eitaa logo
مطلع ِعشقانه
221 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
محب وصی،ولایت، طرح ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگی‌ست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری کلاس مجازی مباحثه کتاب مطلع عشق(رهنمودها رهبرانقلاب به زوج ها جوان) ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
فیلم از طرف محب وصیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج_آسان #ازدواج_کودکان #ازدواج #ازدواج_در_اسلام #ازدواج_در_سنین_پایین #ازدواج_موقت #ازدواج_جوانان #استاد_رایفیپور #استاد_فاطمینیا #علیرضا_پناهیان❤️ #علیرضا_پورمسعود #جوانان #جوان #جوان_گرائی #جوان_گرایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک مسئله‌ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله‌ی  بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه‌مندند. من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من میکنم و میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را پدر و مادرها میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. . بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛(۴) . خب، این است. . ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. . ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ . من میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند. .  البتّه یکی از مسائل مهم این است که رفتن و  برای ، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است.
مطلع ِعشقانه
یک مسئله‌ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله‌ی #ازدواج_جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه‌
یک مسئله‌ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله‌ی  بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه‌مندند. من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من میکنم و میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را پدر و مادرها میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. . بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛(۴) . خب، این است. . ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. . ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ . من میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند. .  البتّه یکی از مسائل مهم این است که رفتن و  برای ، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است. . افرادی هستند -سابقها همیشه معمول بود، حالا هم با در جامعه‌ی ما، باید این رواج داشته باشد- پسرهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی دختر معرّفی میکنند؛ دخترهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی پسر معرّفی میکنند؛ تسهیل میکنند و آماده‌سازی میکنند ازدواج را؛ این کارها را بکنند. . هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئله‌ی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعه‌ی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئله‌ی نسل که من رویش خیلی تکیه دارم [مهم است]. باز من همین‌جا هم به آقای وزیر محترم بهداشت عرض میکنم؛ گزارشهایی به من میرسد که آن خواسته‌ی شما که همان خواسته‌ی ما است، [یعنی] مسئله‌ی جلوگیری از منع باروری -که منع باروری یک سیاستی بود؛ بنا بر این گذاشته شد که از این سیاست جلوگیری بشود- درست انجام نمیگیرد؛ بعضی جاها همچنان در بر پاشنه‌ی قبل میگردد. ۱۳۹۴/۴/۲۰ دیدار با دانشجویان ماه مبارک رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حاج علی داوری👥 . دوسنای دانشجوتو تگ کن😀 . چرا جوان هامون نمیتونن ازدواج کنن و آمار #طلاق اینقدر زیاد شده؟😔 __________________________________________________ #دانشگاه #دانشجو #دوست_دختر #دوست_پسر #آرایش #ارایش #آرایشگاه #آرایش_عروس #آرایش_غلیظ #دانشجویی #دانشجوی_ایرانی #کنفرانس #ترم #میان_ترم #چهارشنبه_های_سفید #دخترونه #بوتاکس #بوتاکس_صورت #جراحی_پلاستیک #مختلط #دوست_یابی #دختر_ایرانی #حاج_آقا_داوری
هدایت شده از گلبرگ ازدواج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: به من نامه نوشتند که پدرمادرها با دخترها با پسران انقلابی فقیر مخالفت میکنند! ⚠️شما را به خدا در كار ازدواج، حكم خدا و سنت پيغمبر را پيشه كنيد. ❣ @golbarg_ezdevaj
1_59200130.mp3
916.6K
#استاد_رحیم_پور 👌ماجرای یک ازدواج جالب در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و بررسی راهکارهای #ازدواج_آسان کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#عقد_موقت #ازدواج_سفید
قبل غروب داشتم به سمت کتاب فروشی پاتوق کتاب می رفتم. بعد میدان چمد قدم مانده بود به کتاب فروشی ، مقابل قنادی، دیدم روحانی ملبسی ، جعبه شیرینی دستش بود. تعارف کرد بردارم. برداشتم به بقیه مردم چه مرد چه زن چه جوان، بچه ، بزرگ ، دختر و مسر تعارف می کرد. گفتم این فلش کارت های شهدایی را بگیرید به دخترنوجوان چادری محجبه بدهید برا تقدیر. گفت باید پوشیه دار ها را داد. گفتم حاج آقا الان ۶ دقیقه وایسیم یک پوشیده دار رد نمی شود بعد پوشیه که واجب نیست. بعد چتد بار گفت دست از سر ما بردار من از دردسر خوشم نمیاد. گفتم دردسر ندارد به دختر جوان ها که نمبخای بدهی به دخترنوجوان ها بدهید. تازه الان خودتان دارید به دخترجوان هم شرینی تعارف نی کنید این اشکال ندارد.؟؟
۲ گفتم حاج آقا اینکه در بحث تربیتی انسان عمل یکی را ببیند اثرش خیلی بیشتر است که درسته و جا بحث ندارد. اما این چه ربط دارد به اینکه شما گفتی من بی حجاب ببینم تذکر نمی دهم؟؟؟!!! اینجا بحث امر به معروف است. شما یک لحظه بی حجاب تو خیابان میبینی نمیتونی که با عمل ات امر به معروف کنی حتما لازمه دو کلمه بگویی خواهرم رعایت کن
۳ هیچی همش می گفت مای آخوند فساد نکنم اختلاس نکنم اون بی حجاب درست می شود. منم گفتم حاج آقا شما فساد می کنی اختلاس می کنی؟؟؟؟ حاج آقا گفت: من با مسئله شرعی کار ندارم من ببینم تذکر نمی دهم گفتم یعنی الان من بی حجاب ببینم طبق وظیفه شرعی تذکر بدهم شما میای به من میگی چرا تذکر دادی؟ گفت نه. گفتم پس چی؟ شما چرا با مسئله شرعی کار نداری؟ مثلا آخوندی ها؟! امر به معروف ۴تا شرط دارد بود باید بگویی نگویی گناه کردی. گفت شرط اولش جیه؟ گفتم علم به معروف و منکر. الان شما نمی دانی بی حجابی گناه است علم نداری؟ درآمد گفت چه کسی باید این حجاب و بی حجابی را به مردم بگوید ما. اکثرشون نمی دانند. گفتم حاج آقا اگر نمی دانند حجاب واجب است که اکثرا می دانند محاله ندانند اصلش را میگم. اگر جزئیات اش را ندانند ارشاد جاهل لازم و واجب است. هیچی دیگه ته اش که شیرینی اش تموم شد. صداش رفت بالا که من خودم رو منبر ام میگم نیازی نیست اینجا بگم. آخرش هم من گفتم منبر می گویی ربطی ندارد که اینجا نمی گویی
وارد کتاب فروشی پاتوق کتاب شدم. پشت میز برادری نشسته بود که طلبه بود و من باهاش رفیق. ماجرا را تعریف کردم بهش. سکوتی تاییدوار نمود گفت چی بگم. قبلا هم گفته بودم بی حجاب میاد اینجا بگو . گفته بود اینجا من کار می کنم نمیشه که. . وسط همین بحث بی حجابی و ، دوتا یکیش هاش از جلو بیرونی داشت یکیش داشت. . آمدند که بروند بیرون، نایلون را گرفتم سمت اش، تعترف کردم برداشت ، بعد فلش کارت های شهدایی درآوردم گفتم بردارید. . آن دوستش هم که خواست برود به او هم انجیر و کارت شهدایی تقدیم کردم. موقع ِخروج و عبور از مقابل، آروم گفتم: خواهر خوبم ، موهاتوتو و دست تونو بپوشونید . این دوستم که می ترسیدم جلوش تذکر بدهم که نکنه ضایع ام کند. بعد رفتن شون گفت: من دیدم خوب گفتی ِروم مودب گفتی. خوب بود.