هدایت شده از روایت فتح (شهید آوینی)
🔷 قسمت دوم، شیخ فضل الله از دستگیری تا تدفین.
✍ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری»
🔸تصفیه حساب با مخالفین مشروطه آغاز و موافقین استبداد و حامیان محمدعلی شاه متواری می شوند اما شیخ با صلابت در خانه اش مانده بود.
🔸پیشنهادی برای نجات جانش دادند. سعدالدوله به او گفت: برای شما جای مناسبی در سفارتخانه روس تهیه کردهایم. یاران شیخ خوشحال شدند اما او فقط گفت: لا حول و لا قوه الا بالله.
🔸پیشنهاد شد که پرچم هلند که کشور بیطرفی بود را بر بام خانه اش نصب کند تا در امان باشد اما با تبسمی استهزاگونه فرمود: این پرچم ماست که بیگانه باید آن را بر سفارتخانه اش نصب کند! آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم!
🔸مشروطه خواهان به منزل شیخ حمله و او را به شهربانی و چند روز بعد برای محاکمه به کاخ گلستان بردند. آخوند ابراهیم زنجانی به عنوان دادستان از او در خصوص تحصنش سوال می کند و او می گوید: دیگر پول نداشتیم وگرنه ادامه میدادیم.
🔸به اتهام افساد فی الارض حکم اعدامش را صادر کردند. با نگاه به چوبه دار گفت: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ.»
🔸مُهرهایش را به خادمش داد تا آنها را خُرد کند. بر روی چهارپایه بر صحت موضع اسلامی اش تاکید و گفت: خدایا! تو خودت شاهد باش که در این دَمِ آخر باز هم به این مردم میگویم که مؤسسان این اساس بیدین هستند و مردم را فریب دادهاند. این اساس مخالف اسلام است.
🔸پای چوبه دار پیشنهاد امضای مشروطه و آزادی اش را می دهند اما می گوید: دیشب پیامبر (ص) را در خواب دیدم که به من فرمود که فردا شب مهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد. با کشیدن چهارپایه، مشروطهخواهان از جمله یکی از فرزندانش شادی و هلهله کردند!
🔸جنازه را به حیاط نظمیه آوردند و از شدت جمعیت جاهل محشری برپا شد. آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به آن زدند که خونابه از سر و صورتش سرازیر شد. آنهایی که دستشان به پیکر نمی رسید تف می انداختند.
🔸شخصی از سران مشروطه جلو آمد و بالای پیکر شیخ ایستاد و با بی حیایی هر چه تمام جلو دیدگان همه سیاسیون بر روی او ادرار کرد!
🔸یپرم خان ارمنی از فرماندهان نظامی تهران قصد سوزاندن پیکر را داشت اما او را منصرف کردند. شبانگاه سه نفر از بستگان و سه نفر از یاران شهید در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. شیخ لخت و بدون لباس و خون آلود در گوشه ای افتاده بود. دو تن از ارازل مشروطه نیز با حاملان جنازه همراه شدند.
🔸جنازه وارد حیاط خلوت خانه شیخ شد و آن را غسل و کفن کردند. ارازل مشروطه را فریب دادند و تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر کردند و یک لحاف روی آن کشیدند و جنازه را میان دو حیاط کوچک در خانه اش نهان کردند.
🔸تابوت قلابی را با آن دو نگهبان بر سر قبر از قبل تعیین شده شیخ فرستادند. متولی قبرستان از خودی ها بود. آن دو نگهبان هم با تابوت به نظمیه برگشتند. فردا یکی از یاران شیخ آمد و دور جسد را گچکاری کرد.
🔸دو ماه بعد از شهادت از ترس لو رفتن محل قبلی، جنازه را از آنجا برداشتند و به اتاقی دیگر برده و و مجدداً گچ گرفتند و جنازه کاملاً تازه مانده بود!
🔸کم کم مردم فهمیدند که جنازه شهید در خانه اوست و از پشتدیوار برایش فاتحه می خواندند. ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشت و همانند قیام توابین مردم کوفه، برخی بازاری های بی خیال در روز شهادت، خواستند دیوار را بشکافند و جنازه را بردارند و در شهر تشییع کنند.
🔸حاج میرزا عبدالله سبوحی می گوید یک روز همسر شیخ با گریه و زاری مرا صدا کرد و گفت: دیشب آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه می کردم. به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند. این ها می خواهند نعش مرا دربیاورند زود آن را به قم بفرست.
🔸همان شب تیغه دیوار را شکافتند و جنازه را در آوردند اما با گذشت دو تابستان از دفن، پیکر کاملا سالم مانده بود! صبح به اسم یک طلبه که مرده است، آن را به امامزاده عبدالله برده و از آن طرف به قم حرکت دادند (شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش قبری تهیه کرده بود).
🔸وانمود کردند که زنی از خاندان شیخ فوت کرده و می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم. به یکی از پسران شیخ هم گفتند در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعاً میت زن است و قضیه لو نرود.
🔸پیکرش در حرم ماند و تا صبح قبر را کندند و با مُهر تربتی که همسر شهید داده بود آن را غریبانه دفن کردند.
♦️چیزی به ذهنم نمی آید جز اینکه همانند خداوند بزرگ بگویم: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.» بی تابم تا روزی که باز هم به قم بروم تا این بار شیخ را با شناختی بیشتر زیارت کرده باشم...
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
● در دوران #آزادی_بیان که به یک مسیحی مجوز آتش زدن قرآن درمسجد مسلمین را میدهد،
تو، #جمهوری_اسلامی_ضد_آزادی باش، که حتی کلیسای استپانوس مقدس را هم برای مسیحیان بازسازی میکند.
● در دورانی که #فرانسه_مهد_آزادی بیشترین مسلمان اروپا رادارد و به ازای هر ۲ هزار مسلمان هم یک مسجد ندارند،
تو، نظام اسلامی باش که سرانه مکان عبادی مسیحیانش ۳ برابر مسلمانان است.
● در دورانی که کشور #مسیحیِ_آمریکا با ۲٪ جمعیت مسلمانان، حتی یک نماینده اختصاصی برای مسلمانان ندارد،
تو، #جمهوری_اسلامی باش که مسیحیانش که حتی ۲ دهم درصد هم نمیشوند، ۳ نماینده مجلس دارند درحالی که مسلمانان هر ۳ دهم درصد یک نماینده دارند.
مرگ بر آن آزادی و درود بر این دیکتاتوری..
✍️ حجت الاسلام راجی
#جهاد_کبیر
https://eitaa.com/maysammoafi
هدایت شده از روایت فتح (شهید آوینی)
🔷 شادی روح سید الاسرای کشور، مرحوم سید علی اکبر ابوترابی فرد صلوات.
🔸ما را به زندان الرشید بغداد با سلولهای ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه تکریت در زادگاه صدام رفتیم.
🔸۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه حضور داشت که وجودشان برای همه ما نعمت بود.
🔸دو نگهبان به نام های حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک میزد که تا مرز شهادت میرفت. آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود.
🔸یک هفته به مرخصی رفت اما دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد.
🔸از او پرسیدیم کاظم چه میگفت؟ فرمود کاظم میگفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه میکنی؟ کاظم تعجب میکند. دوباره مادر میپرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت میکند؟
🔸مادر میگوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تکتکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید.
🔸حتی به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از او هم حلالیت خواست. چند سال پیش کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.
♦️راوی: سعید اوحدی رئیس سابق بنیاد شهید کشور
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روایت جالب ورود رئیسی به رفع مشکلات یک شرکت
🍃🌹🍃
🔹مالک شرکت ایران ترانسفو: پس از ورود حضرتعالی به عنوان رئیس قوه قضائیه وقت مشکلاتمان برطرف شد، ۲۴۰۰ نیرو اضافه کردیم، سودمان ۶ برابر شد، صادراتمان ۱۵ برابر شد و منتظریم ۳۰۰ نیروی متخصص جدید جذب کنیم!
«صبح جمعه های متفاوت...»
#ایران_قوی
🔘این کانال یک اتاق تحلیلی و تبیینی است :
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/majmaehadianbasir
جمله معروف #حســین_فـــاطمی وزیرخارجه مصدق که یکسال بعد از ۲۸مرداد اعدام شــــــــد
#جهاد_کبیر
https://eitaa.com/maysammoafi
May 11
واقعیتهای حجاب در جامعه امروز ایران
گزارش تحلیلی - آماری انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره واقعیتهای حجاب در جامعه امروز ایران بر اساس نظرسنجی منتشر شد.
#جهاد_کبیر
https://eitaa.com/maysammoafi
May 11
هدایت شده از انجمن مدرسان بیانیه گام دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ٨٢سال بعد از شهریور ١٣٢٠ و اشغال کشور توسط متفقین و تعیین شاه برای ایران
⭕️ وقتی دوربین سرزده وارد جلسۀ صبحانۀ کاری فرماندهان ارشد نظامی میشود
➕به #انجمن_مدرسان_بیانیه_گام_دوم بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2843017216C4b1711eae7
🍃