eitaa logo
مطلع ِعشقآنه
207 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
148 فایل
محب‌وصی، ولایت، طرح‌ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگیست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری مسابقه‌‌احکام‌ِامربه معروف درمزارشهدا، راهپیمایی ها و . . . و برگزاری‌کلاس‌مجازی کتاب مطلع‌عشق(رهنمودهارهبرانقلاب به زوج‌هاجوان). ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
#واجب_فراموش_شده #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #مسابقه
#واجب_فراموش_شده #حدیث #مومن_ضعیف #دین_داری
#واجب_فراموش_شده
سوالهایی که هرکس بخواهد از او پرسیده می شود به او جایزه داده می شود(جایزه کتاب شهدا و پیکسل حجاب یا شهدا ؛ دفترچه شهید حججی و تصویر شهیدعلی خلیلی) سوال اول: چند مرحله دارد؟(جواب ۳مرحله) چند شرط دارد؟ (جواب ۴تا شرط) . . (در صورتی به سوال دوم به بعد رفته و پرسش می شود که یا سوال اول را درست جواب بدهد یا کتاب را همان جا مطالعه کند) ۲.مراحل را نام ببرید(تیترهای قرمز کتاب واجب فراموش شده) . ۳.شرایط وجوب را نام ببرید(تیترهای قرمز کتاب) . ۴.برای مرحله قلبی یک مثال بزنید ۵.آیا استفاده و ورود به مرحله عملی برای مردم جایز است(درگیری فیزیکی) ؟ آیا مردم حق استفاده از این مرحله (مرحله ی سوم) را دارند؟ . ۶.نوشتن توی کاغذ و دادن جز کدام مراحل است؟ (مثل توضیح دادن حدود حجاب شرعی واجب و در آخر امر به رعایت این واجب) . ۷. آیا علم به معروف و منکر فقط برای آمر و ناهی است و لازم تا آمر و نهی واجب بشود؟ یا برای کسی که معروف و منکر را هم رعایت نمی کند هم ، هست؟ (یعنی اگر او علم به معروف با منکر بودن آن فعل ندارد -جاهل است- تذکر دادن از وجوب می افتد؟) . ۸. اینکه شخص علم ندارد حواسش نیست مثلا یک کار بدی ازش سر زده یا نمی داند مسئله شرعی را مربوط به کدام شرط از ۴شرط است؟ . ۹. براساس شرط احتمال تاثیر، چه زمانی تذکر دادن به گناهکار از وجوب ساقط می سود و می افتد و دیگر واجب نیست؟ . ۱_یقین داریم اثر دارد ۲_ احتمال بالا ۵۰درصد می دهیم اثر دارد(ظن) . ۳_ احتمال کم می دهیم اثر دارد . ۴_ احتمالی وجود ندارد که اثر بپذیرد(هیچ احتمالی : یقین یا اطمینان عقلایی داریم احتمال اثر صفر است) . ۱۰. آیا اینکه(احتمال بدهیم) یکی در جواب تذکر ما بگوید "به تو چه؟!" یا "به تو مربوط نیست؟!" یا فحش بدهد اینجا نهی و امر از وجوب می افتد؟ (چون برای ضرر و اذیت شخصی ایجاد می کند)
سوال در مورد بزارم. هرکس جواب بدهد به نسبت پاسخ به سوالات تخفیف کتاب بدهم؟ خوبه؟ سوال ها هم از کتاب است. هرکس این کتاب را خوانده پیام بدهد. سوال ها را بپرسم. قسمت آخر کتاب بخش
سوال در مورد بزارم. هرکس جواب بدهد به نسبت پاسخ به سوالات بدهم؟ خوبه؟ سوال ها هم از کتاب است. هرکس این کتاب را خوانده پیام بدهد. سوال ها را بپرسم. قسمت آخر کتاب بخش
بسم الله الرحمن الرحیم روزی که گذشت نمی خواستم بروم. یعنی مروو بودم بروم. خیلی مریض و بی حال بودم. اما کتاب با برگه سوالها داده بودم قرار بود جواب بدهند بیاورند. . گفتم بدقولی از سمت من نشود. دانشگاه که رسیدم وقت اذان بود. نماز را فردی خواندم. قبل اذان پدر و پسری را دیدم ... پدر داخل مساحت مسجد بود اما پسر بیرون مساحت مسجد. رو به پسر گفتم یک چیزی بگم یاد بگیری؟ پدر گفت بگویید گفتم همین که آدم داخل مسجد بشیند ثواب دارد. امام علی ع فرمودند که من نشستن در مسجد را از نشستن در بهشت بیشتر دوست دارم چون بهشت را خودم دوست دارم اما مسجد را خدا دوست دارد. گفتم الان شما بیرون مسجد هستید بیا این طرف پیش من بشین. پدر: اِ این ور مسجد نیست؟! . گفتم نه. پدر گفت شنیدم میثم مطیعی گفته البته خودش نگفت مجری گفت. ۲۰هزارنفر میان هیئت این دانشگاه؟ گفتم نمی دانم شاید. ان شاءلله این آمدن ها باعث بالارفتن تعبّد به اسلام بشود. گفت تعبد یعنی چی؟ فکر نمی کردم نداند گفتم تعبّد از عبد میاد. یعنی عبد بودن... یعنی بندگی کردن. یعنی این آمدن ها باعث بالا رفتن رابطه بندگی و عبد بودن من با خدا بشود ... مثلا من یک مسجدی هست به هردلیلی می دانم خدا آن را بیشتر دوست دارد یک مسجدی هم هست خودم حال می کنم. خب طبق تعبد و بندگی باید بروی آن مسجدی که خدا می پسندد. اما طبق خواسته ی دل بروی آنجا که حال می کنی. ...وارد فضای بحث شد ...یک کمی جواب دادم. اما اذان شده بود. گفتم ببخشید من نماز بخونم. فردی خواندم قبل شروع جماعت. خداحافظی کردم. کوله ای که دم ورودی مسجدی سپرده بودم به یوی خادم ها برداشتم و به سمت غرفه کتاب رفتم. اتفاقی یکی از دوستان را دیدم. گفتم بیا کمک. یا از رو رودربایستی یا علاقه آمد اما دلش سمت ثواب نمازجماعت بود گویا در دل فحش می داد از نرسیدن به جماعت...
کسی می‌داند را؟ (چندتا شرط باشد تذکر دادن به گناهکار واجب میشه؟) بعدواجب شدن ِتذکر، چند مرحله را باید لحاظ کرد در عمل و تذکر دادن؟ به ترتیب۲تاعدد بگو. چندشرط؟چندمرحله؟ منبع: کتاب رهبری
مطلع ِعشقآنه
رفتم رسیدم بهش.گفتم خانم خواهر سلام گویا با تلفن هنذفری صحبت نی کرد. جواب داد. گفتم شال تونو سر کنید - می خوان برم خونه خکنه مون اینجاست[ربطش چی بود شما ازاول خیابان سرلخت بودی!] شما حدود حجاب شرعی را می دانید؟ سکوت کرده بود باتوجه گوش می کرد خانم وقتی از خانه میاد بیرون در انظاره، را باید رعایت کنه: کل بدن و موها باید پوشیده باشه به جز گردی صورت و دست ها بشرط نداشتن آرایش ...داشتم ادامه می دادم که ...یکدفعه گفت: یعنی الان من لخت‌ام دیگه [بنابراین] ؟! والا چی بگم ... گفتم از حداقل عرف هم پایین تره(آستین نداشت و مانتوتوری بود و شلوار داغون ...سرلخت) بحث عرف جامعه کشید وسط ... گفتم پوشش از چند وجه مهمه یک عرف دو قانون سه شرع چهار اخلاق هم بحث عرفی‌ش را کردم که گفتم اون متغیره دهه شصت مانتو گشاد رایج بود و چادر... الان مانتو فلان... قانون گفته تبصره ماده ۶۷۸مجازات اسلامی زنان باید "حجاب شرعی" را در انظار رعایت وگرنه مجازات دارند ... الان آنطور که من دیدم به پوشش ویا ناپوششی مثل شما گشت ارشاد یا پلیس امنیت یا هرچی برخورد می کنند و متوقف و ... شرع را که گفتم خدودش را اخلاق را هم سیره حضرت فاطمه س و بهترین حالت زن ... ... جاابه بود همان آغاز کلام گفت من به کار شما احترام می گذارن حالا نمی دانم اسمش چیه!؟ می خواست بگه اما زبونش نمی چرخید نوک زبانش بود.. من گفتم می تواندچندین عنوان پیدا کندمثلا الان یکی بخاد خودشو آتیش بزند جلوشو نمی گیری باهاش صحبت نمی کنی؟ گناه هم آتیش و ضرر و آسیب است ازحدیث معراج در بحث اخلاقی گفتم. از گریه پیغمبرص بخاطر عذاب شدن زنان امتش بخاطر بی حجابی. و میزان محبت پیامبرص را تاکید کردم و گریز زدم به امام زمان ع و ناراحتی ایشان.. . . . اگر احتمال داده شود که شخصی که ‎‏مرتکب(فعل منکر) می‌شود به باشد، باز هم و او ، است. [نکته:] و (مستحب) آن است که اوّلاً او را به حکم‏ ِ ‎‏مسأله، نماید[ به مسئله شرعی]، آنگاه اگر بر آن نمود [اینجا شرط محقق شده] انکارش کند [ از باب وجوب ]. . مسئله شرعی : یاد گرفتن احکامی که مکلّف روزانه به آن مبتلا می شود واجب است. @emamkhomeini تحت شرط اول از شرایط از کتاب تحریر الوسیله امام خمینی ره ‏‏مسأله 3 ـ‏‏ اگر مسأله مورد اختلاف نباشد...‏ به نقل از کتاب
