#دهه_فجرهایی_که_لنگه_ندارد
🔸
دهه فجر برای ما هر سال و هر سال ذوق جشنواره فجر را داشت. وه که چه کیفی میکردیم در دهههای فجر دهه شصت.
کل کلاس بسیج میشد برای ساختن و ریسه کردن پرچم کاغذی و تشکیل گروه سرود و گروه نمایش و ساختن یک روزنامه دیواری برای هر کلاس.
پهنه تختهسیاه و سینه سفید مقواهای پشت طوسی جولانگاه خوشخطها و نقاشیبلدهای کلاس بود. و چه کاریکاتورهایی از شاه کشیده شد.
سکوی موزاییکی جلوی تختهسیاه صحنه نمایش بود با یک دو یا سه بازیگر که بهانهای بود برای ریسه رفتن کلاس. سالن نمازخانه هم تاریک میشد با چند پتوی سربازی و یک پرده سفید آویخته از روی پتوها که بشود پرده سینما تا آپاراتجی، فیلمی ۸ یا ۱۶ میلیمتری را بیاندازد روی پرده و ذوقمرگ شوبم از دیدن دادا روی پرده.
ان روزها کتابخوانتر بودیم و دهه فجرمان در مدرسه حتما نمایشگاه کتابی در گوشه سالن داشت که همه چیز داشت. از داستان راستان شهید مطهری تا سری کتابهای کودک و نوجوان که روی جلد همهشان نقاشیهای سینمایی صادق صندوقی بود. و مجله کودک مسلمان. و کودک مسلمان همه چیز داشت از داستانک و مسابقه و تحلیل تا استریپهای نفوذ رزمندگان به عمق جبهه دشمن.
اینها را گفتم که بگویم آن سالها امکانات کم بود اما همه پای کار انقلاب بودند. باید پای کار انقلاب باشیم. انشاءالله.
🔸
#مهدی_نعلبندی/ دارالولایه تبریز/ ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandi