نشاط معنوی 🇮🇷
. دوست عزیزم زهرا جان شهادتت مبارک😍❣ .
.
#خاطرات_حفظ
آیت الله علم الهدی دیروز فرمودند:
کسانی که خالصانه برای خدا کار می کنند
حتما شهید می شوند🌸
هر کجا که نیاز به معلم جهادی بود
بدون مزد و منتی
درصف اول خدمت حضور پیدا می کرد 😭
در کنار طلبگی حافظ کل قرآن هم بود ❣
تدریس قرآن برای او مکان و زمانی نداشت
می خواست این تدریس در مسجد باشد یا مدرسه ....
در زندان برای زنان قرآن تدریس می کرد
و به آنها روحیه و امید می داد🌹
سرانجام همراه برادر بزرگوارشان در حملات
رژیم جنایتکار به تهران
به مقام رفیع شهادت نائل گشت😭😭
.
نشاط معنوی 🇮🇷
. #انگیزشی ⁉️چطور با حفظ قرآن به قلب امام زمان (عج) نزدیکتر شویم؟ بعضیها دنبال دلیل محکم برای
.
#خاطرات_حفظ
بعضی از دوستان حافظم
حال و هوای معنوی
خیلی خوبی دارن
آدم بهشون غبطه می خوره 🪴
عزیزی تعریف می کردن:
از دست خودم واقعا خسته شده بودم
دوست داشتم
معنویتی در وجودم
داشته باشم
با دلی شکسته به امام زمان(عج)
توسلی کردم
به جان مادر بزرگوارشان
حضرت نرجس خاتون قسم شون دادم
که آقا راه درست رو به من
نشون بدین
۱۰۰ تا صلوات برای مادر عزیزشون
هدیه کردم
شاید باورش سخت باشه
ولی همون
لحظه برام پیامی اومد
متن پیام این بود👇👇
آیت الله قرهی فرمودند:
اگر می خواهید سرباز امام زمان شوید
به سراغ حفظ قرآن بروید 😍
مات و مبهوت مونده بودم
خدایا به این سرعت
جواب خودمو گرفتم 😳😳
الحمدلله دوست مون الان حافظ کل هستن ❣
شما حافظ چند جزء هستید؟؟
آماده ای رفیق؟؟😉🙃
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
تو اوج کرونا و شرایط تحصیلی همسرم
از اون طرف هم بیماری ایشون و
دو تا فرشته ۲.۵ و ۴ ساله
شروع مجدد کلاس های حفظ برای من
خیلی سخت بود 😔
اما با خوابی که از مادربزرگم دیدم
و متوجه شده بودم
اثرات و برکات حفظ من حتی به اهل قبور هم
رسیده
حالا دیگه تصمیمم رو گرفته بود 💯
به خدا گفتم این دفعه می خوام برای بار سوم
شروع کنم ✅
یا کمکم کن یا مرگ ....
💢درک این جملات برای عزیزانی که حافظ نیستن به نظرم خیلی سخته
شاید هم باور کردنی نباشه ❌
ولی من توی این ۸ ماهی که خودم دست و پا شکسته خوندم
تمام روز ها و لحظه ها دلم دنبال
اون لحظات ناب رفاقت با قرآن بود🟢
لحظاتی که انگار در آغوش خدایی و
دست در دست خدا دادی😍
هر آیه حکم نامه ای عاشقانه از جانب معبود هست 📜
یه نامه پر از حرفای خوب
قولای قشنگ🎁
یه نامه پر از حرفای دل
حرفایی از جنس آرامش و نور 🔮💎
خلاصه یه منبع حیات 🍀
دوباره با توکل بر خدا برای سومین بار
شروع کردم 🪴
۱۰ جزء اول چون برام راحت تر بود
هر جزء رو یک هفته تکرار می کردم
تا بالاخره توی دو ماه ونیم
به کمک و یاری خدای مهربون ۱۰ جزء اول رو مسلط شدم 🌸
ادامه دارد....