مطلع ِعشقآنه
آیا این خنده ی کوچک منکر است مقتضی نهی ؟ #نهی_از_منکر_قاعده‌مند یا سلیقه‌یی؟
آقا من جمعه در یک مکان مذهبی همان طور که به آقایان برگه سوال را می دادیم به خانم ها هم می دادیم ، به یک خانمی برگه سوال را دادیم گفتیم این ها را جواب بدهید هدیه یی می دهیم سوال آخر این بود برای مرحله_قلبی یک مثال بزنید ایشان گفت بگذارید یک خاطره از بچه های دانشگاه بگویم. نخواستم دلش بشکند(خیلی کم شل حجاب بود البته نه متجرّی) وگرنه می گفتم خاطره نمی‌خواهد همان فعل‌ش را بگویید. این خاطره ته‌ش کمی بامزه بود که هرکسی خنده‌ش می گرفت در این سوال و جواب دو دقیقه یی ۱۰ثانیه آخر خنده یی از ما سر زد. ... آقایی جوان محاسن دار آمدند سمت ما. گفتم می خواهد مسابقه_احکام_امر_به_معروف شرکت کند. گفتم معلومه شما آقای متدینی هستید که اصلا به حرف من توجه نکرد شروع کرد نفی و نهی کردند که حضرت علی ع به دخترهای جوان سلام نمی کردند گفتم الان من چه کنم؟ برمبنای شما هیچ فروشنده ی مردی با زنی صحبت نکند یا استادی یا پزشکی؟؟؟ گفتم نهی از منکر می کنید الان من دقیقا چه منکری و حرامی مرتکب شدم؟ گفت نه نه من نهی از منکر نمی کنم گفتم برادر که بعد نیست اما طبق قاعده! _نه شما می خواهید قاعده‌مندش کنید گفتم دقیقا بدبختی ما این نیست که بی قاعده رفتار می کنیم اشاره به خنده کردید اولا شرط مهمه نه اینکه بنده یی که حواسم نشده یک خنده یی ازم سر زده... گفتم من تجربه کردم ادامه بدهی حرف‌ت را باعث می شود... ن ن من نمی خواستم ادامه بدهم اشاره به کتاب می کند می گوید چنده؟ میگم ۷۵۰۰تومان. میگه ۷تومانه؟ میگم ۷۵۰۰تومانه اما عیب ندارد شما ۷ بده...
کمرم کمی بهتر شده بود ترس و خوف درد بود. کسی هم‌نیامده بود کمک ... دلم‌نمی‌آمد نروم... نایلون ها را بردم پایین ساختمان دوتا دوتا که زیاد فشار نیاد روی کمر... بعد چرخ دستی را بردم پایین...نایلون ها را سوار چرخ کردم... دم پله ها مترو هم گفتم سرپایینی ‌ست خودم بردم پایین اما کاش نمی کردم که درد از اینجا آمد... اما با آسانسور رفتم بالا... داخل مصلی در آمدم... تازه نماز شروع شده بود شروع کردم پهن کردن... مساحت طولی را گرفتم... تصویرها را پخش و مرتب کردم... بیشتر استقبال از بود و تصویر پرس شده اش... یک آقای چهل به بالا مسابقه شرکت کرد کتاب دادم رفت نشست بخواند و یک خانم‌متاهل سی و پنج به بالا... یک مادری هم با دختر چادری راهنمایی(هفتم و هشتم) بود گفتم‌من توضیح می دهم گوش کن جواب بدهی بهت جایزه را می دهم. توضبح اون دختر تمام شده بود که آن خانم و آقا هم آمدند... اول چون نوبت آن خانم سی و پنج به بالا بود از او پرسیدم نسبتا تا نصف سوالات را فهمیده بود... آن آقا هم گفت من مشابقه و جایزه نمی خواهم حساب کنم این کتاب حاج قاسم را بروم... منم‌گفتم چون وقت گذاشتید مطالعه کردید کتاب را ۲۰تومان می دادم ۱۸ می دهم. این تصویر حاج قاسم با سوالات پشت‌ش هم برای شما ترویج کنید احکام را... خوشحال رفت... آن دختر هم که بیشتر خودم کمک‌ش کردم... جایزه شناسنامه گرفت و رفت...