوال شماره30505 💠وظیفه‌ی ما نسبت به زلزله‌زدگان سی‌سخت 🌹استاداصغرطاهرزاده ⁉️با سلام خدمت استاد ارجمنداین حقیر به اتفاق خادمان قرارگاه مردمی شهید ردانی پور،قریب به یک هفته است که جهت خدمت رسانی وارد شهرستان سیسخت شده ایم.این شهرستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خوب دارای جاذبه های توریستی و گردشگری می باشد و همین موضوع سبب شده که عده ای با نظر به توریستی بودن این شهر سطح تمکن مردم را در حد عالی تصور کرده و از امداد رسانی به اقشار با سطح تمکن پایین نیز امتناع ورزند.در صورتی که با تحقیق و بررسی متوجه شدیم زندگی و اشتغال همه ی سطوح زندگی در این شهرستان تحت تاثیر قرارگرفته است.لازم به ذکر است که قریب به ۱۰۰۰واحد مسکونی بر اثر زلزله تخریب ۱۰۰درصد و ۱۵۰۰ خانه نیاز به تعمیرات اساسی پیدا کرده اند.از محضر جنابعالی خواستارم نظر خود را در این زمینه مطرح بفرمایید.از لطف شما سپاس گذارم. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال مصیبت سنگینی به هموطنان عزیز ما وارد شده و در کمک‌رسانی به آن‌ها هرگز نباید کوتاهی کرد. جناب حاج آقا لادانی نگران بودند که نسبت به این مردم کوتاهی شود. إن‌شاءالله هرکس هر اندازه از دستش برمی‌آید در این کار خیر که با ایثار خود وارد تاریخی می‌شود که شهدا در آن تاریخ ورود کرده‌اند، کوتاهی نکنند. موفق باشید. https://eitaa.com/lobolmizan/9029 🚨شماره کارت جهت واریزکمکهای نقدی جهت رفع مشکلات مردم زلزله زده سی سخت🚨 💳۶۰۳۷۶۹۱۵۸۹۲۹۰۵۰۱به نام مجید نیکو💳 ✳️@matalebevijeh
🍃 هر صبح یک حدیث 🍃 امام صادق عليه السلام: يكى از محبوب ترين كارها نزد خداوند عزّوجلّ شاد كردن مؤمن است: برطرف كردن گرسنگى اش، يا زدودن اندوهش، يا پرداختن قرضش مِن أحبِّ الأعمالِ إلى اللّهِ عزّ و جلّ إدْخالُ السُّرورِ على المؤمنِ: إشْباعُ جَوْعَتِهِ، أو تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ، أو قَضاءُ دَينِهِ ميزان الحكمه جلد2 صفحه435 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ๑►◈ ◄ ๑ ❁│@matalebevijeh
8-اعلام التقی...اولی الحجی.mp3
17.03M
┄ ──┄┅═๑۩✨💐✨💐✨۩๑═┅──┄ 💎 شرح 💬 موضوع : اعلام التقی...اولی الحجی 💎شماره : جلسه8 💬 شارح ┄ ─-─-─┄┅═🌾🌻🌾🌻🌾═┅─-─-─┄ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ السَّلامُ عَلَی أَئِمَّةِ الْهُدَی، وَمَصابِیحِ الدُّجَی، وَأَعْلامِ التُّقَی، وَذَوِی النُّهَی وَأُولِی الْحِجَی، وَکهْفِ الْوَرَی، وَوَرَثَةِ الْأَنْبِیاءِ، وَالْمَثَلِ الْأَعْلَی، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَی، وَحُجَجِ اللّهِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَالْأُولَی، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ. سلام بر پیشوایان هدایت و چراغ های تاریکی و پرچم های پرهیزگاری و صاحبان خرد و دارندگان زیرکی و پناهگاه مردمان و وارثان پیامبران و نمونه برتر و دعوت نیکوتر و حجّت های خدا بر اهل دنیا و آخرت و این جهان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد؛ 🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🆔 @matalebevijeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاجی که می توان بر سر گذاشت.mp3
2.14M
💬 موضوع : تاجی که میتوان برسر گذاشت ✳️: 🖊جنگ را به یاد آوریم تا بمانیم راستی! جای خالی محمد جهان‌آرا را ما با چگونه زیستنی باید پر کنیم؟ آری! کاش برای هر مرد که بر خاک افتاد، یک ترانه داشتیم و می‌خواندیم. ممد نبودی ببینی خرمشهر آزاد گشته خون یارانت پر ثمر گشته ای جگرها! چرا شعله‌ور نیستید در به دوش‌کشیدن سخنان رهبر معظم انقلاب در روز مبعث این سال که فرمودند: «ما باید بدانیم با این بار سنگین امانتی که انقلاب اسلامی بر دوش ما، بر دوش ملّت ایران گذاشته و راه سعادتی که جلوی آنها باز کرده، ما وظایفی داریم؛ از جمله‌ی این وظایف، همین تواصی به حق و به صبر، و شناخت دشمن و ایستادگی در مقابل دشمن، و تسلیم نشدن در مقابل دشمن و اعتماد نکردن به این دشمن غدّار است. این عرض امروز ما.» آری! این تاجی است که می‌توان بر سر بگذاریم تا با یادآوری جنگ، بمانیم و گرفتار روزمرّه‌گی نشویم. @matalebevijeh ┈‌┈•✾🕊🌷🕊✾•┈┈
📚عنوان:"عبور از انسانِ تُهي" صفحه۷۳ ✍️50- ما با غرب‌زدگي که در قضاوت‌هاي خود داريم، تيشه به ريشه‌ي ميراث معنوي خود مي‌زنيم، هرچند راه حلّ آن دشنام به غرب نيست، مشکل آن است که ما خود را در فضاي غير انسانيِ يک شهر بزرگ، غريب احساس مي‌کنيم و اين غربت موجب خشونت و پرخاشگري نسبت به همديگر شده و متوجه‌ي نياز عاطفي خود نيستيم. نياز به ديدي که طالب فضاي اُنس و تفکرِ قومي است و بايد آن‌چه را از دست داده‌ايم را با شکل‌دادن نظامي غير از نظام غربي، به‌دست آوريم. نظامي که به جاي انسانِ تُهي و بي‌خاصيت که در هر قالبي مي‌گنجد، انسان شرافت‌مند خلق کند که سرمايه‌ي اصلي‌اش شرافت‌هاي دروني و معنوي‌اش باشد. آيا در اين رابطه در اين تاريخ، راهي غير از راهي که انقلاب اسلامي در مقابل ما گشوده است، مي‌توان تصور کرد؟ https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/382 http://lobolmizan.ir/book/1745 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️سیاست بده بره... استاد رحیم پور ازغدی 🌱🌸🌱🌸 ௮@matalebevijeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9-کهف الوری..والمثل الاعلی.mp3
14.95M
┄ ──┄┅═๑۩✨💐✨💐✨۩๑═┅──┄ 💎 شرح 💬 موضوع : کهف الوری..والمثل الاعلی 💎شماره : جلسه9 💬 شارح ┄ ─-─-─┄┅═🌾🌻🌾🌻🌾═┅─-─-─┄ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ لسَّلامُ عَلَی أَئِمَّةِ الْهُدَی، وَمَصابِیحِ الدُّجَی، وَأَعْلامِ التُّقَی، وَذَوِی النُّهَی وَأُولِی الْحِجَی، وَکهْفِ الْوَرَی، وَوَرَثَةِ الْأَنْبِیاءِ، وَالْمَثَلِ الْأَعْلَی، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَی، وَحُجَجِ اللّهِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَالْأُولَی، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ. سلام بر پیشوایان هدایت و چراغ های تاریکی و پرچم های پرهیزگاری و صاحبان خرد و دارندگان زیرکی و پناهگاه مردمان و وارثان پیامبران و نمونه برتر و دعوت نیکوتر و حجّت های خدا بر اهل دنیا و آخرت و این جهان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد؛ 🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🆔 @matalebevijeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄ ┄┅═✧🍀*🌺*🍀✧═┅┄ ┄ 📹سخنان شنيدنی امام خمينی(ره) در مورد مناجات مشهور ماه شعبان ❌مناجات شعبانیه از اون مناجات های ی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر درش بکند انسان را به یه جایی میرساند.‌‌.. ┄ ┄┅═✧🍀*🌺*🍀✧═┅┄ ┄ ✨@matalebevijeh
📚عنوان:"حضور بالفعلِ ما در آينده" صفحه۷۴ ✍️51- احترامي که يک فرزانه‌ي ايراني داشت، با احترامي که يک دانشمند علوم تجربي دارد متفاوت بود. زيرا آن‌چه کمال معنوي به حساب مي‌آمد، يگانگي بين گفتار و کردارِ آن انسان فرزانه بود. چيزي که امروز از جهان ما گمشده است و آنچه هست، چيزي نيست که في‌الحال در مقابل ما حاضر است ولي از طريق انقلاب اسلامی راهي گشوده شده که حضور بالفعل ما در آينده به ظهور آمدن آن چيزي است که در خاطره‌ي قومي ما خود را نگه داشته تا ما از آن منصرف نشويم. در حالی که اگر انقلاب اسلامی وارد تاریخ ما نمی‌شد چیزی نمی‌گذشت که با غرب‌زدگی افراطی آیین فرزانگی قومی ما به کلی به فراموشی سپرده می شد. https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/382 http://lobolmizan.ir/book/1745 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
🔸این عَلَمی که بلند شده، نباید بیفتد🔸 📝 دکتر علی حائری از ملاقات با 🕌 پس از استقرارمان در هتل نجف، پدر غسل زیارت کرد و دشداشۀ سفیدِ بلندی پوشید و به جای عمامه یک دستار سفید به سر کشید. عصا به دست، با آن محاسن سفید، هیبت دلربایی پیدا کرده بودند. به مزاح گفتم: بسان حضرت موسی شدید! لبخند زدند و گفتند: با این هیبت قابل شناسایی ام؟ سری به انکار و لبخند تکان دادم و به سمت حرم راه افتادیم. 🕌 به محض ورود در حرم، پاها را برهنه کردند. سرشان کاملاً پایین بود. چیزی را با صدای بی جوهری تند تند زمزمه می‌کردند و اشکشان متصل جاری بود. حال عجیبی پیدا کرده بودند. این حال و این حجم از تواضع را نه در حرم رضوی و نه حتی در کربلای معلی ندیده بودم. گویی هیبت امیر مؤمنان را به تمامه درک می‌کردند. گوشۀ حیاط حرم در آفتاب سوزان نشستند و شروع به خواندن زیارت کردند. به نظرم زیارت جامعه کبیره بود. نمی‌دانم، هرچه بود، طولانی بود. زیارت که تمام شد، باز با تواضعی زائدالوصف به سمت حرم راه افتادیم. هر دیوار یا دری را که می‌دیدند گونه ها را متواضعانه به آن می مالیدند. صورت یکسره تَر بود و اشک، دائم سرازیر. سرشان پایین بود و یک لحظه هم سر را بلند نکردند. بوسه ای کوتاه به گوشه ضریح و زیارتی مختصر. بدون آنکه روی برگردانند، سر به زیر و آرام آرام عقب رفتند. حالشان طبیعی نبود. گویا اتفاقی رخ داده بود که من از درک آن عاجز بودم. نماز ظهر را هم همانجا خواندیم. 🕌 در مسیر بازگشت، درست در ورودی، یک فردی که روی ولیچر بود -یک انسان هیکل مندِ نورانی، با جای مهر روی پیشانی بلندش و یک لباس سفید - حال معنوی پدر را که دید، دست پدر را محکم گرفت و بصورت چسباند. می‌بوسد و می گریست و فریاد می‌زد: یا ابا صالح مددی! ... یا انصار دین الله مددی! پدر که متوجه حال غریب او شده بودند، آرام دستشان به قلبش کشیدند و پیشانی اش را بوسیدند و گفتند: «یا اخی! سیأتی قريباً، اطمئن، اطمئن، نحن أيضاً ننتظره ...» آرام شد و دست پدر را بوسید و رها کرد. این مواجهه توجه برخی را به ما جلب کرد؛ مِن جمله، سید جوانی که متوجه شدم دارد پشت سر ما به سمت هتل می‌آید. در ورودی هتل، خودش را به ما رساند. به من با ته لهجۀ عربی گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» بدون آنکه جواب مشخصی بدهم گفتم: «مطلبی هست؟» گفت از طرف آیت الله سیستانی است و برای ترتیب ملاقات آمده. یکه خوردیم، گویا پس از دیدار پدر با عبدالمهدی کربلایی (امام جمعۀ کربلا)، ایشان زمان مراجعت ما را به نجف، به دفتر آیت الله اطلاع داده و ایشان آمادگی این دیدار را داشتند. البته شاید کسی از همراهان ما این تقاضا را از عبدالمهدی کرده باشد که من مطلع نبودم. 🕌 بگذریم. به پدر در راه گفتم. ایشان هم کمی غافلگیر شدند. ... بنا شد کسی از دفتر برای راهنمایی بیاید. یک پیرمرد سیه چرده عینکی آمد. فاصلۀ هتل و دفتر آیت الله را پیاده راه افتادیم. جلو کوچه، گیت بازرسی بود. چیزی به عربی گفت، زنجیر را برداشتند و وارد دفتر شدیم. ما که چند نفری بودیم را در اتاق انتظار جای دادند و پدر را بردند. چند دقیقه بعد، دنبال من هم آمدند. گویا پدر سفارش کرده بود. قبل از ورود، کسی به من فهماند که فقط مصافحه کنم. اینجا دست بوسی قدغن است. خیلی ساده، دو زانو در اتاق بزرگی که با موکت پوشیده شده بود، کنار میزی کوچک روی ملحفه ای سفید نشسته بودند. خیلی لاغرتر از آن چیزی که تصور می‌کردم. پیشانی را بوسیدم و سلام کردم. گویا در خلال صحبت با پدر بودند. پاسخ سلام را دادند. فارسی را روان صحبت می‌کردند اما با ته لهجۀ غلیظ عربی. 🕌 از مرحوم پدر بزرگ ما -شیخ عبدالحسین حائری- گفتند که ایشان را ندیده بودند، اما به عنوان یک فقیه زاهد متقی در کربلا معروف بودند. بعد، از پدر گفت که مطالب شما را مدتیست پیگیری می کنم. از طرح «فلاحت در فراغت» خبر داشت. می گفت ورود در اینگونه مسائل، روحانیت را واقع بین می‌کند. از نظریات اقتصادی پدر مطلع بود و می‌گفت هر چند شاید قابلیت اجرا نداشته باشد اما تحقیقات در این رابطه را برای اسلام مفید می دانم و قائلم از وجوهات می‌توان در آن خرج کرد و حمایت خواهند کرد. بعد گفتند: «با این همه، که برای شما قائلم، بیشتر به خاطر و حضور فعالتان در است (این دیدار در سال 89 واقع شده بود [و منظور ایشان، فتنۀ سال 88 است]). اندکی تأمل کردند، بعد ادامه دادند: «این ، حالا که بلند شده، . اگر افتاد دیگر هیچ کس نمی‌تواند آنرا بلند کند. البته که مسائلی هست که باید بیان شود که حفظ این عَلَم و بیان آن مسائل، مانعة الجمع نیست. شما در شرایطی که مسئولیتی نداشتید و شاید بی مهری هایی دیده باشید، نقش ممتازی ایفا کردید» (ادامه دارد) ... منبع: (@dralihaeri در تلگرام) 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
ادامه ... 🕌 پدر که گویا یکّه خورده باشد، سرش را بلند کرد. نگاهی به آیت الله انداخت و بعد نگاهی به من کرد. گویا مایل نبودند برخی مسائل را در حضور من بیان کنند. گفتند چند نفری میهمان داریم. با اجازۀ شما، علی برود ایشان را بیاورد تا از زیارت شما محروم نباشند. به اتفاق یکی از اعضای دفتر، به اتاق انتظار رفتیم و بعد از چند دقیقه به سالن برگشتیم. همان شخص این بار بالای سر آیت الله ایستاده بود و تکرار می‌کرد: «فقط مصافحه، دستبوسی ممنوع». گرد ایشان نشستیم. گفتند: «عزیزان همه شیرازی هستید؟» همه پاسخ دادند. گفتند: «اولاً قدر این حاج آقا که همراهش به دیدن من آمدید را بدانید. انسان وارسته ای است و برخی اوصافش کم نظیر است». بعد گفتند: «دو گوهر در شهر شما زندگی می‌کنند که تا هستند، از وجودشان مستفیض شوید. اینها نورند! یکی آیت الله آشیخ محمد رضا حدائق و دیگری آیت الله پاکدل». بعد نگاهی به من کردند و گفتند: «اهل زیارت قبر حافظ هستی؟» گفتم بله. گفتند: «از جانب من برو و بالای سر قبر حافظ فاتحه بخوان». بعد اندکی سکوت کردند و گفتند: «به مسئولین سلام مرا برسان و بگو: حافظ، سینه سوخته بوده. اهل معنا بوده. وصیت کرده قبرش زیارتگاه باشد. ترتیبی دهند از این حالت که هرکس تفریحی که جای دیگری نمی‌تواند بکند، می رود آنجا انجام می دهد، در بیاید! زیارتگاه، جای قلیان و قهوه خانه نیست. جای ادب است. آدم باید آنجا به یاد خدا بیفتد، نه به یاد خلق خدا که دخترها و پسرها قرارشان را آنجا می‌گذارند [با خنده].» 🕌 همه از اشراف آیت الله به جزئیات امور شهرمان مبهوت بودیم. کسی را صدا زدند که برای میهمان ها دُرّ نجف بیاورید. با دستشان هدیه ها را بدستمان کردند و گفتند تا هر وقت که مایل بودید در نجف بمانید، اسبابش را فراهم می‌کنند و متواضعانه جمع را ترک کردند و من هنوز در فکر اِشراف آیت الله به امور بودم. منبع: (@dralihaeri در تلگرام) 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
نبوت نبی و جدی ترین اعمال.mp3
10.5M
📖 سوره مبارکه (نبوت نبی و جدی ترین اعمال) 📖صفحه ۵۸۳ قرآن مجید 📎جلسه:هفتم 💓 🔖 عنوان : نبوت نبی و جدی ترین اعمال 🌿 أنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿۲۷﴾ 🌸آيا آفرينش شما دشوارتر است‏ يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷) 🌿رفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾ 🌸سقفش رابرافراشت وآن رابه اندازه معين درست كرد(۲۸) 🌿وأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾ 🌸و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹) 🌿والْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾ 🌸و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰) 🌿أخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾ 🌸آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱) 🌿والْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾ 🌸و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲) 🌿متَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿۳۳﴾ 🌸[تا وسيله] استفاده براى شما و دامهايتان باشد (۳۳) 📆 تاریخ : 99/12/23 ⏱زمان:شنبه ها-بعدازنمازمغرب وعشاء 🕌مکان:اصفهان-سه راه سیمین-مسجدانبیاء 🔸 به صورت زنده هم از طریق لینک 🔻🔻🔻 https://dialog.sohasima.ir/ch/tafsir 🌾اشاره استاددرجلسه ⬇️ صوت کامل بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم. ◀️◀️◀️🔽🔽۹۹/۱۲/۲۱ https://eitaa.com/matalebevijeh/5671 👉@matalebevijeh 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