📌«عصرآزادی بردگان و اسارت آزادگان!؟»
✍نگارنده: دکتر سید جلال محمودی؛ دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی و مدیرکل پژوهشی دانشگاه
#سید_جمالالدین مهمترین مصلح معاصر جهان اسلام به شمار میآید. او کسی است که باعث شد روح زایایی اندیشه اسلامی در مصر و سپس در سایر سرزمینهای اسلامی برانگیخته شود. سخنان و اندیشههای سید جمال سه غایت را دنبال میکرد: نخست كاربست قرآن؛ دوم وحدت اسلامی و سوم محدود کردن قدرت حاکمان مستبد. پیش از جمالالدین، روشنفکری و نوگرایی از جانب حکومتها، پادشاهان و دولتمردان دنبال میشد، امّا با برآمدن او و گسترش آموزهها و اندیشههایش، جریان روشنفکری و نوسازی در میان مردم جان گرفت و پایگاه مردمی پیدا کرد. جمالالدین یادآور میگردد نباید ماجرای انحطاط مسلمانان را منحصر در باور ِغلط و تفسیر نادرست از «قضا و قدر» و پیوند دادنِ آن با «جبر» کرد، بلکه «این فهم غلط از باور به قضا و قدر و آلودگی آن به باور زشت جبر و رواج آن نزد عوامِ مسلمانان، تنها سبب حقیقی عقبماندگی و انحطاط نیست؛ علل خارجی هم برای آن وجود دارد که مخاطرهانگیزترین آنها جنگهای صلیبی، تهاجم مغولان، تاتاران و خزش همهجانبه ملتهای غربی به دنیای اسلام از آن جمله است. این صدمات پیدرپی منجر به از دست رفتن اندیشه شد؛ دهشت را حاکم کرد؛ صاحب آن را به گردن وانهادن محض بهحکم جبر و به خلود حاکمان و امیران بیکفایت فاسد و مستبد کشاند. بهعبارتدیگر، عامل یا عوامل سیاسی اثر بزرگی در انحطاط داشتند.» مسأله نزد او «پدید آوردنِ یک سیستم جدید و متون جدید نیست، بلکه به فعلیّت درآوردن ِمبارزه سیاسی و فرهنگی است برای برکِندنِ مسلمانان از دامانِ نظامِ معرفتیِ نقلیِ جامد و یخزده، تا منجر و منتهی به «خودآگاهی» ملت و نخبگان گردد.»
او در خاتمه رساله فی الرد علی الدهریین شروط نیل به سعادت ملتها را چهار چیز میداند: نخست عقیدتی و آن اینکه عقول را از آلودگی اوهام و کِدارت خرافات بزداید، دوم اخلاقی و آن اینکه نفوس ملتها را بهسوی رشد و به سمت مراتب کمال انسانی متوجه نماید، سوم عقلانی و آن اینکه از قید تقلید خود را برهاند؛ تابع و بنده دلیل گردد و به حکمیّت عقل تن در دهد و چهارم اخلاقی-تربیتی و آن اینکه نفس را از سلطه شهوت برهاند؛ آن را با معارف حقیقی و فضائل نیکو تهذیب نماید. سید جمال مسلمانان را به بازسازی سیستم سیاسی بر پایه قوّت اسلامی(با تمسّکِ به نزدیکی سُنّی و شیعه) فرامیخواند.
فهمی جدعان به نقل از رشید رضا درباره جمالالدین مینویسد:«هدف جمالالدین، ترقی دولت اسلامی بود، هر دولتی باشد: مصر، ایران و یا عثمانی.» و همو در مقایسهای بین او و ابنخلدون مینویسد: «ابنخلدون، مردِ عقل، منطق و واقعیّت بود؛ امّا جمالالدین، مردِ امید و یأس، مرد انقلاب و آرامش، مردِ واقعیّت و آمال و مرد لحظهها بود.» زمانه جمالالدین،«زمن التناقض»[= دورۀ تناقض] بود. خود جمالالدین میگوید:«زمنالاستعمار» و زمن«تحریرِ الأرقّاء و اسارة الاحرار» [ترجمه= زمان آزادی بردگان و اسارت آزادگان.] و سخن آخر آنکه هیچیک از متفکرانی که بعد از جمالالدین آمدهاند از نقطه صفر شروع نکردهاند و همه به نحوی از انحاء وامدار او هستند.
ـــــ نگارنده: سید جلال محمودی
منابع استفاده شده در این یادداشت:
- أولیفییه روا (2016م)، تجربة الإسلام السیاسي، ترجمة: نصیر مروّة، بیروت: دار الساقي، الطبعة الثانیة، ص39.
- فهمی جدعان(1988م)، اسس التقدم عند مفکري الإسلام في العالم العربي الحدیث، قاهرة: دارالشروق، الطفعة الثانیة، صص 157-187.
- حمد بن صادق الجمال (1994م)، اتجاهات الفکر الإسلامی المعاصر فی مصر، ریاض، دَارعَالَم الکَتَب للطباعة و ا لنشر و التوزیع، ج 1، صص56 و 58.
- محمد عمّاره(1997م)، تیّارات الفکر الإسلامي، قاهرة، دارالشروق، الطبعة الثانیة، صص292 و 164.
🆔 @mazahebnews