اینکه ظریف گفت: «از مذاهب و ادیان رسمی باشید امتیاز می گیرید، شیعه باشید امتیاز نمی گیرید» یا « اگر ۵۰ سال داشته باشید هیچ امتیازی نمیگیرید؛ از زیر ۵۰ هر چه جوانتر باشید امتیاز بالاتر است. اگر مرد باشید هیچ امتیاز نمیگیرید، زن باشید ۱۰ امتیاز میگیرید. اگر سابقه وزارت داشته باشید، امتیاز منفی میگیرید»، هیاهو های زیادی بپا کرد که احتمالا بیشتر از «ما قال»، «من قال» مهم بود و حساسیت برانگیز.
اولا مشخص است شیعه بودن امتیاز منفی نیست، صرفا عدم امتیاز است. زیرا ویژگی عمومی و طبیعی مدیران جمهوری اسلامی است. همچنین است خانم بودن، یا مدیر جوان.
دوم، بدیهی است که فرد صفر کیلومتر اصلا در فهرست نامزدها قرار نمی گیرد. سابقه وزارت نداشتن، به معنای فقدان هر گونه سابقه مدیریت میانی و ارشد نیست. این الزام است و آن فضل.
سوم، بگذارید فهرست نهایی بیرون بیاید تا مشخص شود علی رغم همه تبعیضهای مثبت همچنان اقلیتها یا زنان حضور کمرنگی خواهند داشت.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
حیوان آزاری یا حیوان گزیدگی؟!
مجید بهستانی
اگر پرسیده شود سالانه چند گزیدگی از حیوانات در ایران رخ میدهد، احتمالا پیش خودتان خواهید گفت ۱۰۰ مورد یا حداکثر ۱۰۰۰ مورد. اما رییس اداره بیماریهای زئونوز وزارت بهداشت اعلام کرد که ۸ مورد ابتلا به هاری در سال جاری گزارش شده که تاکنون هفت نفر جان خود را از دست دادهاند. از ابتدای سال جاری، بیش از ۹۰هزار حیوانگزیدگی ثبتشده که ۸۰ درصد این موارد، سگگزیدگی است.
«۹۰ هزار گزیدگی» رقم وحشتناکی است. انتظار می رفت اخبار گزیدگی ها و مرگ ناشی از آنها در روزنامهها و سایتهای خبری پوشش قوی داده شود. بالاتر، اساتید دانشگاه و نویسندگان متعدد باید از ریشهها و دلایل و راهکارهای پیشگیری از این آسیبها مدام مطلب مینوشتند.
دلیل فاصله بسیار زیاد تصور اولیه ما از تعداد گزیدگیها و تعداد واقعی آنها ناشی از چیست؟
رسانهها! بله رسانهها!
در جهان و نیز ایران، رسانه ابزار وجود جریان چپ است. آرزوها و دغدغههای طبقه متوسط جدید در بستر رسانه دنبال میشود. یعنی آنها خط دهی میکنند که چه چیزهایی اخلاقی، درست، ارزشمند، هنجار، یا انسانی است. جریان راست هم تا حدی توان رسانهای دارد ولی غلبه و نفوذ کمتری دارد. در ایران که رسانه راست و رسانه های رسمی کلا پرت هستند.
به موضوع برگردیم، در این مدت، بارها اخبار اذیت و آزار حیوانات از سوی انسانها پخش، و کمپین و اعلان شکایت و جرم و دادگاهی حیوان آزارها، رسانهای شده اند.
پس معلوم میشه رسانهها علاقه ندارند مردم درباره اذیت و آزار انسانها خصوصاً کودکان توسط حیوانات چه وحشی چه خانگی نگرانی و اطلاع پیدا کنند. در این میان اقتصاد سیاسی دامهای کوچک و کلینیکهای حیوانات هم اثرگذار هستند. اجاره ماهانه بعضی کلینیک های دامپزشکی ۱۰۰ میلیون تومان گزارش شده است.
