eitaa logo
مذهــبـیـون
10.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
994 ویدیو
21 فایل
آقا جان! اگردیدم‌ونشناختم سلامٌ‌علیکم(: #اللّٰهم‌عجل‌لولیک‌الفرج • • _کپی؟! +مشکلی نداره ! ناشناس @Gomnam_newest تبلیغات‌ @tablighat_mazhabiyon
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای علی میراحمدی 🔹صفحه ۸۱_۸۰ 🦋 ((تفسیر قرآن)) سال شصت ودو، من و با واسطه هایی وارد واحد شدیم. واحد، آن زمان در مستقر بود و محمد حسین معاون بود؛ ولی چون مسئول واحد حضور نداشت، رهبری و فرماندهی بچه ها با ایشان بود. آشنایی من با او از همان زمان بود! وقتی به منطقه رفتیم، یک فضای بر واحد حاکم بود.✨ این فضا، به یقین به خاطر تلاش و کوشش ایشان به وجود آمده بود. فکر میکنم آن دوران برای تک تک بچه های واحد، یکی از بهترین و شیرین ترین دوران و حتی زندگی بود.👌🏻 همه مسائل معنوی، مثل و دیگر اعمال را به خوبی انجام می دادند. وقتی نیمه شب بلند می شدی، همه را درحال راز ونیاز 🤲 با خدا می دیدی. این به خاطر اهمیتی بود که محمد حسین به نماز شب می داد! ما شب ها می رفتیم شناسایی و روزها، برنامه هایی مثل :کلاسهای آموزشی، جلسات قرآن و ادعیه داشتیم. در مناسبت های مختلف، محمد حسین پیشنهاد می کرد که جلسات قرآن داشته باشیم و مسئولیت این کار را هم به من محول می کرد. یک روز آمد گفت : «علی آقا! بهتر است ما در کنار قرائت قرآن، برنامه تفسیر هم بگذاریم.» گفتم: «این کار اهل فن می خواهد و از توان من خارج است.» گفت: «خب! از روی تفاسیر بزرگان برای بچه ها توضیح بده ‌؛ مثل .» گفتم: «کتاب دم دست نیست. اینجا تفسیر از کجا می شود پیدا کنی؟!» می خواستم به این وسیله از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم. با خودم گفتم :«بهانه خوبی است..... تا او بخواهد کتابی پیدا کند، چند ماه گذشته است.» اما محمد حسین همان موقع یک جلد کتاب کتاب تفسیر المیزان به من داد وگفت : «این هم کتاب؛ دیگر مشکلی نیست. از روی همین برای بچه ها تفسیر بگو.» دیدم مثل اینکه هیچ راهی ندارم. وقتی او تصمیم بگیرد کاری انجام دهد، خودش فکر همه جایش را هم می کند. 💠زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند واز صحنه رود ──━━━❖ مذهبیون❖━━━── ‎ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @mazhabi_yon ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