کاش هنگام تماشای تو باران باشد
گریه ی حسرتم از چشم تو پنهان باشد
قسمتم بوسه به دست تو نباشد ای کاش
آنچه باید به لب من برسد جان باشد
هر سری حس نکند شانه ی معشوقش را
بهتر این است مسیرش به بیابان باشد
با نگاهت دلم آوار شد و فهمیدم
عشق مهمان دلی است که ویران باشد
عشق یعنی که کبوتر قفسش باز شود
رفتنش مشکل و جان کندنش آسان باشد
کاش وقتی چمدان دست گرفتی بروی
آخرین خواسته ات قبل سفر جان باشد
#علی_صفری
اصلا چه فرقی می کند وقتی نباشی
جان می کنم یا زنده هستم در حواشی
دیگر چه فرقی می کند با خاطراتت
دل را نوازش می کنی یا می خراشی
وقتی نباشی زندگی معنی ندارد
این زنده بودن هم بماند در حواشی
عاشق شدن چیزی به غیر از بی کسی نیست
عاشق شدم تا روی قلبم غم بپاشی
من دیر فهمیدم که در اقرار بر عشق
با دست خود از دوست دشمن می تراشی
بینی و بین الله شب ها خواب داری؟!
اصلا ولش کن لعنتی! خوشبخت باشی..
#علی_صفری
🌿🌼
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست ، بجز شب هایش!
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند?!
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد !
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی
من به تو ، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
"من از آن روز که در بند توأم" فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
#علی_صفری
🌿🌼
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود دوستش از نامزدش دل برده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده ی جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ
بین دعوای پدر مادر خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق
که پر از چشم بد و تهمت مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش پیش زنش بر سر او داد زده
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است
مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشتر از پیر زنی تنها که
عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود
خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است
شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
#علی_صفری
بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقط
زندگی لبخند معنا دار می خواهد فقط
چشمها به اتفاق تازه عادت می کنند
سر اگر عاشق شود ، دیوار می خواهد فقط
با غضب افتاده ام از چشم های قهوه ایت
حال و روزم قهوه قاجار می خواهد فقط
حق من بودی ولی حالا به ناحق نیستی
حرف حق هر جور باشد دار می خواهد فقط
نیستی حتی برای لحظه ای یادم کنی
انتظار دیدنت تکرار می خواهد فقط
بغض وقتی می رسد ، شاعر نباشی بهتر است
بغض وقتی گریه شد ،خودکار می خواهد فقط
چشم های خیسم امشب آبروداری کنید
مرد جای گریه اش سیگار می خواهد فقط
#علی_صفری
ُُُ'''''''''''':
کاش هنگام تماشای تو باران باشد
گریه ی حسرتم از چشم تو پنهان باشد
قسمتم بوسه به دست تو نباشد ای کاش
آنچه باید به لب من برسد جان باشد
هر سری حس نکند شانه ی معشوقش را
بهتر این است مسیرش به بیابان باشد
با نگاهت دلم آوار شد و فهمیدم
عشق مهمان دلی است که ویران باشد
عشق یعنی که کبوتر قفسش باز شود
رفتنش مشکل و جان کندنش آسان باشد
کاش وقتی چمدان دست گرفتی بروی
آخرین خواسته ات قبل سفر جان باشد
#علی_صفری
@matnashghane
پیراهن اگر رها کنی می میرم
تا دکمه به دکمه وا کنی می میرم
اورژانسی ام ! تنفسم مصنوعی ست
لب از لب من جدا کنی می میرم
پرهیز اگر به حوری اش می ارزد
دیدار تو به صبوری اش می ارزد
کنعان شده دکمه دکمه ی پیرهنت
وقتش برسد به کوری اش می ارزد
از سوی تنت هوای مرداد آمد
تاراج چهل سوار بغداد آمد
یک لحظه فقط دست به دور کمرت...
