مداد من
✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ رمز و راز آزادی! (۱) سلام. من آرین هستم. در یک خانوادهٔ غیرمذهبی به دنی
✅ بسمالله الرحمن الرحیم
✅ رمز و راز آزادی 2!
امروز57.6.20 ساعت 8 صبح هست و من آمادهٔ رفتن به کانون هستم؛ برای اولینبار. این نتیجه فکرهای دیشب من بود. به درب ورودی کانون که رسیدم پسری جلوی من را گرفت و گفت: «سلام اسم من محمد است؛ برای کلاسهای آقا هادی آمده ای؟».
گفتم: «بله».
گفت: «خیلی خوب، بیا تا کمی اینجا را نشانت بدهم و بعد هم برویم کلاس؛ من هم تازه رسیدم». از راهپلههای کانون آمدیم پایین. محمد داشت داستانی را تعریف میکرد که توپ قرمز رنگی جایی برای نشستن پیدا نکرد و بر روی صورت من نشست. آخ چقدر دردم آمد. کانون یک حالت مربع شکلی داشت. گوشه گوشهٔ آن مرگ بر شاه و عکسهای امام بود. سقفش را آبی رنگ کرده بودند و چفیه و عکس های زیبایی روی سقف نصب کرده بودند. خیلی فضای زیبا و دلچسبی بود. محمد من را با مسئولین کانون آشنا کرد و گفت:« دیر میشود بیا تا سریعتر به کلاس برویم!!؛ حتماً آقا هادی منتظر است».
وارد کلاس که شدیم، دیدم آقا هادی روی صندلی نشسته و منتظر است. همینکه ما را دید ایستاد و به من سلام کرد. باورم نمیشد!!!. این اولین باری بود که میدیدم کسی برای ما کوچکترها از جایش بلند میشود و سلام میکند. من هم جواب سلامش را دادم.
هر جمعه به کلاس میآمدم و آقا هادی دربارهٔ نگاه اجتماعی اسلام به نماز توضیح میداد. مثلاً نماز و تمرکز، نماز جماعت و کارگروهی، مسجد و مدیریت محله، نماز و نشاط روحی و بحثهای دیگر.
به کلاس های کانون می رفتم تا اینکه محرم شد؛ ماه گریه و نشاط!!. من نمیدانستم ماه محرم چیست و برای چه همهٔ مردم عزاداری و گریه میکنند. اما دیدم که سربازان شاه مانع عزاداری و مراسم روضه میشدند.
ظهر که شد بعد از نماز و استراحت رفتم نزد آقا هادی و گفتم :«چرا مردم عزاداری میکنند؟ چرا شاه مانع آنها میشود؟».
آقا هادی گفت: «امروز ماه محرم شروعشده است؛ ماهی که امام حسین به همراه خانوادهاش به دعوت مردم کوفه برای رهبری و اصلاح جامعهٔ آنها عازم سفر شد؛ اما بر سر راه آنها سربازان یزید ...».
بعدازاین که صحبتهای آقا هادی تمام شد، تازه متوجه شده بودم که امام حسین کی هست و چرا همهٔ مردم برایش عزاداری میکنند. من که علاقهام به امام حسین خیلی زیاد شده بود، به خانه رفتم و گفتم: «پدر من میخواهم اسمم را عوض کنم!!».
پدرم کمی تعجب کرد و گفت: «حالا اسمت را چه چیزی میخواهی بگذاری؟».
گفتم: «حسین»
پدرم پرسید: «چرا حسین؟».
ادامه دارد ...
✍ طاها طالعی اردکانی
🗓 پاییز ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
🎂 تولد داریم... تولـــد 🎂 🎊 #جشن_تولد_یک_سالگی کانال مداد من البته با دو هفته تاخیر 😉 🎈 یه
بنابر قولی که دادیم ؛
بمناسبت #جشن_تولد_یک_سالگی کانال
امشب #گزارش فعالیتهای یکسالهی کانال رو خدمتتون ارائه میکنیم.
🎁🎈🎂🎈🎁
#سالی_که_گذشت را در کانال #مداد_من بخوانید 👇
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۱۵) ... یهودیان گفتند آن پیغمبر که ما انتظار او را داشت
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (۱۶)
... پیغمبر (ص) در همان حال رویش را از بیت المقدس به طرف کعبه کرد. این مسجد در تاریخ اسلام به مسجد ذوقبلتین معروف شده است. تغییر قبله از مسجد الاقصی به مکه بر یهود و منافقان گران افتاد زیرا مجدداً خرده گیری هایشان شروع شد. اینکه چرا بدعت آوردید و قبله را عوض کردید؟!! در پاسخ به این جو روانی، آیه نازل شد؛ «سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» «به زودی بیخردان مردم میگویند چه چیز ایشان را از قبلهای که بر آن بودند برگرداند؟! بگو: خاور و باختر از آن خداست؛ او هر که را میخواهد به راه راست هدایت میکند.» (بقره / 142) (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 69)
برقراری امنیت اجتماعی
به هر حال؛ پیامبر (ص) در مدینه توانست قبایل اوس و خزرج را که قریب به صد سال در حال جنگ بودند (به ویژه پس از جنگ بُعاث که همه قبیلههای یثرب (مدینه) در آن شرکت داشتند) متحد کند. وی بر پایه مسلمانان مهاجر مکه و مردم مدینه، جامعه و دولتی نوین به نام اُمَّت تأسیس کرد و با انعقاد پیمان برادری بین مسلمانان پایه های امت واحده را پی ریزی کرد.
نخستین گام پیامبر (ص) در یثرب برقراری امنیت اجتماعی بود. نگارش سند «میثاق مدینه» در این راستا صورت پذیرفت.
این قانون اساسی به رأی گذاشته شد و همه با لبخند رضایت مهر تأئید زدند. جامعه نوپای پیامبر (ص) با جیب خالی و اقتصادی داغون شکل گرفت. از طرفی اموال مهاجرین در مکه مصادره شد و تحریم های خارجی شکل گرفت. قدرت خرید مهاجرین به مرز صفر رسیده بود. خط فقر هر روز ضخیم تر می شد.! مردم مدینه که تازه طعم شیرین اسلام را فهمیده بودند برای مهاجرین، سبد کالا و بسته حمایتی در نظر گرفتند. موج همدلی و برادری در بین انصار و مهاجرین مشهود بود.
برقراری امنیت سیاسی
با ایجاد ثبات اجتماعی و فرهنگی در مدینه، فعالیت های برون مرزی پیامبر (ص) شروع شد. در قدم اول بایستی اموال مصادره شده پس گرفته می شد. مستکبرین تنها یک گزینه روی میز مذاکره گذاشتند؛ آنهم جنگ بود.!! اولین جنگ اتفاق افتاد؛ غزوه بدر.!
برخی که به مذاکره خوش بین بودند، بزودی طعم تلخ ترورها را چشیدند.! به هر حال همه گوش به فرمان نبی اکرم (ص) شدند. در قدم های بعدی؛ غزوه احد، احزاب، ... یکی پس از دیگری صورت گرفت. گرچه همه جا جنگ بود اما مدیریت رحمانی پیامبر (ص) و بخشش هایش، بوی خون را به بوی گُل تبدیل کرده بود.!
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدا
✅ رکورددار عدم ثبت ازدواج!!
نام؛ غلامرضا
شهرت؛ قانعی
ت.ت؛ 12 / 10 / 1333 ش
ماسک به دهان! مداد به دست! سوار بر ماشین ایرانی و با رعایت پروتکل های بهداشتی راهی جنت آباد شدیم. در یک شب کرونایی! و با اجازه بر و بچه های بهداشت! مهمان حجه الاسلام قانعی شدیم. بنده، مرتضی و مجتبی با فاصله یک و نیم متری از هم و دو متری از حاج آقا! نشستیم. خیلی وقت بود که کسی از احوال استاد قانعی جویا نشده بود، از این رو؛ خیلی خوشحال شد و به گرمی سفره دلش را مقابل ما پهن کرد.
ماجرای پر فراز و نشیب این روحانی 66 ساله شنیدنی و البته حزین بود. در سال 51 ش راهی وادی علم یعنی حوزه علمیه می شود. سال بعد به یزد می رود و شاگرد اساتیدی چون؛ حجج اسلام علاقه مند، وامق و فرشاد می شود. با از دست دادن پدر و برادرش مجبور می شود به اردکان برگردد. افسار اقتصاد منزل را به دست می گیرد؛ هم کار و هم درس! سال 58 ش کبوتر حرم حضرت معصومه (س) می شود اما دو مرتبه بخاطر مشکلات اقتصادی برمی گردد. این دفعه شاگرد ایت الله خاتمی و شیخ علی محیطی می شود. پس از مدتی باز راهی قم می شود و از محضر آیاتی چون وجدانی فخر، پایانی، ستوده، حسن زاده آملی، انصاری شیرازی، گلپایگانی، صانعی، فاضل لنکرانی و علوی گرگانی استفاده می کند.
در یکی از سفرهای تبلیغی به اردکان، راهی روستای وراعون (بالای فخر آباد) می شود. هوای سرد و برف زیاد این مبلغ جوان را از پا می اندازد. عفونت و سرماخوردگی شدید باعث می شود تا این روحانی خوش استعداد به مدت 11 سال گرفتار حواشی این مریضی گردد.
حاج آقا در ادامه حرف هایی زد که ترجیحاً از نگاشتنشان می گذرم! زیرا می ترسم با نوشتن آنها یادداشتم بوی تبعیض، بی عدالتی و کم توجهی به خود بگیرد.!! از طرفی اگر نوشته شود، خیلی ها باید قلم برگیرند و پاسخ دهند. پس بگذریم ...
حاج آقای قانعی، سالیان سال است که امام جماعت بانک ملی است. وی همچنین 14 سال امام جماعت مسجد امام رضا (ع) جنت آباد بوده است.
ایشان قریب به 10 سال است که دفترخانه ازدواج نیز دارد و به گفته خودشان؛ رکورد دار عدم ثبت ازدواج در ایران! است.
مهمترین صحبت حاج آقا در این میهمانی ساده، بی ریا و بدون حکم مأموریت! پیرامون قدردانی از نعمت های موجود بود. دردسرهایی که قبلاً بود و اینک وجود ندارد؛ مشقت های غذایی، مشکلات درس خواندن، بی پولی و نداری، مسکن نامناسب، گرفتاری های اجتماعی و .... .
در پایان خدا را بخاطر تمام نعمت هایش سپاسگزاریم و برای طول عمر این طلبه رنج کشیده دعا می کنیم باشد که خدای متعال به همه ما توفیق خدمت به دینش را عنایت کند. آمین یا رب العالمین
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 پائیز ۹۹ ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
بنابر قولی که دادیم ؛ بمناسبت #جشن_تولد_یک_سالگی کانال امشب #گزارش فعالیتهای یکسالهی کانال رو خدم
⏳ #سالی_که_گذشت ...
بسم الله ... 🌸🍃
از روزی که با انگیزهای وصف ناشدنی برای ایجاد این ورق در مجــــازستان اقدام کردیم ؛ 💪
و در یک جلسهی شش-هفت نفره تصمیممان قطعی شد ؛ 🍃
یک سال میگذرد... ⏳
در این سال ؛
به لطف خدا و کرمِ امام رئوفمان اتفاقات خوبی رقم خورد... 👌
☘ ۴ #دورهی_آموزشی مقدماتیِ یادداشتنویسی برگزار شد.
☘ ۲ دوره #فراخوان_یادداشت_نویسی برگزار گردید.
☘ برای اولین بار در عرصه یادداشتنویسی رسانهای، #یادداشت_صوتی منتشر شد.
☘ نکات آموزشیِ کاربردی و کوتاه، تحت عنوان #درس_نویسندگی تقدیم شما گردید.
☘ کانال #مداد_من به عنوان بستری برای نشرِ آثارِ جدیدالورودهای عرصهی یادداشتنویسی خوش درخشید.
☘ چندین یادداشتِ انتقادیِ منتشر شده در کانال مورد پیگیری #مسئولین مربوطه قرار گرفت.
و کارهای کوچک و بزرگ دیگر ... 🌿
که بیتردید بعضی از آنها با ضعف و کاستیهایی نیز همراه بودهاست.
اکنون ما ماندیم و شما رفقای همیشـــگی... ❣
و نظرات و راهنماییهایی که موجب دلگرمیِ ماست... 🙏
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ چهارشنبه
🔅 ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۹
🌙 ۲ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۱۸ نوامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸قتل عبدالله بن معتز در زندان مقتدر عباسى(۲۹۶ق)
🔹رحلت عالم ربانی و متأله قرآنی، آیةالله سید موسی زرآبادی
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ بسم رب الشهدا
✅ به اصطلاح جوگیر ها !!
هنوز هم گوشه و کنار پچ پچ هایی شنیده می شود؛ نه، اینها داغ بودند،بچه بودند، خام بودند، آهنگران هم که آتش دیگ را بیشتر می کرد؛ والا اگر کمی دنیا دیده تر بودند نه با این حرف ها می شوریدند، نه ما اینقدر شهید می دادیم.
بله درست فهمیدید، مخاطب شهدا هستند.
خب کجا می روید، یک لحظه آنلاین باشید با شما حرف دارم، امام و شهدا با شما حرف دارند!!
اگر آنها اینگونه بودند پس کلام قله منطق و فکر در وصفشان کجا می رود؟ «من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق و فداکاری به حساب آورم؛ آنان با عشق به خدای بزرگ، به معشوق خویش پیوستند و ما هنوز در خمِ یک کوچه هم نیستیم.»(صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۱۰)
این کلام پیر خمین است، رهبری که کلماتش سرشار از منطق و اخلاص بود، پس این پچ پچ ها یعنی چه ؟!
یا کلامِ مطهریِ شهدا را در کجای پازل ذهنتان قرار می دهید: «شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند؛ منطق او بالاتر است، منطقی است آمیخته با منطق عشق.»
(مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 462)
اصلا بگذارید خود «احیاء عند ربهم» حرف بزنند:
من محمدرضا جعفری هستم، به قول شما از آن داغ ها، در وصیت نامه ام هم گفته ام: « مطلبی که بخاطر آن جهاد می کنم، گسترش دین مبین اسلام و برپایی نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی است؛ لذا این جنگ تنها جنگ ایران و عراق نبوده و من هم تنها بخاطر آن یا به خاطر تکه ای از خاک وطنم نمی جنگم.»(وصیت نامه شهید محمدرضا جعفری)
این هم از سخنگوی شهدا.
چرا ناراحت می شوید، من فقط نقل قول کردم، وجدانا قبول ندارید که وقتی که وصیت نامه شهدا را می خوانی انگار داری یک کتاب عرفان را ورق می زنی؟!
حرف مداد من این است، وقتی مدام وصیت نامه ها از همان اول از رهبر جامعه شان می گویند، این سطح ولایت مداری آیا جز از منطقی عالی سرچشمه می گیرد؟!
دوستان کمی صرف و نحو دفاع مقدس بخوانید تا درست شهدا را تجزیه ترکیب کنید!
✍ علیرضا کارگر
🗓 ۲۴آبان ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۱۶) ... پیغمبر (ص) در همان حال رویش را از بیت المقدس به
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (۱۷)
جنگ بدر
از روزی که پیامبر (ص) پیمان دوم عقبه را با مردم مدینه بست، پیشبینی میشد که درگیری با قریش حتمی خواهد بود. (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۷۲) نخستین غزوه در ماه صفر سال دوم هجرت بود که آن را غزوه ابواء و یا ودّان نامیدهاند. در این لشکرکشی درگیری پیش نیامد. پس از آن، غزوه بُواط در ربیع الاول بود که در آن هم درگیری رخ نداد. در جمادی الاول خبر رسید که کاروان قریش به سرکردگی ابوسفیان از مکه عازم شام است. پیغمبر به سروقت آنان تا ذات العشیرة رفت ولی کاروان از قبل گذشته بود. این غزوهها از آن رو بینتیجه میماند که جاسوسانی در داخل مدینه از تصمیم پیغمبر آگاه میشدند و پیش از حرکت نیرو، خود را به کاروان میرساندند و آنان را از خطری که در پیش داشتند آگاه میکردند. کاروان هم یا مسیر خود را تغییر میداد و یا در رفتن شتاب میکرد. (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۷۳)
سرانجام در همان سال دوم هجری، مهمترین برخورد نظامی مسلمانان و مشرکان پیش آمد. در نبردی که به جنگ بدر مشهور شد، با آنکه عده مسلمانان کمتر از مکیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود کنند و از مشرکان، بسیاری کشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. (واقدی، ج۱، ص۱۹ به بعد) در این جنگ، ابوجهل و عدهای دیگر (۷۰ تن) از مهتران و مهترزادگان قریش کشته شدند و همین اندازه اسیر گردیدند. از مسلمانان نیز تنها ۱۴ نفر شهید شدند. در این جنگ، امیرالمؤمنین علی (ع)، گذشته از فداکاریهایش نسبت به پیغمبر (ص)، پشت و پناه سپاه اسلام بود و چند تن از دلاوران مکه (۳۶ یا ۳۷ نفر) که به شجاعت معروف بودند را راهی دوزخ کرد.! شجاعت حضرتش بود که پیروزی لشکر را مسلّم ساخت. (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۷۵)
درگیری با یهود
نخستین درگیری با یهودیان، چند هفته پس از جنگ بدر و پیروزی بزرگ مسلمانان رخ داد. یهودیان بنی قینقاع بیرون شهر مدینه در قلعهای منزل داشتند و عمدتاً یا زرگر بودند یا آهنگر. نوشتهاند روزی یک زن عرب به بازار رفت و کالای خود را در بازار بنی قینقاع فروخت و بر در دکان زرگری نشست. یکی از یهودیان جامه او را بر پشت وی گره زد، چون زن از جا برخاست جامهاش به یک سو رفت و یهودیان بدو خندیدند. زن فریاد برآورد و مسلمانان را به یاری خود خواند. مسلمانی به یاری زن، مرد یهودی را کشت. یهودیان برآشفتند، مسلمان را کشتند و فتنه بالا گرفت. پس از این حادثه، پیامبر (ص) یهودیان را از پایان کار قریش ترساند و بدانها گفت اگر بخواهند اینجا بمانند باید تسلیم شوند. بنی قینقاع گفتند؛ «سامانه پدافندی ما مثل مردم مکه نیست. ما در جنگ و ابزار نبرد خیلی پیشرفت کرده ایم. مکیان، مرد جنگ نبودند. اگر ما با تو جنگ کنیم به تو نشان خواهیم داد که جنگ یعنی چه؟»
با خواندن این رجز، آیه نازل شد که ای محمد (ص)؛
«قُل لِّلَّذِینَ کفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَی جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۲﴾ قَدْ کانَ لَکمْ آیةٌ فِی فِئَتَینِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَی کافِرَةٌ...» «بگو به آنان که کافر شدند، به زودی مغلوب میگردید و در دوزخ جمع میشوید که بدجایگاهی است. همانا در دو دستهای که با یکدیگر دیدار کردند برای شما نشانی بود، دستهای در راه خدا کارزار میکرد و دسته دیگر کافر بود...» (آل عمران)
پیغمبر ناچار آنان را محاصره کرد. این محاصره ۱۵ شبانه روز طول کشید. چون تسلیم شدند، به اصرار عبدالله بن ابی کشته نشدند. رحمه للعالمین نیز آنها را به شام تبعید کرد. محاصره این دسته از یهودیان در ماه شوال سال دوم هجرت بود. (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 79)
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ پنجشنبه
🔅 ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۹
🌙 ۳ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸آغاز هفته بسيج
🔹خرید ایران از انگلستان(۱۳۵۵ش)
🔸قتل سيدجمال الدين واعظ اصفهانی در زندان(۱۲۸۷ش)
🔹پيمان شكنى امين در برابر برادرش مأمون(۱۹۴ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خداوند صادق
✅ ششمین نفر!
در روزی مهمّ ششمین نفر به دنیا آمد. کمتر کسی فکر می کرد که او روزی قرار است استادی شود با چهار هزار شاگرد. سومین نواده ی سومین امام، أباعبدالله الصّادق ملقّب به جعفر، در روز تولّد جدّش؛ حضرت محمّدبن عبدالله، در هفدهمین روز از بهار اوّل، در سال ۸۳ ق مدینه را نورباران کرد.
دوران حیات آن فاضل عارف مصادف شده بود با ده خلیفه از خلفای بنی امیّه. مهم ترین آن ها عبارتند از عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک. پس از نابودی بنی امیّه بنی عبّاس قدرت را به دست گرفتند. دو خلیفه نخست از بنی عبّاس یعنی سفّاح و منصور دوانیقی نیز در زمان امامت ایشان خلافت می کردند.
اختلاف دو طایفه بنی عبّاس و بنی امیّه بر سر خلافت سبب گسترش معارف اسلامی شد. آری؛ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! دعوای آن ها بر سر خلافت موجب غفلتشان از امام صادق شد. همین سبب شد آن طاهر فاضل که سرشار از معارف و علوم مختلف بود، کلاس های درس تشکیل داده و آن بیابان های تشنه معرفت از دریای علم امام سیراب شوند.
و اما چرا امام دست به تشکیل حکومت نزدند؟! در این بلبشوی بنی عبّاس و بنی امیّه که هیچ کدام استقرار آنچنانی نداشتند، فرصت خوبی برای نابودی هردوی آن ها و تشکیل حکومت اسلامی بود. حکومتی که می بایست بیاید تا انتقام جدّشان و مظلومیّت های آنان را بگیرد.
مداد من دو علّت را برای این موضوع ذکر کرد: اوّل اینکه حضرت رسول برای این دین زحمت ها و اذیت های زیادی را متحمّل شده بود. اما همین دین به طوری تحریف شده بود که خون سومین سلاله ی ایشان را پاک شمردند و او را با لب تشنه در کنار نحر فرات به شهادت رساند. از این گذشته خاندانش را اسیر کرده و خارجی شمردند. از این رو آن دین ناب از اذهان پاک شده بود. حالا وقتی نیاز بود تا دوباره کسی آن را بین مردم نشر دهد. چه زمانی بهتر از این زمان که دشمنان أهل بیت به جان هم افتادند.
و اما دلیل دوم اینکه حضرت صادق، آن صابر عارف برای قیام علیه این دو حکومت ظالم نیاز به افرادی با وفا همچون أصحاب الحسین داشت. أصحابی که می بایست از همسر، فرزند، پدر، مادر، زمین، زراعت و خلاصه از جان خود گذشته باشند. آری، فدایی امام شدن نیاز به فدای همه فناءها دارد و این است هنر مردان بی ادّعا. ولی ظاهراً آن أصحاب دیگر تکرارشدنی نبودند. این ها دست به دست هم داد تا امام صادق، عمر ۶۵ ساله خود از دوران ۲۵۰ ساله امامت را به سمت نشر معارف أهل بیت تغییر دهد تا مذهب شیعه ملقّب به مذهب جعفری گردد.
ولی همین تلاش های امام باعث شد تا حکومت ظالم منصور به آن پی ببرد. از طرفی امام هم کسی نبود که گول لبخندهای سر میز مذاکره را بخورد. همچنین از گزینه های روی میز آن حکومت ظالم نیز ترسی نداشت. به خاطر همین منصور در روز ۲۵ شوّال سال ۱۴۸ ق مذهب جعفری را داغدار آن رییس کیّسشان کرد.
✍ محمّدعلی رشیدی احمدآبادی
🗓 پاییز ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۱۷) جنگ بدر از روزی که پیامبر (ص) پیمان دوم عقبه را با
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (۱۹)
جنگ احد
در روز شنبه ۷ (بنابر نقلی15) شوال سال سوم هجری (مصادف با ۲۶ مارس ۶۲۵م)، قریشیان از قبایل متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند. لشکری مجهز و به فرماندهی ابوسفیان، راهی مدینه شد. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند ولی سرانجام بر آن شد تا برای مقابله با لشکر مکه از شهر بیرون رود. نزدیک کوه اُحُد، دو لشکر با یکدیگر روبرو شدند. با اینکه در مرحله نخست، پیروزی با مسلمانان بود، ولی با ترفندی که خالد بن ولید به کار برد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشرکان از پشت هجوم آوردند و به کشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه؛ عموی پیامبر (ص)، به شهادت رسید. پیامبر (ص) زخم برداشت و شایعه کشته شدن ایشان نیز موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد. مسلمانان غمگین به مدینه بازگشتند و آیاتی جهت تسلای دل مسلمین نازل شد.
با توجه به شرایط سخت ایجاد شده، شکست مسلمین، احتمال شورش منافقان و یهودیان خوشحال شده داخلی و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، محمد مجاهد (ص) از طرف خدا مأمور شد تا در فردای حادثه، مشرکین را تعقیب نماید. مسلمین دشمن را تا حمراءالاسد تعقیب نمودند. این جریان به «غزوه حمراء الاسد» معروف شد. (علام الورى، الطبرسي، ج۱، ص ۱۸۳)
جنگهای بنینضیر، دومة الجندل
در سال ۴ق، چند درگیری پراکنده با قبایل اطراف مدینه پیش آمد زیرا دیانت جدید را به سود خود نمیدیدند و ممکن بود با یکدیگر متحد شده، به مدینه هجوم آورند. دو حادثه رجیع و بئر معونه که طی آن مبلغان مسلمان توسط جنگجویان قبایل متحد کشته شدند، نشان از همین اتحاد و نیز تلاش پیامبر (ص) برای گسترش اسلام در مدینه دارد. (طبری، ج ۲، ص ۵۳۸-۵۵۵) در این سال یکی از مهمترین درگیریهای پیامبر (ص) با قومی از یهود مدینه با نام بنی نضیر اتفاق افتاد. پیامبر رحمت (ص) با ایشان به مذاکره پرداخت اما یهودیان قصد جان او را کردند.! سرانجام ناچار شدند از آن منطقه کوچ کنند. (واقدی، ج۱، ص ۳۶۳ به بعد)
در سال بعد، پیامبر (ص) و مسلمانان به حدود مرزهای شام در جایی به نام دومة الجندل رفتند؛ وقتی سپاه اسلام به آنجا رسید، دشمن گریخته بود. پیامبر (ص) و مسلمانان به مدینه بازگشتند. (واقدی، ج۱، ص ۴۰۲-۴۰۴؛ ابن هشام، ج۳، ص ۲۲۴)
جنگهای احزاب، بنیقریظه، بنیمصطلق
ابوسفیان در سال ۴ هجری گروهی را به بدر آورد، اما در وسط راه پشیمان شد و برگشت. این بازگشت موقعیت فرماندهی او را در نظر بزرگان قریش ضعیف کرد و ناچار شد به تهیه سپاه بزرگ و منظمی بپردازد. سرانجام در سال پنجم هجرت سپاهی بین هفت تا ده هزار تن فراهم آورد و رو به مدینه نهاد. چون سپاه از قبیلههای مختلف عرب تشکیل شده بود این جنگ را «احزاب» نامیدند. بعلاوه؛ در این جنگ، گروهی از یهودیان بنی نضیر (که در خیبر به سر میبردند) و قبیله غطفان با قریش علیه پیغمبر (ص) متحد شدند. یهودیان بنی قریظه نیز که پیرامون مدینه سکونت داشتند و متعهد بودند که قریش را یاری نکنند پیمان شکنی و با مردم مکه همدست شدند. در مقابل این لشکر انبوه، پیغمبر فقط سه هزار سپاهی داشت که به جز چند تن، بقیه پیاده بودند. ...
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ جمعه
🔅 ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۹
🌙 ۴ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(۱۷۳ق)
🔹درگذشت منتصر بالله عباسى(۲۴۸ق)
🔸وقوع غزوه غابه(۶ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc