از طرف پدری پیر و فرتوت که سنی از او گذشته اشت و با کوله‌باری از تجربه، به سمت ابدیت حرکت می‌کند. 🍃 به فرزندی که آرزوهای زیاد دارد اما از مرک، بیماری، دام‌های روزگار، مشکلات دنیوی، ضررها، رنج‌ها، بلاها و خواهش‌های نفسانی غافل است! 🍂 🔹 کتاب #در_مسیر_سعادت ؛ ترجمه ای سلیس و روان از نامه ۳۱ نهج البلاغه ࿐჻ᭂ⸙🌱📚🌱⸙჻ᭂ࿐ معرفی کتاب 👇👇👇 https://eitaa.com/medademan/2378 ࿐჻ᭂ⸙🌱📚🌱⸙჻ᭂ࿐ خرید با تخفیف ۶۰ درصد از طریقِ 👇🏻👇🏻👇🏻 👤: @medadman +989366093303 برای اطلاع از عناوین و موضوعات سایر کتب با ما همراه باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅ به نام خدای مهربان ✅ قابل توجه عمامه پران ها! (2) گفت؛ ولی از هر چی بگذریم از حرکتت خوشم اومد. پیش خودم می گفتم می رم می زنم زیر عمامش و می خندیم و فیلمشو میفرستیم #من_و_تو و کلی حال می کنیم.! نگو که با این کارت ما رو بیچاره کردی. من که پنچر شدم. 😢 گفتم؛ ببین عزیزم، انتقال حس خوب به دیگران همون چیزیه که خیلی ها دنبالش هستن. حس خوب هم شاخ و دم نداره همش به فکر ادم بستگی داره. اگه تو ذهنت اینه که همه دزد هستن و می خوان سرت کلاه بذارن شک نکن که اینجوری میشه.! اگه تو فکرت این باشه که همه خوبن و می خوان باهات دوست بشن بازم سرت کلاه می ره.!! اگه تو ذهنت این بود که همه بنده خدا هستن و مدلشون فرق می کنه دیگه این دفعه با هر کی هم رسیدی باندازه خودش باهاش ارتباط می گیری.! با کسی که تحویلت می گیره عادی برخورد می کنی، با کسی که تحویلت نمی گیره یذره بازتر برخورد می کنی با کسی هم که می خواد عمامتو بپرونه اینجوری.! 🌿 راستی یذره مواظب خودت باش! اومدی عمامه رو بپرونی، هوایی شدی.! شمارمو گرفت و رفت ... البته بعد از خداحافظی! 🤗 آنچه گذشت یک نمونه از اجرای یک تکنیک روانشناسی بود. به این تکنیک #ارتباط_مؤثر می گویند. نه هر ارتباطی، بلکه ارتباط تاثیر گذار. بر هر فعال اجتماعی، پاس کردن حداقل دو ترم از این درس، لازم است. با داشتن این ابزار دیگر استرس راه رفتن بین مردم را نخواهید داشت. 🌸 ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 پائیز 1401 ش ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇 🔷 اگر شاه بود چه می‌شد؟! 🔹 10 هزارتومان 🔶 حلقه وصل (معرفی اجمالی امام زمان (ع)) 🔸10 هزارتومان 🔷 پرواز تا بی‌نهایت (خاطرات نماز شهدا) 🔹 4 هزارتومان 🔶 در مدار رهایی (خاطرات شهید حسن خزر) 🔸 22 هزارتومان 🔷 در مسیر سعادت (ترجمه نامه 31 نهج البلاغه) 🔹 10 هزارتومان 🔶 لذت با ذلت (بررسی معضل خود ارضایی) 🔸 10 هزارتومان 🔷 باغ فرشته ها 🔹 32 هزارتومان 🔶 خط های بازیگوش 🔸 30 هزارتومان 🔷 باغ الفبا 🔹 50 هزارتومان 🔶 پیشوای راستین 🔸 ۳۰ هزارتومان ࿐჻ᭂ⸙🌱📚🌱⸙჻ᭂ࿐ خرید با تخفیف ۶۰ درصد از طریقِ 👇🏻👇🏻👇🏻 👤: @medadman +989366093303 برای اطلاع از عناوین و موضوعات سایر کتب با ما همراه باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

💠کتاب پیشوای راستین💠 🔷🔸به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی🔸🔷 مجموعه ای مشتمل بر شرح حال و سجایای اخلاقی مرحوم حجت الاسلام حاج میرزا جمال پیشوایی(رحمة الله علیه) بریده ای از کتاب: مرحوم حجت‌الاسلام‌ والمسلمین حاج میرزا جمال پیشوائی طاب ثراه پس از فراگیری علوم دینی در حوزه‌های علمیه قم و اردکان در موطن و مولد خویش روستای «ترک آباد» اقامت گزیده است. شب‌ها به اقامت نماز جماعت و پس از نماز به بیان احکام شرعیه می‌پرداختند. دعاوی خانوادگی فی‌مابین مردم معمولاً توسط ایشان حل‌وفصل می‌شد. مردمی که هنوز اکثرا فاقد توان کتابت بودند برای آنان «کاتب بالعدل» محسوب می‌شد. وجود او نمونه‌ای از یک روحانی آزاده، متخلّق و کریم‌النفس و ساده‌زیست بود. مناسب: 🔻مؤسسات فرهنگی و قرآنی 🔻مساجد و پایگاه های بسیج 🔻مدارس متوسطه 🔻و.... ✍ مؤلف: سعید معتقدی ترک آبادی 📣 دریافت با ۶۰% تخفیف ❗️ شماره تماس: ۰۹۹۳۵۷۵۰۸۵۲ ارتباط از طریق آیدی ذیل: https://eitaa.com/sire_olama_89 برای اطلاع از عناوین و موضوعات سایر کتب با ما همراه باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅ به نام خدا ✅ قابل توجه آنها که استعفا می دهند ... مسؤولیت داشتن در این شهر، تیغ دو لبی است که مرد خود را می طلبد.! اخیراً که نه، چندی است تا مسأله ای پیش می آید آقایان قلم و کاغذ بدست، متن #استعفا می نویسند.! نگارنده اصلاً کار به علت یا علل نگارش استعفا ندارم اما خواستم بگویم ما که از این بالا و در جایگاه تماشاگر داریم بازی آقایان را می بینیم اینها را چیزی جز گل به خود زدن نمی بینیم.! جالب است برخی از افراد که باصطلاح همفکر هم هستند، تا ناحیه 18 قدم تیم مقابل خیلی خوب و هماهنگ پیش می روند ولی به ناگه توپ را با دست به دروازه بان تیم مقابل، دو دستی تعارف می کنند.! هم خود را بخاطر هَند عمدی اخراج می کنند، هم گُل نمی زنند و هم تیم را ناقص می کنند.! برخی اما دست گُل بخودیشان حرف ندارد.! برخی هم که مرتب توپ را به تیم مقابل واگذار می کنند.! نمی دانم شما استعفا دادن های آقایان را از کدام دسته می دانید؟! ولی این را می دانم که این کار از این بالا و در جایگاه تماشاچیان، خیلی خنده دار است. از شما ممنونیم که در شرایط کنونی با این همه درد و رنج، موجبات شادی تماشاچیان را فراهم می کنید.! پیشنهاد می کنم بجای این کارها، کمی به فکر فعالیت های هدفمند فرهنگی باشید، کمی به فکر فعالیت های منسجم علمی باشید، کمی به فکر جذب حداکثری باشید، کمی به فکر افزایش انرژی های عاطفی سطح اجتماع باشید، کمی به فکر ... مسؤول عزیز مواظب باش! چه بسا یکبار تبانی شد و استعفایت پذیرفته شد، آنوقت باید «کاسه چه کنم چه کنم» بدست بگیری.! از طرف یک تماشاچی! ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

#تخفیفستان_مدادستان ❌❌ لیست کتب به روزرسانی شد 🌸🌱

🌿 جشنواره #شنبه‌_مهربانی 🌿 به عشق پیامبر رحمت و مهربانی، شنبه هر هفته برنامه ویژه داریم 😍 بمناسبت #هفته_کتاب_و_کتابخوانی 📚 چهارمین #شنبه_مهربانی 👇 در تاریخ ۲۸ آبان ماه؛ اهدای کتاب به کودکان دوست‌داشتنی که به مجموعه باد و خاک سر می‌زنند 🎁 🔅 ویژه ۳ تا ۱۰ ساله‌ها ⏳ ساعت فعالیت: ۱۶ الی ۲۲ ♨️ منتظر حضور گرم شما هستیم ... 📌 علاقه‌مندان می توانند خانوادگی و یا بصورت گروهی تشریف بیارند. 📍اردکان، بلوار پیامبر اعظم(ص)، نبش کوچه ۹۱ 🔸 #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا (ع) 🔸 #مجتمع_آموزشی_میم ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅ به نام خدای مهربان ✅ قابل توجه برادران برانداز! 🔻 یک تله برای طلبه! دیشب و در این ایام ترقه پرانی! برایم یک تله گذاشتند؛ آنهم کنار مسجد امام سجاد (ع) شهرک ولی عصر (عج)! چند بار زنگ زد. گفت حاجی می خواهم همین الان ببینمت.! گفتم؛ تلفنی بگو. گفت؛ نه! باید حتما حضوری باشد. مشکوک شدم نکند می خواهند غزل شهادت و جانبازی ما را بخوانند.!! به هر ترتیب دل را زدم به دریا رفتم. وقتی رسیدم. دوره ام کردند؛ یکی از وسط آمد، یکی از کنار.! به غیر از آقای خان، مابقی نوجوان بودند. یکی یکی دست دادند و عمامه ام را بوسیدند. فیلم هم گرفتند. گفتم؛ فیلم را نفرستید اینترنشنال و بی بی سی و ...!! این روزها زیاد می پرسند؛ #عمامه ات را انداخته اند یا خیر؟! سوالی که بیشتر، مذهبیون هم می پرسند. با خودم محاسبه می کردم اگر این مقدار که برخی مردم استرس جواب این سوال را دارند استرس اصلاح و ترمیم فرهنگ را داشتند چه می شد؟! بگذریم ... بچه های خادم الشهداء اردکان، دمتان گرم! حال دادید.! کار امشبتان حرف نداشت البته نه بخاطر بوسیدن عمامه بنده بلکه بخاطر این انرژی عاطفی و کار قشنگ که حامل یک پیام زیبا بود؛ «از کنایه ها و فحش ها دلت نگیرد.!» ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 پائیز 1401 ش ✏️ @medadman   https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅ به نام خدای مهربان ✅ پس از 92 سال زندگی ...! (1) نام: سید رضا شهرت؛ میرقانعی پدر: سید محمد ت.ت: 1309 ش چند بار تکرار کرد؛ 50 سال پیش هر کسی می مُرد یکراست می رفت بهشت، از بس سختی و مشکلات زیاد بود.! اما الان تعداد جهنمی ها زیاد شده از بس ناشکری و اسراف زیاد شده است.! بعد از نماز عشاء در مسجد ماندگار کوشکنو ، با سید و در کنار هم در یکی از غرفه های مسجد به صحبت نشستیم. مردی که دوران رضا شاه، محمدرضا شاه و انقلاب را درک کرده بود. خاطراتش یادش بود. تا گفتم از زمان رضا شاه چخبر؟ گفت؛ زدم سکه و سکه احمدی، شهنشاه ایران رضا پهلوی! این شعر را وقتی پادشاه شد تابلو کردند و همه جا نصب شد. این کشاورز ساده زیست همه داراریی خود را از محبت الهی می دانست و بارها از داشتن فرزند و اولاد خوب خدا را شکر کرد. این سید عمامه به سر! از دوران پهلوی دوم هم خاطره داشت. گفت؛ علی پاسبان معروف به علی کوچولو، زن چادر به سری که برای برداشتن آب به انبار رفته بود را دید. دنبالش رفت و کنار انبار بانتظار ایستاد تا بیرون بیاید و چادرش را بردارد. زن که فهمیده بود از انبار خارج نشد. علی کوچول مجبور می شود داخل انبار شود تا او را بیرون کشد. زن هم این علی کوچول بدبخت را تا می خورد می زند. کلاهش را بر می دارد و به خانه می رود. این پاسبان بشدت ترسیده می شود و با پیش انداختن یکی از بزرگان محله، در خانه آن زن می رود و کلاهش را پس می گیرد. آن زمان اگر پاسبانی کلاهش را از دست می داد یا گم می کرد جریمه و اخراج می شد. 👈 ادامه دارد ... ✏️ @medadman   https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅ به نام خدای مهربان ✅ پس از 92 سال زندگی ...! (2) یادم هست آن زمان اردکان هنوز حصار داشت. اگر می خواستی هر چیزی را داخل شهر بیاوری، دم در دروازه بایستی عوارض می دادی.! بارها دیده بودم که مامورین عوارض شلغم ها را می گرفتند. یک روز الان باندازه هزار سال آن روز می ارزد. دزد و راهزن امان همه را بریده بود؛ نداری و گشنگی از یک طرف، نبود امنیت هم از طرف دیگر.! در جمعی همه از آرزوهای خود می گفتند. یکی گفته بود؛ من آروزیم این هست که یه تکه نان جو گیرم بیاید بزنم داخل آب و بخورم.! چند روز است چیزی گیرم نیامده است بخورم.! آن روزها مردم از گشنگی به گاراژ پرنده، پناهنده می شوند و از متصدی آنجا می خواهند؛ یک ماشین جو برای مردم بیاورد. بعد از چند روز ماشین جو می رسد و از روی کوپن نفت به هر خانواده و بر اساس تعداد فرزند مقدار کمی جو می دهند. مادرم از صبح تا غروب داخل صف می ایستاد. غروب هم در صف آسیابان، شب با آرد جو به خانه می آمد و نان درست می کرد. عمه مادرم هر شب قبل از خواب می گفت؛ خدایا بزرگی تو را شکر که هیچ شب با غم کهنه نخوابیدم. هر شب با یک غم جدید.!! البته امروز هم اینجوری هست ولی نه مثل آن زمان؛ جنس غم ها عوض شده.! سید از زباله های شهر هم ناله داشت. گفت؛ یکبار از سطل زباله ای در حدود سه کیلو برنج پخته و دست نخورده پیدا کردم. وقتی آنها را جلوی مرغ و گوسفندم ریختم، ته پلاستیک، 5 سیخ کباب هم بود.! چرا اینقدر اسراف؟! دو نکته از زندگی سید برایم جالب بود؛ توکلش بخدا در فرزند آوری و تربیتشان و ترک نشدن نماز جماعتش؛ او هر شب مشتری مسجد کوشکنو است.! ضمن آرزوی عاقبت بخیری برای این سید بزرگوار امیدواریم سالیان سال زنده باشند و صد البته موجب برکات فرزندانش. جواد حاجی اکبری پائیز 1401 ش ✏️ @medadman   https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc