eitaa logo
مداد من
533 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
175 ویدیو
9 فایل
🔰حجة‌الاسلام جواد حاجی‌اکبری ✔ موسس مکتب‌خانه قرآنی امام رضا(ع) ✔ کارشناس ارشدفقه واصول ✔ کارشناس تاریخ ✔ مدرس زبان اسپانیایی ✔ نویسنده و مدرس یادداشت‌نویسیِ رسانه‌ای ✔ مبلغ و مشاور جوانان و خانواده ✔ طلبه‌ سطح ۴ شیعه‌شناسی فعالیت توسط ادمین: @medadman
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ به نام خدای لوح و قلم ✅ دیر آمد اما خوب آمد!! توفیقی رفیق این نارفیق شد و چند شبی خدمت دانشجویان دانشگاه آزاد میبد، نماز دانشجویی اقامه کردیم؛ نمازی بی ریا و با حداقل پوشش!! از میان مردان علم و ادب، عالمی 56 ساله و محاسن سفید، چشمانم را شکار کرد. رفتم جلو، گفتم کیستی؟ اینجا چه می کنی؟ و ... نام: نصیب الله شهرت: نوروزی ت.ت: 1341 ش در دهه شصت، جانباز 35 درصد می شود. چون دیر فرزند دار می شود و برای اینکه فرزندش در درس خواندن، پدر را الگوی خود قرار دهد کمر همت را محکم می بندد و راهی طی مراتب عالی درس و بحث می شود. معدلش عالی بود و بارها تکرار کرد؛ «نمراتم برای خودم است نه ترحمی و پارتی بازی و امتیازی و ....» هزار و اندی کیلومتر را نیامده بود که کلاس ها را غیبت کند و درس نخواند. از اینکه اساتید و هم کلاسی های کوچکتر از خودش را می دید اذیت نمی شد آنهم اساتیدی که به جای فرزند وی حساب می شدند. از وضعیت درس خواندن دانش آموزان جوان دانشگاهی نگران بود البته در مقایسه با خودش و صد البته در ادامه از آنها دفاع کرد و گفت: «اگر من هم برای تهیه شهریه مجبور بودم صبح بروم سر کار و آخر شب با بدنی خسته و سیمان آلود برگردم، قطعاً در درس خواندنم تأثیر مستقیم داشت!» با خودم گفتم؛ اگر پول دار بودم، خرج آجر مناره و سنگ محراب نمی کردم بلکه اهل علم و اهل نماز می ساختم تا سالن ساده و بی آلایش خوابگاه لبریز از نمازخوان شود، آنهم نماز خوان عالم!! شاید این اندیشه را به مذاق برخی خوش نیاید اما اندیشه است دیگر! می آید و می رود و در مسیر، بر دلی می نشیند. از اینکه یک طلبه جوان معمم را بین دانشجویان دیده بود ذوق زده بود و دعا کرد که ان شاء الله طلبه ها زیاد بشوند. کلی از فقر همشهریان خود گله داشت البته نه بخاطر گرانی دلار بلکه بخاطر کوتاهی برخی مسؤولین!! و کم آبی!!! دانشگاه میبد را انتخاب کرده بود چون از بس تعریف خوب بودن یزدی ها را شنیده بود، آمده بود تا از این خوب ها استفاده ببرد. جثه اش کوچک بود اما طبع خیلی بلندی داشت. در فضای مجازی کانال و گروه داشت، نماینده کلاس بود و مرتب جزوه می داد هم به پسران و هم به دختران! کلی به روز بود.!! اگر به «جمعی از برادران ایثارگر» بر نمی خورد!! جوانان امروز را بهتر از گذشته می دانست، البته به برکت فضای بی برکت مجازی، جوانان امروزی را در حفظ ارزش های دینی، لنگان می دید و حسرت می خورد. اهل امر به معروف و نهی از منکر در دانشگاه بود و از اینکه ادب و آداب احترام بین دانشجویان برقرار بود خوشحال و خندان بود. یک جوان دهه چهلی، جانباز دهه شصتی و عالم دهه نودی، همه حاکی از ارتباط دهه ها است و جریان زندگی در سایه تلاش و همت. گرچه دیر آمده بود اما خوب آمده بود.!!! ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 تابستان 97
🗓 ☘ شنبه 🔅 ۲۸ دی ماه ۱۳۹۸ 🌙 ۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۱ 🎄 ۱۸ ژانویه ۲۰۲۰ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸اعلام دستگیری اعضای "حزب ملل اسلامی" توسط رژیم پهلوی(۱۳۴۴ش) 🔹️پیشنهاد "بختیار" به حضرت امام خمینی(ره) درباره تشکیل شورای حکومت ملی(۱۳۵۷ش) 🔸درگذشت دکتر "مهدی برکشلی" موسیقی‌دان(۱۳۶۶ش) 🔹درگذشت "شیخ اسماعیل روحانی" شاعر و محقق معروف به "بابا مردوخ"(۱۳۶۷ش) 🔸افتتاح مجتمع عظیم پتروشیمی اصفهان(۱۳۷۱ش) 🔹درگذشت "عبدلله بن علی اندلسی لخمی" مورخ و محدث مشهور قرن ششم(۵۴۲ق) ✏️ @medademan
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر! ✅ بوی پیراهن یوسف!! در این گرمای داغ تابستان و بازار خراب و حال خرابتر مردم، خبری در شهر پیچیده است. بوی ماه مهر می آید! بوی باران! بوی پیراهن یوسف! این بار اما اردکان، کنعان می شود! و عزیز مصر، شهید عزیز! این دفعه فرق می کند. بیش از سه دهه انتظاری که ما نمی فهمیم! کسی می آید که شاخصه های منحصر به فردی دارد! طلبه است! شهید رمضان است! نام عملیات، رمضان است! رمز عملیات، یا صاحب الزمان (عج) است! در زمانی که ترافیک فحش و ناسزا به طلبه های بی تقصیر و بی ریا و مردمی حرف اول خیلی از محافل است و در شهری مثل اردکان که روزمُردگی موج می زند، ورود این شهید، چون آبی بر آتش، مرهم دل ها خواهد شد. حسین عبداللهی؛ شهید مدافع انقلاب نوپای ایران که از جنس طلبه است شوری به پا کرده است. سی و هفت سال پیش از حوزه رفت و اینک به حوزه برمی گردد. شاید اگر بیاید حوزه را نشناسد چون خیلی عوض شده است!! اما نه! او دیگر به فکر ظواهر و تشریفات نیست! برای او مهم آن است که طلبه ها مردمی باشند و در کنار مردم! من به همراه مدادم! حتماً برای دیدنت خواهم آمد؛ هم مصلی و هم حوزه و هم چاه افضل!! فقط به خاطر تو! حضور یک طلبه شهید قوت قلبی خواهد شد برای طلبه ها. شاید خیلی ها فراموش کرده باشند که طلبه ها سردمدار مبارزه با مفاسد و انحرافات هستند و در این میان حضور شهید روحانی، یعنی ای طلبه ها جا نزنید و ای مردم مواظب فتنه جدایی از روحانیت باشید.! البته که روحانی متین و اخلاقی منظور می باشد! به هر حال، قدمت به روی چشم ما! اما قدم نه، استخوانت طوطیای چشم ما!! خوش آمدی به شهر ما! به زودی، ناگفته هایی از زبان پدر و مادرش را برایتان هدیه می آورم.! ان شاالله ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 تابستان 98 ✏️ @medademan
🗓 ☘ یکشنبه 🔅 ۲۹ دی ماه ۱۳۹۸ 🌙 ۲۳جمادی‌الاول ۱۴۴۱ 🎄 ۱۹ ژانویه ۲۰۲۰ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸شکایت ایران از دخالت‌های شوروی در شئون ایران به سازمان ملل متحد(۱۳۲۴ش) 🔹️رحلت فقیه و مرجع بزرگوار آیت الله "سید محمد حجت کوه کمره‌ای"(۱۳۳۱ش) 🔸تظاهرات میلیونی مردم انقلابی ایران در روز اربعین حسینی علیه دولت بختیار(۱۳۵۷ش) 🔹رحلت مرجع و عالم بزرگ آیت الله "سید احمد خوانساری"(۱۳۶۳ش) 🔸درگذشت "شاه عباس صفوی" در بهشهرِ مازندران(۱۰۳۸ق) 🔹به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلی شاه و آغاز دوره استبداد صغیر(۱۳۲۶ق) 🔸قتل "میرزا جهانگیرخان شیرازی" به دستور محمدعلی شاه قاجار(۱۳۲۶ق) 🔹قتل "ملک المتکلمین" دانشمند و روشنفکر مشروطه‌خواه به فرمان شاه قاجار(۱۳۲۶ق) 🔸روز غزه ✏️ @medademan
✅ بسم رب الشهداء ✅ اهل نماز صبح بود ...!! در امتداد رمان جذاب و حقیقی انسان 250 ساله، جوانانی که مشق شبشان، از بر کردن درس های این رمان بود، امنیت و معرفت را با یک لیوان آب!! برای ما به ارمغان آوردند. آب را خوردیم، اما ...! بگذریم برای شکایت قلم برنگرفتم! به یاد خاطراتی که با مهدی فتوحی، شهید مهدی فتوحی! داشتم کاغذ به دست شدم.! یادش بخیر، با مهدی خاطراتی داشتیم! حیف که دوربین ها در آن زمان، خواب بودند تا صحنه ها را در آرشیو خاطرات ذخیره کنند. صدای اذانش، صوت قشنگش و خنده هایش، همه برایم خاطره بود. اهل نماز صبح بود، ما را هم بیدار می کرد البته نه با گوشی، با اذان! به رفقایی که اهل مسجد نبودند و دنبال رفیق بازی بودند می گفت: «بچه! رد اینا نَیُفت!! پشیمون مِشیَ». زیاد با هم شربت می خوردیم، نمی دانستم شربت های او از جنس شهادت است وگرنه شربت هایم را با او عوض می کردم! با شهادتش هم خیلی ها را مسجدی کرد. هر سال که پوستر سالگردش را می بینم، افتخار می کنم که دوستم شهید شد.! بامید روزی که معبر شهادت برای آنها که دوست دارند، باز شود.! ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 زمستان 97 ✏️ @medademan
🗓 ☘️ دوشنبه 🔅 ۳۰ دی ماه ۱۳۹۸ 🌙 ۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۱ 🎄 ۲۰ ژانویه ۲۰۲۰ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸درگذشت "نظام وفا کاشانی" شاعر ایرانی در تهران(۱۳۴۳ش) 🔹انتشار خبر بازگشت حضرت امام به ایران(۱۳۵۷ش) 🔸درگذشت مهندس "مهدی بازرگان" اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران(۱۳۷۳ش) 🔹آتش زدن مرکز فرهنگی ایران در لاهور پاکستان توسط گروهک صحابه(۱۳۷۵ش) 🔸درگذشت عالم بزرگ "محقق زاهد"(۱۳۷۵ق) 🔹شهادت عالم مجاهد آیت الله "سید محمد باقر صدر" توسط دژخیمان بعث عراق(۱۴۰۰ق) 🔸شهادت بانوی عالمه و اگاه "سیده بنت الهدی صدر" به دست مزدوران(۱۴۰۰ق) ✏️ @medademan
✅ یا هادی، یا شافی!! ✅ تشیع؛ صدای حیات و نشاط!! (1) نام:حسن شهرت: ... ت.ت:۱۳۶۹ش در راستای جوان سازی سوژه هایم، این دفعه، طعمه ای امنیتی نصیبم شد. با دوستم روانه افغان آباد شدم! نامش را نوشتم ولی نشانش را معذورم، نه اینکه خیلی امنیتی باشد، خیر، برای اینکه او نباید کشته شود! بگذریم!! حسن آقا یکی از اعضای جامعه میلیونی اهل سنت است که در شهرک مهاجر پذیر انتهای خیابان امام (ره)، زندگی می کند. در وصف توصیف محله و خانه اش همین بس که اگر کلاه میلیونی من و شما به آنجا بیفتد، پا به آنجا نخواهیم گذاشت!! کوچه ای با نوری دلگیر، بویی نامطبوع و ساختمان هایی ناموزون! داخل خانه اش .... بگذارید بگذرم. اما نه! بگذارید اشاره ای داشته باشم. ورودی خانه اش به شدت تاریک و نمور، دری داشت حلبی مانند و حیاطی که نهایتاً چهار نفر می توانستند کنار هم بگذرند.! سقف اتاق ها پایین و بدون نورگیر! اتاق حسن اما بوی نامطبوعی هم داشت. جولانگاه مگس ها هم بود. فرش هایی که معلوم بود در این چند سال، رنگ آب به خود ندیده است.!! و .... حسن در 15 سالگی تصادف شدیدی می کند. در اثر این تصادف، قطع نخاع می شود. این تصادف در کنار فقر شدید و عدم رسیدگی، بعدها جفت پاهایش را از او می گیرد، آنهم از زیر باسن!! او همچنان سنی است.!! می گفت سه سال حمام را به چشم ندیدم. پاهایم کرم زده و پر از عفونت شده بود. نه تختی، نه مراقبی، نه محبتی!! هیچ چیز نداشتم. تا اینکه یک روز به برکت فضای مجازی، یک تخت پیدا کردم. تماس گرفتم. اهل یزد بود و شیعه! شرح حالم را که گفتم، آمد و از نزدیک مرا دید.! در اسرع وقت، مرا به بیمارستان یزد برد. چند جایی که اصلاً مرا نپذیرفتند، پاهایم کرم شده بود و غیر قابل تحمل!! پاهایم را از دست دادم. دستهایم نیز در اثر کم کاری فلج شد و حال آنکه با چند جلسه فیزیوتراپی به این اوضاع و احوال نمی افتاد. حسن آقا که اینک یکی از آرزوهایش دیدن نور آفتاب است، امروز با ۵۰ سانتی متر قد، روی تخت، با آرزوهایش روزگار می گذراند! بعد از این ماجرا و چند ماجرای دیگر به مذهب حنیف تشیع می پیوندد و حتی مشوق خانواده اش برای شیعه شدن شده است. محبت شیعیان به او جای خالی محبت همسایه هایش و حتی .... را گرفته است. آری حاصل جمع محبت علوی و فضای مجازی، پول های وهابیت و استکبار جهانی را منکوب می کند.! بعد از کلی صحبت، رفتم سراغ آنچه مرا به آنجا کشانده بود.! از اینجا شروع کرد: ... 👈 ادامه دارد... ✏️ @medademan
#درس_نویسندگی ۱۳ ✏️ @medademan
🗓 ☘ سه‌شنبه 🔅 ۱ بهمن ماه ۱۳۹۸ 🌙 ۲۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۱ 🎄 ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸رحلت محدث کبیر شیعه "حاج شبخ عباس قمی" صاحب مفاتیح الجنان(۱۳۱۹ش) 🔹️ارائه نظریه "ولایت فقیه" توسط امام خمینی در نجف اشرف(۱۳۴۸ش) 🔸حمله مزدوران رژیم طاغوت به دانشگاه تهران(۱۳۴۰ش) 🔹اعدام انقلابی "حسنعلی منصور" توسط "بخارایی" عضو هیات موتلفه اسلامی(۱۳۴۳ش) 🔸انحلال شورای سلطنت به دنبال استعفای رییس آن در پاریس(۱۳۵۷ش) 🔹درگذشت موسیقی‌دان، خطاط و ادیب معاصر استاد "ابراهیم بوذری"(۱۳۶۵ش) 🔸رحلت فقیه جلیل و عالم خدمتگزار آیت الله "مهدی حایری تهرانی"(۱۳۷۹ش) 🔹درگذشت "ابن یعیش" ادیب عالم عرب در حلب(۶۴۳ق) 🔸درگذشت "نورالدین علی بن عبدالعالی عاملی" عالم بزرگ شیعه(۹۳۸ق) 🔹رحلت استاد برجسته حوزه علمیه قم، آیت الله "میرزا محمد فیضی قمی"(۱۳۷۰ق) ✏️ @medademan
مداد من
✅ یا هادی، یا شافی!! ✅ تشیع؛ صدای حیات و نشاط!! (1) نام:حسن شهرت: ... ت.ت:۱۳۶۹ش در راستای جوان سا
✅ یا هادی، یا شافی!! ✅ تشیع؛ صدای حیات و نشاط!! (2) .... بعد از کلی صحبت، رفتم سراغ آنچه مرا به آنجا کشانده بود.! از اینجا شروع کرد: ۴ماه پیش در پی حادثه ای با شهدای گمنام ترک آباد اشنا شدم. خواهر یکی از شهدا که بنا به دلایل امنیتی نامش را نخواهم نوشت حسن و خانواده اش را به جوار شهدای گمنام می برد. چند روز پس از این زیارت، یک شب، در خواب، خود را جلوی درب ورودی شهدای ترک آباد دیدم. جوان نورانی و دلربایی دم در ایستاده بود و تا من را دید، خوش آمد گویی گرمی کرد. از من که محو جمالش بودم، پرسید؛ «آیا مرا می شناسی؟» گفتم: نه. گفت: «من محمد رضا هستم و خانه ام آن قبر آخری هست.» تا به قبر آخری نگاه کردم و نگاهم را برگرداندم او را ندیدم.!! با مزه خوش زیارت، از خواب برخواستم. من بودم و یک احساس رویایی از یک زیارت نورانی! وقتی دید بنده طلبه هستم، راز این خواب را پرسید. در جواب، روایت تشخیص شهید دهقانی پارک شهر و چند جای دیگر را برایش گفتم. وقتی این ها را شنید تا لحظه خداحافظی، گریان بود. البته معلوم بود که ضجه هایش را برای بعد از خداحافظی نگهداشته است. البته من هم اشک های مدادم را برای اولین بار دیدم.! این نوید را به او دادم که شاید این هدیه شیعه شدنت باشد. پرده برداری از یک راز بزرگ! هم شیعه شدنت، هم دلتنگی مادر شهید و هم هدیه به شیعه ها! راز گمنامی یک شهید را فاش می کند.! آرام شد و گفت سبحان الله!! از وقتی شیعه شده بود وضعش بهتر شده بود هم روحی و هم اقتصادی. از تعطیلی مسجد شیعیان افغان آباد هم پرده برداشت و گفت مدتی هست که تعطیل شده است. از این دیدار بوی خوشی به مشامم می رسد. بوی کمک های مردمی، بوی همدردی با یک انسان نیم متری که دلش کیلومترها عمق داشت.!! بوی اینکه هر لحظه تلفنم زنگ بخورد و آدرس او را بپرسند.!! هیچ ردپایی از ناشکری در او ندیدم و همه چیز را به آن دنیا حواله می داد.! در روزگاری که خیلی ها سر سفره هایشان چند رقم غذا به چشم می خورد و حتی پیتزای هر شبشان ترک نمی شود! در روزگاری که برخی از فرط انباشته شدن پول هایشان دنبال رژیم های کذایی غذایی می روند، در روزگاری که از فرط انفجار عقده و کمبود، میلیون ها تومان خرج آرایش های غلیظ زنان می شود، حسن آقا می خورد تا نمیرد! مهم نیست چه می خورد! فقط می خورد که نمیرد.! ✍ جواد حاجی اکبری 🗓زمستان 98 ✏️ @medademan
🗓 ☘ چهارشنبه 🔅 ۲ بهمن ماه ۱۳۹۸ 🌙 ۲۶ جمادی‌الاول ۱۴۴۱ 🎄 ۲۲ ژانویه ۲۰۲۰ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸درگذشت "ابولقاسم عارف قزوینی" شاعر بزرگ ایرانی در همدان(۱۳۱۲ش) 🔹️تأسيس بانك بازرگانی اولين بانك خصوصی ايران(۱۳۲۸ش) 🔸تحریم رفراندوم فرمایشی رژیم "محمدرضا پهلوی" توسط "امام خمینی"(۱۳۴۱ش) 🔹بسته شدن کنسول‌گری ایران در عراق به دنبال تشدید اختلافات مرزی طرفین(۱۳۴۸ش) 🔸درگذشت "ابن طیفور" نویسنده و شاعر عرب(۲۸۰ق) 🔹قتل "تگودار احمد" ایلخان مسلمان مغول(۶۸۳ق) 🔸رحلت محقق کبیر و فقیه شهیر "میرزا محمد حسین نائینی" مرجع و زعیم حوزه و مجاهد دوران مشروطه(۱۳۵۵ق) ✏️ @medademan
✅ به نام خدا ✅ خاتمیِ زنده یاد ...! قطعاً فراموشتان شده است که سال پیش، مداد بنده در حاشیه سالیاد مرحوم خاتمی بزرگ، یادداشتی را به شما تقدیم کرد. امسال اما با مداد جوان و تازه نفسم به مجلس رفتم. در آستانه خروج از جلسه، سوژه ای را شکار کرد که شاید یکی از ناب ترین سوژه های زندگیش باشد. مردی که هم ملازم مرحوم خاتمی بوده است و هم مرحوم بهجتی! آزاده ای سرافراز، برادر شهید و معلمی باسوز و دلسوز، استاد حاجی احمدی! استادی که تمام افتخارش، نوکری چهل ساله اش در حسینیه اعظم است. متولد 1336ش است و 38 سال از ازدواجش می گذرد. قبل از 18 سالگی معلم می شود و لیسانس علوم تربیتی خود را بعد از انقلاب می گیرد. حرف های جالب و شنیدنی از دو امام جمعه فقید اردکان در ذهن داشت. در مدت 20 دقیقه ای که با هم بودیم از ایشان خواستم کوتاه و خلاصه از مرحوم خاتمی برایم بگوید؛ شخصیتی که امروزه همه از او یاد می کنند؛ از مردم کوچه و بازار گرفته تا کسانی که تا چند ماه آینده قرار است خود را در معرض دید مردم بگذارند و نظر آنها را به خود جلب کنند.! استاد حاجی احمدی در ادامه چند خاطره از خاتمی زنده دل گفتند که خواندنش بی شک خالی از لطف نیست.! قبل از انقلاب در منزل مرحوم خاتمی دو تشکل علمی وجود داشت. یکی به اسم «گفت و شنود دینی» که به مدیریت شیخ علی بهجتی و دبیری بنده اداره می شد و دیگری «شناخت بهائیت».! بارها مرحوم آقا فرموده بودند که امید من به جلسه گفت و شنود دینی است. استاد حاجی احمدی، اسم اعضای این جلسه را هم یادش بود. در میان اسامی، چند اسم وجود داشت که شاید باورتان نشود. نام نمی برم اما فقط اشاره می کنم. برخی از این اشخاص امروزه به «جداشده های از انقلاب» توصیف می شوند. یکی از خروجی های جلسه گفت و شنود دینی، طراحی و مدیریت تظاهرات مردمی زمان انقلاب بود. جلسه ای که هم شور داشت و هم شعور!! همه زیر پرچم یک نفر سینه می زدند. کسی هوای ریاست طلبی هم نداشت. جلسه، دست بیست ساله ها بود اما مدیریت با شصت ساله ها! شجاعت و صراحت آقا خیره کننده بود. یادم می آید در جلسه ای عمومی، خطاب به عوامل ساواک که شناخته شده هم بودند، فرمودند؛ «شنیده ام دو پاسبان پوسیده می آیند در جلسه، اگر بار دیگر بیایند می گویم آنها را بیرون بیاندازند!!» همچنین آقا دوست داشتند بیشتر بدون محافظ در تردد باشند. یادم می آید در قضیه شهادت شهید انقلاب؛ شهید قانعی، ساواک می خواست جسد ایشان را مخفیانه دفن کند. آقا در بیانیه ای به ساواک اخطار داد اگر اینکار را انجام دهد با مردم طرف است! ساواک جسد را تحویل داد و از قضا برای شهید تشییع باشکوهی ترتیب دادیم. قبل از پیروزی انقلاب، یکبار که برای اقامه نماز جمعه به حوالی پمپ بنزین مرکزی اردکان رفته بودیم، آقا فرمودند؛ «باید نام خیابان ها را عوض کنیم.» همه فریاد زدند؛ «صحیح است، صحیح است!» بعد از این سخنرانی چند نفر از جوان های انقلابی، تابلوهای پیش ساخته ای که نام جدید خیابان ها روی آنها نوشته شده بود را آماده کردند و به فاصله نیم ساعت تابلوها را عوض کردند. مثلاً خیابان پهلوی را به خیابان امام خمینی تغییر نام دادند.! این ماجرا در کشور صدا کرد و از تهران، حکمی مبنی بر رگبار عاملین این ماجرا صادر شد.! چند دقیقه آخر صحبتمان به بیان شوخ طبعی های آقا گذشت. ماجرای گودال انار و جاگذاشتن همسر در طویله گوسفند!! به جلسه بی ریایمان حالی دیگر بخشید. در اثنای صحبتمان از شیخ احمد احمدی نیز یادی شد. در پایان یاد و نام تمام خادمان دین را گرامی می داریم و عاجزانه از خدای متعال می خواهیم که در بازسازی سیره عملی ایشان به ما کمک کند.! ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 پائیز 98 ✏️ @medademan