لعنت که دوباره گشت ارشاد آمد
طرح بدنت سرآمد معماری ست
همراه تو خنده هایم اسنمراری ست
خوشحالم از اینکه انتخابت کردم
خوشبختی من کنار تو اجباری ست
#علی_صفری
پیراهن اگر رها کنی می میرم
تا دکمه به دکمه وا کنی می میرم
اورژانسی ام ! تنفسم مصنوعی ست
لب از لب من جدا کنی می میرم
پرهیز اگر به حوری اش می ارزد
دیدار تو به صبوری اش می ارزد
کنعان شده دکمه دکمه ی پیرهنت
وقتش برسد به کوری اش می ارزد
از سوی تنت هوای مرداد آمد
تاراج چهل سوار بغداد آمد
یک لحظه فقط دست به دور کمرت...
لعنت که دوباره گشت ارشاد آمد
طرح بدنت سرآمد معماری ست
همراه تو خنده هایم اسنمراری ست
خوشحالم از اینکه انتخابت کردم
خوشبختی من کنار تو اجباری ست
#علی_صفری
از خنده های بادبادک می توان فهمید
گاهی رهایی یک نسیم ساده می خواهد
ای زندگی ول کن تمام بندهایت را
تنهایی ام یک جای دورافتاده می خواهد
#علی_صفری
یک سو تویی و حادثه ی چشم سیاهت
یک سو منم و حسرت یک لحظه نگاهت
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
آواره ی دیدار توأم ، کوچه به کوچه
آواره ترم می کند امید پناهت
بر گردنم ای کاش گناه تو بیفتد
زیبایی بی حدت اگر هست گناهت
دلتنگ ترین پنجره ام در همه ی شهر
بی تابم و دلباخته ی صورت ماهت
من راه نشان داده ام عمری به رقیبان
با ریختن خون دلم بر سر راهت
از فاصله ی دور ببین سوختنم را
پروانه ای و دوری از این شمع صلاحت
زیبایی و مشغول تماشای تو یک شهر
دلتنگم و در حسرت یک لحظه نگاهت..
#علی_صفری
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست ، بجز شب هایش!
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند?!
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد !
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی
من به تو ، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
"من از آن روز که در بند توأم" فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
#علی_صفری
@matnashghane
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوز
پای قولی که تو يادت رفته می مانم هنوز
می نشینم خاطراتت را مرتب می کنم
در مرور اولین دیدار، ویرانم هنوز
کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبود
از همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز
راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ای
من برای ردپاهايت خيابانم هنوز
با جدایی نیمه ای از من به دنبال تو رفت
بی تو از این نیمه ی دیگر گریزانم هنوز
بعد تو من مانده ام با سالهای بی بهار
بعد تو تکرار جانسوز زمستانم هنوز
دست هایم را رها کردی میان زندگی
بی تو مثل کودکی تنها پریشانم هنوز
روبرویت می نشینم روبرویم نیستی
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوز
#علی_صفری
@matnashghane
✨خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید...
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای... راهی مشهد شده است
#علی_صفری 💚
@matnashghane
یک نفر آن ور دیوار شبیه است به من
یک نفر گمشده انگار شبیه است به من
یک نفر مانده در این آینه انگار تویی
یک نفر مثل تو بسیار شبیه است به من
یک نفر مثل تو می خواست فراموش شود
عاشقی مانده در انکار شبیه است به من
بی تو فواره "در خویش فروریخته ام"
سایه ای بر خودش آوار شبیه است به من
فصل پرواز رسید از تن من کوچ کنی
کاج در خاک گرفتار شبیه است به من
...
بعد من یادم اگر بودی و دلتنگ شدی
عشق را زنده نگهدار، شبیه است به من
#علی_صفری
تو را ندارم و غیر از تو انتخاب ندارم
چقدر حرف نداری! چقدر تاب ندارم
نگاه کن که بميرم، نبین که باز بميرم
بجز براي تو مردن من انتخاب ندارم
تمام راه تو بودی دویدم و نرسیدم
خوشم که راه فراری از این سراب ندارم
خوشم که داغی اگر هست یادگاری عشق است
که من گلایه ای از این غم و عذاب ندارم
تو آسمانی و من برکه ای غریبم و کوچک
در آرزوی تو ترسی از آفتاب ندارم
فقط از این نگرانم به خوابم آمده باشی
که سالهاست در این خانه بی تو خواب ندارم
#علی_صفری
@matnashghane
دوستَش دارَم وَلی این راز باشَد بینِ ما
هَر کسی را دوست دارَم زود شوهَر می کُند!! ☹️✌️
#علی_صفری
@matnashghane