eitaa logo
مهمان نهج‌البلاغه
112 دنبال‌کننده
223 عکس
203 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین @M_R_Ta
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. 1⃣ خداشناسی ♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد. 2⃣ راههای خداشناسی ♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 3⃣ وصف اميدواری به خدا ♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد. آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد. 4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی» ♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد. مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) ♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (3) 🔷 ارزش و جایگاه بلند عقل و عقلانیت 3⃣ سرفصل سوم در بحث عقلانیت ، آفت‌های عقل و عقلانیت است که در نهج البلاغه مواردی از آن بیان شده است که عرض می کنیم: 🔹 ۱. هوای نفس که آفت عقل است. (حکمت ۲۱۱) 🔹 ۲. آرزوهای بیهوده که عقل انسان را به سهو مبتلا می کند. (خطبه ۸۶) 🔹 ۳. خواب رفتن عقل به واسطه توجه به دنیا.(خطبه ۲۲۴) 🔹 ۴. شُرب خمر است که فلسفه تشریع حرمت شرب خمر، نجات عقل و حفظ عقل از این آفت بیان شده است. (حکمت ۲۵۲) 🔹 ۵. فقر مایه دهشت و وحشت عقل است. (حکمت ۳۱۹) 🔹 ۶. عشق به دنیا که باعث می شود پرده عقل توسط شهوات پاره بشود.( خطبه ۱۰۹) 🔹 ۷. عُجب و خودپسندی است. (حکمت ۲۱۲) 🔹 ۸. مزاح بی‌جا و زیادی که عامل کاهش عقل نامیده شده است.( حکمت ۴۵۰) 🔹 ۹. برق طمع ها که عامل زمین خوردن عقل ها شمرده شده است. (حکمت ۲۱۹) 🔹 ۱۰. استبداد به رأی و نظر شخصی که عامل هلاکت انسان معرفی شده است. (حکمت ۱۶۱) 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
⁉️ آیا تا کنون بیانیه ی گام دوم انقلاب را خوانده اید؟ ⁉️آیا به تجزیه و تحلیل راهبردی آن تسلط دارید؟ ⁉️ آیا در راستای عملیاتی سازی عالمانه و غیرشعاری آن اقدامی کرده اید؟ در آستانه سومین سالگرد صدور بیانیه فوق العاده مهم گام دوم انقلاب اسلامی برگزار می‌گردد : 🖍 دوره مجازی تطبیق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با نهج‌البلاغه‌ ✨مدرس: حجت الاسلام مهدوی ارفع (مسئول نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی )✨ در این دوره ضمن تطبیق بیانیه گام دوم با نهج البلاغه و تاریخ حکومت امیرالمومنین علیه السلام، چارچوب عملیاتی سازی آن ارائه می شود. ✅در پایان هشت جلسه، به شرکت کنندگان گواهینامه پایان دوره داده خواهد شد. لینک ثبت نام: http://nahjolbalagheh.net/pay/1233-1/ 📆زمان: یکشنبه هر هفته ساعت 6 صبح شروع دوره از ۳ بهمن ۱۴۰۰ شهریه: مبلغ ۴۰ هزار تومان برای ۸جلسه ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۴۰۲۵۳۴۷ شماره کارت جهت واریز شهریه بنام مریم سریری خیاطزاده آی دی پاسخگویی @sariri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هفتم ❇️ پاسخ به نامه معاویه 🔻[ معاویه در پاسخ نامه من نوشت: به جان خودم سوگند، اگر دست تو به خون عثمان آغشته نبود و مردم با تو بیعت می‌کردند، همانند ابوبکر و عمر و عثمان بودی؛ اما تو مهاجران را بر عثمان شوراندی و مانع یاری انصار به وی شدی. افراد نادان از تو پیروی کردند و اشخاص ناتوان به یاری تو تقویت شدند. اکنون مردم شام جز جنگ با تو راه دیگری در پیش ندارند، مگر آنکه قاتلان عثمان را تحویل آنها دهی و پس از آن امر خلافت را به شورا بازگردانی تا اهل شورا خلیفه را برگزینند. 🔻آری، مردم حجاز تا زمانی که در مسیر حق حرکت کنند، حاکم بر مردم هستند؛ ولی اگر آنها حق را از دست دادند، نوبت مردم شام می‌رسد که حق را در دست بگیرند. به جان خودم سوگند، دلیل و حجت تو بر اهل شام همچون حجت تو بر اهل بصره نخواهد بود؛ همچنان‌که حجت تو بر من همچون حجت تو بر طلحه و زبیر نخواهد بود. زیرا اهل بصره با تو بیعت کرده بودند، ولی مردم شام نه. طلحه و زبیر نیز با تو بیعت کرده بودند؛ ولی من با تو بیعت نکرده‌ام. اما در خصوص فضیلت تو در اسلام و نسبت خویشاوندی تو با رسول خدا صلی الله علیه و آله، به جان خودم سوگند، آن را رد نمی‌کنم و منکرش نیستم. من در پاسخ نامه معاویه نوشتم: ] 🔻اما بعد، نامه‌ای از تو به دستم رسید، نامه کسی که نه خود دیده بینا دارد تا راه هدایت را پیدا کند و نه او را رهبری است که راه را به او بنماید. هوا و هوس او را فراخوانده و او نیز پاسخش گفته و ضلالت رهنمونش شده و او نیز متابعتش کرده است. گمان کرده‌ای آنچه بیعت مرا بر تو استوار نکرده، این است که در حق عثمان خطایی مرتکب شده‌ام. به جان خودم سوگند، در ماجرای قتل عثمان من یکی از مهاجران بودم. وقتی در کاری وارد شدند، من نیز همراهشان بودم و وقتی از کاری دست برداشتند، من هم دست برداشتم. خدا آنان را در مسیر گمراهی متّحد می‌سازد و به طور دسته جمعی، دچار بی‌بصیرتی و کوری نمی‌کند. من در قتل عثمان نه دستوری داده‌ام که مسئول آن باشم و نه به کشتن وی اقدام کرده‌ام که نگران قصاص آن باشم. 🔻اما درباره این سخن که گفته‌ای اکنون اهل شام حاکم بر مردم هستند، باید بگویم اگر این چنین است، مردی از قریشی‌های شام را معرفی کن که در شورا پذیرفته شود یا خلافت بر وی روا باشد. اگر چنین ادعا کنی، مهاجران و انصار تو را تکذیب خواهند کرد؛ اما من مردی از قریشی‌های حجاز را معرفی می‌کنم که در شورای مسلمانان برای تعیین خلیفه حضور داشته است. 🔻اینکه گفته‌ای قاتلان عثمان را به تو تحویل دهم، سوال من این است: تو را با عثمان چه نسبتی است؟ تو مردی از بنی‌امیه هستی و فرزندان عثمان برای طلب قصاص او، سزاوارتر از تو هستند. اگر می‌پنداری تو برای خون‌خواهی پدرشان از ایشان تواناتر هستی، پس نخست به زیر پرچم اطاعت درآی، آنگاه قاتلان عثمان را برای محاکمه نزد من فراخوان. 🔻اما درباره اینکه میان شام و بصره و طلحه و زبیر با خودت تفاوت قائل شدی، به جانم سوگند، حقیقت امر در همه این‌ها یکی است؛ زیرا بیعت با من همگانی و فراگیر بود و شخص بینا از آن روی برنمی‌گرداند و دوباره در آن تجدیدنظر نتوان کرد. 🔻در خصوص دلسوزی تو برای عثمان و حرص و ولعی که در این‌باره از خود نشان می‌دهی نیز می‌گویم به خدا سوگند، تو این سخنان را برای عیان شدن حقیقت نگفته‌ای و خبر درستی هم نداری. 🔻در خصوص برتری من در اسلام و نیز خویشاوندی‌ام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و رتبه و مقام من نزد قریش، به جان خودم سوگند، اگر توان انکار آنها را داشتی، بی‌گمان آنها را نیز انکار می‌کردی! 📚منابع: ۱. وقعه صفین، ص۵۶ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۸۸ ۳. الامامه و السیاسه، ص۱۲۲ ۴. نهج البلاغه، نامه ۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh