23.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن زمان همه چیو درست میکنهـ
اما دروغه؛گویی مقدر شده بود که اینگونه زندگی کنیم..
همه چیز،همه روز،۳۶۵ روز بلاتکلیف..
در ترکی اصطلاحِ غمانگیزی هست تحت عنوان"گیزلیندرد"معنیش میشه:
دردِ پنهانی؛دردی که نه میشه پیش طبیب گفت،نه دوست و نه هیچکس دیگه!
#بیبیرقیهس
امشب رو صاحبمون، دلسوزمون، کسی که برای خطاهای ما از خدا طلب استغفار میکنه یه دقیقه بیشتر تنهاست و غیبتش یه دقیقه بیشتر طول میکشه..
"عَمه بیا گُمشده پیدا شده
کُنجخَرابه شَبیلدا شده.."
پرسید:سختترین شبِ زندگیت چه شبی بود؟
و من همین که خواستم جواب بدهم،تمام آنچه باید و نباید،تمام زخمهای بینام، تمام ساعتهای کشدارِ بیخواب،مثل موجی تلخ از پشتِ ذهنم بالا آمدند و سکوت کردم..
سکوتی که خودش جواب بود،
سکوتی به بلندای تمام شبهایی که تا صبح بیدار ماندم و وانمود کردم حالم خوب است.. شبهایی که هیچکس ازم نپرسید چه شده؟ و من یاد گرفتم درد را آرام،بیصدا،در همان گوشهی تاریکِ دلم نگه دارم..
گاهی سختترین شبِ زندگی یکشب نیست، همهی آن شبهاییست که نمیتوانی دربارهشان حرف بزنی و فقط سکوت میکنی..
سکوتی که همهچیز را فاش میکند!
ساعتها میگذرند، اما زمان می ایستد..
چراغها خاموش، تلفنها ساکت..
تنهایی نفسهایت را میدزدد و تو روی لبهی تخت،چشم در چشمِ غم،مینشینی و میفهمی صبح اگر هم بیاید، تو دیگر آن آدمِ قبل نخواهی بود..💔
#بیبیرقیهس
#حرفدل
نمیتونم بخوابم مثلِ مارگزیدهها تویِ رختخواب می پیچیدم و دلم پیشِ شماست اباعبدالله..
حسینبختیاری چی میگفت؟ میگفت تو زندگیِ مایی! تو شب و روزِ ما شدی! تو همه کَسِ ما شدی! تو اصلِ ما شدی! زن،بچه،رفیق اصلا همه به درد نمیخورن و تو همه کَسی آقا..
آقاجان غمت رو به این شلوغیها و این عشرتها نمیدما! من دلم تویِ جمعها پیشِ توعهها! من فقط موقعِ نوشیدنِ آب یادت نیستم. من با رفیقام میشینم میگم کاش اباعبدالله هم ما رو رفیقش حساب کنه که رفاقتِ با تو عالَمی داره..
یلدایِ من گیسویِ سیاهِ توعه آقا!
آه از مویِ تو حسین!
چه شانه ای کشید مادرت به اون گیسویِ پریشانت. ما رو در امواجِ موهات غرق کن خوشگلِ زهرا..
مَبهوتْ³¹⁵
نمیتونم بخوابم مثلِ مارگزیدهها تویِ رختخواب می پیچیدم و دلم پیشِ شماست اباعبدالله.. حسینبختیاری چی
نمیدونم مُحتَضَر دیدید یا نه..
از این یلداها و اتمامِ پاییز و شروعِ زمستان هیچ درسی مهمتر از یادِ مرگ نمیشه گرفت! وقتی بهار هم رسید و درختانِ مُرده زنده میشن رو یادِ قیامت کنین که مردگان زنده میشن و در پیشگاهِ خدا حاضر میشن.
میگن مُحتَضَر وقتی چشمش بازه و جان نمیده حتما در این دنیا چشم انتظارِ کسیست. نقل شده در وقتِ شهادت اباعبدالله چشمش باز مونده بود و منتظرِ مادرش بود..
