#بخشی از کتاب
#جمعیت
✅ تا اواخر قرن هجدهم عموماً جمعیت #زیاد نقطه مثبتی در اقتصاد و عامل تعیین کنندهای در اقتدار ملی و توان نظامی ملتها و دولتها به شمار میآمد اما در اوایل قرن نوزدهم و پس از انقلاب صنعتی با ظهور «توماس مالتوس» اقتصاددان انگلیسی اولین رویکرد بدبینانه نسبت به افزایش جمعیت رقم خورد.
او معتقد بود گرایش مردم به داشتن فرزند موجب محدودیت عرضه مواد غذایی، کاهش دسترسی به منابع طبیعی و در نهایت کاهش سطح رفاه مطلوب برای مردم میشود، چرا که به اعتقاد او منابع طبیعی جهان محدود و پایان پذیر است که باعث فقر و گرسنگی است و پیشرفت اقتصادی را متوقف میکند
برخی نظرات او:
🔰احمقانه بودن دستگیری از فقرا و قوانین آن
🔰اگر جمعیت جهان از طریق جنگ، نسل کشی، ایجاد قحطی، جنگ و یا بیماریهای فراگیر چون وبا و طاعون کنترل نشود دچار مشکلات غذایی میشویم و این ها از ابزارهای منصفانه برای کنترل جمعیت و تنبیه فقراست!
که بعدها این نظریه نقد شد و اشتباه محاسباتی مالتوس در برآورد افزایش جمعیت برای قرن ۱۹ و جمعیت ۹۸۰ میلیونی به ۷ میلیارد رسید!!
در واقع مالتوس امکانات زیادی را که در سایه پیشرفتهای تکنولوژیک برای افزایش تولیدات غذایی و ارتقای سطح زندگی مردم قابل حصول بود پیش بینی نکرد در حالی که در بررسی منابع یک سرزمین هم باید منابع موجود و هم منابع بالقوه را در نظر گرفت و فرهنگ کار و تلاش را رواج داد و مانع گسترش فرهنگ مصرف گرایی شد.
کابوس_سالمندی_محمد تقی شفیعی صفحات ۲۰ الی ۲۴
┄┅═✧❁•💠•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/mazlumemoghtader