https://eitaa.com/mbehestani
شبکه مجازی تلویزیون #من_و_تو و شبکه #ایران_انترنشنال هر دو یک خط خبری را جلو می برند: ضد دموکراتها هستن و از آمدن ترامپ استقبال میکنند، موافق سقوط جمهوری اسلامی هستند و از هر گونه همکاری مردم و کشورهای خارجی با نظام انتقاد دارند، ضد تمام جریانهای داخلی از جمله جریان اصلاحات هستند، از ترور مردم عادی توسط تکفیریها دفاع میکنند ولی با نگرانی از ترور ترامپ حرف میزنند، فلسطینی ها انسانهای درجه دوم یا سوم به حساب میآیند، از انحراف های جنسی بعنوان رفتارهای طبیعی استقبال میکنند ولی از مفهوم خانواده خبری نیست.
https://eitaa.com/mbehestani
سخنان دیروز رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس در اصول و امهات تفاوت چشمگیری با دیدارهای مشابه در سالهای قبل نداشت: حاکمیت اخلاق و نگاه رو به رشد در مجلس، عدم افراط و تفریط در نظارت و سئوال از دولت و ارکانها، همکاری قوا، وحدت کلمه، و اینکه مجلس باید با دولت جدید تعامل سازنده داشته باشد و برای این تعامل، باید تا بن دندان به این باور رسیده باشد که موفقیت دولت موفقیت کلیت نظام است نه یک فرد و جناح و حزب خاص. تا آنجا که باید دولت و مجلس یک جاهایی اغماض کنند، تا اصل کار زمین نخورد و مردم مایوس نشوند.
اما بنظرم مهمترین وجه تمایز این سخنرانی با فرمایشات پیشین در این جمله نهفته است: «در مورد کار فوری مجلس رأی به کابینه ای است که آقای پزشکیان (حفظه الله) انشالله ارائه خواهند کرد به مجلس». در ادامه فرمودند که دولت نفرات خوبی را با فلان شاخصها معرفی کند و مجلس نیز در رای به آن تسریع داشته باشد.
دو نکته: ۱_ یعنی بدور از مته به خشخاش گذاشتن و حساسیتهای بیهوده، مجلس آن نفراتی که رییسجمهور پسندیده تایید کند و بیشتر از این مملکت بی وزیر باقی نماند.
۲_ روحانیون برای هر کسی تعبیر (حغظه الله) بکار نمی برند. از شخص آقا نیز بنده خاطرم نیست برای روسای جمهور و مقامات قبلی بکار برده باشد. خصوصا رییسجمهوری که هنوز کار را شروع نکرده است. خوب است دوستان ارزیابی دقیقتر کنند و اطلاع دهند در چه مواردی حضرت آقا از این تعبیر استفاده کرده است؟ بنظرم این نشان دهنده حس مثبت ایشان به رییسجمهور منتخب است.
ضمنا بعضی جلسات حال رهبری گرفته و تند و تلخ است، و بعضی جلسات سرحال و بشاش هستند. بنظرم این جلسه از جنس دوم بود و رهبری به مجلس جدید و دولت جدید امید دارند.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
تعدادی از مخاطبان عزیز به من خرده گرفتند که چرا بکارگیری تعبیر (حفظه الله) از سوی رهبر انقلاب برای پزشکیان را پررنگ کردی در حالی که هم برای مقامات سابق بکار رفته و هم چیز مهمی نیست.
اولا چیز مهمی است وقتی ببنیم خرده گفتمان آقا و پزشکیان تفاوتهائی دارد و این نشان می دهد که آقا خودش را درگیر اختلافات درون گفتمانی نمی کند و همه مقامات را «منتخب مردم» و بازیگر جمهوری اسلامی می داند که موفقیت او موفقیت تمامیت نظام است نه حزب و جریان فلان مقام. همچنین چیز مهمی است اگر جستجو شود و مشخص شود برای سایر مقامات، آن هم در ابتدای آغاز به کار، به کار نرفته است.
البته مجددا درخواست دارم اگر عزیزان این تعبیر و مشابه آن یافتند، در اختیار ما بگذارند. آن چه که در این 24 ساعت گذشته مشاهده کردم بکارگیری صفات مثبت برای رؤسای جمهور و دیگر مقامات بود نه آن تعبیر خاص.
دوم، مجددا تأکیدمی کنم این قبیل از تعابیر مخصوص درون قشر روحانیت است و آخوندها برای مکلاها به سادگی از این تعابیر تعارف نمی کنند. شخص حضرت آقا نیز نشان دادند اهل مجامله و تعارف سیاسانه نیستند.
تذکر: این به معنای این نیست که از الان تا انتهای دولت رهبری از همه اقدامات آنها دفاع خوهد کرد.
و نیز برجسته کردن این مهم، به معنای این نیست که بنده دولت را از نقد درست بی نصیب کنم.
https://eitaa.com/mbehestani
MajidBehestani مجید بهستانی
صبر و سیاست مجید بهستانی سیاست ورزی توأمان با صبر و حلم است. سیاستمدار زیرک اگر عنان از کف دهد و گر
حدیثی برای سیاستگذاری فرهنگی:
اولویت کردار بر گفتار
مجید بهستانی
در اصول کافی از امام صادق نقل شده است که دعوت کنندگان به خوبی و نیکی برای مردم باشید اما با غیر از زبان، بلکه آنها باید در شما صفات پرتلاش بودن، راستی، و ورع را ببینند.
پس کردارها ساختار ساز هستند، نهادساز هستند، و از درون آنها ارتباطات، و معرفت و اخلاق شکل می گیرند. اگر نیک باشد به نیکی می رسد و اگر شرارت باشد بدی تولید می کند.
https://eitaa.com/mbehestani
اراده به زندگی نکردن
مجید بهستانی
خودکشی اقدامی فردی ولی امری اجتماعی است. دورکیم در اثر گرانسنگ خود نشان داد این جامعه ها هستند که ذهنیت خودکشی را تسهیل یا سخت میسازند. به همین خاطر وقتی با افزایش نرخ خودکشی یا اقدام به آن روبرو می شویم، به جای علت یابی شخصی و موردی، باید به دنبال کشف اناتومی جامعه و آسیب شناسی آن باشیم. انسانها از همان ابتدا اجتماعی به دنیا می آیند و به دلیل ماهیت عاطفی خود، به دنبال انس گرفتن، اطمینان یافتن، ارتباطات اجتماعی، و ... می باشند. اگر بعد عاطفی انسان اختلال پیدا کند، در آسیبهای فردی خود را نشان می دهد. پس مشابه این پدیده، بعضی از پدیده های دیگر را نیز می توان جامعه شناسانه و روانشناسی اجتماعی تحلیل کرد نه روانشناسی فردی و شخصیتی. خودکشی خانه آخر فرد است و قبل از آن، اقدام به آن، خودزنی، اعتیاد به مشروب و مواد، پرخاشگری، افسردگی، و ... قرار دارد. مشاهده میشود همه این اسیبها و انحرافها همزمان در جامعه ایرانی رو به رشد بوده است. این یعنی جامعه در حال تجربه های منفی متعدد و تودرتو است. تحولات اجتماعی سویه مثبت ندارد. افسردگی اجتماعی در انتخاباتهای اخیر هم در همین راستا قابل تبیین است.
این پدیدارها را خواهشا به شکاف نسلی فرونکاهید. تمام جامعه آسیب دیده، و هر نسلی نوع خاصی با جامعه روبرو می شود. حتی این را نمی توان به «بی معنائی» و معنازدائی از زندگی تقلیل داد. چون می توان بی معنا بود و رواقی مسلک زندگی کرد. برای رسیدن به خودکشی چیزی اضافه تر لازم است و آن اینکه «نمی توان زندگی کرد». البته داریم به سمتی حرکت می کنیم که انتخاب برای زندگی نکردن ارزش اجتماعی می شود.
https://eitaa.com/mbehestani
نقش ثابتی در سقوط شاه
مجید بهستانی
وظیفه همه سرویسهای امنیتی تأمین بقاء و سپس توسعه قدرت ملی یک کشور است. ساواک هم با همین نیت تشکیل شد. ولی انسانها مهم هستند که وظایف و کارکردهای سازمانی به چه میزان درست انجام شود. گاه منافع شخصی مثل جاه طلبی یا تضاد منافع سبب می شود تمامیت سازمان و نظام سیاسی آسیب جدی ببیند.
امیر حسین فطانت یک چپ چریک بود که همان پیش از انقلاب، و در اوج تحرک و قداست جریانهای مبارزاتی مسلحانه علیه شاه، از این گونه اقدامات پشیمان شد و تلاش کرد زندگی آرام و کمتر تنش زا را دنبال کند. اصطلاحا دنبال زندگی خودش برود. ولی او معتقد است که پرویز ثابتی مرد اول امنیت داخلی ساواک، که در جریان سرکوب گروه های مبارز انقلابی مسلح در اواخر دهه چهل شمسی اسم و رسمی هم در دربار و نظام، و هم در میان مبارزین، پیدا کرده بود، جوان جویای نامی بود که در دهه پنجاه دست به اقداماتی زد که در عمل ریشه خود و خاندان پهلوی را از جا کند.
فطانت تعریف می کند گروه مبارز کرامت دانشیان، که از بس گروه! نبود به اسم شخص اول شناخته می شد، در عمل وجود خارجی نداشت ولی به دلیل طمع ثابتی برای ژانگولربازی و خوش رقصی برای رژیم، تا ارتقاء مقام و پرستیژی بیابد، برای آنها پرونده سازی شد.
قصه آن بود که کرامت دانشیان که یک کارگر ساده بود، با گروهی از چپها از قشر شاعر و نویسنده و هنرمند رفاقت داشت، و طبیعت این جماعت نق و نوق به عملکرد شاه و دربار بود. چندان جدی نبودند و اصلا اهل مبارزه مسلحانه به حساب نمی آمدند. جدی ترین آدم میان آنها همین دانشیان به حساب می آمد که قبلا سابقه بازداشت از سوی دستگاه امنیتی را داشت.
فطانت تعریف میکند که یک روز دانشیان که به تازگی با او رفاقتی یافته بود، در یک گوشه ای، همینطوری از یک فکری که به سر او زده است با خبر می کند و از او طلب کمک می کند: ربایش ولیعهد! همه چیز در ذهن او بود و چیزی حتی روی کاغذ نیامده بود. اصلا مشخص نبود آن گروه از رفقای هنرمند واقعا چنان قصدی می داشتند. دانشیان می گوید همه چیز آماده است غیر از اسلحه! این حرف برای فطانت که تا حدی زندگی چریکی داشته و با بزرگان مبارزان سیاسی در زندان هم سلول بوده احمقانه و همزمان خنده دار آمد.
دانشیان از او کمک می خواهد که اسلحه جور شود. فطانت ولی هم خودش ترسیده و البته قبلا از اقدام مسلحانه توبه کرده بود و هم از آینده سرنوشت دانشیان بیمناک بود. می گوید مطمئن بودم آنها نمی توانند کاری از پیش ببرند و در نهایت زندانی ابد! پیش خود می گوید اگر انها را نزد ساواک لو بدهد قبل از هر اقدامی بازداشت خواهند شد و حداکثر یکی دو سال زندانی خواهند کشید و همه چیز تمام. بیخود خونی ریخته نخواهد شد.
ولی ثابتی همه را دور می زند. یک گروه هنرمند ناتوان قرقرو که دستگاه امنیتی می تواند برای آنها سناریو بچیند. در یک صحنه نمایشی همه آن 12-13 نفر از گروه کرامت دانشیان به جرم اقدام علیه جان ولیعهد بازداشت می شوند، برای اولین بار صفحه تلویزیون از جلسه دادگاه نظامی متهمان تصاویری پخش می کند، و در نهایت دانشیان و خسرو گلسرخی به اعدام محکوم می شوند.
عجیب آنکه گلسرخی اصلا با اینها سر و سرّی ندارد و کمی قبلتر بازداشت شده بود ولی بدلیل تشابه جنس آنها، ثابتی پرونده او را هم در میان آنها جامی اندازد. نمایش چنان قوی بود که همه، از دربار و دولت گرفته تا مبارزان چپ و مسلمان تا توده مردم، واقعا باور میکنند که چنان گروه مخوفی بودند که به دلیل تبحر زیاد تصمیم به چنان اقدام ترسناکی گرفته بودند، و سیستم چنان قدرتمند بود که توطئه را در نطفه خفه کرد.
حال آنکه؛ اولا آنها واقعا یک گروه نبودند، دوم، اصلا گروه مسلح نبودند؛ سوم، قصد جدی برای ربودن ولیعهد نداشتند؛ چهارم، گلسرخی با آنها نبود و صرفا اشعار انتقادی می سرود. برای خود فطانت که افشاکننده بود و جزء آن گروه به حساب نمی آمد، نقشی تراشیده شد تا در درگیری مسلحانه کشته شود و قضیه جدی تر جلوه کند، که البته در عمل این قسمت از سناریو ناقص ماند.
ولی به دنبال این پرونده نمایشی، فطانت چند نتیجه گیری می کند: ثابتی نقش مؤثر و بی بدیل خود به عنوان یک جوان اطلاعاتی کارآمد برای بقای رژیم در نزد دربار و مردم تثبیت کرد. همزمان برای اولین بار مردم فهمیدند که اوضاع آنچنان خراب است که گروهی مسلح قصد اقدامات خرابکارانه در ابعاد وسیع داشتند. تا پیش از این، اخبار اقدامات تروریستی و انقلابی، در زندان یا در محافل انقلابیون پخش می گردید، و افکار عمومی درگیر آن نبود. شاید درگوشی چیزکی می گفتند و تمام. ولی حالا مردم فهمیدند احساسات ضدشاه خیلی قوی است تا آنجا که به جان ولیعهد سوءقصد وجود داشت.
همچنین و خصوصا گلسرخی دفاع مؤدبانه و احساسی خوبی در دادگاه ارائه کرد که نشان داد انقلابیون شخصیت محترم و مظلومی دارند و چهره شاه تیره تر جلوه کرد. و نیز، مبارزان مسلح جان تازه ای گرفتند تا در انتقام خون
کرامت و خسرو دست به اقدامات مؤثر مسلحانه بزنند.
خلاصه، فطانت می گوید اگر ثابتی شهوت جوانی خود را کنترل می کرد، نه پرونده سازی و نه دادگاه نمایشی تلویزیونی، چه بسا شیشه اقتدار پهلوی ترک برنمی داشت، و بعضی اقدامات انتقام جویانه بعدی علیه شاه صورت نمی گرفت.
https://eitaa.com/mbehestani
همکاری با ظلم و ظالم ذلت و بدبختی میآورد. مثال؟! در مطلب قبلی از امیرحسین فطانت یاد کردم. او در «یک فنجان چای بی موقع» میگه همان قبل انقلاب فهمیدم مسیر مبارزه با شاه حداقل به سبک چریکی اشتباه است و کلا مبارزه را بوسید و گذاشت کنار. میرود شیراز تا زندگی کند که کمی بعد کرامت دانشیان جلوی او سبز میشود و به خیال همان آدم قبلی، ایده ربودن ولیعهد را با او طرح میکند و درخواست کمک دارد.
فطانت پیش خود میگوید بهترین کمک این است که قبل از اینکه آنها دست به اقدام خطرناکی بزنند که جانشان به خطر بیافتد، آنها را به ساواک لو بدهد، همانطور که نوبه قبل هنگام آزادی از زندان، تعهد کتبی داد که در صورت هر گونه اطلاعی، بلافاصله مقامات را در جریان بگذارد. همین کار را کرد و اطمینان گرفت که حداکثر یکی دوسال زندان برای آن مبارزان آرمانگرا بریده خواهد شد.
ولی ماجرا مسیر دیگری یافت همانطور که در مطلب قبلی شرح آن رفت. ساواک پرونده سازی کرد و خون طلبید. دو تن (دانشیان و گلسرخی) اعدام شدند و خودش که با ساواک همکاری کرد، از مرگ رهید. بعد از آن تا بیست سال در بدنامی و بدبختی در زندگی سگی دست و پا زد، و مفلوکانه با گذرنامه جعلی پاکستانی از این کشور به آن کشور در به در گردید. بارها تا نفس آخر رفت و دوباره زندگی سگی. میتوانست مبارزان را لو ندهد، میتوانست آنها را نصیحت کند، میتوانست بگوید دیگر مبارز نیست، میتوانست... .
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
MajidBehestani مجید بهستانی
حدیثی برای سیاستگذاری فرهنگی: اولویت کردار بر گفتار مجید بهستانی در اصول کافی از امام صادق نقل شده
حدیثی برای سیاستگذاری فرهنگی:
مدارا و قاعده استسباب
مجید بهستانی
در اصول کافی باب ایمان و کفر، مدخلی برای احادیث دعوت به صبر و سکوت و مدارا جمع آوری شده است. برخی از مفسرین شأن نزول این احادیث را شرایط خطر و تقیه می دانند. تفسیر سیاسی از آنها دارند. در نتیجه در شرایط قدرت و سلطه احتیاج به عمل به آنها نیست یا به نحو دیگری می شود آن را تفسیر کرد. ولی به نظر نمی رسد این قبیل از روایات یا حداقل بعضی از آنها انصراف به شرایط تقیه داشته باشد. بلکه مناسب برای مدیریت زندگی و جامعه هستند. دو نمونه:
1- از رسول خدا ص: خداوند مرا به مدارا با مردم امر کرده است همانطور که به ادای واجبات امر کرده است.
تأمل در منطوق و مفهوم حدیث مشخص می سازد دشواری تدبیر امور جامعه مسلمانان (بشری). این عرصه نه سیاه و سفید است، نه صفر و یک. حاکم و مدیران دانا تنها می توانند از پس هر دو «امر» بربیایند.
2- از امام باقر ع، در تورات آمده است که خداوند به حضرت موسی س دستور داد راز میان من و خودت را در سینه نگهدار، و در میان دشمنان ما به مدارا زندگی کن. و آنگونه نباشد که با آشکار ساختن رازها، سبب استباب بشوی، تا آنجا که در گناه دشنام به من شریک آنها به حساب بیایی.
در اینجا قاعده استسباب (طلب فحش کردن یا تحریک دیگران به فحاشی) فهم می شود. دینداران نباید به نحوی در جامعه زندگی کنند که استسباب شود، که این خود نشانه دوری از عقل، و شراکت در گناه دشمنان است.
https://eitaa.com/mbehestani
غیرنظامیان شان را بکشید!
مجید بهستانی
در شمال سرزمین اشغالی دیروز چند راکت به یک زمین ورزشی اصابت کرده و چند غیرنظامی اسرائیلی کشته شدند. رژیم صهیونسیتی آن را به گردن حزبالله انداخته و حزبالله چنین چیزی را انکار میکند. در محافل سیاسی اینچنین تعبیر میشود که احتمالا اسراییل آن را حربه ای برای مظلوم نمایی و تحریک افکار عمومی برای شروع جنگ با لبنان قرار خواهد داد.
حتی اگر حزبالله هم چنین اقدام نظامی علیه غیرنظامیان کرده باشد، از الان باید آگاهانه و هوشمندانه علیه دژخیم صهیونی چنین کند: ۱_اصل مقابله به مثل؛ حماس و جهاد در غزه این کار را نکردند و دشمن خاک شأن را به توبره بست؛ منازل و مدارس و اردوگاههای سازمان ملل، و کلیساها و مساجد و بیمارستان ها، و همه جا.
۲_ کشتار غیرنظامیان از دشمن سبب میشود عقبه آنها تضعیف شود، افکار داخلی برهم بریزد، و محتاط تر کشتار کنند.
کنوانسیون ژنو در منع کشتار غیرنظامیان زمانی قابل الاتباع است که از سوی طرف مقابل هم رعایت شود.در غیراین صورت صرفا به هلاکت زودرس، و نابودی کامل خود می انجامد.
امیدوارم تاکنون که دیگر بنایی و انسانی در غزه باقی نمانده و صهیونیستها در نقض همه حقوق بشردوستانه کوتاهی نورزیدند، دیگر کسی تصور نکند که حمایت افکار عمومی جهان از مظلومان در جلوگیری از گسترش جنگ و کشتار غیرنظامیان نقش موثری خواهند داشت.
https://eitaa.com/mbehestani