به چند نفر گفتم میآید کمک؟ کسی نیامد.
دولت بنفش گفته بهشت را بسته ییم، منم مجبورا با مترو رفتم.
داخل کیف دستی چندتا قاب فرش حرم امام رضاع و شناسنامه شهدا و یک برگه سوال #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر.
از مترو حرممطهر خارج شدم. موتوری دیدم نشسته بر زین موتور فریاد می زد برا مسافر.
گفتم میدانی که کشتی دارد چند؟
گفت ۱۰هزارتومان
گفتم زیاده
گفت چقدر گفتم ۵
گفت بشین می برمت.
می بری؟
گفت گفتم می برم میبدم دیگه[حرف مرد یکیه]
رسیدم به نیکمت همیشگی. چیدم جوائز را.
عکس #شهیدعلی_خلیلی گرفتم می گفتم شهید را می شناسید؟ برای حفظ راه ایشان سوال طرح کردیم. احکام واجب #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر و جایزه می دهیم این ها هم جایزه هامان است.
شرکت اول دوتا خانم چادری که دانشجو کارشناسی بودند اما نمی داستند و جاهل به احکام. کتاب #واجب_فراموش_شده را دادم مطالعه کردند آمدند جواب دادند و #جانماز_فرش_حرم_امام_رضاع را بردند
..
کمی بعدچندآقاپسر، سوال ها را نگاه کردند و به خودشان فحش دادند که چرا احکام آقاشان(رهبرانقلاب) را بلد نیستند و رفتند.
..
مادر چادری با پسرش می رفت گفتم بیاد سوال جواب بدهد جایزه بدهم
شرایط و مراحل گفتم همان تیتر ها را حفظ کرد گفت یک عدد شناسنامه بهش دادم.
...
یک خانم مسنّ سن بالا ها یک عدد قاب فرش حرم خرید.
...
آخرین شرکت کننده هم وقتی درحال جمع کردن جوایز بودم از روی نیکمت، چون داشت اذان مغرب می داد، رفت گفت دیر است اما برگشت... ۱۴ سوال را خوب جواب داد.
دومین نفری بود در این۲سال که ۱۴سوال را بدون اینکه کتاب بدهم بخواند جواب داد. طلبه پایه ۵ بود. حقش بود بهش قاب فرش می دادم نمی دانم چرا ندادم؟ شاید بخاطر اینکه چندسوال کمکش کردم یا اولش تپق زد برا نام بردن از شرایط.
برگشتنی خواستم اسنپ بگیرم حاجآقایی همراه بود گفت پیاده برویم تا مترو؟
من چند قدم کیف را حمل کردم کمرم دردش عود کرد گفت میشود دست بگیرید، گفت باشد.
اینگونه بود که این هفته کمتر از یک ساعت آمدیم مزار! اما برکتش خیلی بیشتر از دفعات پیش بود
لعنت بر کسی که راه بهشت را بست!