🔰 ۴۱ سال پیش، ایران نیز یکی از «گاوهای شیرده» آمریکا بود. سربازان آمریکایی که نه، همه اتباع آمریکایی در ایران مصونیت قضایی داشتند و هر غلطی میکردند، کسی نمیتوانست به آنها بگوید، بالای چشمتان ابروست!
حالا، بعداز ۴۱ سال، ایران تنها قدرت جهان است که میتواند رسماً پایگاه نظامی آمریکا را موشک باران کند و بیش از ۱۰۰ کشته روی دستش بگذارد ولی آمریکا از ترس عواقب درگیری با ایران، جرئت اعلام تلفات را نیز نداشته باشد!
و این تو بودی که ذلت این ملت را به عزت تبدیل کردی،،
خمینی ای امام
کلاس نهج البلاغه (حکمت سیزدهم)درس۱۳
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ قَالَ علی (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.
شرح:
راه تداوم نعمت ها:
امام(علیه السلام) در این سخن حکمت آمیز به نکته دیگرى درباره آثار شکر نعمت و آثار کفران بیان مى کند و مى فرماید: «هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى مى آورد دنباله آن را به واسطه کمى شکرگزارى از خود دور نسازید»; (إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ(1) النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ).
نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.
همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود.
این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ); به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است».(2)
قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ); ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده».(3) ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند.
قرآن در اینجا مى افزاید: «(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ); این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم».(4)
روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً; خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد».(5)
در اینجا سؤال باقى مى ماند: این که حقیقت شکر چیست؟
شکر سه مرحله دارد: مرحله قلبى که انسان از نعمت هاى خدا خشنود و راضى و سپاسگزار باشد و مرحله زبانى که آنچه را درون قلب اوست بر زبان جارى سازد; ولى از همه مهم تر مرحله عملى شکر است و آن به طور شفاف این است که از نعمت هاى الهى درست بهره بردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند; اگر خدا عقلى براى درک نیک و بد به او داده از این عقل در مسیر شیطنت استفاده نکند و اگر او را مشمول موهبت آزادى کرده از این آزادى براى پیشرفت و تکامل بهره گیرد نه در مسیر بى بند و بارى و گناه و فساد همچنین در مورد اعضاى بدن که هر کدام موهبتى عظیم است و در مورد مال و ثروت و فرزند و همسر. بسیارند کسانى که شکر قلبى و زبانى دارند; ولى در مرحله شکر عملى مقصرند.
اگر در مفهوم شکر به آن گونه که در بالا گفته شد دقت کنیم فلسفه آن نیز روشن مى شود، زیرا این مواهب مال ما نیست، از سوى دیگرى است و آن را براى اهداف خاصى آفریده و اگر در غیر آن اهداف به کار گرفته شود خیانت در آن نعمت است.
پی نوشت:
(1). «أطراف» جمع «طَرَف» در اینجا به معناى آغاز هر چیزى است به قرینه «اَقْصاها» که در جمله بعد آمده، و به معناى انتهاى چیزى است.
(2). ابراهیم، آیه 7.
(3). سبأ، آیه 15.
(4). سبأ، آیه 17.
(5). بحارالانوار، ج 68، ص 41، ح 31.
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
4_5886409612978030199.mp3
11.31M
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
لحظاتی از دلدادگی زائران امام غریب
😭😭😭
کلاس اخلاق (درس چهاردهم)
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
درس چهاردهم...
