مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ یک آقا زاده قلابی!!(۵) دوره یزید: با روی کار آمدن یزید پس از مرگ معاویه
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
✅ یک آقا زاده قلابی!! (۶)
در واقعه کربلا:
پس از قتل مسلم و هانی، فرمان قتل حسین بن علی (ع)، یارانش و اسارت اهل بیتش صادر شد. در این بیانیه محرمانه، «عمر بن سعد» بعنوان فرمانده سپاه کوفه در کربلا معرفی شد. (ناظم زاده قمی، سید اصغر. یاران علی، ص 455)
عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، حرّ بن یزید را به سوی حسین بن علی (ع) فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین (ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند. سپس عمر بن سعد را با لشکری به سوی وی فرستاد. (طبری، تاریخ الامم و الملوک ، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۰۸) عمر بن سعد پیش از آن از سوی ابن زیاد به حکومت ری منصوب شده بود و در صدد عزیمت به ری بود؛ ولی ابن زیاد او را مأمور بیعت گرفتن از حسین (ع) برای یزید یا جنگ با او کرد. چون عمر خواست زیر بار این کار نرود، حکومت بر ری را، به مقابله با حسین بن علی (ع) مشروط کرد. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۵، ص۱۶۸ - دینوری، اخبار، الاخبار الطوال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۵۳)
عمر بن سعد پس از مذاکره با حسین بن علی (ع)، به ابن زیاد خبر داد که گزینه نظامی مردود شد و حسین خواهان بازگشت است. از این رو نیازی به جنگ نیست. گویا ابن زیاد در آغاز از این خبر شادمان شد؛ اما امان از دست مگسان معرکه! شمر بن ذی الجوشن او را از پذیرش صلح بازداشت. ابن زیاد در نامه¬ای به عمر بن سعد نوشت که اگر از حسین بیعت گرفت، او را به کوفه بفرستد وگرنه با او بجنگد. اگر او و یارانش مقاومت کردند آنها را بکشد، اعضایشان را ببرد و بر سینه و پشت حسین بن علی (ع) اسب بدواند.! اگر هم طالب جنگ با حسین (ع) نیست، فرماندهی را به شمر بدهد. (نک: طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۶؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۴۳۸)
👈 ادامه دارد...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ جمعه
🔅 ۲۸ شهریور ماه ۱۳۹۹
🌙 ۲۹ محرم ۱۴۴۲
🎄 ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸ورود كاروان اسرا به شام(۶۱ق)
🔹وفات آیةالله آقا سید علی حجت کوه کمره ای(۱۳۶۰ق)
🔸قراردادنفتی ايران باكنسرسيوم بين المللی(۱۳۳۳ش)
🔹واكنش به توافق مصرواسراييل دركمپ ديويد(۱۳۵۷ش)
🔸وفات آیةالله «محمد ابراهيم اعرافی»(۱۳۷۱ش)
🔹وفات دکتر شکوئی «چهره ماندگار جغرافیا»(۱۳۸۴ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ یک آقا زاده قلابی!! (۶) در واقعه کربلا: پس از قتل مسلم و هانی، فرمان قت
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
✅ یک آقا زاده قلابی!! (۷)
جنگ آغاز شد. امام و یارانش به شهادت رسیدند. تصاویر آرشیوی از جنگ گویای خوی وحشی¬گری لشکر ابن زیاد می¬باشد. با پایان یافتن جنگ، عمر بن سعد خانوادۀ سیدالشهداء را به نزد عبیدالله برد. (کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۰، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۴ه. ق، چاپ اول - طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۵) ورود اهل بیت پیامبر (ص) در حال اسارت به کوفه، وقایعی آفرید که بصورت جزئی در منابع ثبت شده است. از جمله این وقایع، مواجهه و مجادله ابن زیاد با حضرت زینب (ع) و پاسخهای او به ابن زیاد است که به نقل منابع، بر شنوندگان و حاضران در مجلس، تأثیر فراوانی نهاد. پس از ورود اسیران کربلا به کاخ حکومتی، حضرت زینب(س) با جامههای کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند، در گوشهای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید.
سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود، گفت: «زینب، دختر علی ابن ابی طالب است.» ابن زیاد گویا از بیاعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگویتان را آشکار ساخت.»
حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامی داشت و از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا میگردد و آن که بدکار است دروغ میگوید و او ما نیستیم.»
ابن زیاد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟»
حضرت زینب گفت: «از خدا جز نیکویی و خوبی ندیدم. خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند و خدا به زودی آنان و تو را کنار هم گرد میآورد تا در پیشگاه او محاکمه شوید. آن گاه خواهی دید که عاقبت و رستگاری از آن کیست؟ ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند!»
ابن زیاد خشمگین شد و گفتهاند؛ قصد کشتن زینب را کرد که با وساطت «عمرو بن حُرَیث» منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با کشته شدن برادر سرکش و دیگر شورشیان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشید.»
حضرت زینب گفت: «به خدا قسم که بزرگ مرا کشتی، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ریشهام را از بن برکندی. اگر شفای دل تو در اینها است، پس شفا یافته ای.»
ابن زیاد گفت: «او نیز چون پدرش قافیه به هم میبافد و مثل او به سجع سخن میگوید.» (مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵)
از جمله حوادث دیگر کوفه، بردن سر مطهّر امام حسین (ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لبها و دندانهای امام حسین (ع) زد و بیاحترامی کرد. زید بن ارقم از اصحاب پیامبر (ص) در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار. به خدا قسم بارها دیدهام که پیامبر (ص) لبان خویش را بر آنها مینهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه میگریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمیدانستم که عقلت زایل شده، گردنت را میزدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد. (مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴)
👈 ادامه دارد...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ شنبه
🔅 ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۹
🌙 ۱ صفر ۱۴۴۲
🎄 ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸سقوط هواپيمای كمك رسانی در شيراز(۱۳۵۷ش)
🔹وفات آیةالله «سيدمحمدعلی موحدابطحی»(۱۳۸۱ش)
🔸ترور «برهان الدین ربانی»(۱۳۹۰ش)
🔹وفات «شفیق میبدی» شاعر معاصر(۱۳۹۴ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ یک آقا زاده قلابی!! (۷) جنگ آغاز شد. امام و یارانش به شهادت رسیدند. تصا
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
✅ یک آقا زاده قلابی!! (۸)
پس از این وقایع، عبیدالله، آنها را به سوی یزید بن معاویه فرستاد. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۳)
در صفحات تاریخ ثبت شده است که؛ پس از وقوع فاجعه کربلا، «مرجانه»؛ مادر عبیدالله بن زیاد، به او گفت: «ای خبیث! به خاطر کشتن فرزند رسول خدا (ص)، هیچگاه بهشت را نخواهی دید؛ قالت مرجانة لابنها عبید اللّه: یا خبیث، قتلت ابن رسول اللّه (ص)، لا تری الجنة ابداً.» (هاشمیبصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسة۱، ص۵۰۰ - ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۷، ص۴۵۱ - طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۷۱)
عبید الله پس از مرگ یزید:
درباره سرنوشت عبیدالله بعد از مرگ یزید میان نویسندگان و تاریخنگاران اختلاف هست:
به روایت بلاذری: «پس از مرگ یزید، ابن زیاد در بصره مردم را به بیعت با خود خواند تا آنگاه که مسلمانان برخلافت یک تن اتفاق کنند. چون بصریان با او بیعت کردند، وی کسانی را به کوفه فرستاد تا از کوفیان نیز برای او بیعت بگیرند، ولی کوفیان نپذیرفتند و در پی آن بصریان نیز از پذیرش امارت او سر باز زدند.» (بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۴۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۰ق)
اما به نوشته طبری و ابوعلی مسکویه؛ «ابن زیاد شب قبل از ایراد خطبه، مالی فراوان میان بزرگان بصره چون «شَقیق بن ثَور» و «مالک بن مِسع» و «حصین بن منذر» پراکند و همین کسان پس از خطبه وی بپاخاستند و خواهان ادامه حکومت او شدند. با این همه اندکی بیش بر نیامد که مردم از او روی برگرداندند و خواستار بیعت با عبدالله بن زبیر شدند.» (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۸۷ - مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۹۴، تهران، ۱۳۶۶ش)
ابن زیاد پس از آن، عطایا و مقرریهای مردم را قطع کرد و باقیمانده بیت المال را برداشت. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۴۳۹ - طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۴۴۳)
دینوری از این وقایع سخنی به میان نیاورده و تنها اشاره کرده که ابن زیاد پس از مرگ یزید، به اشاره «حارث بن عباد بن زیاد»؛ برادرزاده خود، و مهران؛ غلامش و به روایتی کاتب خود از «ازدیان» پناه خواست و «حارث بن قیس ازدی» را برای این کار به نزد خود خواند. حارث و ابن زیاد برای وادار کردن «مسعود بن عمرو» رئیس ازد به پذیرش این پناهندگی، نیرنگی به کار بردند که سرانجام مسعود را به رغم آنکه سخت خشمناک شد، به پذیرش آن مجبور کرد. (مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۹۶، تهران، ۱۳۶۶ش - دینوری احمد، اخبار الطوال، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۳، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق)
از یک سو بصریان که ابن زیاد را در دارالاماره نیافتند، به زندان شهر هجوم بردند و زندانیان را آزاد ساختند و سپس «عبدالله بن حارث بن نوفل» را به امارت گماشتند. (دینوری احمد، اخبار الطوال، ج۱، ص۲۸۳، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق)
از سوی دیگر تمیمیان و قیسیان با ازدیان که ابن زیاد را پناه داده بودند، به نزاع برخاستند. این واقعه ابن زیاد را بیش از پیش بیمناک و مجبور به فرار از شهر ساخت. سرانجام «مسعود بن عمرو» چند تن را گماشت تا وی را به شام برسانند. (مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۹۷، تهران، ۱۳۶۶ش) خود مسعود اندکی بعد گویا به دست خوارج به قتل رسید. (بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۴، ص۹۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۰ق - ابن قتیبه دینوری، عبدالله، المعارف، ج۱، ص۳۴۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق /۱۹۶۹م)
👈 ادامه دارد...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿 ✅ به نام خدای نون و قلم ✅ ستاره گمنام اردکانی! (شماره ۳) حا
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿
✅ به نام خدای نون و قلم
✅ ستاره گمنام اردکانی! (شماره ۴)
در توصیه اول فرمودند: احترام به همسر، شرط اول زندگی است، دوست داشتن همسر خیلی مهم است، خیلی از مشکلات را حل میکند. اگر به همسرتان محبت کنید و به او بگویید: تو را دوست دارم، دیگر او نگاه نمیکند تو موتوردارید یا ماشین پیکان یا ...
ما با این حرف استاد، هم خنده افتادیم و تائید کردیم! استاد نکته جالبی را مثال میزند و میگوید: دیدید وقتی همسر شما به خانه مادرش میرود، وقتی برمیگردد چقدر خوشحال است، چرا؟ چون در آنجا با مادر یا خواهرش حرف میزند. قربان صدقهی هم میروند. این زن شارژ میشود. ولی وقتیکه در خانه خود هست، آقا سرش درگوشی، در تلویزیون...، این زن با چه کسی حرف بزند و صحبت کند. (با خانواده مأنوس باشید.)
توصیه دوم ایشان به طلبهها: باید عاشقانه طلبه باشید! همیشه قلم و کاغذ همراه داشته باشید. میگفت: من یادم نمیآید جلسهای رفته باشم و قلم و دفتر همراهم نباشد، بالاخره انسان یک نکته جدیدی یاد میگیرد که اگر ننویسد فراموش میکند. وی گفت: در یزد، عالمی بود که در هر مجلسی یا در هر جمعی حاضر میشد، کاغذ و قلم داشت و نکات جالب را مینوشت، با این نوشتهها، دو جلد کتاب نوشت.
احمد محیطی، تیر خلاص را میزند و میگوید: طلبهای که قلم و کاغذ ندارد، مثل کارگری میماند که بیل و کلنگ ندارد. در آخر دعا میکنم برای سلامتی ایشان و کسانی که درراه علم تلاش میکنند، ان شاالله خداوند عمر بابرکت بدهد.
✍️ محمد اعرابی اردکانی
🗓 تابستان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🌿 #فراخوان_یادداشت_نویسی_تابستان_۹۹ 🌿
✅به نام خالق عشق
✅رابطه ها
در دید برخی ها، «خانواده شاد» کلید واژه ای نامأنوس است.!! در دیکشنری ذهنشان، چنین عبارتی یافت نمی شود. کشمکش و درگیری، جر و بحث های بی مورد، در سبد کالای روزانه شان قرار دارد. آسمان زندگی شان، همیشه تیره و تار و بارانی است.
چنین خانواده هایی حذف برخی رفتارها، جزو ضروریات است. مانند؛
۱. شاخ شدن و گردن کشیدن برای هم، با عباراتی نظیر؛ «او سرش نمی شه!»، «حرف منو گوش نکردی، اینم نتیجه اش»، «عقل کل، بیا حالا جمعش کن» و...
۲. عدم درک هم، مثل؛ «صبح تا حالا تو خونه بودم حالا میگم بریم بیرون؛ آقا می گه: حسش نیست!»
در عوض؛
برخی رفتارها، ورودش در صحنه زندگی واجب است. از جمله؛
۱. رعایت ادب؛ در هر شرایط، ادب را زینت خود قرار بده. بی ادبی ممنوع است.
۲. صحبتِ مستقیم؛ بی کنایه، کلمات را بر زبان آوردن؛! با همسرش کنایه دار صحبت میکند؛ بعد میگوید: چرا منظور مرا متوجه نمی شود؟؟!! اگر بصورت مستقیم خواسته و چیزی که مد نظرت است، بیان شود، خیلی از سوء تفاهم ها هم برطرف می شود.
چرا او همه چیز را باید بفهمد؟؟
زن و شوهر اگر فرمان زندگی شان را بسمت شادی و نشاط بچرخانند، زیبایی ها و شادابی ها را خواهند دید!!
به سمت خوبیها و پشت پا زدن به بدی ها...
ادامه دارد...
✍ علی شاکر اردکانی
🗓 تابستان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ یکشنبه
🔅 ۳۰ شهریور ماه ۱۳۹۹
🌙 ۲ صفر ۱۴۴۲
🎄 ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸مسلمان شدن سه تن از مشركين مكه(۸ق)
🔹شروع جنگ صفين(۳۷ق)
🔸ورود اسيران واقعه كربلا به شام(۶۱ق)
🔹شورش اهالى بغداد بر ضد حكومت وقت(۲۴۹ق)
🔸كشته شدن صاحب الزنج و پايان يافتن فتنه زنگيان(۲۷۰ق)
🔹تهاجم آمريكا به كشتي «ايران اجر»(۱۳۶۶ش)
🔸ممنوعيت حجاب اسلامي در مدارس فرانسه(۱۳۷۳ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ یک آقا زاده قلابی!! (۸) پس از این وقایع، عبیدالله، آنها را به سوی یزید
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
✅ یک آقا زاده قلابی!! (۹)
بیعت با مروان بن حکم:
وقتی «عبدالله بن زبیر» در مدینه قدرت گرفت، مروان بن حکم به سوی حجاز رفت تا با او به خلافت بیعت کند، ولی ابن زیاد در «بَثَنیه» مروان را ملاقات کرد و وی را از آن کار بازداشت. عبیدالله به مروان گفت که او رئیس و بزرگ قریش است و به وی قول داد که اگر او خود مدعی خلافت شود، پشتیبان او خواهد بود. مروان بازگشت. هنگام ورود عبیدالله بن زیاد به شام، ضحاک بن قیس که حاکم دمشق بود، مردم را برای بیعت با عبدالله بن زبیر دعوت میکرد. (هاشمیبصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸۸، تحقیق محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ (ه. ق)، چاپ اول - طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۰) عبیدالله بن زیاد، نزد مروان بن حکم رفت و او را برای جنگ با ضحاک تحریک نمود.
عبیدالله با این سخنان، مروان را از بیعت با عبدالله بن زبیر منصرف و او را برای جنگ با ضحاک تحریک نمود. با فرمان مروان بن حکم، سپاه امویان با سپاه ضحاک بن قیس در «مرج راهط» درگیر شدند. این جنگ تلفات بسیاری از دو طرف بر جای گذاشت و منجر به شکست سپاه ضحاک گردید. (ابن سعد محمد، طبقات الکبری، ج۵، ص۱۷۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م - طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۱۲ - طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۴) عبیدالله بن زیاد در این جنگ در سمت چپ سپاه مروان میجنگید. (بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۶۹، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ (ه. ق)، چاپ اوّل - طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۷)
پس از آنکه شام به تصرف مروان بن حکم درآمد و بر این منطقه مستولی شد، دو سپاه را به سوی حجاز و عراق روانه کرد. فرماندۀ سپاه مروان به سوی عراق، عبیدالله بن زیاد بود. مروان، عبیدالله را فرماندۀ سپاه خود کرد و به او دستور داد در صورتی که به کوفه دست یافت، به مدت سه روز این شهر را غارت کند. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۳۸)
در سال ۶۵ هجری با لشکری به جنگ سلیمان بن صرد و سپاه توابین رفت و در نبرد عین الورده آنها را شکست داد. عبیدالله با سپاه خود حرکت کرد و در راه به منطقهای به نام جزیره رسید. او به علت مخالفت مردم جزیره با مروان و پسرش عبدالملک، به مدت یک سال مشغول رسیدگی به اوضاع این منطقه و مطیع کردن مردم آن بود. علت مخالفت مردم جزیره با مروان و فرزندش آن بود که مردم جزیره از طرفداران و بیعتکنندگان با عبدالله بن زبیر بودند و مروان برخی از مردم جزیره را در جنگ با ضحاک بن قیس کشته بود. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۳۸ ۳۹)
عبیدالله بن زیاد پس از رسیدگی به اوضاع جزیره و فراقت از امور آن به سمت موصل رفت. با ورود عبیدالله به موصل، عبدالرحمن بن سعید که از طرف مختار عامل موصل بود، به مختار نامه نوشت و ورود عبیدالله بن زیاد و سپاه او را به موصل، اطلاع داد. با وصول خبر به مختار، وی یزید بن انس را به همراه سپاهی سه هزار نفری به سوی او اعزام کرد. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۳۹) سپاه عبیدالله و یزید بن انس در سال ۶۶ (ه. ق) دو سپاه در موصل با یکدیگر برخورد کردند. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۱) جنگ سختی درگرفت. سپاه یزید بن انس شکست سنگینی به سپاه عبیدالله تحمیل نمود؛ ولی در نهایت، سپاه یزید بن انس به علت مرگ یزید و نداشتن قدرت کافی برای مقابله با سپاه ابن زیاد عقبنشینی کرد و به کوفه بازگشت. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۳)
👈 ادامه دارد...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
📚 دومین مسابقه کتابخوانی «راهنما»
🔸 با محوریت کتاب: «توجیه المسائل کربلا»
🗓 مهلت شرکت در مسابقه تا ۱۷ مهر ۱۳۹۹ (تمدید شده)
🌹 قیمت کتاب با تخفیف ۳۵ درصدی، ۱۲ هزار تومان
🛒 مراکز توزیع:
🔸 احمدآباد (لوازم التحریر الغدیر)
🔸 اردکان (پاتوق کتاب)
🔸 (احمدآباد) مسجد جامع
🔸 (احمدآباد) مصلی خاتم الانبیاء
🎁 یک جایزه یک میلیون تومانی
🎁 پنج جایزه دویست هزار تومانی
🎁 ده جایزه صد هزار تومانی
✅ با ما همراه باشید
👇👇👇
@rahnemabook
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ دوشنبه
🔅 ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۹
🌙 ۳ صفر ۱۴۴۲
🎄 ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸مجلس یزید(۶۱ق)
🔹شهادت حضرت زيد عليه السلام (۱۲۱ق)
🔸آغاز هفته دفاع مقدس
🔹همايش سران كشورهای اسلامی در مراكش(۱۳۴۸ش)
🔸آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ايران(۱۳۵۹ش)
🔹نطق تاريخی امام«خامنه ای»درسازمان ملل(۱۳۶۶ش)
🔸آغاز نخستين جشنواره فيلم دفاع مقدس(۱۳۶۹ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ یک آقا زاده قلابی!! (۹) بیعت با مروان بن حکم: وقتی «عبدالله بن زبیر» در
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
✅ یک آقا زاده قلابی!! (۱۰)
پس از پیروزی لشکریان مختار، خود ابن زیاد وارد میدان شد که سپاه مختار عقب نشست. مختار نیز «ابراهیم بن مالک اشتر» را به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که میخواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. پس از پایان جنگ، عبیدالله بن زیاد را در کنارۀ رود خازر و در حالی که بر اثر ضربۀ شمشیر ابراهیم بن اشتر دو نیم شده بود و دستانش به سویی و پاهایش نیز به سویی افتاده بود یافتند. (بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۶ - طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹۰)
براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید. هلاکت او موجی از شادی را در میان اهل بیت پیامبر (ص) پدید آورد.
به دستور ابراهیم بن اشتر سر عبیدالله بن زیاد را از تنش جدا کردند و جسدش را به آتش کشیدند. (بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۶) ابراهیم اشتر نیز طبق توافقش با مختار، حکومت موصل را بدست گرفت. (تاریخ اسلام، علیاکبر فیاض، چاپ سال ۱۳۷۴، دانشگاه تهران، ص ۱۸۴)
پس از آن، ابراهیم سرِ عبیدالله را به نزد مختار فرستاد و مختار نیز آن را به سوی امام سجاد (ع) و محمد بن حنفیه و سایر بنیهاشم ارسال کرد. (هاشمیبصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۷۴)
هنگامیکه سر عبیدالله بن زیاد و یارانش را نزد مختار آوردند، مشاهده کردند که ماری از میان سرها گذشت تا اینکه وارد دهان عبیدالله شد و از بینی او خارج شد. مار بار دیگر وارد بینی عبیدالله شده و از آن خارج میشد. (ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۷، ص۴۶۱، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۵ (ه. ق))
ابن زیاد محصول تفکر شوم معاویه بود. پسر زنازاده¬ای که در زیر سایه پروژه نفوذ، وارد حکومت شد. اندیشه ابن زیاد کماکان در دوران معاصر از گوشه و کنار احساس می¬شود. یادمان نرود که در زیارت عاشورا ابن زیادها مورد لعنت قرار گرفته¬اند. باشد که دیگر، حمایت¬های مردمی از ابن زیادها مشاهده نشود.!
مواظب باشیم در زنگ تاریخ چُرت نزنیم.!
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 محرم ۹۹ ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc