eitaa logo
مدادرنگی
216 دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
22.3هزار ویدیو
278 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمــد حسیـــن عِطــ🌷ــری 🗒قسمت هشتم ⚠️ مامان! پشیمان نشی! 🔸امام صادق. ع. فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام. ص. آمده و عرضه‌ داشت: ای رسول خدا! به کدام یک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود:به مادرت. مرد پرسید:بعد از آن؟ فرمود:به مادرت. برای بار سوم پرسید؟ پیامبر فرمود:مادرت. در نوبت چهارم فرمود:به پدرت نیکی کن. (الکافی) 🔹مجید هر از چندگاهی برایم تماس می گرفت و حال و احوال می کرد. یکبار یادم نیست سر چه موضوعی ناراحت و عصبانی بودم. یکی دوبار زنگ زد و جواب ندادم. بار سوم که زنگ زد، دیگر طاقت نیاوردم و گوشی را برداشتم. سلام و علیک کرد و احوال پرسی. حسابی مزاح کرد تا اینکه ناراحتی و عصبانیت به کلی از ذهنم رفت. مدتی بعد که مرخصی آمد به خانه ما، با خنده و شوخی گفت:مامان! اون روز می دونستم ناراحتی که تلفن رو جواب نمیدی! اما اشکال نداره، یه روزی میاد که دوست داری صدای منو بشنوی اما نمی تونی! من ناراحت شدم و احساس کردم می خواهد خودش را برای من شیرین کند! گفتم:خودت را لوس نکن. من باید این حرف ها رو به تو بزنم نه تو برای من..! اما حرفش درست بود و آن روزها رسید. الان که یاد آن حرف ها می افتم دلم آتش می گیرد... 💢💢💢💢💢 کانال رسمی شهیدمدافع حرم @shahid_atri 💢💢💢💢💢
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای از اخلاص یک رزمنده من یک روزی به اتفاق بعضی از علماء (خدا رحمتشان کند)، رفتیم ؛ تابستان هم بود. وارد شدیم، همین که وارد شدیم آنجا، دما پنجاه درجه بود، و برای ما خیلی سخت بود. گفتند باید به بروید، بعد از ظهر بیرون بیائید؛ ما رفتیم سنگر. آنوقت زمان نبود، بر خلاف آنوقتی که به رفتیم که آنجا خطرناک بود. هفت تپه هم فراوان خاص خودش را دارد. در امیدیه، به سنگر رفتیم، گفتند باید پنج بعد از ظهر بیرون بیائید، ما پنج بعد از ظهر بیرون آمدیم، زمان هم زمان حمله نبود. من دیدم یک جوانی ما را همراهی می کند که من کجا وضو بگیرم‌. این مرتب این طرف و آن طرف را نگاه می کند. گفتم: اینجا امن است و حمله نیست، کجا را نگاه می کنید؟ گفت: نه حاج آقا! می خواهم ببینم باد گرم از کجا می آید که صورتم را جلو ببرم، به شما نخورد!! اینها رفتند ....!!! ✅ دیدار با هنرمندان بسیجی و مسئولین فرهنگی هنری استان قم _ ۱۳۹۳/۰۱/۲۰ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom