✨﷽✨
🗒 چکیده #متن_سخنرانی
🎧 فوائد دعا کردن
#حجت_الاسلام_محرابیان
روزی رسول خدا (صلی الله علیه)
به قبرستانی رفتند و مردم دیدند
که ایشان بین قبرها عقب و جلو
می روند و حال خوشی ندارند.
رسول خدا فرمودند:
«این هایی که زیر خاک هستند
اگر یک روز از ماه رجب را روزه
می گرفتند، هیچ کدام از این ها
در این برزخشان صدای ناله ای
از آن ها بلند نبود.»
خدای متعال قبل از ماه مبارک رمضان، دو ماه رجب و شعبان
را قرار داده تا جایگاه ما را در ماه مبارک رمضان مشخص کند؛
چون قرار است ما در این ماه،
مهمان ولی خدا باشیم.
آن هایی به امام زمان نزدیک ترند
که در ماه های رجب و شعبان
جایگاه خودشان را مشخص کنند.
از تمام لحظات ماه رجب برای
کسب فیض استفاده کنیم.
یکی از بهترین هدایایی که امام هادی (علیه السلام) به شیعه تقدیم کردند زیارت جامعه کبیره است که یک دوره شناسنامه ائمه (علیهم السلام) است.
خدای متعال خودش یک زمان هایی و مکان هایی را تعیین کرده که بنشینیم و صدایش کنیم.
خداوند متعال دوست دارد
صدای بنده اش را بشنود.
امام هادی (علیه السلام) فرمودند: «در مسیر بندگی خدا قدر یک نعمت را زیاد بدانید که اگر تمام عمرتان را برای آن نعمت در درگاه خدا شکر کنید کم است و آن هم دعا کردن است.»
دعا کردن مانند یک پناهگاه انسان را از منیّت ها حفظ می کند.
یکی آمد محضر امام صادق (علیه السلام) گفت:
«من جایی کار می کنم، از کجا بفهمم حقوقم حلال است؟»
امام فرمود: «اگر در اموالت حق خدا را هم قرار می دهی، بدان حقوقت حلال است؛ اما اگر در جایی هزینه می کنی که اصلا رنگ و بویی از خدا ندارد، بدان حرام است.»
همانطور که قرآن کارخانه ی انسان سازی است دعا هم بهترین مسیر برای تهذیب نفس است.
همین که حال داری و می گویی
«یا رب» ؛ این به معنای استجابت دعا است.
ما که الان آمده ایم و در مسیر امام حسین (علیه السلام) نشستیم این استجابت دعا نیست؟!
لذا هیچ وقت بعد از نمازتان دعا را فراموش نکنید و فرصتی برای عرض ادب و ارادت نسبت به پروردگارتان در زندگی خود بگذارید.
امام هادی (علیه السلام) فرمودند:
«اگر می خواهی در این زمان که انسان های فاسد وجود دارند گمراه نشوی شروع به دعا کردن کنید.» حتما لازم نیست دعاهای طولانی بخوانیم.
اولین فایده ی دعا کردن این است
که روح عبودیت پیدا می کنیم و بندگی خدا در ما خیلی زیبا نمود پیدا می کند. انسانی که اهل دعا می شود تسلیم حق تعالی می گردد؛
به طوری که باورش می شود خدایی وجود دارد که هستی و نفس زدنش از اوست. افرادی که اهل دعا نیستند منیّت هایشان زیاد می شود.
امام هادی (علیه السلام) در زمان خفقان و نابودی اسلام قرار گرفته بود؛ اما ایشان با تربیت روح عبودیت در شاگردانشان و با دعا اسلام را زنده نگاه داشتند.
در معارف اهل بیت داریم که رمز موفقیت در مسیر بندگی و برای دوری از گناه این است که باورتان شود که خدا شاهد بر اعمالتان است.
اگر می خواهید در مسیر بندگیتان موفق شوید عهد ببندید نماز اول وقت خود را رها نکنید.
فایده ی دوم دعا این است که روح تسلیم مان را در برابر ولی خدا قوی می کند. کسی که اهل بندگی خدا باشد دل به ائمه هم می دهد و دلداده ائمه می شود.
امام مانند چراغ هدایت است.
👈 در رأس #حوائج، دعای برای تعجیل در #فرج حضرت صاحب الزمان (عجل الله) فراموش نشود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_5961021454131660391.mp3
7.38M
🎼 پادکست تلنگرانه
🎧 مهمترین حرکت امام هادی(علیه السلام) چه بود؟
🎤 #حجت_الاسلام_محرابیان
⏱ ۱۰ دقیقه و ۳۳ ثانیه
🔋 ۷ مگابایت
4_5960825934335444827.mp3
41.26M
🔊 #گزارش_صوتی / #منبر_کامل
◾️مراسم شهادت امام هادی(علیه السلام)
🎧پیرامون موضوع:
"جامعه کبیره؛ مقام توصیف و مقام تکلیف"
🎤 #حجت_الاسلام_محرابیان
🕌 #هیئت_معظم_مخیم_العباس (علیه السلام)
4_5859690196227852904.mp3
5.74M
🎼 #پادکست_صوتی
🎧 سفارش امام هادی(علیهالسلام) به دعا
🎤 #حجت_الاسلام_محرابیان
⏱ ۰۷ دقیقه و ۵۶ ثانیه
🔋 ۵,۴ مگابایت
کلاس نهج البلاغه (حکمت صد و هفتادوچهار)
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
راه پيروزى بر دشمن:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه راه پيروزى بر دشمنان نيرومند را تبيين مى كند، مى فرمايد: «كسى كه سرنيزه خشم را براى خدا تيز كند توانايى بر قتل سردمداران باطل پيدا خواهد كرد»; (مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ).
اشاره به اين كه راه رسيدن به پيروزى در مقابل دشمنان سرسخت و نيرومند دو چيز است: آمادگى كامل و خلوص نيت و توكل بر خدا. هرگاه اين دو با هم جمع شوند سرسخت ترين دشمنان را مى توان به وسيله آن به زانو در آورد.
قرآن مجید روى هر دو عامل تکیه کرده در یک جا مى فرماید: «(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَّا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة); براى مقابله با آنها (= دشمنان)، هر چه در توان دارید از نیرو و... آماده سازید».(1)
در جاى دیگر مى فرماید: «(وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ); هرگز سست نشوید! و غمگین نگردید; و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».(2)
منظور از «غضب» در این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) خشم هاى زودگذر بى دلیل نیست بلکه منظور قوت اراده و تصمیم جدى براى مبارزه با دشمن آن هم براى خدا، تقویت آیین و دفاع از بندگان اوست.
تعبیر به «اَشدّاءِ الْباطل» سردمداران و نیرومندان آنهاست.
تعبیر به «قتل» اشاره به هر نوع پیروزى بر آنها و خاموش کردن و از بین بردن نفوذ آنها در جوامع بشرى است.
غضب و خشم غالبا نکوهیده است، زیرا در آن حالت، انسان از مرز حق بیرون مى رود و دست به کارهایى مى زند که سبب پشیمانى در عمر مى شود، ازاین رو در روایات اسلامى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «الْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلُّ شَرٍّ».(3)
ولى گاه به سبب کارهاى خلافى که انجام مى شود: آشکار شدن منکرات، غصب حقوق ضعیفان، تعرض به نوامیس مردم، ایجاد ناامنى در جامعه اسلامى و غلبه هوا و هوس بر اجتماع، در چنین شرایطى انسانِ مؤمن، بیدار و غیور، خشمگین مى شود; نه خشمى زودگذر بلکه خشمى عمیق و براى خدا و مى دانیم در حالت خشم تمام نیروهاى انسان بسیج مى گردند و گاه یک انسان معمولى قدرت چندین نفر را پیدا مى کند و آمادگى براى مبارزه با باطل حاصل مى شود.
به همین دلیل قرآن مجید خشمگین شدن موسى بعد از بازگشت از کوه طور و مشاهده گوساله پرستى بنى اسرائیل را به شکلى مثبت و کارى صحیح بیان کرده است. آنجا که مى فرماید: «(فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ یَا قَوْمِ أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُّمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِّنْ رَّبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَّوْعِدِى); موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود باز گشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویى به شما نداد؟! آیا مدّت (جدایى من از) شما به طول انجامید، یا مى خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که از وعده من تخلّف کردید؟!».(4)
در آیه آخر سوره «فتح» نیز درباره مؤمنان راستین تعبیر به (أَشِدَّآءُ عَلَى الْکُفَّارِ) شده است.
در حدیثى نیز که علامه مجلسى(رحمه الله) در بحارالانوار آورده مى خوانیم: هنگامى که امیرمؤمنان على(علیه السلام) درباره اموال غنایم، نسبت به بعضى از جنگجویان سختگیرى کرد گروهى از آن حضرت شاکى بودند. پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور داد منادى در میان مردم ندا دهد و بگوید: «ارْفَعُوا ألْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلىّ بْنِ أبی طالب فَإنّه خَشِنٌ فى ذاتِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ غَیْرُ مُداهِن فی دینِهِ; اى مردم زبان شکایت را از على بن ابى طالب بردارید، چرا که او درباره اوامر الهى سختگیر است و سازش کارى در دینش را مجاز نمى شمرد». مردمى که این سخن شنیدند لب از شکایت فرو بستند و دانستند این گونه سختگیرى ها مطلوب خدا و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است.(5)
در حدیث مشهورى نیز مى خوانیم که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) روزى از مردم سؤال کرد: «أىُّ عُرَى الاْیمانِ أوْثَقٌ; کدام یک از دستگیره هاى ایمان محکم تر است؟» جمعى گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند; بعضى نماز، برخى دیگر زکات، عده اى روزه، گروهى حج و عمره و جمعى دیگر جهاد را ذکر کردند. پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «آنچه را گفتید داراى فضیلت است ولى پاسخ من نیست (سپس فرمود:) محکم ترین دستگیره هاى ایمان حبُّ فى الله و بغض فى الله و دوست داشتن اولیاء الله و بیزارى از دشمنان خداست».(6)
این سخن را با حدیثى که علامه مجلسى در بحارالانوار آورده است پایان مى دهیم او مى گوید: در روایتى آمده است که خداى متعال به موسى(علیه السلام) گفت: «هَلْ عَمِلْتَ لِى عَمَلاً؟! قالَ صَلَّیْتُ لَکَ وَصُمْتُ وَتَصَدَّقُتُ وَذَکَرْتُ لَکَ، قالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالى، وَامَّا الصَّلَوةْ فَلَکَ بُرهانٌ، وَالصَّوْمُ جُنَّةٌ وَالصَّدَقَةُ ظِلٌّ، وَالذِّکُر
ْ نُورٌ، فَاىُّ عَمَل عَمِلْتَ لِى؟! قالَ مُوْسى: دُلَّنِى عَلَى العَمَلِ الَّذى هُوَ لَکَ، قالَ یا مُوسى هَلْ والَیْتَ لِى وَلِیّاً وَهَلْ عادَیْتَ لى عَدُوّاً قَطُّ فَعَلِمَ مُوسى انَّ افْضَلَ الاَْعْمالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللَّهِ; آیا هرگز براى من کارى انجام داده اى؟ موسى عرض کرد: براى تو نماز خوانده ام، روزه گرفته ام و صدقه داده ام. خداوند متعال به او فرمود: اما نماز براى تو نشانه ایمان است و روزه سپرى سپر آتش و انفاق سایه اى در محشر و ذکر خدا نور است کدام عمل را براى من بجا آورده اى اى موسى! عرض کرد: خداوندا! خودت مرا در این مورد راهنمایى فرما. فرمود: آیا کسى را براى من دوست داشته اى و براى من کسى را دشمن داشته اى؟ در اینجا بود که موسى(علیه السلام) دانست بهترین اعمال، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست»(7).
پی نوشت:
(1). انفال، آیه 60 .
(2). آل عمران، آیه 139 .
(3). کافى، ج 2، ص 303.
(4). طه، آیه 86.
(5). بحارالانوار، ج 21، ص 385.
(6). کافى، ج 2، 125، ح 6.
(7). بحارالانوار، ج 66، ص 352، ح 33.
☘☘☘☘☘☘☘
4_5965389629145220464.mp3
35.19M
🔊 #گزارش_صوتی / #منبر_کامل
◾️مراسم شام شهادت امام هادی(علیه السلام)
🎧پیرامون موضوع:
"لیلة الرغائب؛ بازگشت به آغوش خدای متعال"
🎤 #حجت_الاسلام_محرابیان
🕌 #هیئت_معظم_محبان_الحسین (علیه السلام)
شرح و تفسیر
اندرزهای گرانبها
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه نورانیش مجموعه اى از اندرزهاى گوناگون به فرزندش مى دهد که هر یک به تنهایى نکته مهمى را در بر دارد و مجموعه اش برنامه مبسوطى براى زندگى سعادتمندانه هر انسانى است.
نخست مى فرماید: «جبران آنچه بر اثر سکوت خود از دست داده اى آسان تر از جبران آن است که بر اثر سخن گفتن از دست رفته»; (وَتَلاَفِیکَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِکَ أَیْسَرُ مِنْ إِدْرَاکِکَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ).
اشاره به اینکه انسان اگر از گفتن چیزى خوددارى و صرف نظر کند و بعد بفهمد این سکوت اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارک کند در حالى که اگر سخنى بگوید و بعد بفهمد این سخن اشتباه بوده و یا گفتنى نبوده است بازگرداندن آن امکان پذیر نیست; همانند آبى است که به روى زمین ریخته مى شود و جمع کردن آن عادتا غیر ممکن است.
در ادامه این سخن، راه صحیح را براى رسیدن به این مقصود با ذکر مثالى نشان مى دهد و مى فرماید: «نگه دارى آنچه در ظرف است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است»; (وَحِفْظُ مَا فِی الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِکَاءِ).
«وِعاء; ظرف» همان قلب و روح انسان است و «وکاء; ریسمانى است که دهانه مشک را با آن مى بندند» اشاره به زبان و دهان انسان که اگر انسان آن را در اختیار خود بگیرد سخنان ناموزون یا کلماتى که موجب پشیمانى است از او صادر نمى شود.
حضرت در دومین توصیه مى فرماید: «و حفظ آنچه در دست دارى، نزد من محبوب تر از درخواست چیزى است که در دست دیگرى است»; (وَحِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیْ غَیْرِکَ).
اشاره به اینکه بسیارند کسانى که بر اثر اسراف و تبذیر اموال خود را از دست مى دهند و نیازمند به دیگران مى شوند و عزت و حیثیت خود را بر سر آن مى نهند. هر گاه انسان، اعتدال و اقتصاد را در زندگى از دست ندهد نیازمند به دیگران نخواهد شد، بنابراین توصیه مزبور هرگز به معناى دعوت به بخل نیست بلکه به معناى دعوت به میانه روى و اعتدال و ترک اسراف و تبذیر است.
آن گاه امام(علیه السلام) در سومین توصیه خود که در ارتباط با توصیه قبل است مى فرماید: «تلخى یأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها»; (وَمَرَارَةُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ).
منظور از «یأس» در این عبارت همان ناامیدى است که انسان بر خود تحمیل مى کند، به گونه اى که راه طلب از دیگرن را بر خویش مى بندد. این کار گرچه تلخ است ; ولى سبب عزت و شرف انسان مى شود و به همین دلیل، امام(علیه السلام) این تلخى را از شیرینى طلب بهتر مى شمرد.
تعبیر به «اَلْیأس عَمّا فى أیْدِى النّاسِ» به عنوان یک ارزش و فضیلت در روایات متعدّدى از معصومان آمده است از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «وَخَیْرُ الْمَالِ الثِّقَةُ بِاللهِ وَالْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ; بهترین سرمایه اعتماد بر ذات پاک خدا و مأیوس بودن از چیزى است که در دست مردم است».
این سخن بدان معنا نیست که انسان، تعاون و همکارى با مردم را در زندگى از دست دهد، زیرا زندگى اجتماعى چیزى جز تعاون و همکارى نیست، بلکه منظور این است که چشم طمع بر اموال مردم ندوزد و سربار مردم نشود و با تلاش، براى معاش بکوشد.
اگر چه طعم یأس، تلخ است ولى شیرین تر و لذت بخش تر از درخواست و تقاضا از افراد رذل و پست است.
آن گاه در چهارمین توصیه مى افزاید: «درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است»; (وَالْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ).
عفت از نظر لغت و موارد استعمال نزد علماى اخلاق، تنها به معناى خودنگهدارى جنسى نیست، بلکه هرگونه خویشتن دارى از گناه را شامل مى شود و در جمله بالا به این معناست، زیرا بعضى به هر گناه و زشتى تن در مى دهند تا ثروتى را از این سو و آن سو جمع آورى کنند اما مؤمنان پاک دل ممکن است از طریق حلال و خالى از هرگونه گناه به ثروت کمترى برسند; امام(علیه السلام)مى فرماید این را بر آن ترجیح بده.
حضرت در پنجمین توصیه مى فرماید: «انسان اسرار خویش را (بهتر از هر کس دیگر) نگهدارى مى کند»; (وَالْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ).
زیرا انسان، نسبت به اسرار خود از همه دلسوزتر است، چون افشاى آنها گاه موجب ضرر و زیان و گاه سبب آبرو ریزى و هتک حیثیت او مى شود در حالى که دیگران از افشاى سر او ممکن است هیچ آسیبى نبینند، بنابراین اگر مى خواهد اسرارش محفوظ شود باید در صندوق سینه خود آن را محکم نگه دارد، همان گونه که در کلمات قصار امام(علیه السلام) آمده است «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ; سینه انسان خردمند صندوق اسرار اوست».
☘☘☘☘☘☘☘☘
🔰 عقبماندگیها و مشکلات امروز بخاطر انقلابی عملنکردن ماست/ شکاف طبقاتی باید از بین برود
🔺 رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز: ما باید دستاوردهای انقلاب را بشناسیم و بدانیم. البته ما هرگز پنهان نکردیم و باز هم پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقبماندگی داریم عقبماندگیهایی که به هیچوجه قابل قبول نیست مقصر خود ما هستیم خود ما مسئولین مقصریم.
این عقبماندگیها باید جبران شود. این بهخاطر انقلابیعملنکردن ماست. ما هر جا انقلابی عمل کردیم عقبماندگی نداشتیم.
هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم یک حرکت غیرانقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجهی انجام دادیم عقبماندگی به وجود آمد که در درجه اول در مسئله معیشت طبقات فقیر است. ما در این زمینه عقبماندگی داریم و اختلاف و شکاف طبقاتی است. البته این را هم بگویم. در همین زمینه ای که ما عقب ماندگی داریم در مقایسه با قبل انقلاب به مراتب جلو هستیم.
اینی که کسی خیال کند که وضع قبل از انقلاب مثل وضع امروز بود اصلا اینجور نیست آن روزها خب بنده در میدان کار بودم با طبقات مختلف. وضع بسیار متفاوت بود با امروز و بسیار بد بود. امروز از ان جهت هم ما پیشرفت کرده ایم منتها باب شأن انقلاب نیست این چیزی که امروز هستیم.
ما بایستی خیلی بیش از این حرکت میکردیم. شکاف طبقاتی بایستی از بین برود و عدالت، عدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه بایستی مستقر بشود. این وظیفه ماست. این کار ماست. بایستی انجام بدهیم.
💻 @khamenei_ir
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگی از صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی پس از ۳۵ سال
#شهید علمدار
💢دغدغه #شهید_علمدر در جنگ نرم
اون شب سید توصیه کرد شام کم بخور امشب کار داریم! نیمه شب با هم سوار موتور هوندا 250 شدیم و رفتیم سمت اروند معمولاً برای سرکشی به پست ها این کار را انجام می دادیم .
اما آن شب فرق می کرد . رفتیم به سراغ یکی از خاکریز های به جا مانده از دوران جنگ. آسمان پرستاره حاشیه اروند و نخل های آن صحنه زیبایی ایجاد کرده بود . یاد شب عملیات در ذهنم تداعی شده بود.
مدتی باهم راه رفتیم. سید ساکت بود و فکر می کرد.
بعد نشست روی خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد. مشت او پر از خاک بود . رو به من کرد و گفت:
« مجید امروز وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم و ببریم تو شهرها!»
معنی این حرف سید را نمی فهمیدم . خودش توضیح دادو گفت:« تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه به کوچه ، مسجد به مسجد ، مدرسه به مدرسه ، دانشگاه به دانشگاه کار کنیم. باید بریم دنبال جوان ها .
باید پیام این هایی که توی خون خودشون غلتیدند را ببریم توی شهر»
گفتم :«خب اگه این کار رو بکنیم ، چی می شه!؟»
برگشت به سمت من و با صدایی بلندتر گفت:« جامعه بیمه می شه. گناه در سطح جامعه کم می شه.مردم اگه با شهدا رفیق بشن، همه چی درست می شه.اون وقت جوان ها می شن یار امام زمان ( ارواحنا فداه).»
بعد شروع کرد به توضیح دادن : « ببین ، ما نمی تونیم چکشی و تند برخورد کنیم. باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمان را انجام بدیم . باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا را جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که مارا دعوت کنند . باید خودمان برویم دنبال جوان ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم ، بی فایده است . کلام ما تأثیر نخواهد داشت .»
اون شب بیاد موندنی گذشت. فراموش نمی کنم سید می گفت:« من فرصت زیادی ندارم. به این آسمان پر ستاره اروند من بیشتر از سی سال عمر نمی کنم! اما از خدا خواسته ام به من توفیق کار برای شهدا را بدهد.»
☘☘☘☘☘☘☘☘☘😭
کلاس نهج البلاغه (حکمت صد و هفتاد و پنج)
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
راه زدودن ترس و وحشت:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته حكيمانه مهمى در مقابله با مشكلات اشاره كرده مى فرمايد: «هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است»; (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ).
بارها اين مطلب تجربه شده است كه انسان هنگامى كه از چيزى مى ترسد پيوسته در اضطراب و پريشانى و ناراحتى است; اما هنگامى كه انسان خود را در آن مى افكند مى بيند بسيار راحت تر از آن بود كه فكر مى كرد. دليل اين مشكل روانى روشن است، زيرا اولاً تا انسان وارد چيزى نشده پيوسته در پريشانى و وحشت به سر مى برد و اى بسا روزها و هفته ها اين درد و رنج ادامه يابد; اما هنگامى كه خود را در آن افكند ممكن است در چند دقيقه پايان يابد. ثانياً تا انسان به سراغ مطلبى كه از آن مى ترسد نرود احتمالات گوناگون مى دهد كه بسيارى از آن احتمالات بيش از واقعيتى است كه در آن امر مخوف وجود دارد. به همين دليل درد و رنج انسان افزايش مى يابد. ازاين رو بعضى از علماى اخلاق در كتب اخلاقى براى درمان رذيله ترس پيشنهاد مى كنند انسان در صحنه هاى رعب آور وارد شود; مثلاً بعضى از خوردن دارو يا تزريق آمپول وحشت دارند; اما هنگامى كه چند بار تكرار مى شود وحشت آنها به كلى فرو مى ريزد. يكى از فلسفه هاى انواع تمرين و رزمايش هاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دل هاى سربازان و افسران و فرماندهان است.
سعدى در گلستان خود داستان زيبايى در اين زمينه نقل مى كند. مى گويد: پادشاهى با غلامى عجمى در كشتى نشست، و غلام هرگز دريا نديده بود و محنت كشتى نيازموده. گريه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نمى گرفت و عيش مَلِك از او منغّص بود چاره ندانستند. حكيمى در آن كشتى بود مَلِك را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طريقى خاموش گردانم. گفت: غايت لطف و كرم باشد. بفرمود تا غلام را به دريا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مويش گرفتند و پيش كشتى آوردند و به دو دست در سكان كشتى آويخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام يافت. مَلِك را عجب آمد پرسيد: در اين چه حكمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتى نمى دانست. قدر عافيت كسى دارد كه به مصيبتى گرفتار آيد.
بسيار مى شود كه انسان به علت اين گونه وحشت ها به سراغ كارهاى مهم نمى رود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه كارهاى بزرگ مى شود.
به گفته مرحوم كمره اى در منهاج البراعة بسيارى از مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نائل شده اند; آنها در درون جنگل ها و صحراهاى آفريقا و بيابان هاى پراكنده وارد مى شوند و به سير درياها مى پردازند و به درون جزاير دوردست نفوذ مى كنند و از اين طريق هم ثروت فراوانى به دست مى آورند و هم شهرت جهانى كسب مى كنند. افزون بر اين به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه اى مى شود. سپس اين سخن حكيمانه را در قالب شعرى بيان مى كند:
چو ترسى ز امرى بينداز خويش * در آن و بپيراى تشويش خويش
دو دل بودن و خود نگه داشتن * بسى سخت تر مى كند قلب، ريش
در زبان عرب ضرب المثل هاى جالبى در اين زمينه ديده مى شود; از جمله: «أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَأُمُّ الْمُهَدَّدِ لاتَنامُ; مادر مقتول به خواب مى رود; ولى مادر كسى كه تهديد به قتل شده به خواب نمى رود».(1)
ولى به هر حال اين سخن بدان معنا نيست كه انسان بى مطالعه خود را به خطر بيفكند، بلكه به مواردى مربوط است كه انسان ترس بيجا به چيزى دارد و همين مانع پيشرفت برنامه هاى او مى شود. در اين گونه موارد بايد با مطالعه و مشورت وارد عمل شد تا ترس فرو ريزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. اين سخن را با شعرى از شاعر عرب پايان مى دهيم:
لَعَمْرُكَ مَا الْمَكْرُوهُ إلاَّ ارْتِقابُهُ *** وَأعْظَمُ مِمّا حَلَّ ما يَتَوَقَعُ!
به جانت سوگند كه ناراحتى در زمانى است كه انسان انتظار امر ناراحت كننده اى را مى كشد و چه بسا اين ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بيشتر است.
پی نوشت:
(1). منهاج البراعة، ج 21، ص 252.
☘☘☘☘☘☘☘☘