📘#زندگی_بزرگان
✍️مردى به حضرت صادق(عليه السّلام) عرض كرد: از شما بسيار ذكر سلمان فارسى را میشنوم. حضرت فرمود: مگو سلمان فارسى،بگو سلمان محمّدی(صلّى الله عليه وآله)، میدانى چرا من او را بسيار ياد میكنم؟ عرض كرد: نه، فرمود: براى سه خصلت:
✅اوّل آن كه خواهش اميرالمؤمنين- عليه السّلام- را بر خواهش نفس خود اختيار كرد
✅ دوّم فقرا را دوست میداشت و آنها را اختيار مینمود بر مالداران و اهل عزّت و شرف
✅ سوّم آن كه علم و علما را دوست میداشت. همانا سلمان بنده شايسته خدا بود و ميل كننده بود از هرباطل به حقّ و مسلمان حقيقى بود و هيچگونه شرك اختيار نکرد
#سلمان_فارسی
#نفس
#فقرا
#علم_و_علما
@me_hosen
هدایت شده از سردار دلها
📘#زندگی_بزرگان
✍️ وقتی حاتم ابن علوان به بغداد آمد، به خليفه گفتند: زاهد خراسان آمده است. خليفه او را خواست، وقتی حاتم وارد شد گفت: «سلام عليك أيّها الزّاهد!» خليفه گفت: من زاهد نيستم چرا که دنيا زير فرمان من است، زاهد تويى!
حاتم گفت: خير، زاهد تويى كه به اندك قناعت كرده اى خداوند می فرمايد: مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ ، امّا من به دنيا و عقبى سر فرود نمی آورم
#حاتم
#زاهد
#دنیا
🇮🇷 به سردار دلها بپیوندید
✔️@MFTHaj_ghasem
هدایت شده از سردار دلها
📘#زندگی_بزرگان
✍️ نقل است كه#ملّا_حسين_قلي_همداني پس از شش سال شاگردى اخلاقى نزد سيّد على شوشترى، فتح باب و گشايشى برايش حاصل نگشت روزى در صحن اميرالمؤمنين- عليه السّلام- در كنار ايوان يكى از حجرات صحن شريف در حال تفكّر نشسته بود كه ديد پرنده اى بر زمين نشست، نان خشكى را كه در آن ايوان افتاده بود قدرى منقار زد و رفت و اين كار چند مرتبه تكرار شد، پس از ساعتى نگاه میكند و میبيند آن حيوان، تمام نان خشك را خورده است.
به خود متوجّه میشود و میگويد: اين درسى است براى تو؛ آن حيوان استعداد خوردن آن نان را در يك مرتبه نداشت، اما در اثر جدّيت همه آن را كم كم خورد و برد.
#سید_علی_شوشتری
#فتح_باب
#جدیّت
🇮🇷 به سردار دلها بپیوندید
✔️@MFTHaj_ghasem
📘#زندگی_بزرگان
✍️ يكى از افراد ناباب نجف به نام عَبْدِ فرّار كه خيلى شرور بود و مردم از او ترس فراوان داشتند، روزى وارد صحن مطهّر اميرالمؤمنين- عليه السّلام- میشود و نزديك آخوند ملا حسينقلي همداني - رحمه اللَّه-میرسد و میايستد. آخوند از او میپرسد: اسمت چيست؟ میگويد: من را نمیشناسى؟ من عبد فرّار هستم. آخوند میفرمايد:«أ مِنَ اللَّه فَرَرْتَ أَمْ مِن رَّسُولِه؟»از خدا فرار كرده اى يا از رسول خدا؟آن مرد با شنيدن اين سخن به فكر فرو میرود و به خانه برمیگردد. روز بعد آخوند به شاگردانش میگويد: به تشييع جنازه يكى از اولياء اللَّه برويم، پس با هم به منزل عبد فرّار میروند و میبينند كه مرحوم شده است، چون از خانواده اش علت فوتش را میپرسند، میگويند: ديروز حالش خوب بود از منزل بيرون رفت و برگشت، شب تا به صبح ناليد و گريه كرد و مرحوم شد.
#توبه
#عبد
#اولیاء_الله
🇮🇷 به سردار دلها بپیوندید
✔️@MFTHaj_ghasem