ماژیک قرمز رنگ را با صبر و حوصله بر آینه اتاق میکشد. دلش میخواهد چیزی به یادگار بنویسد، برای دخترش، برای همسرش، برای هم وطنانش...
از طرفی دوست دارد خدا را مخاطب قرار دهد؛ناگهان یاد آرزویی قدیمی می افتد، دعایی که همیشه در همه عملیات ها با خود زمزمه میکرد.
از جلوی آینه کنار که میرود متن
'خدایا مرا پاکیزه بپذیر' با خطی خوش نمایان میشود.
پس از آماده شدن از هتل خارج و راهی بغداد میشوند.
احساسی خاص داشت، احساسی مثل ثانیه های قبل از بلند شدن هواپیما،حس پرواز به سوی خالق هستی. با این فکر اشتیاقی عجیب بر دلش مینشیند اما نگران است، نگران فرزندان شهیدی که او را پدر خود میدانند، نگران کودکان فلسطینی که به او امید بسته اند اما مثل همیشه همه چیز را به خداوند میسپارد و زیر لب زمزمه میکند:
یقینا کله خیر
#حاج_قاسم
#نوشته_خودمون🌱
ازامروزهشتگجدیدےدرکانالداریم🙂🌱
بهاسم⥢#نوشته_خودمون
زیر پست هایی که خودمون مینویسیم قرار داده میشه♥️