به دوستم میگم یک دقیقه بیشتره یا ۱۷۰ دقیقه؟ میگه بستگی دارد؟ به چی؟ به اینکه طرف دکتر باشد یا نه؟ میگم فرض کن منم یک مریض اش، یک دقیقه بیشتر طول کشیده معاینه اش. . ........... از دیشب که فهمیدم قراره، روز مادر ، برای دانشجوهای خواهر و دختر #دانشگاه_شریف صحبت کند. مصر شدم که حتما این چند کتاب را به او برسانم تا دوشنبه نگاهی بیندازد. . . از جنوب تهران راه افتادم مقدار با مترو، مقداری با سواری...کمی پیاده، درمانگاه خانم دکتر را یافته ام. . از نگهبانی چند بار پرسیدم، که خانم دکتر ...، میتونم ببینم؟ گفت صبر کنید مریض هاش تمام بشود. میان بیرون. . گفتم کی مریض هاشون تموم می شود؟ گفتند نیم ساعت یا یک ساعت. . چند بار پرسیدم جواب روشنی نمی دادند. . منم حواسم را جمع و پشمم به نگهبانی که الان عبور می کند. . تا دیدم رفتم جلو. گفتم سلام خانم ِدکتر... . گفتم یک ساعت تا اینجا در مسیر بودم. یک ساعت هم اینجا منتظر. بیکار هم نیستم. در آغاز که تحویل نگرفت (در پایان هم تحویل نگرفت ) ... دم پله ها رسیده بود که برود بالا ایستاد. گفتم باخبر شدم قراره دوشنبه برای دانشجوها شریف صحبت کنید. گفتم خوبه این چند کتاب راقبل جلسه ببینید و بخوانید. شروع کروم به معرفی که... صحبتم را قطع کرد "من باید بروم بخش" . گفتم یک دقیقه من توضیح بدهم کتابها را؟ گفت "نه نمیشه" . گفتم در مسیر ِ.... گفت نه. خوبه در آغاز کلام، تاکید کردم.... یک ساعت در مسیر بودم . یک ساعت در درمانگاه منتظر. یک ساعت هم که باید برگردم. . نه انگار که این همه راه برای او آمده بودم. گویا ۱دقیقه(۶۰ ثانیه) از ۱۷۰ دقیقه بیشتر است.🤔😐 . باز می گفت ببخشید شرمنده و معذرت نمی رسم صبر کنم. تو مسیر بگید حرف تون را. که این را هم نگفت. مثل یک ربات. جملات و کلمات کوتاه. و بی توجه به این وقتی که مخاطبش وقت گذاشته آمده است!😔😔 #پزشک_انقلابی #الگو #اخلاق_اسلامی #دل #رنجاندن #فاطمه_علی_است #روز_مادر #روز_زن #من_قاتل_نیستم #باید_برگردیم

#حلوای_عروسی #یکتا #باید_برگردیم

ایشان هم سخنرانی کوتاهی داشتند. بعد سخنرانی کوتاه شان رفتم سراغ شان. گفتم آقا دو روز پیش سه تا مطلب را فرمودند #ازدواج_دیر #ازدواج_سخت #فررند_آوری_کم . گفت چی می خواهی بگویی؟ اشاره کردم به کتاب #باید_برگردیم گفتم این بیانات رهبری است از سال۹۱ در مورد #فرزند_آوری ... این یکی آیات و روایت ارزش فرزندآوری است. یک روایت هست که میگه خانم تو دل خونه مبتونه جایگاه شهید رد کسب کند . شما بگویید اینها را. گفت خب اینا راخودت داری؟ گفتم بله. گفت بده من پس بخونم بگم. که کتابها را گرفتند. کتاب #حلوای_عروسی #نامه_های_فهمیه #من_قاتل_نیستم #باید_برگردیم #قتل_عام_خاموش را گرفتند ... گفتند نامه های فهمیه را خوندند که منم بلافاصله گفتم پس بدهید به من. گفت نه ندارم بزار داشته باشم!😍 هیچی در ناباوری تمام نه تنها آنچه دادم را با #اشتیاق و #استقبال گرفتند بلکه آنچه نمی خواستم بدهم را هم گرفتند. . تو خیابان هم باز دیدم که پیاده و تنها می رفتند. گفتم من #یک_دقیقه #درددل کنم گفت خب بگو؟ گفتم این #دخترها_شهدایی به ظاهر شهدایی اند اما خیلی #مادی_گرا اند. گفت حالا من چه کنم؟ گفتم #راهیان_نور که اردو_دانشجویی میان صحبت کنید. چند بار گفتم مدیون اید اگر نگید مدیون اید مدیون اید گفت حالا بیام بغلت کنم برو. ... بغل انجام شد و ما هم رفتیم پیش #دانشجوی_پزشکی . که قرار بریم امشب خوابگاه شان

#باید_برگردیم #رهبری