eitaa logo
مطلع ِعشقآنه
206 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
148 فایل
محب‌وصی، ولایت، طرح‌ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگیست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری مسابقه‌‌احکام‌ِامربه معروف درمزارشهدا، راهپیمایی ها و . . . و برگزاری‌کلاس‌مجازی کتاب مطلع‌عشق(رهنمودهارهبرانقلاب به زوج‌هاجوان). ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطرات_سفیر #تخفیف $
🔰 🔰 😊🔻 🔹کتاب « » خاطرات خانم و شامل بیان چالش‌هایی است که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است. 🔸او شد سفیر ایران، یا بهتر بگوییم سفیر اسلام در قلب‌کشور فرانسه. بانویی محجبه و‌ شاید کمی متفاوت از هم‌سالان و همکلاسی‌های خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشته‌ی طراحی صنعتی، برای مدتی ایران را به مقصد فرانسه ترک می‌کند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز می‌شود. 🔹کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند. 🔸خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس». 🔹خاطرات منتشر شده در این کتاب، ابتدا در وبلاگی به نام «سفیر ایران» توسط نویسنده نوشته شده و سپس به مرور بر آن خاطرات افزوده شده است. 🔸ایشان در این کتاب، حدود سی خاطره را به رشته‌ی تحریر درآورده و توضیح نیز داده‌اند که این مجموعه در واقع بخش اندکی از تمام خاطرات ایشان است و ابراز امیدواری کرده‌اند بتوانند فصل‌های بعدی این کتاب را نیز بنویسند.وی در بخشی از وبلاگ خود نوشته: «چند سال پیش وقتی برای تحصیل وارد فرانسه شدم، فکر می‌کردم فقط یک دانشجوی دکترای طراحی صنعتی هستم. اما دقایق زیادی نگذشت تا بفهمم پیش از اینکه دانشجو باشم در هر مقطع یا هر رشته‌ای، نماینده ایرانم و رفتار و گفتارم بیش از اینکه معرف "من" باشند، معرف یک مسلمان ایرانی است. برای کسی مهم نبود من چه می‌کنم و چه می‌خوانم. چیزی که اطرافیانم می‌خواستند بدانند پاسخ سوالات و شبهات ذهنشان بود درباره‌ی هر چه به ایران مربوط می‌شد. مسئولیتم خیلی سنگین‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم. و اینچنین بود که سفیر ایران شدم...» 🔹شادمهری همچنین در مصاحبه‌ای چنین گفته است: «آن زمانی‌که من شروع به مکتوب کردن این خاطرات کردم تعدادی از دانشجویان را می‌دیدم که همان اتفاقاتی که برای من پیش‌آمده برای بعضی از این‌ها نیز افتاده بود. اینها در برخورد با این اتفاقات واکنش‌های خوبی بروز نداده بودند. زیرا در آنجا با پوشش و حجاب خانم‌ها برخورد خوبی ندارند ازاین‌رو تصمیم گرفتم خاطراتم را که بخشی از آن مربوط به برخورد با این‌گونه رفتارها بود را مکتوب کنم تا از این طریق آموزشی نیز داده باشم.» خانم شادمهری هم اکنون عضو هیات علمی دانشگاه هنر هستند. ✅ نظر درباره ی کتاب خاطرات سفیر:🔻 ◀️رهبر انقلاب چندی پیش در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند. 🔰 ☎️05138534990
هدایت شده از کتاب نگاره
بسم‌الله همیشه دوست داشتم فضای علمی خارج از مرزهای جغرافیایی کشورم را تجربه کنم. خاطرات سفیر، مرا با بخشی از تجربه‌های تلخ و شیرین حضور در محیطی غیر از ایران عزیز، آشنا کرد. اطلاعات، معلومات و حاضرجوابی راوی سفر، دوست‌داشتنی و لذت‌بخش است. تکیه‌اش به خدا و توکل عجیبش، ستودنی است. برایش دعا می‌کنم هماره در مسیر اسلام راستین قدم بردارد. بهار ۱۳۹۷ #خاطرات_سفیر #سفرنامه #فرانسه #نیلوفر_شادمهری
” محمد با تک‌تک اونا دست داد و باهاشون روبوسی کرد تا رسید به من. دست راستش رو گذاشت روی سینه‌ش و سرش رو خم کرد و گفت؛ «به امید دیدار.» سرم رو تکون دادم و چون حریمم رو رعایت کرده بود این بار با لحنی مهربون‌تر جواب دادم؛ «به امید دیدار آقای محمد.» ژولی، بعد از محمد، با همه خداحافظی کرد. وقتی به من رسید محکم بغلم کرد و کنار گوشم گفت: «ممنونم ازت که با محمد دست ندادی و روبوسی نکردی!» درست متوجه موضعش نشدم. گفتم؛ «دین من چنین اجازه‌ای به من نمی‌ده؛ وگرنه تو که می‌دونی نامزد تو برای من هم محترمه.» همون‌طور که چشماش برق می‌زد گفت: «می‌دونم. می‌دونم. ممنونم.» شاید گنگ بودن نگاهم رو فهمید که ادامه داد؛ «می‌دونی، تو اولین کسی بودی که محمد باهاش صحبت کرد و من نکردم ...» “ 😔 📚 @ax_mazhab🍃
#خاطرات_سفیر
#خاطرات_سفیر
#خاطرات_سفیر
رفتم کتاب فروشی روایت فتح‌ یک بنده خدایی از کتاب فروشی سوره آمده. بحث در مورد فروش کتاب هاست مثلا گلستان یازدهم با اینکه پشتش تقریظ دارد هنوز در چاپ پایین مانده اما خاطرات سفیر با اینکه تقریظی از رهبری ندارد فروش رفته به چاپ چندم. منم گفتم صرفا به جوی که ایجاد می شود است و تب رسانه ای. من #نامه_های_فهمیه را مثال زدم که محتوای راقی ای دارد اما آنچنان دیده نشده به نسبت #خاطرات_سفیر و #یادت_باشد ... یا آن آقای #سوره_مهر ای گفت فلان کتاب (اسمش یادم رفت) رهبری برداشتند خریدند در نمایشگاه کتاب . خب الان این کتاب بلافاصله بعد خرید رهبری در نمایشگاه تمام شد. حالا آیا این کتاب، کتاب خوبی است؟ یا #نشر_نیلوفر نشر خیلی خوبی است؟!؟! نه ربطی ندارد کلا یک عده می خواهند ببینند رهبری چجور کتاب هایی را خوانده و می خوانند ، طرف #کراواتی بود آمده بود فلان کتابی که #رهبری خریده را می خواست. گفتم رهبری را قبول دارید؟ شما جرا می خرید؟ گفت نه به هیچ وجه قبول ندارم قبولش هم ندارم فقط محض اینکه تفکر رهبری را بفهمم همین. . جالبه کمی بعد که نام کتاب #نامه_های_فهمیه را تکرار کردم گفتم همینه ، کتاب ها عمیق کم فروش تر اند ... نمی دانم چه شد یکدفعه شاکی و جبهه گرفت! _الان #خاطرات_سفیر عمیق نیست؟ خوب نیست؟ اگه این طور بود چرا آقا تقریظ زدند؟ - گفتم تقریظ نزدند ها _گفتم خب نام برند گفتند بخوانید _گفتم بیار صحبت آقا را. _داد و هوار که من تو انتشارات ام من می دانم کتاب(خاطرات سفیر) چاپ چندم است چقدر فروش داشته..... من نمی دانم رهبر در موردش چی گفته؟؟؟!!! _من هم می گفتم کلام ره
رفتم کتاب فروشی روایت فتح‌ یک بنده خدایی از کتاب فروشی سوره آمده. بحث در مورد فروش کتاب هاست مثلا گلستان یازدهم با اینکه پشتش تقریظ دارد هنوز در چاپ پایین مانده اما خاطرات سفیر با اینکه تقریظی از رهبری ندارد فروش رفته به چاپ چندم. منم گفتم صرفا به جوی که ایجاد می شود است و تب رسانه ای. من را مثال زدم که محتوای راقی ای دارد اما آنچنان دیده نشده به نسبت و ... یا آن آقای ای گفت فلان کتاب (اسمش یادم رفت) رهبری برداشتند خریدند در نمایشگاه کتاب . خب الان این کتاب بلافاصله بعد خرید رهبری در نمایشگاه تمام شد. حالا آیا این کتاب، کتاب خوبی است؟ یا نشر خیلی خوبی است؟!؟! نه ربطی ندارد کلا یک عده می خواهند ببینند رهبری چجور کتاب هایی را خوانده و می خوانند ، طرف بود آمده بود فلان کتابی که خریده را می خواست. گفتم رهبری را قبول دارید؟ شما جرا می خرید؟ گفت نه به هیچ وجه قبول ندارم قبولش هم ندارم فقط محض اینکه تفکر رهبری را بفهمم همین. . جالبه کمی بعد که نام کتاب را تکرار کردم گفتم همینه ، کتاب ها عمیق کم فروش تر اند ... نمی دانم چه شد یکدفعه شاکی و جبهه گرفت! _الان عمیق نیست؟ خوب نیست؟ اگه این طور بود چرا آقا تقریظ زدند؟ - گفتم تقریظ نزدند ها _گفتم خب نام برند گفتند بخوانید _گفتم بیار صحبت آقا را. _داد و هوار که من تو انتشارات ام من می دانم کتاب(خاطرات سفیر) چاپ چندم است چقدر فروش داشته..... من نمی دانم رهبر در موردش چی گفته؟؟؟!!! _من هم می گفتم کلام رهبری دارد و اینکه در خطاب و به کی ها و چه کسانی بوده. _می گفت اگه رهبری گفته باشد چی؟ _گفتم نگفته خوب! _باز سندی نیاورد از مدیر فروشگاه اقرار گرفت: آقا رهبری تعریف نکرده؟ مدیرفروشگاه: آره آره گفته _برادرمن ، من دارم میگم هرچی نسبت داده می سود به رهبری ، باید یند بیاوری نمی شود که... _می گفت یعنی یک انتشارات معروفی به نام میآد دروغ بگه؟ _گفتم آره میگه این که چیزی نیست ، طرف تو مجلس فلان منصب را دارد میآد میگه رهبری نظرش به فلان لایحه و طرخ ، فلان است. بعد نماینده ها رای می دهند بعد معلوم می شود رهبری همچین جمله ای را نگفته است ( اشاره به سخص خاصی می کنم دقت کنید) .... آخرش با اعتراض مدیر فروشگاه دیگه من رفتم
مدیر فروشگاه ؛ نظرم را خواست که لا من رفیق است. گفتم به نسبت کتتب بله عمیق نیست، سزحی است برا آنها که زیاد مذهبی نیستند . کسی که دنبال کتاب عمیق و قابل استناد است می رود دنبال کتاب . ... گفتم خودم کتاب ( ) را می فروشم .. طرف بحث که سوره مهری بود: گیر داد که چرا می فروشی تو که میگی عمیق نیست !!! هرچه می گفتم افراد متفاوت اند هرکسی کتاب نمی رود بخواند ... دیگه حرف خودش را تکرار می کرد.....