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
بعد از تثبیت ۱۰ جزء اول حال و هوای
خوبی پیدا کردم
دوباره حال دلم تازه شده بود ❣
خداروشکر که دوباره توی مسیر قرار گرفته بودم 🤲
۱۰ جزء دوم رو هم شروع کروم با تثبیت
اماااا
با سرعت خیلی کم تر
چون با بچه هام وقت کافی نداشتم ❌
روزانه ۳ صفحه تثبیت می کردم
البته بعضی صفحات برام سخت تر بودن
و بعضی روزا
فقط یک صفحه تثبیت می کردم ...
برای اینکه به برنامه ی حفظم بتونم
برسم 👇👇
صبح ها که از خواب بیدار می شدم
اولین کار رسیدگی به بچه ها
بود
👈 دادن صبحانه به بچه ها و بعد از اون
هم روبه راه کردن ناهار اولویت اولم بود ✅
بعد از اون حتمااا بخشی از برنامه
حفظم رو انجام می دادم
که همین باعث آرامش ذهنیم می شد🍀
بعد از انجام برنامه روزانه م
می رفتم سراغ
کارهای خونه
اون ها رو هم طبق اولویتی که داشتن
انجام می دادم 🧺🪣🛒
همین اولویت بندی کارها تونسته بود
کمک بزرگی به من کنه
چراکه کارهای واجب و مهم همیشه
در حال انجام بود 🔮
بعد از انجام نیمی از کارها دوباره
سراغ قرآن می رفتم 💎
در این بین سعی می کردم
خوندن مرور ها و برنامه های حفظی مو
پیش بچه ها انجام بدم 👩👧👦
اگه اونا مشغول بازی و نقاشی بودن
منم کنارشون می نشستم و
قرآن می خوندم🕊
گاهی هم تَرکِش دعواشون به من
می خورد 🚀
یکی دو باری قرآنم پاره شد 😢
بعد از اون یواشکی با قرآن کوچیک
کنار بچه ها بودم😁🙃
سعی می کردم هر دو اولویت یعنی بچه ها و قرآنم در یک راستا باشن
وقتی می خواستم توی کلاس تلفنی
پاسخگو باشم
گاهی اوقات دعواشون می افتاد 🥷🦹♂
استادم بنده خدا می گفتن
برو آروم شون کن
دوباره ادامه بده ....
گاهی ساکت می شدن گاهی هم کار به وقت اضافه می کشید 😉
گاهی هم استادم آتش بس اعلام می کردند 😅🤣😵💫
از پس جیغ و دادشون برنمی اومدم
شب که همسرم میومدن
دوباره تماس می گرفتم 📞
خلاصه که
توی شلوغی های زندگی و روزمرگی ها
همین کلام خدای مهربون
باعث برکت توی وقتم شده بود ❣
اون روزها لحظه به لحظه
خدای مهربونُ کنار خودم حس می کردم 🌸
مطمئن بودم خودش داره
کمک می کنه 😘
وگرنه این کوچک ترین از عهده این کار بزرگ بر نمیومد 😎🤏
با کلی سختی و بالا پایینی
حدودا یکساله ۱۰ جزء دوم رو هم تثبیت کردم😍
ادامه دارد.....
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
امشب می خوام از شرایطم موقع تثبیت
بیشتر براتون بگم ...
طبیعیه که گاهی اوقات اوضاع مطابقِ میل
ما نباشه
از این شرایط هم برای منم
پیش می اومد 😉😢
مثلا زمانیکه بچه ها دو تایی با هم مریض می شدن
همین که همسرم طولانی خونه نبودن
وااااقعا شرایط سخت می شد 😔
در کنار بچه ها گاها خودم هم مریض می شدم
حالا
رسیدگی به بچه ها
درست کردن دو سه مدل غذا
شستن کلی ظرف 🍴🥣🫖
تماااام
زمان من رو می گرفت 😵💫🤒
پیش می اومد دو سه روزی نتونم
برنامه مو انجام بدم
ولی حتمااا
معتقد بودم که روزهای بعد جبران کنم ✅
مورد بعدی که برنامه ی منو بهم می ریخت
رفت و آمدهای یه دفعه ای بود 🤕🥴
مثلا من برنامه ریزی کرده بودم مرورم رو بخونم
خب درگیری مهمانداری می شدم
در چنین
مواقعی شب بعد از خوابیدن بچه ها
برنامه مو انجام می دادم
و موکول به روز بعدی نمی کردم 🍀
و همین
انجام برنامه به صورت روزانه و روتین
باعث آرامش ذهنی من بود 🌸
و نگرانی بابت عقب افتادگی برنامه های زندگی و بچه ها و قرآنم نداشتم
همه چیز در کنار هم آهسته و پیوسته
پیش می رفت 🕊🌼
ادامه دارد...
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
با کمک خدای مهربون
حدودا ۳ ماهه تونستم ۱۰ جزء سوم
رو دوباره حفظ کنم ❣
دقیقا همون زمانیکه فکر می کردم
همه چی تموم شده
دوباره یاری خدای مهربون
شامل حالم شده بود ☘
این دفعه که شروع به تثبیت و حفظ کردم
خیلی شرایط مساعد نبود
اما بیشتر از همیشه
گرمای وجود قرآن عزیز رو احساس می کردم😘
همینکه هر صفحه رو یک ربع می تونستم
حفظ کنم
کلی به وقت من برکت داده بود 🕊
برکتی از جنس نور آیات قرآن بود 🪴
نوری که خاموشی نداره ✨
و اگه در وجود ما هم باشه
ناخواسته ما رو هم شبیه خودش می کنه 🎖
مادرم همیشه دوست داشتن من معلم
قرآن بشم ✍
و از همون موقعی که نذر کردن ( قسمت اول)
من در مسیر قرآن قرار بگیرم
فهمیدم بالاخره
این آرزوی ایشون تحقق پیدا می کنه ✅
در اوج شرایط سخت من و در کمال ناباوری
من بدون داشتن
مدارک حفظ توسط استاد عزیزم
به یکی از موسسات حفظ
معرفی شدم🤓
داشتن مدارک حفظ برای شروع کلاسداری
برای اکثر افراد مهمه
ولی من تازه حفظم تموم شده بود
ووقتی برای گرفتن مدارک نداشتم ❌
ضمانت من آبروی استادم بود🥺😍
با برگزاری جلسه اول کلاس
الحمدلله استقبال دوستان خیلی خوب بود
هنوز هفته اولی بود که در موسسه
مشغول شده بودم
مدیریت مجموعه ۴ تا کلاس بهم دادن
حسابی سرم شلوغ شده بود😁🙃
حالا منم سفیری برای آموزش قرآن شده بودم🌹
خدای بزرگ به این بنده کوچک
لیاقت آموزش کلام بزرگی رو داده بود 😍✨
شکر بودن در مسیر قرآن همیشه بر زبانم
جاری بود 🌸
تمام وجودم سراسر تعجب بود😳🥺
من که قرار بود به پیشنهاد استادم
به خاطر شرایطم
حفظ رو رها کنم چه طور
شرایط تغییر کرد ⁉️
تازه وعده های صبر
خداوند رو متوجه می شدم 💯
چه شیرینه صبر در مسیر حفظ قرآن❣
و جایی که فکرشو هم نمی کنی
خدای مهربون خودش
ضامن یاری و موفقیتت میشه💎🥇
ادامه دارد .....
.
.
