هدایت شده از بانک تولیدات مجازی
💠 هدیه بیمنت
❇️ محتاج نان شبش بود، هر روز به دربار خلیفه عباسی میرفت. با گردنی خم و سری افتاده، امید داشت شاید به او رحمی کند ، خلیفه غرق درخوشگذرانی بود و صدای ضعیف فقر در گوشهای پر از غرورش جایی نداشت. ناامید برگشت. در دلش احساس خشم و حسرت میکرد، اما چه میتوانست بکند؟ دستش به هیچ جا بند نبود.
🔹یک شب، چیزی در دلش او را به سمت خانهای متفاوت کشاند. خانهای ساده و بیتکلف. نزدیک خانه امام رسیده بود. با دستهای لرزان درزد، شاید از روی ناامیدی، شاید از روی دلشکستگی.
🔸در باز شد. پیش از آنکه حرفی بزند، امام عسکری به او نگاهی کرد. انگار همه مشکلاتش را در همان نگاه فهمید. بدون اینکه حرفی بزند، کیسهای پر از پول به او داد.
🔹مرد قلبش از این مهربانی بیمنت لرزید. نگاهی به کیسه و نگاهی به امام انداخت. فهمید که خلافت و حکومت واقعی حق چه کسی است.
📌 کتاب آفتابِ نيمه شب از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب
🔸 https://btid.org/fa/koodak
📎 #داستان_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #امام_عسکری
📎 #بچه_شیعه
@banketolidat
هدایت شده از بانک تولیدات مجازی
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی امام زمان(عج) توسط امام حسن عسکری(ع)
#امام_زمان علیه السلام
#امام_عسکری علیه السلام
#انتظار
@banketolidat