4085751751008896253.mp3
زمان:
حجم:
1.04M
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #رهبری
#واجب_فراموش_شده ی اسلام
همه ی آحاد ِمردم وظیفه امر کردن به کار خوب و نهی کردن از کار بد را برای خودشان قائل باشند
... برادرخانی گفتند این برادر که رفت گفت ۷۵۰(هزارتومان) واریز کردم کتاب #واجب_فراموش_شده بخرید بدهید به جوانها..بخوانند. اول باورم نشد گفتم ۷۵۰هزارتومان؟؟؟ بزار ببینم پیامکش آمده؟ دیدم بله درسته. باور نمی شد! مگه میشه کسی هم در این راه کمک کند...!؟ البته چون تجربه داشتم که خیلی کتاب را می گیرند یا دارند و نمی خوانند ، گفتم سریع صداش بزنند. آمد گفتم باتوجه به تجربه ام، اگر اجازه بدهید بخشیش را واسه جوائز لحاظ کنید چون ملت به خودی خود نمی خوانند. شما هدفت مطالعه و عمل است دیگه؟ ما می خواهیم یک کار کنیم مطالعه کنند نه اینکه صرفا کتاب را داشته باشند. گفت هر طور صلاح می دانید در این راه خرج کنند فقط برسد دست جوان ها روی جوان ها تاکید داشتند
قسمتاول
.
دیروز -با اینکه وسط امتحاناتام هستم- مزارشهدایتهران به قصد بالا بردن #شعور_دینی و #معرفت_دینی را مثل پنجشنبه هفته ها قبل رفتم.
.
اتفاقاتی افتاد که خوب است بگویم...
بخاطر کمردرد و دیسک کمر و زیاد بودن سنگینی بار کوله پشتی و جوائز ، مجبور سدم ۴۰،۵۰۰تومان به اسنپ پول بدهم تا برسم به گلزارشهدا.
.
تنهایتنها شروع به پهن کردن جوائر بر دو نیکمت نزدیک مزار #شهید_علی_خلیلی
نمودم و نیز نصب تصویرآ۳ شهیدعلیخلیلی و ح آج قا س م ... و بنر اعلامی مسابقه #احکام_امر_به_معروف
.
درآغاز که خلوت بود اما نزدیک به ساعت غروب که شدیم مخاطبین ۰ه از جهت شرکت در #مسابقه_احکام چه از جهت #خرید بیشتر شد. حقیقتا کم می آوردم یک دهن بیشتر نداشتم هم باید قیمت می گفتم هم باید توضیحات آموزشی برای شرکت در مسابقه سوالات امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر از کتاب #واجب_فراموش_شده . . .
.
برای اولین بار تاکید میکنم برای اولین در مخاطبین شهدایی چادری طلبه یی بود که احکام امربمعروف را درست و صحیح و مودب پاسخ داد ... متاسفانه طلبه ها بلد نیستند...
.
خیلی نظرم را جلب کرد این خانم اهل احکام اهل #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر که طلبه سالدوم حوزه بود... خیلی دلم می خواست شماره منزل شان را بگیدم برای امر شدید خیر و واجب #ازدواج ... اما چه کنم که عرف ما پیگیری ِحلال ِخدا را بد می داند ...
بد فهمیدم بالاخره در #حوزه_علمیه_خواهران هم #دخترچادری باشعور ِمودب اهل احکام اهل امربهمعروف هست ... کاش خواهری داشتم کاش مادرکاربلد و باسوادی داشتم... برایم پیگیری می کرد....😔😔😔😭😭😭😔😔
.
هنگام برگشت به منزل که کاش با اسنپ برمی گشتم بخاطر اینکه گفتم شب ولادت امام رضاعست کمی بین مزارها راه بروم... که با آن بار سنگین و کمر درد ... نباید این کار را می کردم ... دیگه نزدیک مترو شده بودم دلم نیامد اسنپ بگیرم ... کاش اسنپ می گرفتم
چون داخل همان ایستگاه اول مترو
و سخت تر در هنگام خروج از ایستگاه نزدیک خانه اتفاق های سختی افتاد البته تجربه خوبی شد اما سخت بود
البته مومن در راه حق از سختی نگران و ناراحت نمی شود ...
۵/این خانم و آقا شروع کرد چرت و پرت گفتن.
پلیس هنوز نیامده بود بنده داشتم کلافه می شدم. زنگ زدم به مولف کتاب #واجب_فراموش_شده گفتم حسین اینطوری شده. بااینکه دم خونه بودم به پدر و برادر زنگنزدم چون کاملا ضد #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر اند دفعه پیش پدرم آمد به خودم توهین می کرد...
۱۰/هیچ تخلف از قانون و شرع نکردم. آن پلیس سبزلجنی که آن گوشی رو صندلی نشسته بود گفت #امر_به_معروف شرایط دارد
یعنی تا آخرش این شرایط را ۱۰بار گفت
کتاب #واجب_فراموش_شده پیشم بود نشونش دادم گفتم اینجا چی نوشته؟(بیانات مقام معظم رهبری) بخش احکام را آوردم گفتم کدام شرط را رعایت نکردم؟
هدایت شده از ۲واجب فراموش شده
931.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا حاج آقا فلاح زاده می گوید اگر درنورد شرط اول، علم به معروف و منکر واحب و حرام نداشت فی نفسه فقط وجوب برداشته می شود!
امادر کتاب #واجب_فراموش_شده به نقل از کتاب #تحریر_الوسیله #امام_خمینی_ره آمده: اگر معروف و منکر نمی شناسد نه تنها واجب نیست بلکه جایز هم نیست.
این گفته آقای فلاح زاده اینجا بسیار عجیب است با مفاد متن رساله امام و رهبری در تنافیست.
#اشکال
به چند نفر گفتم میآید کمک؟ کسی نیامد.
دولت بنفش گفته بهشت را بسته ییم، منم مجبورا با مترو رفتم.
داخل کیف دستی چندتا قاب فرش حرم امام رضاع و شناسنامه شهدا و یک برگه سوال #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر.
از مترو حرممطهر خارج شدم. موتوری دیدم نشسته بر زین موتور فریاد می زد برا مسافر.
گفتم میدانی که کشتی دارد چند؟
گفت ۱۰هزارتومان
گفتم زیاده
گفت چقدر گفتم ۵
گفت بشین می برمت.
می بری؟
گفت گفتم می برم میبدم دیگه[حرف مرد یکیه]
رسیدم به نیکمت همیشگی. چیدم جوائز را.
عکس #شهیدعلی_خلیلی گرفتم می گفتم شهید را می شناسید؟ برای حفظ راه ایشان سوال طرح کردیم. احکام واجب #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر و جایزه می دهیم این ها هم جایزه هامان است.
شرکت اول دوتا خانم چادری که دانشجو کارشناسی بودند اما نمی داستند و جاهل به احکام. کتاب #واجب_فراموش_شده را دادم مطالعه کردند آمدند جواب دادند و #جانماز_فرش_حرم_امام_رضاع را بردند
..
کمی بعدچندآقاپسر، سوال ها را نگاه کردند و به خودشان فحش دادند که چرا احکام آقاشان(رهبرانقلاب) را بلد نیستند و رفتند.
..
مادر چادری با پسرش می رفت گفتم بیاد سوال جواب بدهد جایزه بدهم
شرایط و مراحل گفتم همان تیتر ها را حفظ کرد گفت یک عدد شناسنامه بهش دادم.
...
یک خانم مسنّ سن بالا ها یک عدد قاب فرش حرم خرید.
...
آخرین شرکت کننده هم وقتی درحال جمع کردن جوایز بودم از روی نیکمت، چون داشت اذان مغرب می داد، رفت گفت دیر است اما برگشت... ۱۴ سوال را خوب جواب داد.
دومین نفری بود در این۲سال که ۱۴سوال را بدون اینکه کتاب بدهم بخواند جواب داد. طلبه پایه ۵ بود. حقش بود بهش قاب فرش می دادم نمی دانم چرا ندادم؟ شاید بخاطر اینکه چندسوال کمکش کردم یا اولش تپق زد برا نام بردن از شرایط.
برگشتنی خواستم اسنپ بگیرم حاجآقایی همراه بود گفت پیاده برویم تا مترو؟
من چند قدم کیف را حمل کردم کمرم دردش عود کرد گفت میشود دست بگیرید، گفت باشد.
اینگونه بود که این هفته کمتر از یک ساعت آمدیم مزار! اما برکتش خیلی بیشتر از دفعات پیش بود
لعنت بر کسی که راه بهشت را بست!
#ترویج_احکام_امر_به_معروف
پنج شنبه آخر آبان ماه ۱۳۹۹
با کمک یکی از رفقا که آمد دم درخانه. کوله کتاب و جوائز و پوسترها را برداشتیم و با #مترو رفتیم ...
بماند که جناب پدر هیچ وقت سوییچ ماشین نمی داد این روز که داد دیرد داد گفتم قبکل کنم بی احترامی حساب می کند.
دوتا خیابان از منزل دور نشده بودیم که دیدیم ترافیک سنگین به سمت جنوب شهر است، برگشتیم و ماشین را تحویل دادیم با مترو رفتیم
از خروج #متروحرممطهرامام هم موتوری گرفتیم کرایه ۱۰هزارتومان دادم به مزار #شهیدعلی_خلیلی رسیدیم.
سریع چیدیم.
ساعت از چهار گذاشته بود نزدیک چهار و نیم بود
تا دم اذان بودیم
کلا یک خانم جوانچادری تمایل به شرکت در #مسابقه_احکام_امر_به_معروف نشان داد که او هم گفت دیرمه! گفتم لااقل عکس بگیرید شش صحفه کتاب #واجب_فراموش_شده را ..تا هفته ها بعد شرکت کنید. گوشی ش را داد عکس گرفتم.
یک روحانی ملبسی هم بود دغدغه #حجاب داشت با دیگران بحث می کرد
برام سوال بود چرا خودش یا کاری شبیه کار ما(مسابقه) راه نمی اندازد و احکامحجاب را تروبج نمی دهد!؟
با مترو برگشتیم ساعت ۷ خونه بودم.
آثار سرماخوردگی در خود احساس کردم
دارو #طب_سنتی از #قم یکی از رفقا خریده بود بااتوبوس فرستاده بود
ساعت۹ باید می رفتم ترمینال جنوب.
از برادر و پدر هیچکدام با ماشینشخصی پدر نرفتند...مجبور شدم خودم بروم که برگشتنی مترو بسته بود
#دلم_گرم از این همه #نامردی و #بی_معرفتی برادر و پدر!
و نیز یکی از رفقا که فهمید پدروبرادر دلم را شکستن اما زنگ نزد دلداری بدهد...توقع معرفت ازش داشتم. #حیف و #افسوس
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر