✨﷽✨
#پندانه
🔴بزهکار تنها، بِه از انسان خود فروخته
✍گویند که ...
روزی ابوریحان به شاگردانش درس میگفت که قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد.
شاگردان با خشم به او مینگریستند و در دل هزار دشنام به او میدادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است. آن مرد رسوا روی به حکیم کرد و چند سوال ساده پرسید و رفت.
فردای آن روز، شاعر دربارِ شاه، پای به محل درس گذارده تا سوالی از حکیم بپرسد. شاگردان به احترامش برخاستند و او را مشایعت کرده تا به پای صندلی استاد برسد. دیدند از استاد خبری نیست. هر طرف را نظر کردند، اثری از استاد نبود.
یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال میکرد در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید: چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسشهایش را گفتید و امروز این شاعر را در محل درس رها کردید؟
ابوریحان گفت: یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند اما یک نویسنده خود فروخته، کشوری را به آتش میکشد. 🔥
.🌱.•🦋•.🌱
@maksnx.
🌱.•🦋•.🌱
مذهـــــ❤️بی ها
✨﷽✨
✨#پندانـــــــــــهـ
زندگی یک پاداش است
نه یک مکافات
فرصتی است کوتاه
تا ببالی، بدانی، بیندیشی
بفهمی و زیبا بنگری
و در نهایت در خاطره ها بمانی
پس زندگیت را خوب زندگی کن
🍓͜͡🌻
کسی که نگران زندگیش و عاقبت به خیریش باشه حتما نمازشو میخونه…👌📿
حتی اگه گناه هم کردی بازم نمازتو بخون.☺️🍃
ولی نمازتو ترک نکن.❌😕
حتی اگه حوصله هم نداشتی بازم بخون…🚫💞
هرکاره هستی ولی نمازتو بخون ⭕️😌
نماز نخوندن خط قرمزت باشه…‼️
جدی میگم…🌸
ببین؟
همین نماز یه روز نجاتت میده…👌🏻😍
یه جاهایی بهت کمک میکنه که خودتم نمیدونی از کجا بود خودتم تعجب می کنی..✋🙄
✅نماز بخون قبل اینکه برات نماز بخونن…⚰️☹️
┄┄┅═✧❁🍃🖇️❁✧═┅┄
⚠️͜͜͡😇 #تلنگر❃°•¦
📒͜͜͡⚡️ #پندانه❃°•¦
┄┅═✧❁ ❄️💙 ❁✧═┅┄┄
✨﷽✨
#پندانه
«به من یاد بده مثل تو باشم»
✍مرد زاهدی در کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. سنگ زیبای درون چشمه دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت وبه راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به اوداد.
مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت: آیا آن سنگ را به من می دهی؟ زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد. مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی نگجید. او می دانست که این سنگ آن قدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا اخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد.
چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: من خیلی فکر کردم تو با این که میدانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت ان را به من هدیه کردی. بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت: من این سنگ را به تو بر می گردانم ولی در عوض چیز گرانبهایی از تو می خواهم. به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم.
💠
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
#پَـنـدانهـ
هنگامےڪہ #شیطان به خداوند گفتمـن از چہار طرف جلـو، پشت،راسـت و چـپ انـســان را گرفتار و گمراه میڪنم.(1)
فرشتگان پرسیدند...#شیطان از چہار سمت بر انسان مـسلّط اسـت پس چـگونہ انـسـان نجات مے یابد...⁉️ #خداوند فرمود:🍀✨«راه بالا و پایین باز است... راه بالانیایش و راه پایین سجده و بر خاڪ افتادن است✍🏼بنابراین ڪسے ڪہ دستے به سـوے#خدا بلند ڪند🤲🏻 یا سرے بر آستان اوبساید مے تواند #شیطان را
طرد ڪند!💚✨...
📖سورهاعراف17✨
*#پندانه....✨🧡*
*🔰بخونیدش خیلی قشنگه ...*
✍پسره به مادرش گفت: با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟
🔸مادر گفت: غذاتو نبرده بودی، نمیخواستم گرسنه بمونی.
🔹پسر که همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید گفت: ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگی من نشی ...
🔸چند سال بعد پسر در شهر ديگهای دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد، ازدواج كرد و بچهدار شد. خبر به گوش مادر رسيد و گفت: بیا تا عروس و نوههامو ببینم اما پسر میترسید که زن و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن ...
🔹چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده ... وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط یک يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود:
پسر عزيزم! وقتی ۶ سالت بود تو یک تصادف یک چشمت رو از دست دادی، اون موقع من ۲۶ سالم بود و در اوج زیبایی بودم و به عنوان مادر نمیتونستم ببينم پسرم چشمش رو از دست داده واسه همين چشمم رو به پاره تنم دادم تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی. پسرم! مواظب چشم مادرت باش ...
🔸اشک در چشمهای پسر جمع شد ... ولی چه دیر ...
*سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
*الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨🌹*
غيبت هیچکس را نکن
شاید از گناهش خبر داشته باشی
اما از توبه اش خبر نداری...
#پندانـــــــهـــ🌱