#داستان_زندگی_من
#خاطرات_حفظ
من از همون سال های اول حفظم
علاقه ی زیادی به
شرکت در آزمون های مختلف داشتم
چه شفاهی چه کتبی✍✌️
سال ۱۴۰۰ بود که در رشته ۲۰ جزء
در چند مرحله آزمون شفاهی
برای خانواده های طلاب شرکت کردم ✅
در این آزمون داوطلبانی از کشورهای دیگه هم بودن
باز هم در ذهن من نمی گنجید
و در کمال تعجب👇
نفر اول رشته حفظ ۲۰ جزء در مسابقات بین المللی خانواده های طلاب شدم🥇🏆
همه ی این موفقیت ها در کنار شرایط خانه داری و همسرداری و دو فرزندم
که حدودا
۴ ساله و ۲.۵ ساله بودند
رو مدیون قرآن عزیزم می دونستم 😘
چراکه قرآن به قلبم و زندگی م برکت و آرامش
را هدیه داده بود❣
حدودا یک سالی مربی بودم
از فعالیت های کلاس های حفظم
کم کردم و به فکر افتادم
مدرک تخصصی حفظ که به مدرک درجه ۳
حفاظ معروف هست رو بگیرم 🌱
این مدرک تقریبا میشه گفت
معتبرترین مدرک کشوری
در زمینه حفظ قرآنه
چراکه از باب اهمیت معادل لیسانس
علوم قرآن هست
این آزمون برای حافظان کل شامل ۱۰ سوال
۸ خطیه
باید از حفظ ۸۰ خط از نقاط مختلف قرآن با تجوید و صوت و لحن بخونی 🙃😌
حد نصاب های حفظ و تجوید و صوت و لحن رو در کنار هم بیاری 😵💫
خلاصه من مثل همیشه
دل رو به دریا زدم 🌊
چون این مدرک معادل لیسانس هست
حافظان باید برای اینکه
این مدرک معتبر تر بشه
توی کنکور( سازمان سنجش )
هم شرکت کنند 🎯
اگر هر دو آزمون رو با هم قبول بشن
مدرک شون از معادل به خود لیسانس علوم قرآن و حدیث تبدیل میشه 🚀
و این عملا کار سختیه
دو تا آزمون سخت و نفس گیر 🥴
از یک طرف باید به کل قرآن مسلط بشی
از طرف دیگه هم
دروس ۴ ساله دانشگاه رو
در ۴ ماه بخونی😢
امااااا
من با توکل بر خدا ی مهربون
شروع کردم و هر دو آزمون
رو در یک سال
ثبت نام کردم ✅
حسابی مشغول خواندن قرآن و دروس بودم
که
حضرت رضا علیه السلام
رو در خواب دیدم
که فرمودند🥺😭
ادامه دارد ....
.
.
#داستان_زندگی_من
#خاطرات_حفظ
سال ۱۴۰۱ سال سرنوشت سازی برای من
بود ✅
مهرماه دوره های آزمون کارشناسی شروع
می شد
و حدودا تا دی ماه باید تمام دروس خوانده
می شد
بهمن ماه هم برای مرور و تست زنی بود ✍
و ۴ اسفند کنکور سراسری برگزار می شد😵💫
مهر ماه فهمیدن دروس به خاطر اینکه سال ها از فضای درس دور بودم
خیلی برام گنگ بود
هنگ کرده بودم بیشتر دروس رو متوجه
نمی شدم 🥴😕
الحمدلله کم کم چرخ دنده های ذهنم
شروع به حرکت کردند👣👣
به خاطر اینکه اول آزمون کارشناسی بود
بیشتر تمرکزم برای
این آزمون بود ✅
در کنار این آزمون هفته ای ۷ تا ۱۰ جزء
مرور می کردم📚
روزها سریع تر از همیشه پشت سرهم
سپری می شدن 👌
من توی کلاس های کنکور به صورت آنلاین
شرکت کرده بودم
و بعضی روزها مجبور بودم ۵..۶ ساعت
گوشی به دست باشم
که خیلی کلافه می شدم😢
جزوه نویسی که خودش صفای دیگه ای داشت
منم
خوراکم جزوه نویسی بود 😅✍
درس عربی و علوم قرآن جزوه نمی خواست 👇👇
اما
درس حدیث و تفسیر خلاصه نویسی می خواست
منم شروع کردم ✌️
شب ها که بچه ها می خوابیدن شروع می کردم
به نوشتن 📃
درس تفسیرمون حدودا ۴ جزء از تفسیر
المیزان بود 💎
بدون تدریس استاد
یک ماهه و فشرده حدودا ۴۰۰ صفحه رو خلاصه کردم❣
لطف خدا بود که این خلاصه نویسی
انجام شد 🌸
الحمدلله در کنکور
تفسیر رو ۸۰ درصد زدم
بقیه دروس رو هم بالای ۵۰ درصد زدم
و این یک آزمون فوق العاده بود✨
🌹و این ها همه از برکت دولت قرآن بود🌹
دیدن نتایج کنکور خستگی تماااام
شب بیداری ها و پای گوشی نشستن ها و
نرفتن ها و نیامدن ها رو از تنم بیرون کرد 😍
حالا باید با تمام قوا
برای آزمون
دو مرحله ی حفظ آماده می شدم
اردیبهشت ماه مرحله ی کتبی
و تیرماه آزمون شفاهی
آزمون کتبی برام مشکلی نداشت
چون تا حدودی از طریق افعال به گزینه
درست می رسیدم ✅
از همون تعطیلات ابتدای سال ۱۴۰۲ شروع
کردم به شرکت در کلاس مجازی🗣
از همون هفته ی اول که همه ی عزیزان عید دیدنی می رفتن
من و جمعی از دوستان سر کلاس بودیم
برای مرور محفوظات مون 👣👣
بعد از تعطیلات کلاس های حضوری شروع شد
ادامه دارد......
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
آمادگی برای آزمون شفاهی
نیاز به زمان زیادی داشت
برای همین از همون تعطیلات اول سال
شروع کردیم به مرور و مباحثه ✅
رفته رفته هر چه به زمان آزمون نزدیک
می شدیم
برنامه ی مرور و تکالیف ما هم سنگین تر می شد 😢
اوایل از هفته ای ۱۰ تا ۱۵ جزء شروع شد
اما
یک ماه و نیم آخر رسیده بود به روزی ۷ تا ۱۰ جزء 😳
در کنار بچه ها و خانه داری واقعا حجم زیادی
بود 🙃😉
بعضا شب ها تا صبح برای تکمیل برنامه م بیدار می موندم
روزهایی که کلاس داشتیم از ۷ صبح تا حوالی ۸ شب مشغول پرسش و مباحثه می شدیم 🥰
روزهای آخر بین ۱۲ تا ۱۸ جزء می خوندیم و مباحثه می کردیم 😎😍
واقعا عجیب بود
چه قدرتی به من و دوستانم چنین نیرو و توانی رو داده بود 🤔
قطعا نور کلام وحی و قدرت کلمات
قرآن روشنی بخش مسیر ما بود ✌️
با وجود خستگی هایی که داشتیم
اما هر چه بیشتر تلاوت می کردیم
تشنه تر می شدیم
حافظان قرآن هرگز ادعای عصمت ندارند
و گاها دچار لغزش و خطا هم می شوند
ولی با تلاوت هر چه بیشتر قرآن
سبکی روح و جدا شدن از روزمرگی های عالم دنیا بیشتر از همیشه احساس می شد 🌸
هم نشینی با کلام نورانی وحی
و دریافت انرژی بی پایان
از تک تک کلمات قرآن
هر لحظه اشتیاق پیمودن این مسیرُ
برای حافظان بیشتر و بیشتر می کنه ❣
بالاخره با تماااام سختی هایی
که بود به آزمون شفاهی نزدیک و نزدیک تر می شدیم ....
یکی دو شب مانده به آزمون
از کلاس حوالی غروب
به خونه مادرم می رفتم
که بچه هامو ببینم
نگاهم افتاد به گنبد امام رضاجانم 🥺
با دلی شکسته و ترس از قبول نشدن
در آزمون
گفتم آقاجان
من امسال خیلی زحمت کشیدم
بچه ها و خانواده مو خیلی زحمت دادم
آقا کمکم کنید
من شرمنده شون نشم 🥺😭
آزمون رو قبول بشم
من رو هم ضمانت کنید🤝
خلاصه اومدم خونه
با کسی از نجوای خودم صحبتی نکردم
همون شب با کلی خستگی خوابیدم
خواب دیدم :
توی اتاقی نشستم و منتظر بودم
آزمونم شروع بشه
ناگهان آقایی سراسر نور
وارد اتاق شدند
من می دونستم آقا جان امام رضا هستن 😍
داورها هم روبروی من نشسته
بودند
آقاجان اشاره ای به داورها کردند
و فرمودند :
از ایشون آسان بپرسید 😭😭🥺
یکدفعه از خواب پریدم
اشک در چشمانم حلقه بسته بود 🥺
آقای مهربان
چه زود جوابم رو دادین
مطمئن شدم آزمون رو قبول میشم 💯
به دوستانم گفتم
من ۱۰۰ درصد قبولم✅
گذشت تا اینکه
روز آزمون فرا رسید
در کمال حیرت و تعجب
وارد اتاق آزمون که شدم
دیدم 👀
دقیقا همون اتاقی هست
که در خواب دیدم
جای من و داور ها
چینش اتاق و صندلی ها دقیقا مطابق خوابم بود 😳
حالا فهمیده بودم
قبول میشم ....
سوالات شروع شد
یکی پس از دیگری...
تا اینکه به سوال دهم رسیدم
حالا دیگر سوالات تمام شدند ✅
قرار نبود داورها نتایج رو اعلام کنند
اما داور با خوش حالی گفت
قبول شدین ✨
نمره رو هم که پرسیدم
گفت ۹۳ از ۱۰۰
دنیا روی سرم می چرخید
این سوالات سخت و این نتیجه خوب !
کی تلاوت می کرد
واقعا من بودم؟؟؟؟
به خونه رسیدم
با استادم مشورت کردم
دیدم از ۱۰سوال ۷ سوال از مشابهات و سوالات پر چالش بود🎯
حالا حیرت من ده ها برابر بیشتر شده
بود
من چه طور تونستم تلاوت کنم⁉️⁉️
قطعا لطف خدا و امام رضاجان بود ❤️
ادامه دارد ....
.
.
#خاطرات_حفظ
#داستان_زندگی_من
آزمون شفاهی فقط یه بهانه بود
برای انس بیشتر با کلام نورانی وحی✨
قبل از این آزمون من تجربه ی چنین اُنس عمیق و حال خوبی رو نداشتم
در عین حال که خسته می شدیم
اما
تک تک کلمات قرآن آن چنان تازه و پر امید
بودند
که خستگی از جان و تن را با هم از بین می بردند 🍀
حالا خستگی تمااااام ۸ سال
با موفقیت در این دو آزمون
از تنم بیرون رفته بود
اشک ها و سختی ها
نرفتن ها و محدودیت ها
تماااام لحظات سخت❌
بالاخره تمام شدند
و شیرینی این موفقیت همه را شست و با خودش بُرد
انگار که سختی نبوده 🍩🍪🍭
وصال یار این قدر شیرین بود
که تک تک لحظات روزهای سخت آزمون
برای من
تداعی بهترین لحظات هستند 🕊✌️
لحظاتی که از روزمرگی های بیهوده
فاصله می گیری و تازه آغوشِ امنِ خدای
مهربون رو بیشتر از قبل حس می کنی 🥰
حالا دیگر من حافظ قرآن نبودم
بلکه قرآن حافظ من در مشکلات و سختی ها بود 😎❣
بعد از مدتی استراحت🥰
در رفت و آمد هایی که با دوستانم
داشتم
می دیدم با اینکه مذهبی هستن
اما انس زیادی با قرآن ندارند
همین در ذهن من جرقه ای خورد
و تصمیم گرفتم
موسسه ای تاسیس کنم
برای انس بیشتر مردم با قرآن 🌸
حالا من خودم را مبلغی کوچک برای
حفظ قرآن می دانستم
دلم می خواست
به هر کسی در کوچه و خیابان که می رسیدم
از شیرینی های تمام نشدنی 🪴
از حس و حال خوب🕊
از رها شدن 🍃
در مسیر نورانی حفظ قرآن
بگویم
از مسیری که خدای مهربون
برای تحمل سختی هایش
به زیبایی قدر دان توست 🌹
ادامه دارد.....
.
نشاط معنوی 🇮🇷
. #انگیزشی 👆 کل قرآن را در مترو در سن ۵۰ سالگی حفظ کردم 😳😳 مگه میشه 😉 @mavatahfiz .
.
#خاطرات_حفظ
انصافا وقتی این جور افراد رو می بینم
حسابی کیف می کنم 😍
دست جووونا رو از پشت بَستن 🥰
یه خاطره بگم :
چند وقت پیش رفتم حرم
یه خانوم مسن حدودا ۷۵ ساله پیشم
نشسته بودن
بهم گفتن دخترم بیا یک صفحه برات بخونم
منم فکر کردم
منظورشون روخوانیه قرآن هست
امااااااا
در کمال تعجب 😳 دیدم از حفظ می خونن !
حافظ کل بودن 😎🙃
نه تنها بدون اشکال می خوندن بلکه
شماره آیه هم بلد بودن 😢
باور کنین داشتم از تعجب سکته می کردم
امااا
خب واقعی بود دیگه 👌
خلاصه چند دقیقه ای وقت شون
گرفتم
گفتن از اولین حافظانی بودن که زیر نظر
استاد
پرهیزگار حفظ می کردند 🌸
بعد فهمیدم دخترشون هم حافظ هستن ❣
خلاصه خیلی کیف کردم 😅
تا حالا حافظ با این سن و سال ندیده بودم !
خیلی هم ماشاءالله مسلط بودن ✅
خداحفظ شون کنه 🥰
.
.
#خاطرات_حفظ
یه خاطره اومدم بگم به قلم یکی از دوستانم 👇👇👇
یادمه روزهای اول حفظ قرآن
چقدر برام سخت بود😢
آیه آیه پیش میرفتم و احساس میکردم هر کلمهای مثل یک کوه بزرگه که باید اونو توی ذهنم جا بدم🗻🏔
خیلی ناامید بودم تا اینکه
یک روز، در یکی از جلسات حفظ، استادم داستانی از یک حافظ قدیمی قرآن تعریف کردند 👇👇
که هر شب قبل از خواب، آیههایی که تازه حفظ کرده بود را مرور میکرد و با خودش زمزمه میکرد:
مهم نیست چقدر سخت باشه، مهم اینکه
این کلام خداست و ارزشش رو داره❤️
همین جمله، مثل یک جرقه در ذهنم روشن شد✨
تصمیم گرفتم روشم رو عوض کنم
به جای اینکه فقط کلمات رو تکرار کنم، سعی کردم به معنای هر آیه بیشتر دقت کنم، حتی اگر لازم بود تفسیر کوچکی از اون رو بخونم📚
کمکم، دیگر فقط کلمات نبودند که حفظ میشدند، بلکه مفاهیم، زیباییها و حکمتهای قرآن هم در جانم مینشستند😍🌱
یادمه یک شب بعد از ماهها تلاش، تونستم سوره بقره را بدون اشتباه از حفظ بخونم😊😅
اون شب
حس عجیبی داشتم
انگار یک وزن بزرگ از روی دوشم برداشته شده بود و در عین حال، احساس سبکی و آرامش بینظیری داشتم🕊🍀
یک گنج بزرگ توی دلم پیدا کرده بودم
گنجی که حسِ قدرت بهم داده بود 💪
منشا این قدرت خدای توانا بود
که بیشتر از قبل احساسش می کردم 🌿
اون لحظه بود که فهمیدم حفظ قرآن، فقط حفظ کلمات نیست، بلکه یک سفر درونی است که روح و قلب آدم رو صیقل میده 😎
از اون به بعد، هر بار که آیههای حفظ شدهام رو میخونم، همون حس آرامش و نزدیکی دوباره در من زنده میشه
الحمدلله الان حافظ ۵ جزء هستم ✅😉
.