بسم الله الرحمن الرحيم
حليم هم کلمهي زيبايي است اسم خدا هم حليم است حليم واقعي چه کسي است؟ الَحليم من احَتَمَل إخواَنه
(غررالحکم٬ ح 1111 (حليم واقعي بردبار واقعي کسي است که ديگران را تحمل بکند برادران ديني همکاران را
تحمل بکند جاهل هم تا بخواهي زياد است «َوِإَذا مروا بالَّلْغِو مروا كَراًما» (فرقان/ 72 (اگر کسي حرف نامربوطي
زد انتقاد بي جايي کرد انتقاد به جا را بايد روي سر بگيريم قبول بزنيم دشمن ما ممکن است حرف حسابي
بزند قبول بکنيم اگر حرکت بي جايي کرد بزرگوارانه برخورد کنيم نميگويد لغو و حرفهاي زشت بدهي
جواب بدهي شيطان همين را ميخواهد دشمن همين را ميخواهد وقت ما گرفته ميشود بزرگواري کريمي آقايي
آن هفته مثال زدم شما يک مقصد مهمي داري که خيلي سرمايه خوابيده اگر معامله انجام ندهي پرواز انجام
نشود ضرر ميکني بين راه اگر ماشينت خط افتاد ميگويي ول کن من اگر دير به مقصد برسم تمام سرمايه
هايم از بين ميرود ما ميخواهيم برويم پيش خدا خدا ميگويد ول کن جهال را وقتت را تلف نکن اين آقا اين
حرف را زد بي جا زد به جا زد تند زد سرعتت را نگيرد بزرگوارانه راحت رد شويم از اين حرفها چقدر
زدند و گفتند خيلي چيزها است که نبايد وقتمان را به اين چيزها تلف بکنيم بزرگي گفت يک موقعي شيطان در
خواب يا بيداري او اعتقاد داشت در مکاشفه بوده بين خواب و بيداري است يعني او فقط ميبيند ديگران نمي
بينند آمد نشست گفت من ابليس هستم ميخواهم در مورد يک موضوع علمي با تو جر و بحث بکنم شيطان هم
علم زياد دارد با خيلي از انبيا نشست و برخاست داشته ما کتابهايي داريم مواعظ شيطان حرفهاي حسابي
زده که خدا به آن پيغمبر گفته گوش بده شيطان هم حرف حسابي ميزند گفته با نامحرم هيچ وقت خلوت نکن
هيچ وقت غضب نکن هيچ وقت بين دو نفر قضاوت نکن حرفهاي پخته شيطان خيلي دارد ولي عمل ندارد آن
تواضع و عبوديت و تعبد را ندارد شيطان آمد پيش يکي از علمايي که اهل دل و معنا و مکاشفه بود گفت من
شيطان هستم فلان موضوع علمي که ميگويي اشتباه است آن عالم گفت نه بي خود ميگويي اين حرف دليل
دارد شيطان جوابش را داد هر چه شيطان مدرک و دليل آورد او جوابش را ميداد يک ساعت دو ساعت بحث
کردند آن عالم قوي بود شيطان را مجاب کرد گفت محکوم هستي دستش را بست آخر که محکوم کرد شيطان
را خيلي قشنگ است برداشت خيلي قشنگي است به شيطان گفت حالا ديدي که تو محکوم شدي من بردم تو
باختي گفت نه تو باختي گفت چرا گفت من دو ساعت بهترين وقتت را گرفتم با من سر و کله زدي خيلي
قشنگ است حرف آخري شيطان خيلي قشنگ است درست است به ظاهر من را محکوم کردي بردي ولي تو
باختي اين که دو ساعت ميتوانستي با خدا خلوت بکني کار مردم را راه بيندازي هزارها کار خوب بکني اين
که ما با جهال بگو مگو بکنيم تو درست ميگويي من ميگويم چرا؟ روايت داريم با هم جر و بحث نکنيد ولو
حق با شما باشد جدل کردن جر و بحث بي جا و بي فايده کردن به قصد غلبه بر طرف اينها
(اترک الِمراَءَو
ِان کنت محقًا) ..کافي٬ ج ٬3 ص 214 (يعني جر و بحث بي خودي را ترک بکن ولو صد در صد حق با
شماست بخواهيم حرف خودمان را به کرسي بنشانيم طرف هم زير بار نميرود حيف است با آدم جاهل آدم
نبايد جر و بحث بکند
.☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