لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى
#حدیث
قسمتاول
.
دیروز -با اینکه وسط امتحاناتام هستم- مزارشهدایتهران به قصد بالا بردن #شعور_دینی و #معرفت_دینی را مثل پنجشنبه هفته ها قبل رفتم.
.
اتفاقاتی افتاد که خوب است بگویم...
بخاطر کمردرد و دیسک کمر و زیاد بودن سنگینی بار کوله پشتی و جوائز ، مجبور سدم ۴۰،۵۰۰تومان به اسنپ پول بدهم تا برسم به گلزارشهدا.
.
تنهایتنها شروع به پهن کردن جوائر بر دو نیکمت نزدیک مزار #شهید_علی_خلیلی
نمودم و نیز نصب تصویرآ۳ شهیدعلیخلیلی و ح آج قا س م ... و بنر اعلامی مسابقه #احکام_امر_به_معروف
.
درآغاز که خلوت بود اما نزدیک به ساعت غروب که شدیم مخاطبین ۰ه از جهت شرکت در #مسابقه_احکام چه از جهت #خرید بیشتر شد. حقیقتا کم می آوردم یک دهن بیشتر نداشتم هم باید قیمت می گفتم هم باید توضیحات آموزشی برای شرکت در مسابقه سوالات امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر از کتاب #واجب_فراموش_شده . . .
.
برای اولین بار تاکید میکنم برای اولین در مخاطبین شهدایی چادری طلبه یی بود که احکام امربمعروف را درست و صحیح و مودب پاسخ داد ... متاسفانه طلبه ها بلد نیستند...
.
خیلی نظرم را جلب کرد این خانم اهل احکام اهل #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر که طلبه سالدوم حوزه بود... خیلی دلم می خواست شماره منزل شان را بگیدم برای امر شدید خیر و واجب #ازدواج ... اما چه کنم که عرف ما پیگیری ِحلال ِخدا را بد می داند ...
بد فهمیدم بالاخره در #حوزه_علمیه_خواهران هم #دخترچادری باشعور ِمودب اهل احکام اهل امربهمعروف هست ... کاش خواهری داشتم کاش مادرکاربلد و باسوادی داشتم... برایم پیگیری می کرد....😔😔😔😭😭😭😔😔
.
هنگام برگشت به منزل که کاش با اسنپ برمی گشتم بخاطر اینکه گفتم شب ولادت امام رضاعست کمی بین مزارها راه بروم... که با آن بار سنگین و کمر درد ... نباید این کار را می کردم ... دیگه نزدیک مترو شده بودم دلم نیامد اسنپ بگیرم ... کاش اسنپ می گرفتم
چون داخل همان ایستگاه اول مترو
و سخت تر در هنگام خروج از ایستگاه نزدیک خانه اتفاق های سختی افتاد البته تجربه خوبی شد اما سخت بود
البته مومن در راه حق از سختی نگران و ناراحت نمی شود ...