eitaa logo
رسانه محله هفده‌تن
159 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
130 فایل
﷽ 🌺مفتاح🌺 ارتباط با ادمین: @sepahi_am_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹رضا انس خاصی با سجده داشت. در آخرین گشت شناسایی قبل از عملیات، در جزیره مجنون مشغول گشت و شناسایی بودیم. از دور می دیدم که رضا کنارجاده خاکی در محاصره عراقی ها گیر افتاده بود. می گفت: وقتی سرباز عراقی به من نزدیک شد، به سجده رفتم. سرباز عراقی پا روی کمرم گذاشت و رد شد و رفت. وقتی از تیر رس دشمن دور شد به من گفت: محسن! من از سجده برات رهایی گرفته ام. از آن به بعد بود که به سجده های طولانی بین بچه ها مشهور شده بود و همین سجده هم بال پروازش شد. 🌹دو ماه قبل از عملیات کربلای چهار در سد گتوند، وقتی هواپیماهای عراقی محل استقرار بچه ها را بمباران کردند، رضا حمیدی نور نبود . آمدم کنار نیزار؛ همان خلوتگاه بعد از نمازهایش. خبری از رضا نبود. فقط یک بدن بی سر افتاده به حال سجده بود. هاشم زودتر از من رسیده بود آنجا و داشت دنبال سرش می گشت. آخر کار سرش را کنار بوته نعنا پیدا کرد. نگاهش دوخته شده بود به آسمان. گویی داشت ندیدنی ها را می دید. ✍کتاب غواص ها بوی نعنا می دهند؛ راوی : محسن جامه بزرگ "شهید رضا حمیدی نور"🌷 @golpabasir 🌺رسانه مجازی چند جانبه مفتاح 🌺 ☘️مطالب علمی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی☘️ @meftahegolpaygan
شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند. شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم. امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی. "شهید عباس بابایی"🌷 @golpabasir 🌺رسانه مجازی چند جانبه مفتاح 🌺 ☘️مطالب علمی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی☘️ @meftahegolpaygan
🌷این عکس یکی از دردناکترین و در عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه، ماجرای گردان حنظله است که ٣٠٠ نفر از نیروهایش درون یک کانال به محاصرۀ عراقی ها در می‌آیند آنها چند روز با تکیه بر ايمان خود به مقاومت ادامه می‌دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و یا عطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ. 🌷ساعات آخر بیسیمچی گردان ‏همت را خواست، حاجی پای بیسیم آمد صدای ضعیفی را از آن سوی خط شنید که می‌گوید: احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود ‎عراقي ها عنقریب می‌آیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی می‌کنم از قول ما به ‎امام بگویید همانطور که فرمودید ‎حسين وار‎ مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم ... @golpabasir 🌺رسانه مجازی چند جانبه مفتاح 🌺 ☘️مطالب علمی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی☘️ @meftahegolpaygan
🌹وقتی تاریخ مراسم عروسی قطعی شد، از فردای ماه رمضان افتادیم دنبال مقدمات مراسم. قرار بود از جهیزیه چهار وسیله یخچال، تلویزیون، فرش و ماشین لباس شویی را حمید بخرد. بقیه جهیزیه را تا حد امکان همراهیم می کرد تا بخریم. 🌹در همان روز اول خرید حمید گفت: وقتی حضرت آقا گفته اند از کالای ایرانی حمایت کنید، ما هم باید گوش کنیم و جنس ایرانی بخریم. هر فروشگاهی که می رفتیم دنبال جنس ایرانی بودیم. نظر هر دوی ما هم همین بود تا حد امکان جنس ایرانی. "شهید حمید سیاهکالی مرادی" ✍کتاب یادت باشد @golpbasir 🌺رسانه مجازی چند جانبه مفتاح 🌺 ☘️مطالب علمی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی☘️ @meftahegolpaygan