به دخترش حضرترقیه"سلاماللهعلیها" میفرمود دخترم اِمشی! یکم جلوم راه برو عزیزدلم! خواهرش ازش پرسید چرا ازش اینجور میخوای برادر؟
میفرمود آخه خواهرم ذَكَّرَتنی بِاُمّی فاطِمَه!چون این دختر من رو یادِ مادرم فاطمه میندازه!:)
آی اباعبدالله قربونِ دلتنگیِ شما برایِ مادرت بشیم عزیزدلم..
میگن این ستارههایی که الان تو آسمون چشمک میزنن،سالهاست مُردن و از بین رفتن؛اما چون از ما فاصله دارن هنوز خاموش نشدن و نورشون بهمون میرسه؛انگار که زندهن..
شاید ما هم خیلی وقته مردیم و خاموش شدیم و چون روحامون از هم فاصله داره
هنوز زنده و روشن به نظر میایم
نمیدونم..
#بماند
مَبهوتْ³¹⁵
میگن این ستارههایی که الان تو آسمون چشمک میزنن،سالهاست مُردن و از بین رفتن؛اما چون از ما فاصله دارن
تاریخ فوت روی قبرها
هیچوقت تاریخ دقیقی برای ثبت لحظه مرگ آدمها نیست،بعضی از ما خیلی وقته که مُردیم..
ولی جسممون رو چندین سال بعد خاک میکنن..
کانال "نوای جان" aviny-08.mp3
زمان:
حجم:
2.7M
و اگر آوینی نبود
شبها چطوری آروم میشُدَم؟؟
این چند دقیقه در دل شب،
میتواند حرکتی در شما ایجاد کند
که چیزی را بفهمید که بقیه
از فهمیدنش ناتوان اند..
شب شهادتی دو تا نکته میخوام درباره امامهادی"علیهالسلام" عرض کنم خدمتتون:
۱_از دلنشینترین روایتهایی که از امامهادی"علیهالسلام" همیشه تو ذهنم مونده این روایت هست؛ یکی از شیعیان به آقا نامه نوشت که دوست داریم با امامزمان خودمون صحبت کنیم و حاجات خودمون رو عرضه کنیم، تکلیف چیه؟
آقا تو جواب نامهش نوشتند؛ کافیه این دو لبت رو تکون بدی و با ما حرف بزنی، حاجاتت رو برآورده میکنیم.خیلی خوشگل و بوسیدنی هست این روایت.
۲.امامهادی"علیهالسلام" دو تا یادگار خیلی محکم و قوی برای معارف شیعی گذاشتند، یکی جامعهکبیره است و یکی دیگه زیارت غدیریه، یه بار بشینید به عنوان یه پروژه مطالعاتی، فقط ترجمه این زیارت رو بخونید. همین دو زیارت، مخصوصا جامعه کبیره، کفایت میکنه برای اینکه بار معرفتی و اعتقادی خودتون رو محکم ببندید..
هادی اگر تویی که کسی گم نمیشود.
مَبهوتْ³¹⁵
شب شهادتی دو تا نکته میخوام درباره امامهادی"علیهالسلام" عرض کنم خدمتتون: ۱_از دلنشینترین روا
کاش یه مجالی داشتم فقط از لطافتهای امامهادی"علیهالسلام" براتون مینوشتم. آقای ما خیلی لطیف بود، به زبون خودمونی خیلی ماه بود، کاش این آقا رو برای یه لحظه هم که میشد میدیدیم.
تو روایت داره یکی از کودکان امام هادی یه گل به آقا میده، حضرت گل رو که میگیرند اون رو میبوسند و روی چشمهای مبارکشون میذارند، بعد به صحابی خودش فرمودند که هرکسی گلی رو ببوسه و روی چشمهاش بذاره و بعد صلوات بفرسته،خداوند به شمار ریگهای کوه عالج* براش حسنه مینویسد، و به شمار آن گناهاش رو پاک میکند.
* عالج ظاهراً کوهی است در عربستان یا در نواحی بصره که چند برابر از کوه احد بزرگتر هست.