✍ حاضران به غائبان برسانند؛
وارث #غدیر هنوز ایستاده است و منتظر!
تا برسند؛
آنان که از قافله دل جا ماندند،
و برگردند؛
آنان که جلوتر از ولیّ خویش گام برداشتهاند!
💫 #ظهور تحقق پیمان غدیر است؛
روزیکه همه بیاموزند نه یک قدم جلوتر
و نه یک قدم عقب تر، در رکاب ولی، باشند!
غدیر مبارک 🌸🍃
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای منان
✅ دوسِت دارم!
تقدیم به کسی که دوستش دارم؛ بیشتراز همه، کمتر از خدا!!
وقتی دو کلمه «دوست» و «داشتن» کنار هم می آیند؛ پرنفوذترین ترکیب درست می شود.!! به هر کسی بگویی؛ «دوست دارم»، یک دل، نه! صد دل همراهت می شود.!! شاید تجربه کرده باشید.! اینکه این ترکیب طلایی، کی و کجا استفاده شود بستگی به علایق و سلایق مختلف دارد ولی معمولاً برای کسانی استفاده می شود که فاتح عقل و دل شخصی باشند.
اهل اخلاق، این ترکیب را با یک قید اضافه استفاده می کنند؛ «دوست دارم فقط برای خدا!» این قید به این ترکیب نورانیت خاصی می دهد. قیدی که به این ترکیب مقدس، عطر سیب می بخشد. همان سیبی که پیامبر رحمت در معراج خورد. روند تشکیل این ترکیب همه اش نور است و امید! پس مواظب باش کجا خرجش می کنی.!
امروز غدیر است و باید این ترکیب را بارها استفاده کنی.! از ته دل، از ته قلب، از ته عقل فریاد بزن؛ «علی جان! دوست دارم فقط بخاطر خدا!» وقتی اینگونه بگویی، طرف حساب شما دیگر علی (ع) نیست! حسابت با خودِ خود خداست.!! خدا هم کلید دار خزائن علم و رحمت است.
خدا هم بسته به محبوبت، از خزینه اش به تو می بخشد.! اگر علی (ع) را دوست داری، هدیه اش یک چیز است! اگر فلان خواننده ای را دوست داشته باشی هدیه اش چیز دیگری است.!!
به هر حال این هدیه به کسانی تعلق می گیرد که بخاطر خدا محبوبشان را دوست داشته باشند.
خدایا به همه ما کمک کن تا کسی را دوست داشته باشیم که تو او را دوست داری.!
خدایا من علی را دوست دارم، فقط بخاطر تو!
خدایا من علی را دوست دارم، فقط بخاطر تو!
خدایا من علی را دوست دارم، فقط بخاطر تو!
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 تابستان ۹۹ ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ یکشنبه
🔅 ۱۹مرداد ماه ۱۳۹۹
🌙 ۱۹ ذیالحجه ۱۴۴۱
🎄 ۹ اوت ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸تولد فقيه مجاهد "سيدمحمد طباطبايی" از رهبران اصلی نهضت مشروطه(۱۲۵۸ق)
🔹رحلت فقيه بزرگوار آيت اللَّه "مهدی غروی اصفهانی"(۱۲۶۵ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ چه شد که اسماعیل فرار نکرد؟
🎙با کلام
حجه الاسلام #حاجی اکبری
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای منان
✅ هم حجره ای آشیخ یحیی انصاری شیرازی! (۱)
نام: محمود
نام خانوادگی: عزیزیان
ت.ت: 1319 خورشیدی
در شام عید سعید قربان، همراه رفیق شفیقم؛ شیخ مجتبی، به پاس سنت حسنه دیدار بزرگان اردکان، راهیِ منزل کسی شدیم که اکثراً او را با مواضع صریح و نماز تندش می شناسند. کمتر کسی هست که شیخ محمود عزیزیان را نشناسد. قاضی عالی رتبه ای که در مصاف دنیا و آخرت، آخرت را برگزید.!
پس از سال ششم ابتدایی وارد حوزه می شود. آنهم به برکت نفس قدسی حاج اقای تربتی یکی از منبری های معروف قمی که در منزل مرحوم امام در چرخاب منبر می رفته است.
در ابتدای طلبگی از محضر اساتیدی چون آسید مهدی و مرحوم خاتمی استفاده می کند. پس از چند سال به آشیانه آل محمد (ص) پرواز می کند. در قم نیز از اساتیدی چون حضرات آیات دوزدوزانی، اعتمادی، فاضل لنکرانی، نوری همدانی، اقای وحید مستفیض می شود. در آن ایام با سید مصطفی محقق داماد و سید محمد خاتمی هم مباحثه می شود.
هم حجره بودن با آشیخ یحیی انصاری شیرازی (از عرفا و فلاسفه معاصر که چند سال پیش از دنیا رفتند) را از توفیقات بزرگ خود می دانست؛ فیضیه اتاق 36.! گفت؛ «آقای انصاری 6 دختر داشت و بخاطر وضع بد اقتصادیش، نتوانسته بود خانواده اش را به قم بیاورد.» از جمله چیزهایی که صدای نچ نچ ما را در اتاق شیخ پیچاند این بود که فرمود؛ «من و شیخ یحیی از کثرت نداری هر سه وعده سیب زمینی داغ با نان سنگک می خوردیم.!!» با این حرف نگاه بنده و شیخ مجتبی بهم دوخته شد و یکصدا پرسیدیم مگر شهریه شما چقدر بوده؟ گفت؛ «5 تومن»، گفتم؛ «5 هزار تومن؟؟!»، خندید و گفت؛ «نه! 5 تا تک تومنی!!»
بعد از مدتی درس خواندن وارد وادی قضاوت می شود. سال ورودش را فراموش کرده بود اما سال استعفایش را خوب یادش بود؛ 1361ش. ابتدا قاضی القضات کرمان می شود. در آن مسند خوب می درخشد، از این رو به تهران فراخوانده می شود و قاضی امور صنفی تهران می شود. خاطرات بسیار زیادی از این دوران داشت. چه کسانی که پیشنهاد رشوه نداده بودند.!
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿
✅ به نام خالق زیبایی ها
✅ ماکو(۱)
«باهات کار دارم»!! جمله ای بود که همه منتظر تفسیرش بودیم. چند ماه بعد آمد. انگار از قبل، نقشه ها را کشیده و برنامه ها را ریخته بود.
اين عبارت را زمانی گفت که همه در داغ عزیزی به سر می بردند. شوهر و پدری که سن زیادی نداشت ولی بر اثر سرطان ریه، به دیدار حق شتافته بود و زهرای داغدیده در غمش بیتابی می کرد که این جمله را شنید. گفته اش، از آن وعده های سر خرمنی نبود!!
خانم نامداری، نیتش صادق بود که از گفتارش موج می زد. از کلیدی خبر داد که قرار بود قفل ها را باز کند!!
وعده اش عملی شد و کارگاهی، سرشار از
عشق و امید افتتاح کرد. اسمش را هم محدثه خانمِ نوجوان، خوب انتخاب کرد.."ماکو"
شروع کار، زمانی آغاز شد، که دو خواهر پرهمت، در ماه مبارک رمضان سال 96ه.ش هر روز صبح تا ظهر، آموزش دیدند.
بعد از آن با تهیه دو دستگاهِ کاربافی، عملا این کارخانه کوچک صنایع دستی کلید خورد.
وارد کارگاه که میشوی، یکرنگی و یک دلی را در تک تک افرادِ مشغول به کار، نظاره می کنی.
خانم نامداری قدم ها را بجا و با نیت خیری که داشت نه تنها افراد، بلکه دل ارگان های دولتی در استان یزد و شهرستان اردکان را هم به طرف خود کشاند.
با تعدادی از آنها هم قرادادهایی امضا کرد.
خیلی زود کارگاه اول به بار نشست و دومی اش هم به بهره برداری رسید.
این خانم معتقد و ولایی، گام های پیشرفتش را با شعارهای سال رهبر معظم انقلاب هماهنگ می کرد. این، از جمله گام هایی است که ما بهش نیاز داریم!!! بگذریم.
آموزش دیدگان را، زنان سرپرست خانوار تشکیل می دهند.
این بانوان قدرتمند، بعد از آموزش دیدنِ دو هفته ای، عملا با تولید حوله، دستمال، سفره، پارچه و... در طرح ها و نقش های زیبا و متنوع، شاغل می شوند.
اين هم از اعتقادات مدیر مجموعه است که نباید نگاه ضعیفانه به زنان سرپرست خانوار داشت؛ بلکه باید به آنها اعتماد به نفس داد تا خود را نشان دهند.
اين کار را در عمل نشان داد!!
روند پیشرفت ادامه پیدا کرد تا اینکه شعبه سوم افتتاح گردید.
بد نیست عین دل نوشته بانو نامداری را، از قلم خودش کپی پیست کنم.
«این کارها زحمات یک جمع صمیمی بوده و هست. نقش من یک خدمتگزار کوچک بیش نبوده. انشاالله تا زنده هستم بتوانم خادم کنیز ایتام و بانوان سرپرست خانوار باشم.
زنان سرپرست خانوار که در سنگر خانواده و اقتصاد مشغول فعالیت هستند، با الگو قرار دادن بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س) و با تأسی به ایشان می توانند از نظر کار و کوشش و همچنین تربیت فرزندانی موفق، جایگاه و موقعیت مناسبی را در جامعه کسب نمایند.
باعث افتخارم هست همراه و همدل این عزیزان باشم (باتشکر)»
👈 ادامه دارد...
✍ علی شاکر اردکانی
🗓 تابستان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ یکشنبه
🔅 ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۹
🌙 ۲۰ ذیالحجه ۱۴۴۱
🎄 ۱۰ اوت ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸مرگ "آباقا خان" ايلخان مغول(۶۸۰ق)
🔹درگذشت استاد ادبيات عرب "شيخ محمدتقی اديب نيشابوری"(۱۳۹۶ق/ ۲۱ آذر ۱۳۵۵ش)
🔸رحلت عارف الهي و عالم ربانی آيت اللَّه "سيدعبدالكريم كشميری" در قم(۱۴۱۹ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای منان ✅ هم حجره ای آشیخ یحیی انصاری شیرازی! (۱) نام: محمود نام خانوادگی: عزیزیان ت.ت:
✅ به نام خدای منان
✅ هم حجره ای آشیخ یحیی انصاری شیرازی! (۲)
چند مورد از قضاوت های مرحوم خلخالی را برای تجدید نظر برای حاج اقای عزیزیان می فرستند. گفت؛ «همه را تایید کردم.» اگر من هم جای او بودم همین احکام را صادر می کردم. خیلی از حرف و حدیث هایی که در مورد ایشان وجود دارد را تهمت می دانست.
از غفلت برخی آقایان هم گفت که امروزه مسند برخی امور را در دست دارند. پرسیدیم؛ «آخر چرا؟ چرا باید بخاطر یک نفر خود را فدا کنند؟؟!!» در جواب، آخرین شعری که علامه طباطبایی هنگام وفاتش گفته بود را برایمان خواند؛
صلاح کار کجا و من خراب کجا
بین تفاوت ره از کجا تا به کجاست
در ادامه؛ چیزهایی را گفت، که نمی شود نوشت. چیزهایی که در سینه مداد من و شیخ مجتبی خواهد ماند.
در ایام جنگ به سفارش اقای خامنه ای در تهران می ماند و به قضاوت ادامه می دهد. گفت؛ آقا به من گفت؛ «جبهه تو تهران است.!» پسر ارشدش اما بدون سفارش پدر و با پای خود به جبهه می رود.
بخاطر پرونده ای خدمت مقام معظم رهبری می رسد. آقا پرونده را می بیند. سفارش می کند؛ با تمام قوت ادامه دهد و از بادهای اطرافیان نترسد.!
اما به هر حال خود را مرد این میدان نمی داند و استعفا می دهد. آقازادگی، نفوذ، پارتی بازی، سر و کله زدن با کله گنده ها و زمین خواری ها را از عمده دلیل استعفایش عنوان کرد.!!
وقتی خبر استعفایش می پیچد، امام (ره) او را می خواهد و سفارش می کند نرود. وی در ابتدا قبول می کند اما مدتی بعد مجدداً استعفایش را می نویسد. گفت؛ «مرد این راه نبودم.» شیخ مجتبی پرسید؛ «حاج آقا چگونه از آن مقام و پست دل کندید؟ مقامی که هر کسی آرزوی آن را دارد.» در پاسخ تنها به یک جمله اکتفا کرد؛ «من با خدا معامله کردم.»
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿 ✅ به نام خالق زیبایی ها ✅ ماکو(۱) «باهات کار دارم»!! جمله
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿
✅ به نام خالق زیبایی ها
✅ ماکو(۲)
خیلی زود ماکو، برند شد به گونه ای که برخی در پی غارت این اسم برای خود شدند...
ماکو خوب خود را نشان داد.
کارکنانش به بیش از 70نفر می باشد.
همگی ابتدا با آموزش دیدن توسط مربی مهربان و زبده، شروع به تولید می کنند. همان تولیدی که بیش از هر زمان دیگر کشور عزیزمان بهش نیاز دارد.
برای خودکفایی.
برای عزتمندی.
برای سرافرازی.
یکی از بانوان ثابت کارگاهِ جوانِ ماکو که از چند نسل قبل و قریب به 60 بهار دیده، تعریف می کرد؛
در گذشته باندهای بیمارستان را از کاربافان اردکانی سفارش میگرفتند. همان باندهای سفید نازک، که مرحم زخم ها بود؛ دسترنج مادران و مادربزرگان نگین کویر ایران است.
البته در دهه ی اخیر با بی اعتنایی برخی، این هنر دست شیر زنان اردکانی، کم کم به فراموشی سپرده می شد.
تا ماکو این رسالت زمین خورده را برعهده گرفت و رونق و امیدی در دل عشاق این حرفه به راه انداخت. البته کارگاه های دیگر هم عهده دار این مسئولیت هستند!!
هم اکنون تولیدات ماکو شامل حوله استخری، حوله دستی، حوله آشپزخانه، سفره نان، شال و پارچه برای تهیه بالش، تشک، رو انداز، رو میزی و... می باشد.
این محصولات، به پایتخت ایران، شهرهای مختلف، و بعضا به خارج از کشور نیز صادر می شود.
اين فرایندِ از گفتن تا شدن، مدت سه سال است که شکل گرفته!!
سال اول، با شیب ملایم، در یک خانه سنتی و دلنشین سقف طاق دار، با نصب سه دستگاه تولیدات آغاز شد.
افرادی که برای بازدید می آمدند بعضا علاقه مند به یادگیری میشدند.
و ضرورت نصب دستگاه های بیشتر را می طلبید.
از سه دستگاه به 6 دستگاه ارتقاء پیدا کرد تا کار آموزش هم روی غلطتک قرار گیرد.
سال دوم، با دید و بازدیدهایی که میراث فرهنگی اردکان از ماکو داشت، شعبه دوم ماکو را در زیرزمین خودش پیشنهاد داد که به توافق رسید. در حال حاضر 4 دستگاه در آنجا، چرخش می چرخد.
سال سوم، یعنی امسال، خانه ای نوساز اما به سبک کاملا سنتی ساخته شد. در کوچه 94 خیابان صدرآباد، روبرو کارگاه اول، توسط امام جمعه محبوب شهرستان اردکان شعبه سوم افتتاح گردید.
قسمت زیرزمین این خانه، چهار دستگاه قرار دارد.
✍ علی شاکر اردکانی
🗓 تابستان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ سهشنبه
🔅 ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۹
🌙 ۲۱ ذیالحجه ۱۴۴۱
🎄 ۱۱ اوت ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸روز حمایت از صنایع کوچک
🔹تولد "ابن قَفَطی" نويسنده نامدار اسلام(۵۶۸ق)
🔸باز پس گرفتن هرات توسط "شاه طهماسب اول"(۹۳۶ق)
🔹قتل "آقامحمدخان قاجار" مؤسس و اولين پادشاه سلسله قاجاريه(۱۲۱۱ق)
🔸رحلت "آخوند ملامحمد كاظم خراسانی" استاد بزرگ حوزه علميه نجف(۱۳۲۹ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای منان ✅ هم حجره ای آشیخ یحیی انصاری شیرازی! (۲) چند مورد از قضاوت های مرحوم خلخالی را
✅ به نام خدای منان
✅ هم حجره ای آشیخ یحیی انصاری شیرازی! (۳)
بعد از استعفا به اردکان می آید و مشغول تألیف کتاب، منبر و رعیتی می شود. تا کنون 23 اثر از ایشان چاپ شده است. شیخ محمد زارع زنده بوده است که پایش به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) باز می شود. تند خواندن نماز و سر وقت خواندنش را فرمان علی (ع) به مالک می دانست.
حجه الاسلام عزیزیان بر محور نهج البلاغه منبر می رود. علت این دلدادگی را نیز پرسیدیم؛ گفت؛ «چیزهایی را در نهج البلاغه دیده ام که شیفته آن شدم. جملات پایانی خطبه «قاصعه» عزمم را برای غرق شدن در نهج البلاغه جزم کرده بود. علی (ع) می فرماید؛ «ما واسطه بین مردم و خدا هستیم.»
از مرحوم سید روح الله خاتمی نیز خاطراتی داشت. برجسته ترین ویژگی او را، عدم استفاده های شخصی از سهم امام عنوان نمود حتی برای یکبار.!! چیزهایی را هم گفت که بارها از روی منبر شنیده بودم اما نمی نویسم.!!
حاج اقای عزیزیان 5 فرزند دارد. 2 دختر و 3 پسر. یکی از پسرانش هم از مدافعین سلامت است. برای وی و همه مدافعین سلامت، آرزوی صبر و سلامتی می کنیم.
در پایان؛ به نیابت از همه طلبه ها طالب سفارش و نصیحیت شدیم. گفت؛ آقای ری شهری به ملاقات علامه جعفری می رود. وارد کتابخانه وی می شود. بالای کتابخانه ایشان، این شعر نوشته شده بود؛
ای که دستت می رسد شو کارگر
چون فُتی از کار خواهی زد بسر
چند بار هم تکرار کرد؛ «طلبه ها نباید بیسواد باشند، درس بخوانند، درس بخوانند.»
در نهایت چند بار از ایشان خواستیم تا خاطراتش را مکتوب نماید اما زیر بار نرفت. امیدواریم امام جمعه محبوب یا مدیر محترم حوزه علمیه امام صادق (ع) در این راستا اقدام جدی نمایند تا خاطرات ناب ایشان به دست طلاب و مردم برسد.
در پایان برای این عالم مجاهد، آرزوی سلامتی دارم. باشد که در رکاب امیر مومنان (ع) موفق و پیروز باشد.
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 تابستان ۹۹ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿
✅ به نام خالق حکیم
✅ شهید عارف!
جوانی ۱۹ ساله بود، در محله ای، در جنوب شهر، زندگی ساده ای داشت؛ آنقدر ساده که، کسی او را نشناخت، حتی خانوادهاش!
برای دقایق عمرش برنامه داشت. می گفت: چرا این گونه اید!؟ کمی بیاید،بیاید ببینید آنچه دیدنی است!
چرا به این ویرانه، دل خوش کرده اید؟ چرا؟
می گفت: اگر برای خدا کار کنید و اخلاص داشته باشید، چشمه های حکمت الهی، به سوی شما جاری میشود.
وقتی پیکرش را در بازار و مسجد تشییع کردند باز هم کسی او را نشناخت.
فقط یک نفر او را شناخت، آن هم آیت الله حق شناس، می فرمود:
« آه آه آقا، در این شهر تهران بگردید ببینید کسی مانند این احمدآقا پیدا می شود یا نه؟»
تعجب من بیشتر شد، یعنی یک جوان ۱۹ ساله، چگونه به این مقام رسیده است که استاد، اینگونه تعریف میکند؟
یکی از ویژگیهای خاص ایشان، احترام فوق العاده به پدر و مادرش بود، به طوری که هر بار، مادرش وارد اتاق می شد، ایشان حتماً به احترام مادر، از جا بلند می شد.
احمد آقا، احتیاجی به پول نداشت، اما می دانست که اهلبیت، بیکاری را بزرگترین خطر برای جوانان معرفی کردند.
این جوان19ساله، کسی نیست جز «شهید احمد علی نیری.»
اگر دوست دارید، بیشتر با زندگی این شهید آشنا شوید،«عـــــارفــــانه» را از دست ندهید.
بله، منظورم اسم کتاب بود.
کتابی جذاب، برای همه جوانان.
این کتاب، محصول زحمات انتشارات شهید ابراهیم هادی است. انتشاراتی که در فضای شهید و شهادت جهش بزرگی ایجاد نموده است.
شما می توانید این کتاب را در سبد کالای فکری خود اضافه کنید.
✍ محمد اعرابی اردکانی
🗓 تابستان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc