با اینکه اینجا یه کانال کوچیکِ که منهای حساب های دیلیت اکانت شده ممبر زیادی نداره و حتی فعالیت خاصی ، ولی هرازگاهی میومدم و با امید ناشناس رو چک میکردم و پیام هارو میخوندم و دوست داشتم بیشتر میبود.
برا یه مشکلی رفته بودم پیش یه طبیب طب سنتی اسلامی که کف دست و داخل چشم هارو هم به علاوه، معاینه میکرد.خیلی عجیب نگام کرد و گفت:« تاحالا کسی رو دوست داشتی که دیگه نباشه؟» گفتم چطور ؟ گفت:
«تو چشم هات یه شکست عشقی عمیق میبینم.»
طبیب ها هم دراماتیک شدن بچه ها.
خیلی دوست داشتم بیام و طور دیگه ای این مرحله کوچک ولی دوست داشتنی و ارزشمند [حداقل برای خودم رو :)] اعلام کنم، ولی خب متاسفانه دنیا هیچ وقت همانطور که میخوایم مطابق میل ما پیش نمیره.
چون اینجا عضو تقریباً موثری از خانواده ی منه دوست داشتم به شما هم بگم که امسال دوباره کنکور دادم و رتبهم هم سه رقمی شد.
هنوز نمیدونم تصمیمم درست بوده یا نه، شاید درحال حاضر که رتبه ها اومده کمی برای تصمیمی که گرفتم؛ دانشگاه تهرانی که میتونستم اونجا درس بخونم و انتخابم نبود ناراحت باشم. ولی خب مشخص نیست که آینده چه مدلیه و قطعاً اتفاقات امسال بهم نشون داد که همه چیز دست من نیست و تقریباً هیچ چیز دست من نیست. و هرچه آید خوش آید که گرداننده کس دیگه ایه؛
که میدونم حواسش به من هست.♥️