eitaa logo
مواعظ
110 دنبال‌کننده
509 عکس
181 ویدیو
0 فایل
جهت تبادل با آیدی زیر هماهنگ کنید @mavaez133
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 مرحوم آیت اللّه العظمی سید احمد خوانساری (ره) می‌فرمودند : همه‌ی عشق‌ها ، محبت‌ها و دوستی‌ها و وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها در این عالم مجاز و قلابی است و فقط یک عشق و محبت و دلبستگی حقیقی در این عالم است و خریدار دارد و آن عشق به حضرت اباعبداللّه الحسین (علیه السلام) است. از دنیا می روم در حالی که دستم خالی است، ولی به یک چیز امید دارم، و آن گریه بر مصائب آن حضرت و عشق به اوست. (📚شرح دلداگی،احوالات سید، ص۷٨) 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 ✳️ در مجلس امام حسین (ع)، در محضر امام حسینیم ! 🔸اگر انسان با این نگاه به مجلس امام حسین (ع) ورود پیدا کند [که خود ایشان در مجلس حضور دارند] حال او حال «مراقبه» و حال «توجه» است. اگر واقعا امام حسین (ع) را با بدن مادی می‌دیدیم، چطور با مراقبه‌ی بیشتری ورود پیدا می‌کردیم! حتی اگر به «کربلا» مشرف شویم و به ضریح مبارک و مطهر ایشان وارد شویم، چقدر حالمان منقلب است! خود ایشان فرمودند ما این حضور و ارتباط مستقیم را به مجالس هم توسعه داده‌ایم لذا مجالس امام حسین (ع) ورود بر امام حسین (ع) است. 🔹وارد شدن به مجالس امام حسین (ع) وارد شدن و همراه شدن با کاروان امام حسین (ع) است. اگر این احساس به ما دست داد، آن موقع می‌بینیم که ورود به مجلس امام حسین (ع) مراقبه‌ی ویژه‌ای برای انسان ایجاد می‌کند. ما واقعاً چقدر در مجلس اهل بیت علیهم السلام مراقب هستیم؟ چقدر حقیقتاً خود را در محضر ایشان می‌بینیم و «ادب حضور» در محضر اهل بیت را رعایت می‌کنیم؟ (📚 ادب عاشقی ، ص ۴۶) 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🚩 در فراز و در نشیب این جهان دریافتم هرچه بالا رفت، پایین آمد، الّا پرچمت 🖤 🖤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET_IR_vahed_shabe_1_muharram_1401_maohammadreza_taheri.mp3
3.38M
🏴 🏴 ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنیّ یا بُنیّ دم گرفته 🎙 🖤🖤 [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است  پرسیدم از هلال ماه: چرا قامتت خم است؟ آهی کشید و گفت: که ماه محرم است! گفتم‌ که چیست محرم؟ با ناله گفت: ماه عزای  اشرف اولاد آدم است 🖤پیشاپیش فرا رسیدن ماه محرم و 🖤ایام سوگواری سالار شهیدان 🖤امام حسین (ع) تسلیت باد. 🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ 🏴وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ 🏴بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ 🏴اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 ▪️دارد محرم تو ز ره می‌رسد حسین ▪️با یک نگاه، اسم مرا هم زهیر کن ▪️من حر رو سیاه توأم، یابن فاطمه ▪️دستم بگیر و عاقبتم را بخیر کن 🖤🖤 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 امام‌ صادق (ع) فرمودند : هرکس‌ ایام‌ عزای‌ جـد‌ ما‌‌ حسین (ع) بر‌ سر‌ در‌ خانه‌ خود‌ پرچم‌ سیاه نصب‌ کند مادرم‌ حضرت‌ زهرا‌ (س) هر‌ روز‌ او و‌ اهل‌ خانه‌ را‌ دعا‌ می‌کند. 🖤🖤 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 ▪️باز پیراهن مشکی به تنم کرد ارباب ▪️باز دلبسته‌ی این پیرهنم کرد ارباب ▪️ای خدا شکر که در هیئت امسالش هم ▪️باز مشغول به سینه زدنم کرد ارباب 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 تحویل سال به وقتِ مُحَرّم است حَوّل قلـُوبَنا بِبُکاءِ عَلَی الحُسَین 🖤 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 ❓«چرا شیعیان از شب اول محرم محزون میشوند؟» به آقا امام صادق (ع) عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی میمیرد یا کشته می‌شود جلسه نوحه‌ای برای او می‌گیرند و من مشاهده می‌کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می‌کنید. حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می‌شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه‌السّلام را آویزان می‌کنند در حالیکه از ضربه‌های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است، ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می‌بینیم، پس اشک‌های ما سرازیر می‌شود. (📚خصائص الزینبیة، ص ۴۹ ، ثمرات الأعواد، ص ۳۶) 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🏴 چشم‌ها را با اشک بر حسین (ع) باید شست زندگی را به رنگ مهدی (عج) باید دید السّلام علیک یا صاحب الزّمان آجرک اللّه یا بقیّه اللّه في ارضه فی مصیبت جدّک الحسین علیه‌السّلام ◾امسال هم اشکهایمان را نذر آمدنتان می‌کنیم و آنگاه که شعله‌های این ماتم جانمان را سوزاند برای فرجتان دعا می‌خوانیم... ◾️با کسب اذن و اجازه از صاحب عزا حضرت ولیّ‌عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف آماده عزاداری سیّدالشّهدا علیه‌السّلام می‌شویم. 🥀 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ 🥀 وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🥀 وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🥀 وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 پیامبر اکرم (ص) فرمودند : ✨خداوند دوستدار کسی است که حسین را دوست بدارد. (📚 بحارالانوار ) ┅✿💠❀❀💠✿┅┅ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
💠 اشراف به احوال فرزند 🔸این قضیه را از آقای حاج سید صدرالدین جزایری شنیدم و ایشان از آقای حاج میرزا علی محدث‌زاده نقل می‌کرد. 🔹حاج سید صدرالدین می‌گفت: حاج میرزا علی نقل کرد: کسی از من برای روضه دهه محرم دعوت کرد. من هم به آن شخص وعده دادم. بعد پدرم را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود: شما آنجا نرو، یک پیرزنی از دروازه غار می‌آید و از تو دعوت می‌کند. تو آن را بپذیر. (البته تردید دارم کلمه «دروازه غار» در عبارت حاج شیخ عباس بود یا نبود، ولی در ذیل داستان هست که آن پیرزن از دروازه غار آمده بود). 🔸آقای حاج میرزا علی می‌گفت: به پدرم گفتم: چرا نپذیرم، من به آن شخص وعده داده‌ام؟ پدرم گفت: چون پولی که او می‌خواهد به تو بدهد، پول ربوی است. گفتم: من وعده را فسخ می‌کنم، ولی لابد او خواهد پرسید که چرا فسخ می‌کنم، آیا علت فسخ را بگویم؟ 🔹پدرم گفت: فعلا من نمی‌توانم در این مورد چیزی بگویم، ولی می‌گویم که آنجا نرو. حاج میرزا علی گفت: از خواب بیدار شدم. روز موعد، آن شخص سراغ من آمد و گفت: شما وعده دادید، چرا نمی‌آیید؟ گفتم: نمی‌آیم. آن شخص اصرار کرد که علّت چیست؟ سرانجام مجبور شدم استخاره کنم که نکته‌اش را بگویم یا نه؟ استخاره کردم و خوب آمد. گفتم: پدرم امر کرده که نروم و جریان خواب را برای او گفتم. آن شخص شروع کرد به گریه کردن و گفت: من این کاره نبودم، ولی این دفعه این کار را کردم و دیگر من توبه کردم. گفتم: این دفعه که من به پدرم قول دادم، لذا نمی‌آیم، ولی یک وقت دیگر اگر بر توبه‌ات باقی ماندی، می‌آیم. 🔸بعد از آن زنی آمد و مرا برای روضه دعوت کرد. او در دروازه غار - که محله فقراست - منزل محقّری داشت. در آن مجلس چند زن دیگر هم شرکت می‌کردند. من دهه محرم را آنجا منبر رفتم. شب دهم که روضه تمام شد، آن پیرزن ده‌ تا تک تومانی به من داد. 🔹روز عاشورا نزدیک مغرب مشغول وضو گرفتن بودم و می‌خواستم به مسجد بروم. در همان لحظه در ذهنم خطور کرد که این چه توصیه‌ای بود پدرم به من کرد که در مجلس آن پیرزن منبر بروم و روز آخر هم ده تومان به من بدهد؟! وقتی این فکر به ذهنم خطور کرد، در زده شد و زنی آمد و گفت: من یکی از آن‌هایی بودم که پای منبر شما در دروازه غار می‌نشستم، سپس هزار تومان به من داد. در آن زمان هزار تومان پول خیلی زیادی بود. (📚جرعه‌ای از دریا ، ج ۲ ، ص ۵۰۷) 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]