فراخوان مردمی پیاده‌روی حمایت از عفاف و #حجاب در روز دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵ تا ۱۹ در پی توطئه دشمن و معاندین داخلی برای دین‌ستیزی و مقابله با احکام اسلامی و جنگ علنی با خدا و دستور کشف حجاب علنی در خیابان‌ها و معابر عمومی از همه بانوان محجبه و دین‌مدار و دغدغه مند، دعوت می‌کنیم در روز دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ در مسیر 👈 چهارراه حضرت ولیعصر(عج) تا میدان تجریش حضور حداکثری و پیاده‌روی با حجاب اسلامی داشته باشند. این حضور می تواند بصورت جمعی و یا خانوادگی و برای خرید، تفریح و… باشد، مهم حضور با حجاب اسلامی در این دو مسیر است.

☫ ستاد #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر استان تهران
🚦 @setadabmtehran

اگه اسم این جنایت نیست، پس چیه؟😔😭 #انقلابیون 🔴 آخرین اخبار جنگ علیه صهیون👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13

بهره هوشی بالای اینان را شاهد هستید... همین ها در رسانه حرف از آزادی بیان و زن زندگی آزادی می زنند و میگویند اسلام دین عقب مانده هاست ، حالا جلو ماندگان ذهنی را مشاهده می کنید : @Rahmaatism

آسفالت های دوبی آب رو جذب میکنن ... 🎬 #بیداری_مدیا برای بیداری وجدانها👇 @Bidari_Media

#کلیپ | #استاد_شجاعی 🖥 رسانه‌ها دیگر قادر به انکار ابرقدرتی بنام ایران نیستند! بزودی تمام رسانه‌های جهان در استخدام اهداف اهل بیت علیهم‌السلام خواهند بود! منبع : اهمیت زمان شناسی @ostad_shojae I montazer.ir

دستاورد حمله ایران به رژیم صهیونیستی چی بوده؟! پاسخ کوتاه به این سوال را ببینید و نشر دهید :-:-:-:➖••🍀🌹🍀••➖-:-:-: ✅ اخبار و مراسمات کاشمر https://eitaa.com/marasematkashmar

همین برخورد حیرت انگیز پلیس امریکا با متهم در کشورهای دیگر مجوزی برای رژیم چنج به حساب میاد! ✍️ حمید خراسانی |Hamid Khorasani 🇮🇷 🇵🇸 @Roshangari_ir

شما شاهد زیبا ترین رفاقت دنیا هستید🥺❤ همینه که میگن روی خیلی چیزا نمیشه قیمت گذاشت 😍 ✍محمد فرازی👈 عضوشوید https://eitaa.com/joinchat/785121549C133cb46ca2

چرا شهید حججی به #سپاه رفت و پاسدار شد؟! 🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۲ اردیبهشت، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کانال‌🇮🇷هیئت مجازی🇵🇸 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Heyate_Majazii8

✅اهدای انگشتر آیت الله خویی به شاه، بزرگترین دروغ و تهمت نیم قرن اخیر!؟ ✍علی نظری سردبیر روزنامه مستقل 🔺اکنون بیش از ۶ ماه است که در حال تحقیق و پژوهش برای نگارش کتاب«رنج‌ها و مصیبت‌ های آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی در نجف هستم. در این مدت توانسته‌ام با ده‌ها نفر از شاگردان معظم له نظیر آیات عظام: فیاض، شبیری زنجانی، اشرفی شاهرودی، مروارید، شیخ محمد حسن انصاری، شیخ مسلم داوری، شیخ احمد کاظمی، محمدعلی ربانی، سیدحسین موسوی تبریزی، رجبعلی رضازاده، شیخ محمد قاضی زاده، سیدجعفر سیدان و تنی چند از« فرزندانِ شاگردانِ در گذشته مرحوم آقای خویی» مثل علیرضا جعفری فرزند علامه محمد تقی جعفری، سیدحسین خمینی (فرزند آیت الله مصطفی خمینی) و فقیهان مُطلعی همچون سیدجواد علوی بروجردی، سیدمحمدعلی ایازی، سید علی شهرستانی، شیخ محمد حسون، سیدصالح تنکابنی، سید علی مرعشی گفتگوی رودررو کنم. 🔺همچنین توانستم با آقای دکتر سیدحسین نصر از طریق اسکایپ گفتگو داشته باشم،ایشان رئیس دفتر و همراه ملکه سابق ایران در سفر ۲۸ آبان ۱۳۵۷ به کوفه و همچنین بانی ملاقات با زعیم حوزه علمیه نجف، بوده اند. 🔺از بین افراد بیت مرحوم آیت الله العظمی خویی با فرزند ایشان سید صاحب خویی و چند تن از نوادگان معظم له گفتگو نموده ام. البته که دامنه این گفتگوها هنوز ادامه دارد. 🔺اینجانب بعنوان یک محقق رشته تاریخ سعی کرده ام که بیطرفانه صحت و سقم ... حواشی خاص آن ملاقات تاریخی را کشف نموده و بعنوان یک سند تاریخی معتبر به پیشگاه شیعیان جهان و آیندگان به یادگار بگذارم. 🔺هرچند درگفتگوی تاریخی با دکتر نصر اگر چه ایشان بر اهدای انگشتر از سوی آیت الله العظمی خویی به ملکه اصرار داشت،اما در مصاحبه با نوه علامه طباطبایی (فرزند  مرحوم مناقبی) به یک حقیقت انکار ناپذیر درباره ماجرای اهدای انگشتر رسیدم! 🔺وقتی این موضوع را به نقل از دختر علامه طباطبایی (والده آقای امیرحسین مناقبی) به دکترنصر گفتم. وی پاسخی نداشت و از بیان این مطلب عصبانی شد! 🔺دختر علامه می‌گوید:مرحوم آیت الله سیدعلی اصغر صادقی خویی دوست (بسیار نزدیک پدر) قبل از فوتش به علامه گفته بود که در سال ۱۳۵۷ برای آزادی یک زندانی سیاسی یک نامه به شاه نوشتم و تقاضای آزادی این فرد زندانی را داشتم. خوشبختانه با تلاش دکتر نصر دستور آزادی این زندانی توسط شاه صادر شد.بنده برای تشکر از شاه این انگشتر را به دکتر نصر دادم که به شخص اول کشور برساند. اما در همان سال که قضیه اهدای انگشتر به آیت الله العظمی خویی نسبت داده شد من از بیم اینکه اعدام نکنند,لب فرو بستم.الان به شما و چند تن از دوستان می‌گویم.تا ماه پشت ابر نماند. 🔺هفته گذشته برای مصاحبه با چهار تن از شاگردان مرحوم آقای خویی به مشهد و به منزل آقای رضازاده رفتم. در این گفتگو فرزند ایشان هم حضور داشت. هنگامی که از مصیبت‌های آیت الله العظمی خویی در نجف پرسیدم آیت الله رضا زاده با لبخندی تلخ آهی کشید و گفت: حضرت استاد (مرحوم آیت الله العظمی خویی) در ۴۵ سال گذشته بخاطر اقدامی ناکرده مرارت‌هایی سخت را تحمل کرد! از وی پرسیدم لطفاً این مورد را به وضوح بفرمایید. در پاسخ چنین گفت:من خدمت آیت الله سید علی‌اصغر صادقی خویی ارادت داشتم و هر وقت به تهران می‌رفتم برای زیارت و کسب فیض به مسجد ایشان واقع در گلوبندک می‌رفتم. در آخرین ملاقات چند ماه قبل از فوتش وقتی راجع به یک فتوای آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی صحبت کردیم، ایشان با تأسف گفت: مکافات زمانه این چنین است، به مرحوم آیت‌الله خویی انتساب یک اقدام نادرست داده شد. در سال ۵۷ و در آن شلوغی‌ها بخاطر آزادی یک زندانی سیاسی یک انگشتر به شاه توسط آقای سید حسین نصر دادم. در حالیکه این اقدام من به پای زعیم حوزه علمیه نجف نوشته شد و آن ماجراها ... اینجانب نگارنده (کتاب رنج ها و مصیبت های آیت الله خویی) از بیان این خاطره توسط یکی از شاگردان زعیم حوزه علمیه نجف مبهوت شدم. 🔺اکنون چند روزی است که در این فکر غوطه‌ور هستم و دائم به خویش می‌گویم: اگر نگارش این کتاب یک نتیجه داشته باشد آن‌هم اثبات ادعای مکتوب مرحوم آیت الله خویی است که اهدای انگشتر را کذب می‌دانست.بسیار میمون و مبارک خواهد بود که حقیقت بزرگی را کشف کرده ام. 🔺بیت آیت الله خویی همواره اهدای انگشتر را تکذیب نموده  و دکتر نصر هم یک تنه تایید می‌کند. اما دو شاهد این ماجرا(فرزند و دوست علامه طباطبایی) از قول صاحب المیزان با صراحت شهادت می‌دهند که اهدا کننده واقعی این انگشتر آیت الله سید علی اصغر صادقی خویی بوده است نه آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی! ضرب المثل معروف در این ماجرا صادق است: گنه کرد در بلخ آهنگری_به شوشتر زدند گردن مسگری https://t.me/alinazari43

✨﷽✨ 🌼آدمِ كسی نباش! ✍علامه جعفری می‌گفت روزی طلبه‌ی فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنيد، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه می‌زند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم. روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيم‌باز گذاشتم. دوچرخه‌ی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت. اين‌جا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخه‌بازی آن روز است! درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدم‌های بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e