eitaa logo
Hanifa|حَنــیٓفــٰـا
698 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
5.8هزار ویدیو
240 فایل
《﷽》 حَنــیٓفــٰـا~مسلمان‌واقعے‌🌿... کانالےازاجتماع‌پست‌هاےمذهبےوسیاسی😎🇮🇷 بخـــــون‌مومݧ📮•. @shorotema بیسیم‌بگوشــــیم📞!- https://harfeto.timefriend.net/17344238731677 وقف‌ٰحضرٺ‌یٓاس‌دڵبࢪ..🌼💛! کپےبادوصلواتヅ🌾•. آغازنوڪرے ‌۱٤۰۰/۱/۱٤🗓
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ساحل رمان
🌿زن شصت ساله سفید روی مغروری که بسیار خوش‌مشرب بود و در ارتباط گیری با مردان مهارت بالایی داشت، اینجا هم سعی می‌کرد با اعتماد به نفس روی صندلی بشیند و تنها نگاهش را به دستان سفیدش بیاندازد که کمی می لرزید و با در هم قفل کردن شان تلاش می‌کرد تا کسی نبیند👀 . . . ! . . . ⓪② شرکت‌کننده بیستم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
🌿زن شصت ساله سفید روی مغروری که بسیار خوش‌مشرب بود و در ارتباط گیری با مردان مهارت بالایی داشت، اینجا هم سعی می‌کرد با اعتماد به نفس روی صندلی بشیند و تنها نگاهش را به دستان سفیدش بیاندازد که کمی می لرزید و با در هم قفل کردن شان تلاش می‌کرد تا کسی نبیند👀 . . . ! . . . ⓪② شرکت‌کننده بیستم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
🌿زن شصت ساله سفید روی مغروری که بسیار خوش‌مشرب بود و در ارتباط گیری با مردان مهارت بالایی داشت، اینجا هم سعی می‌کرد با اعتماد به نفس روی صندلی بشیند و تنها نگاهش را به دستان سفیدش بیاندازد که کمی می لرزید و با در هم قفل کردن شان تلاش می‌کرد تا کسی نبیند👀 . . . ! . . . ⓪② شرکت‌کننده بیستم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
🌿بدن پر از ترکش بود .بدنش همیشه دردمند بود . گاهی درد بر حال او غلبه می‌کرد اما نمی توانست در بستر بماند و استراحت کند! باید همراه درد می رفت خط مقدم. 👀 دوستی به او یک قرص مسکن داده بود ، لحظات سختِ درد می خورد. به یکی دو چند نفر هم که از درد شکایت می کردند هم داده بود . دردشان تسکین پیدا می‌کرد ! معروف شده بود به قرص حاج قاسم... :) ! . . . ⑥④ شرکت‌کننده چهل‌و ششم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
🌿بدن پر از ترکش بود .بدنش همیشه دردمند بود . گاهی درد بر حال او غلبه می‌کرد اما نمی توانست در بستر بماند و استراحت کند! باید همراه درد می رفت خط مقدم. 👀 دوستی به او یک قرص مسکن داده بود ، لحظات سختِ درد می خورد. به یکی دو چند نفر هم که از درد شکایت می کردند هم داده بود . دردشان تسکین پیدا می‌کرد ! معروف شده بود به قرص حاج قاسم... :) ! . . . ⑥④ شرکت‌کننده چهل‌و ششم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
🌿زن شصت ساله سفید روی مغروری که بسیار خوش‌مشرب بود و در ارتباط گیری با مردان مهارت بالایی داشت، اینجا هم سعی می‌کرد با اعتماد به نفس روی صندلی بشیند و تنها نگاهش را به دستان سفیدش بیاندازد که کمی می لرزید و با در هم قفل کردن شان تلاش می‌کرد تا کسی نبیند👀 . . . ! . . . ⓪② شرکت‌کننده بیستم . . . [ ساحل رمان، جایی برای خواندن کتاب‌های جذاب و شرکت در مسابقات هیجان‌انگیز🤩 از دستش ندید! ] • . 🎁| 📖| ✍🏻| ♥️| https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c