به نام او... 🌿
اگر خواستی حجم ایمانت را محک بزنی، ببین چقدر در مسیر این آیه از مصحف شریف هستی ... 🌾
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٢﴾
مؤمنان، فقط کسانی هستند که چون یاد خدا شود، دل هایشان ترسان می شود، وهنگامی که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگارشان توکل می کنند. (۲)
✨ سوره مبارکه انفال
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
24.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تقویم_نگار 🗓
#اربعین_حسینی 🏴
📕 زیارت اربعیـــن با نوای دلنشین
حاج میثم مطیعی ( حجم کم )
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (5) مهلت گرفتن از دشمن نخستین ماموریت حضر
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (6)
گزارشی دیگر توسط إبن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق) برخلاف بسیاری از متون کهن، اینگونه نقل شده است: برادران حسین به شمر گفتند: اگر به ما و برادرمان حسین امان میدهی، ما نیز اماننامهی تو را قبول میکنیم و گرنه ما نیازی به اماننامهات نداریم. (ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۹۰) ولی ظاهرا گزارشهای ابن کثیر و ابن اعثم بهخاطر تأخر زمانی و محتوای آن، قابل تأمل و برخلاف گزارش کتب کهن است. (صالحی حاجیآبادی، شهدای نینوا، ۱۳۸۶ش، ص۴۰)
بسیاری از مورخان نوشتهاند: وقتی شمر بن ذی الجوشن پیام ابن زیاد به عمر سعد رسانید در همان روز نهم محرم و به قولی روز عاشورا جلو خیمه گاه امام حسین (ع) آمد و فریاد برآورد: «پسران خواهر ما کجایند؟» مرادش حضرت عباس و برادرانش بود.
در برخی از تواریخ آمده اینها جواب شمر را نمیدادند تا سه مرتبه شمر صدا زد: کجایند فرزندان خواهر ما؟ امام (ع) به برادرانش فرمود: «او را جواب دهید و اگرچه او مردی فاسق است زیرا او از خاله زادگان ـ یعنی هم قبیله ـ شماست. عباس و برادران با نظر موافق امام (ع) از خیمه بیرون آمدند و گفتند: «ای شمر چه میخواهی؟
شمر گفت: «همانا شما فرزندان خواهر من هستید، بیایید به جانب من و اینک در این صحرا در امانید و خود را با برادرتان به کشتن ندهید!» یعنی آزادید بروید و کشته نخواهید شد.
اما آن جوانان با غیرت با صدای بلند گفتند: «خداوند تو و امانت را لعنت کند آیا ما را امان میدهی ولی فرزند رسول خدا در امان نباشد.» (لَعَنَكَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۸۹؛ ابصارالعین، ص۵۸؛ نفس المهموم، ص۲۱۷)
و در قولی دیگر آمده است که حضرت عباس (ع) به او فرمود: دستت بریده باد ای شمر، بد امانی برای ما آوردهای دشمن خدا، آیا ما برادر و آقایمان حسین فرزند فاطمه (ع) را ترک کنیم و در طاعت لعینان و فرزندان لعینان وارد شویم؟ (نفس المهموم ص۲۱۷ و ص۳۲۱)
بدین ترتیب عباس و برادران او، امان دشمن را برگرداندند و خود ماندند و شهید شدند. و شمر هم که بسیار خشمگین و عصبانی شده بود، به سپاه عمر سعد بازگشت. (ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۱۶۰-۱۶۳؛ مظاهری، محسن حسام، مقاله «عباس»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۴۲)
بنا به نقلى دیگر، آنگاه كه ابوالفضل (علیهالسلام) پاسخ شمر را گفت، زهیر بن قین نزد وى آمد و گفت: هنگامى كه پدرت امِیرالمؤمنین (علیهالسلام) از عقیل خواستار زنى از تبار دلیرمردان نامآور شد، براى آن بود كه فرزندى دلیر و قهرمان آورد تا در کربلا حسین را یارى نماید. هر آینه پدرت براى چنین روزى تو را ذخیره نموده بود. مبادا روى برتابى و از یارى خواهرانت و حسین باز ایستى! ابوالفضل سوگند خورد و گفت كارى كنم كه هرگز ندیده باشى. (بیرجندی، محمدباقر، کبریت احمر، ج۱، ص۳۸۶)
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (6) گزارشی دیگر توسط إبن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (7)
عباس (ع) و اعلام وفاداری و ایستادگی در شب عاشورا
پس از آنکه از جانب عمر سعد، شب عاشورا مهلت داده شد و جنگ به فردا کشید، ابا عبدالله الحسین و یاران با وفایش همه دانستند که امشب آخرین شبی است که زنده خواهند بود و فردا روز شهادت آنان خواهد بود لذا امام (ع) غروب تاسوعا تمامی یاران و برادران و فرزندان و برادرزادگان و عموزادگان همه و همه را فرا خواند و خطبهای در ستایش خدا و درود و صلوات بر محمد و آل او و شکر و سپاس از نعمتهای الهی بر زبان جاری کرد و سپس خطاب به حاضرین فرمود: «من حقاً یارانی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و به صله رحم، پای بندتر از اهل بیتم نمیشناسم پس خداوند، شما را از طرف من به بهترین جزا پاداش دهد.
سپس به آنان فرمود: من از این دشمنان برای خود بد گمانم، آگاه باشید من به همه شما برای رفتن از اینجا اجازه دادم، پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما برداشتم و نسبت به خود بر شما عهد و پیمانی ندارم، اینک شب بر شما سررسیده و پوشش آن شما را در برگرفته است؛ لذا این شب و تاریکی را چون شتری راهوار بگیرید و هرکدام از شما دست یکی از اهل بیت مرا بگیرید و در لابه لای درختان و شهرهای خود متفرق شوید تا خداوند فرجی برساند؛ زیرا این مردم مرا میطلبند و اگر به من دست یابند از طلب غیر من منصرف خواهند شد. (ارشاد مفید، ج۲، ص۹۱؛ نفس المهموم، ص۲۱۹- ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۱۶۷-۱۶۹؛ مظاهری، محسن حسام، مقاله «عباس»، فرهنگ سوگ شیعی ص ۳۴۱)
در این هنگام نخستین کسی که اظهار وفاداری کرد، عباس بن علی (علیهالسلام) بود.
وی عرض کرد: چرا چنین کنیم؟ آیا برای اینکه پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هیچگاه آن روز را نیاورد و به ما نشان ندهد! (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹)
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (7) عباس (ع) و اعلام وفاداری و ایستادگی در
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (8)
شب نهم و تلاش قمر بنیهاشم (ع) برای آوردن آب
عمر سعد برای آنکه امام و یارانش را بیشتر تحت فشار قرار دهد، نامهای به عمرسعد نوشت که با نیروهای تحت فرمانش آب را بر روی حسین و یارانش ببندد، در محاصره بیآبی قرار دهد و حتی یک قطره آب به او نرسد! (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۷)
این دستور روز هفتم محرم به عمر سعد رسید، (ارشاد مفید، ج۲، ص۸۶؛ مقتل ابومخنف، تحقیق غفاری، ص۹۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۶) در تاریخ طبری آمده: «جلوگیری آب از خیمههای حسینی سه روز قبل از شهادت حسین (ع) بوده است.» ("وَ ذَلِكَ قَبْلَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ"؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲)
پسر سعد پس از وصول این فرمان در روز هفتم محرم، بلافاصله عمرو بن حجاج را که خود از دعوت کنندگان امام (ع) به کوفه بود با پانصد نفر سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و آب را به روی حسین و یارانش بست. (تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲)
امام به برادرش حضرت عباس مأموریت داد تا همراه سی سوار و بیست نفر پیاده برای آوردن آب به شریعه فرات بروند، آنها با بیست مشک آب شبانه به شریعه رفتند و به نزدیکی شط فرات رسیدند، ابتدا نافع بن هلال جملی جلوتر خود را به شریعه رسانید و اجازه یافت تا از آب شریعه بخورد ولی او به احترام لب تشنه امام حسین (ع) آب ننوشید. در این موقع نیروهای تحت فرمان قمر بنی هاشم (ع) جلو آمدند که عمرو بن حجاج دستور جلوگیری داد اما آن بزرگوار (ع) با یک تاکتیک نظامی به نیروهای سواره دستور داد به سپاه دشمن حمله کنند و به نیروهای پیاده هم فرمان داد مشکها را پُر از آب کنند، در هنگام درگیری بین نیروهای سواره با نیروهای مراقب شریعه، پیادگان مشکها را پر از آب کردند و به خیمهها بازگشتند و سوارگان هم پس از مجروح کردن یکی از نیروهای دشمن سالم به خیمهها برگشتند.
و بدین ترتیب پس از بستن شریعه فرات به روی اهل بیت پیامبر و حرم حسینی اولین آب به فرماندهی ابوالفضل العباس به خیمهها آورده شد. (ر.ک: مقتل ابومخنف، تحقیق غفاری، ص۹۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲؛ أعیان الشیعه، ج۷، ص۴۳۰؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۸۵؛ ابصارالعین، ص۵۸ - ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۱۵۷-۱۶۰؛ مظاهری، محسن حسام، مقاله «عباس»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۳۴۲)
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (8) شب نهم و تلاش قمر بنیهاشم (ع) برای آو
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (9)
نجات یاران امام حسین در جنگ
روز عاشورا فرماندهان دو جناح راست و چپ تعیین شدند و پرچم سپاه به عباس بن علی (علیهالسلام) داده شد. یاران یکی پس از دیگری به میدان مبارزه شتافتند.
در این میان اتفاق میافتاد که برخی از اصحاب در میان لشکر محاصره میشدند و حضرت عباس (علیهالسلام) آنان را نجات میداد. مانند عمر بن خالد صیداوی و جابر بن حارث سلمانی و سعد مولی عمر بن خالد صیداوی با مجمع بن عبداللّه عائذی که در آغاز جنگ در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و حضرت عباس با یک حمله آنان را نجات داد. ( طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶)
فرستادن برادرانش به نبرد
آنگاه که همه یاران امام (علیهالسلام) و شماری از بنیهاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: «جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا اینکه در برابرش به کام مرگ فرو روید.» آنان همگی به میدان نبرد رفتند و کشته شدند. (دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطُّوال، ج۱، ص۲۵۷)
پس از آن عباس بن علی (علیهالسلام) عازم میدان مبارزه گشت.
درباره سخن حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) به برادران خود هنگام عزیمت به میدان اختلاف است. برخى می گویند: عباس به برادران پدرى و مادرىاش، عبداللَّه و جعفر و عثمان، گفت: پیش تازید تا از شما ارث ببرم، زیرا شما فرزند ندارید، آنان پذیرفتند و رفتند تا كشته شدند. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۸)
دیگران همین مضمون را به گونهاى دیگر نقل كردهاند و گفتهاند: عباس برادرش جعفر را كه فرزند نداشت به صحنه مبارزه فرستاد تا از وى به جاى فرزندانش ارث ببرد. پس هانی بن ثبیت او را به قتل رساند. (ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۸۸)
ولى شمارى دیگر نسبت این كلام را به آن حضرت اتهامى دروغین مىدانند كه دشمن به قصد مخدوش ساختن ساحت مقدس آن بزرگوار جعل كرده است. زیرا این كارى است بس پست كه از فرومایگان و دنیاپرستان سر نمىزند تا چه رسد به ابوالفضل العباس (علیهالسلام)! افزون بر این، ابوالفضل (علیه السلام) با وجود مادرش امُالبنین نمىتوانست از برادرانش ارث ببرد. (مقرم، عبدالرزاق، العباس علیهالسلام، ج۱، ص۱۸۳) از اینرو برخى گفتهاند «أَرِثَكُم» در متن عربى اشتباه مىباشد و در اصل «أُرْثِیكُم» (به سوگتان نشینم) مىباشد. (مقرم، عبدالرزاق، العباس علیهالسلام، ج۱، ص۱۸۶) (به نقل از شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذّریعه)
برخى دیگر گفتهاند: به جاى «ارثكم» «ارزءبكم» یا «ارزئكم» (به مصیبت شما دچار شوم) بوده است. (مقرم، عبدالرزاق، العباس علیهالسلام، ج۱، ص۱۸۶) به نقل از النقد النزیه)
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (9) نجات یاران امام حسین در جنگ روز عاشور
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (10)
آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)
به گفته فخرالدین طریحی عالم قرن ۱۱ق در کتاب «المنتخب» عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دستانش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد. (طریحی، المنتخب، ۲۰۰۳م، ص۳۰۷) علامه مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است. (مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۴۱) حبیبالله چایچیان شاعر و مرثیهسرای اهلبیت(ع) در این باره چنین سروده است:
کربلا کعبهی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبلهی عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم (چایچیان، ای اشکها بریزید (دیوان حسان)، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۰)
اردوبادی با تحلیل چند شعر و بخشی از متن زیارت ناحیه مقدسه تلاش کرده است ثابت کند که این واقعه اتفاق افتاده است. (اردوبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۲۲۲)
بعد از شهادت یاران و نیاز اهل حرم به آب، امام و برادرش عباس (علیهالسّلام) در صدد تهیه آب برآمدند. باهم وارد میدان جنگ شدند و به سمت فرات حرکت کردند. (شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹) این مطلب را ابن حمزه طوسی (۵۶۰ق) نیز به این صورت از شاهدی عینی در کربلا نقل کرده است: «انّ الحسین (علیهالسّلام) لمّا غلب علی عسکره العطش رکب المسناة یرید الفرات....» (طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱) عباس (علیهالسّلام)، همچنان پیشاپیش حسین (علیهالسّلام) حرکت میکرد و میجنگید و به هرسو که حسین (علیهالسّلام) میرفت، او نیز به همان سو میرفت. (دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، ص۲۵۷)
در این هنگام امام حسین (علیهالسّلام) روی سیل بند کنار فرات (در متن عربی تعبیر «فرکب المسناة» آمده است که «مسناة» به معنای سیلبند و خاکریز کناره رود یا نهر است که از سرازیر شدن آب سیل به اطراف جلوگیری میکند.) رفته، به سمت فرات روانه شد و سپاهیان عمر بن سعد از حرکت او جلوگیری کردند.
مردی از بنی دارم گفت: «وای برشما، میان او و آب حایل و مانع شوید و نگذارید او به آب دسترسی پیدا کند. در برخی گزارشها آمده است که بنی کلاب، بین او و آب مانع شدند. (شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس۳۰، ص۲۲۶ - ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۹) (خوارزمی نام او را «زرعه» دانسته است و افزوده است که ابن اعثم، این گزارش را به اختصار آورده و نام او را «عبدالرحمن ازدی» گفته است. (خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۴) ابن اعثم، خود از این شخص به ابوالحتوف جعفی یاد کرده است. (ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۷) که مقصود همان ابوالجنوب است که طبری، نامش را عبدالرحمن جعفی گفته ایست. ابن نما حلی نیز نام وی را زرعة بن ابان بن دارم دانسته است. (ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۷۱))
حسین بن علی (علیهالسّلام) (مرد دارمی را نفرین کرد) و گفت: خداوندا، تشنهاش گردان.
آن مرد (از نفرین امام) خشمگین شد، و تیری رها کرد که بر گلوی حضرت اصابت کرد. امام حسین (علیهالسّلام)، تیر را بیرون آورد، آنگاه دستهایش را زیر گلوا گرفت و پر از خون شد و آنرا پاشید؛ آنگاه گفت: «خدایا، به درگاهت شکایت میکنم از آنچه با پسر دختر پیامبرت میکنند». «اللهم انّی اشکو الیک ما یفعل بابن بنت نبیک.» (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۴۹ - بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۱)
آنگاه در حالی که عطش او شدت یافته بود، به جایگاهش بازگشت. در این حال لشکر دشمن، عباس را از هر طرف محاصره و او را از امام حسین (علیهالسّلام) جدا کردند.
راوی گوید: به خدا سوگند، چیزی نگذشت که خداوند، عطش را در جان آن مرد ریخت، هرچه مینوشید سیراب نمیشد، به گونهای که برای تسکین وی آب را برای او خنک میکردند و شکر در آن می ریختند، کاسهها پر از شیر بود و کوزهها پر از آب، اما او میگفت: «وای بر شما، به من آب بدهید که تشنگی مرا کشت.» کوزه یا کاسهای را به او میدادند که برای سیراب کردن اهل خانه بس بود. آب آنها را مینوشید و چون از دهان خویش بر میداشت، لحظهای دراز میکشید. آنگاه باز میگفت: «وای برشما، آبم بدهید که تشنگی مرا کشت»؛ و چیزی نگذشت که شکمش همچون شکم شتر مرده ترکید. (طبری، محمد بن محمد، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۵۰- ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۴ - طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱ - خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۴)
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#عقاب_طلایی_قانع_میشود
#قسمت_اول
بچه ها روی پشتي های هیئت دراز کشیده بودند؛
چراغ ها را خاموش کرده بودیم.
حسینیه تاریک تاریک شده بود.
از دور نور ساعت دیجیتال حسینیه چشم را اذيت می کرد.
بچه سرو صدا می کردند؛ برای آرام کردنشان تصمیم گرفتم داستانی را بگویم
بلند گفتم: کدوم گروه میخواد براش قصه بگم؟
یکی از گروه ها با صدای بلند گفتند: ماااا
رفتم کنارشان دراز کشیدم و شروع کردم به قصه گفتن:
روزی روزگاری عقاب طلایی زیبایی در کوهستان زندگی می کرد. به شکار می رفت و روزی خودش را به دست می آورد.
یک روز خرگوش یک روز موش یک روز مار در چنگ عقاب طلایی می افتادند.
عقاب طلایی برای شکار وارد بیابانی شد که فقط یک درخت کاج در آن وجود داشت.
ادامه دارد...
✍ محمد مهدی پیری
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✋ #وقت_سلام
دوباره نسیمی زِ غربت، دوباره غم و سوز سینه
دوباره هوای بقیع و، دوباره هوای مدینه
🥀۲۸ صفر رحلت پیغام آور آخرین، حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد🥀
🖤 در حرم بمانید؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
مداد من
#عقاب_طلایی_قانع_میشود #قسمت_اول بچه ها روی پشتي های هیئت دراز کشیده بودند؛ چراغ ها را خاموش کرد
#عقاب_طلایی_قانع_میشود
#قسمت_دوم
عقاب طلایی روی درخت کاج فرود آمد. مشغول دیده بانی بود از زیر درخت صدایی را شنید.
چشمانش را به زیر سایه درخت دوخت؛
با تعجب دید یک عقاب بال شکسته، فلج و فلک زده بی پر و دم آنجا نشسته است.
با خودش گفت:
چطور این عقاب تا به حال زنده مانده است؟
چطور شکار می کند؟ اینطور که پیداست راه هم نمی تواند برود چه برسد به اینکه پرواز کند!
عقاب طلایی تصمیم گرفت آنقدر بنشیند تا بفهمد این بی سر و پا از کجا روزیش را پیدا میکند.
ساعت ها گذشت عقاب طلایی خسته شده بود. نگاهی به زیر درخت انداخت از دور سگی را دید که خرگوشی را به دندان گرفته و به طرف درخت می آید.
خوب که دقت کرد فهمید ماجرا از چه قرار است.
✍ محمد مهدی پیری
ادامه دارد...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (10) آب نخوردن به احترام امام حسین(ع) به گ
✅ به نام خدای مهربان
✅ زندگی عباس بن علی (ع) در یک نگاه (11)
رجزخوانی
حضرت عباس (علیهالسّلام) که از برادرش جدا شده بود به تنهایی با آنان جنگید. (شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹)
او در حالی که حمله میکرد این رجز را میخواند؛
اقسمت بالله الاعز الاعظم
وبالحُجُون صادقاً وزمزم
وذوالحَطیم والفناء المُحرم
لیخضیّن الیوم جسمی بالدم
امام ذی الفضل وذی التکرمِ
ذاک حسین ذو الفخار الاقدم (ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴ - خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۴)
«سوگند به خدای بزرگ و ارجمند، و سوگند راستین به حجون و زمزم، سوگند به خدای صاحب حطیم و آستانه مقدس در (کعبه)، امروز در حضور مرد با فضیلت و با کرامت، یعنی حسین (علیهالسّلام) که دارای افتخارات دیرین است، پیکرم به خون، رنگین خواهد شد.»
در کتاب الفتوح و مقتل خوارزمی، به جای «حجون»، «حجور» آمده است، که نادرست به نظر میرسد و «حجون» صحیح است، که نام کوهی در مکه است و قبور فرزندان اسماعیل و بسیاری از صحابه و تابعان و علما را در خود جای داده است. از جمله این قبور قبر حضرت خدیجه است. (قرهچانلو، حسین، حرمین شریفین، ص۱۰۰)
حطیم، مکانی است بین در کعبه و رکن حجرالاسود، که از شریفترین مکانها در مسجدالحرام است و چون مردم بر اثر ازدحام برای طواف و نماز در آنجا به یکدیگر فشار میآورند حطیم نامیده شده است. (حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۲۷۳)
حضرت عباس (علیهالسّلام) در حالیکه برای آوردن آب عازم شده بود، اینگونه رجز میخواند:
لاارهب الموت اذا الموت زقا
حتی اُواری فی المصالیت لقا
نفسی لنفس المُصطفی الطهر وقا
انّی انا العبّاس اغدو بالسقا
ولا اخاف الشر یوم المُلتقی
یعنی؛ آنگاه که پرنده مرگ صدا کند، هراسی از مرگ ندارم تا آنکه در دریایی از مردان چابک و شتابنده فرو روم و ناپدید شوم.
جان من فدای (حسین) برگزیده پاک باد. من عباس هستم و هر بامداد، کارم سقایی است. آن روز که با شر روبهرو گردم، از آن نمیهراسم.
نترسم من از مرگ چون بر سرآید
زنم تیغ تا از درون بر درآید
به قربان آن جان پاک حسینم
من عباس آب آورم تا چه آید
نترسم، بجنگم اگر لشکر آید (ترجمه فارسی نفس المهموم)
آنگاه حمله برد و دشمن را متفرق کرد. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۶ - مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۰)
در این هنگام زید بن ورقاء جهنی، (تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۹۳) که پشت درخت نخلی کمین کرده بود با کمک حکیم بن طفیل سنبسی (به کسر دو سین و باء و سکون نون، (ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف والمختلف فی الاسماء والکنی والانساب، ج۴، ص۳۷۶ - سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۷، ص۲۵۳ - مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۷۵،) ضربتی بر دست راست عباس (علیهالسّلام) وارد کردند. عباس (علیهالسّلام) شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنها حمله کرد در حالیکه این رجز را میخواند:
ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc