هدایت شده از مطالعات اسلامی زنان
جوان، ۱۵ ساله بود که در مدرسه با استاد ۴۰ سالهی خود زنا میکرد.
🤦🏿♂️🤦🏼♂️🤦🏿♂️
این دانش آموز فساد پيشه، با معلم مدرسه خود به نام
"prijitte Trogneux"
كه ٤٠ سال عمر داشت و صاحب شوهر و سه فرزند نیز بود در مدرسه
"پرفيدنس" در شهر
"أميان" به نام رابطه عشقی، زنا میکرد.
🤦🏿♂️🤦🏼♂️🤦🏿♂️🤦🏼♂️
هنگاميكه شوهرِ "بريجيت تروينو" از رابطه زنش با دانش آموز پانزده سالهاش مطلع میگردد، به اداره مدرسه شكايت میكند كه منجر به جابجایی خانم "بريجيت تروينو" به مدرسه ديگر در همان منطقه میشود، والدین دانش آموز نیز، فرزند خود را به مدرسه دیگری درشهر "پاريس"
انتقال میدهند.
اما دانش آموز و معلمی که ۲۵ سال تفاوت سنی نیز داشتند، از یکدیگر دست نکشیده و نهایتا دانش آموز در سن ١٨ سالگی هنگامیكه از مدرسه فارغ گشت، با معلمش که به تازگی از شوهرش طلاق گرفته بود، در سال ٢٠٠٧ ميلادي رسما ازدواج کردند.
اکنون این دانش آموز مفسد و بزهکار، بعد از ازدواج با معلم خود که دارای سه فرزند نیز بود، یکی از رهبران ستمکار و ظالم کشوری اروپایی است، كه در طول دوره حکمرانی خود جرایم عدیدهای را مرتکب شده است، اما اکنون این فرد بزهکار و فاسد، سر دشمنی و عداوت را با دینی باز کرده است که در آن دین، تجاوز و زنا را، حرام قرار داده است، و همواره ملتش را ترغیب میدهد تا کاریکاتور های پیامبر معصوم و خوش آوازه اسلام را رسم کنند.
*شخصیتی که معلم بشریت بود و همواره مردم را به اخلاق حمیده و صفات انسانی دعوت مینمود و حتی دشمنان معاصر او به صفات خوب ایشان معترف بودند.*
آن دانش آموز مفسد و بزهکار، اکنون شخص اول کشور فرانسه
"امانوئل مکرون" و فرد کینه توز است که این روزها خود را برای جنگ با خدا و رسولش آماده کرده است.
او باید بداند که تمام کوشش و تلاشش بهسان عو عو کردنِ، سگان است که هیچ سودی در بر ندارد.
*سرهایمان، جانهایمان و پدر و مادرمان فدایت یا رسول الله💗*
*محبت رسول الله ﷺ در میان قلب هایمان جای دارد.*
@women92
هدایت شده از سوال سخت!
💎 کدام مهم تر است؟ اشتغال زنان یا خانواده؟
🔰 #سوال_سخت را خط نزنید!!
✅ JOIN: eitaa.com/s_sakht
طرف بگوید من راضیم این کار را بکنی، کاری از اساس نامشروع است را مشروع نمی کند. یا عدم رضایت ایضا. اما جایی رضایت افراد در آن موضوع شرط و لحاظ شده باشد بله، اینجا تاثیر گذاراست.
رحم نیست.... سنگ هست.... سنگ هست.... قلبی در این حوالی نیست.... که سراغی از رحمشان بگیری و مروتشان....
ابتدای ورود به دالان مترو، پله ها را که پایین می رفتم
یک جنس مونثی دیدم مانتو صورتی، که با موها بلندش مثل شال آرایش داده بود ظاهرش را و آویزون...
مستقیم رفتم مقابلش ایستادم
با دست اشاره کرد گفتم
خواهرم! رعایَت کنید
و رفتم
...
از گیت بلیط زنی رد شدم به داخل اتاق کنترل ایستگاه نگاه انداختم، کسی وه خود را رئیس ایستگاه معرفی می کرد و تا حالا دوبار حق مرا ضایع کرده بود دیدم. دفعات قبل نیت داشتم بروم دادسرای کارکنان دولت شکایت و حراست مترو...چون دیگر ندیدمش منصرف شدم.
دراین افکار بودم که روی #نهی_از_برهنگی در این ایستگاه، خط بکشم چون برایم دوبار گران و سنگین گشته....
وارد سکو شده بودم که دوتا خانم بی حجاب را مقابل تابلو راهنمای خطوط دیدم. گفتم می تونم کمک تون کنم؟
مونث بزرگتر گفت: میخواهیم بریم پاسداران...
سریع به مونث کوچک قدتر گفت: دیدی گفتم
باز چندتا سوال کرد پاسخ دادم....
لحظه آخر که می خواست برود گفتم خواهر! یه نکته!
نگاه کرد. گفتم موهاتونو بموشونید
.
باز هم نتونستم بی غیرت بشوم و گناه ببینم تذکر دادم و امر به پوشش کردم