مخاطبان عزیز و
همراهان همیشگی
کانال امید و انتظار موعود (عج)🤗
شما هم میتوانید در این کمپین😍👇👇👇👇
#هر_خانه_یک_مسجد 🏠🕌
شرکت کنید و تصاویر این لحظات ناب و ملکوتی را برای ما ارسال کنید🙏
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💚التماس دعای فــــــرج💚
@ahde_janan_mahdavi
•✧🌸✧•
ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ ڪﺘﺎﺏ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﻴﺤﻰ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ :
O'Ali,
If I say you're superior to Jesus Christ, my religion
cannot accept it!
If I say he's superior to you, my conscience won't
accept it!
I don't say you're God!
...So, tell us yourself, o'Ali:
Who are you !?
ﺍﻯ #ﻋﻠﻰ!
ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ
ﺩﻳﻨﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ!
ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ
ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ!
ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻰ...!
ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ #ﻋﻠﻰ:
ﺗﻮ ڪیستی؟!
@ahde_janan_mahdavi
▪️یک سال و نیم
فراق امامَش را تاب نیاورد؛
من نه از دوری تو صبورم و
نه از فراقَت بیقرار...
کــــــــاش......
منتظر بودن را از زینبِ امیرالمومنین بیاموزیم...
▫️ بی وفایی شرط عاشقی نیست...
▪️ قربان غریبی ات شوم مهدی جان، ای کاش که صاحب الزمان، زینب داشت...
🔘 شهادت #حضرت_زینب سلام اللّه علیها
را به امام زمان و شما منتظران تسلیت میگوییم.🏴🏴🏴
🥀🥀🥀
@ahde_janan_mahdavi
••
﴾﷽﴿
«السَّلامُعَلىٰمَنْتَهَيَّجَقَلْبُــهالِلحُسِين»
[سلامبربانویۍكهقلبشازجاۍكندهشد
براۍِحُسيــــن]
#یازینبسلاماللهعلیهـــا
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi🏴
•🖋•
{سَلامٌعَلۍقَلبِزَينَبَالصَّبور}
#براۍعمهجانمزینبسلاماللهعلیها
#صحنهۍاول
.
نوزاد گریه مۍکند
در آغوش پدربزرگ آرام نشد؛
درآغوش پــدر آرام نشد؛
درآغوش مـادر هنوز گریه مۍکند
همـــه نگرانند
بہ هم نگاه مۍکنند...
دربغل برادر بزرگترهمگریهاشتمامنشد
مادر #نوزاد را در بغل #حسین گذاشت...آرام شد...حسین در گوش نوزاد حرفی زد...لبخند زد....
•🖤•
↳| @meysam_tammar_313|🌱
•🖋•
{سَلامٌعَلۍقَلبِزَينَبَالصَّبور}
#براۍعمهجانمزینبسلاماللهعلیها
#صحنهۍاول
.
نوزاد گریه مۍکند
در آغوش پدربزرگ آرام نشد؛
درآغوش پــدر آرام نشد؛
درآغوش مـادر هنوز گریه مۍکند
همـــه نگرانند
بہ هم نگاه مۍکنند...
دربغل برادر بزرگترهمگریهاشتمامنشد
مادر #نوزاد را در بغل #حسین گذاشت...آرام شد...حسین در گوش نوزاد حرفی زد...لبخند زد....
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi
••
#صحنهۍدوم
.
خواستگار آمد
پدر فرمود : باید از دخترم بپرسم
دختر پاسخ داد:
چندشرط دارم....پدر فرمود: شرطهایت را بگو عزیزدلــم♥️
دختر بابغض شرطهــا را گفت؛
#هرروزحسینمراببینم
#هرجاحسینمرفتمنهمبایدبااوبروم
#اگرحسینراضۍبہاینوصلتاستمنموافقم
.
.
امسلمــهواردخانهۍتازه عروس میشود
گوشهاۍ نشسته
زانوۍغم بغلگرفتہ و اشڪ مۍریزد
امسلمــه نگران شد
چیزۍ شده دخترم؟
از شوهرت راضی نیستی؟
نه مادرجان
سه روز است #حسینم را ندیدم...
#دلم براۍ #حسین #تنگ شدهاست
امسلمــه فرمود: میروم حسینت را بیاورم
وارد خانــه شد؛
#حسین هم گریه مۍڪرد
چرا گریه میکنی پسرم؟
#سه روز است #زینبم را ندیدهایم
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi
••
#صحنهۍسوم
خبر به دربار یزید لعنتالله رسید
یزید گفت: بروید بہ همسرم بگویید
#ڪارواناسرا دارند مۍآیند لقمههاۍ نذرۍات را آماده ڪن...
ڪاروان وارد شد
شروع ڪردند لقمهها را پخشڪردن
ناگهان #صدایی به گوش هنده خورد
#الصدقهعلیناحرام.....
صدقهبرماحراماست
هنده با تعجب پرسید: #قافلهسالار این ڪاروان ڪیست؟
#عمهسادات فرمودند: حرفت را بزن...
هنده سوال ڪرد
اهل ڪجایید؟!
بیبی پاسخ دادند: مدینه....
هنده پرسید: ڪدام مدینه....
بیبی فرمودند: #مدینةالنبی
تا هنده شنید مدینةالنبی را ، ازمرڪب پیاده شد دوزانو جلوۍ عمهسادات نشست و سوالڪرد
در مدینه #ڪوچه بنیهاشم را میشناسید؟!
حضرت فرمودند: بله ڪه میشناسم...
درڪوچه بنی هاشم #خانهۍعلی را میشناسید؟!
بله ڪه میشناسم...
خانم اینها صدقه نیست نذر است من کودک بودم مریض بودم پدرم مراخانه #علی برد به #دعاۍحسین من #شفا گرفتم و سالیانی #کنیزۍ خانه #علی را ڪردم...
خانم ...
من هم بازۍایی به اسم #زینب داشتم شما زینب را میشناسید؟!
بغض بیبی ترڪید💔
حق دارۍ #زینب را نشناسس
هنده من #زینبم
هنده گریهڪکنان میگفت: زینبی ڪه من میشناسم یڪ نشانہ داشت...
#اگرتوزینبۍپسڪوحسینت؟!
اون زینبی ڪه میشناسم لحظهاۍ از #حسینش #جدا نمیشد...
بیبی اشاره ڪرد بہ #سر روبَر #روۍنیزه
سرۍبهنیزهبلنداستدربرابر #زینب
خداکندڪهنباشدسر #برادرزینب
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi
••
#صحنهۍآخر [لحظهۍوصال]
عبدالله میفرماد: لحظههاۍ آخر
بیبی فرمودند: عبدالله بسترم رو جلوۍ #آفتاب بذار
دیدم چیزۍ رو در آغوش دارد مۍبوسد گریه مۍڪند...
.
#یکسالونیمپیرهنتاشڪمنگرفت
.
#لحظهۍوصال
چشمانش را گشود و براۍ آخرین بارْ بہ دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یڪ لحظه چهره #برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله ڪشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پُرڪرده بود. #لحظهۍوصال نزدیڪ بود. دوباره #خیمههاۍآتش زده و #سرهاۍبرنیزه، چشمانش را به دریایۍ از غم مبدل ساخت.
عمهجانزینبس پلڪها را روۍ هم گذاشت و زیر لب گفت:
« #السلامعلیڪیااباعبدالله »
و به #بــرادر پیوست.
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi
بنیاد مهدویت شاهرود 🌱
•• [ الإمامُالماءُالعَذْبُعَلَیالظَّماء ] « #امام آبگواراستــــ در وقتِ تشنگۍ ...» #جهانتش
••
تانشدقسمتما
تاریکیقبـر ؛
بیااا...
اۍبہعالــم
بعدِ «زینــب»
#جبلالصبــر ؛
بیاااا...
#اللهمعجللولیکالفرجبحقبیبیزینبسلاماللهعلیها
•🖤•
↳| @ahde_janan_mahdavi