eitaa logo
مَتروك .
999 دنبال‌کننده
74 عکس
47 ویدیو
1 فایل
به‌نام ِپناه ِقلب‌های ترك شده . در جست‌و‌جوی ِ وصال او .. آن‌چه در دل داریم حُبّ ِ رضاست و بس . بر خطای خود اشک بریزید . و متروک ؟ خاک‌خورده اما امیدوار . کپی ؟ فور بشه . [ یقینا ًکله خیر ]
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالرزق ؛ یکی از رفقا در جوار ِحرم ِخانوم معصومه س به یاد ِبچه‌های اینجا و چنل‌های ... برای او ، صعید ، محبین ، حبیب ، انقلاب ِ ۵۷ ، اتاق ۴۷۰ ، تائب ، هبوط ، مطرود ، حُبّ ، AYYEH ، خلوتگاه ِامن ِمن ، دلداده‌ٔ متحول ، ماه حرم ، کافه چکامه ، عموحامد ، نوکر ساده ، کافه ماه ، مکتب مرتضی علی ، در همین حوالی ، مهکتاب ، کافه شعر ، ‌خیال خوش ، نگارخونه ، از اینجا که منم ، هزار راه نرفته ، ژیپسوفیلا ، خیال‌بآف ، مغلق ، ود ، حامیم ، مانلی ، قطعه‌بهشت ، تاسیان ، محوماه ، آسمان ِنیلی ، I'M OK ، طلبه ، مستریح . برسونید به دستشون🤍.
می‌بینی‌زندگیمو ؛.mp3
6.16M
بغل‌کن ، زنده شه این قلب مرده :)
یه جوری باش بهت که می‌رسن ؛ بگن مال کدوم مکتبی که انقدر مشتی هستی ؛ بتونی سینه سپر کنی بگی ؛ من مولام علی ِ.. [ مشتی باش ]
قسم‌ به‌ حقارت‌ ِواژه‌ و شکوه‌ ِسکوت .. که‌ گاهی‌ شرح‌ ِحال‌ ِآدمی‌ ممکن‌ نیست .
همه‌ی آدم‌ها باید برای یک بار هم که شده بشینن حساب کتاب بکنن ؛ که بدون خونه ، ماشین ، زیبایی ، و حساب بانکی‌شون ، چه قدر می‌ارزن؟
به شلوغی دور و برم نگاه نکن امام‌حسین ، گلوم که از غم راهش بسته بشه ، اولین نفر زانو میزنم جلوی ِشما و گریه می‌کنم .
نمیدونم چجوری باید از این چند روز بنویسم براتون :)
بزرگترین فریب بشریت آباد کردن آینده بود . قربانی کردن حال برای آینده‌ی نامعلوم ؟ شنیدین می‌گن نسیه رو ول کن نقدو بچسب ؟ این فردا فردا هایی که می‌کنیم ؛ از فردا نماز میخونم ، از فردا ورزش میکنم ، از فردا درس میخونم ، از فردا .. لحظه به لحظه‌شون فرصت هایین که دیگه جبران‌پذیر نیستن ‌.
مَتروك .
نمیدونم چجوری باید از این چند روز بنویسم براتون :)
این چند روزی که اعتکاف بودیم ، هرچند سعادت نداشتیم ، زیاد با خانوم ِمرودشتی و خانوم ِسهرابی و خانوم ِشریف هم‌کلام بشیم ، ولی هم‌کلام شدن باهاشون حس خوبی بهمون می‌داد .. می‌دونید توی این دنیا آدمیزاد همیشه دنبال یه چیزی یا بهتره بگم یه شخصی می‌گرده که ثانیه‌ای حالشو خوب کنه ، ثانیه‌ای بهش امید بده ، ثانیه ای کنارش از دنیا غافل بشه .. خانوم ِمرودشتی کسی بودن که علاقه و هدفشون رو دنبال کردن و توی کانادا تحصیل کردن ، شخصیت‌شون جوری بود که دوست داشتی ساعت‌ها کنارشون بشینی و خاطره‌ها و تجربه‌هاشون رو بشنوی .. وقتی سر صحبت رو باهات باز می‌کردن جوری بهت انرژی می‌دادن که همه‌ی غم‌هاتو فراموش می‌کردی و فقط به هدفت فکر می‌کردی .
مَتروك .
این چند روزی که اعتکاف بودیم ، هرچند سعادت نداشتیم ، زیاد با خانوم ِمرودشتی و خانوم ِسهرابی و خانوم
خانوم ِسهرابی به طرز ِعجیبی وایب ِخانوم ِسرایی رو بهمون می‌دادن ، هرچند دلمون بدجور واسه خانوم سرایی تنگ شده بود ولی انگار خانوم ِسرایی یه ورژن ِدیگه از خودشون رو امسال پیش ما فرستاده بودن :))) خانوم ِسهرابی اینجوری بودن که غم ِتک تک ِماها واسشون عزیز بود ؛ وقتی می‌دید یه نفرمون تو خودشه ، به هر طریقی سعی می‌کرد حالمون ُخوب کنه .. اولین باری که سعادت پیدا کردیم و تونستیم با خانوم ِسهرابی هم‌کلام بشیم ساعت از نیمه‌شب گذشته بود .. تنها جمله ای که از صحبت‌های خانوم ِسهرابی اون شب تو ذهنم حک شد این بود که گفتن [ بچه‌ها پررو باشید و به کم قانع نشید حالا در هر زمینه‌ای ؛ چه هدفتون و چه خواسته هایی که از خدا دارید ] .
مَتروك .
خانوم ِسهرابی به طرز ِعجیبی وایب ِخانوم ِسرایی رو بهمون می‌دادن ، هرچند دلمون بدجور واسه خانوم سرایی
خانوم ِشریف ، اولین نفری بودن که می‌دیدم اینقدر با ما هم نظر هستن و درک‌مون می‌کنن .. ولی از یه چیزی‌شون خیلی خوشم اومد ، اینم اینکه هر صحبتی که باهاشون داشتیم در هر زمینه ای ، سخن‌های حضرت آقا رو برامون بازگو می‌کردن :))) می‌گفتن که [ بچه‌ها به نظرتون چرا حضرت آقا تو این همه شرایط سخت همیشه امید داشتن و حتی یک‌بار هم ناامیدی در چهره‌شون حس نکردیم چه برسه در کلامشون .. چون همیشه یقین دارن که این دنیا به ظهور آقا صاحب‌الزمان ختم می‌شه و می‌رسه یه روزی که همه این سخنی‌ها تموم بشه و آقاجانمون ظهور کنه .. بچه‌ها وقتی نوک قله رو در نظر می‌گیرید ، برای رسیدن بهش باید فراز و نشیب‌هایی رو پشت سر بزارید که به اون قله برسید .. پس اگر هدفی دارید و قصد رسیدن بهش رو دارید از فراز و نشیب‌ها نترسید و ادامه بدید ] .