#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
حس من اين است هردم بيوفاتر ميشوم
دائما از يوسف زهرا جداتر ميشوم
اشكهايش را نميفهمد دل آلودهام
هر چه يادم ميكند بياعتناتر ميشوم
بندهاي بيدست و پا هستم، زمان معصيت...
... دست و پا گم ميكنم، بيدست و پاتر ميشوم
جاي من العفو ميگويد كه راهم ميدهند
من ولي جاي تشكر بيحياتر ميشوم
با همه رسواييام وقتي به دادم ميرسد
با نگاه مهربانش آشناتر ميشوم
هر چه هم بد باشم آخر سائل اين خانهام
با گدايي كريمان پر بهاتر ميشوم
بر دل آلودهي خود آب و جارو ميزنم
چون كه با اين گريه كردن با صفاتر ميشوم
در ميان روضه از نفسم رهايم ميكنند
با سلامي بر حسين از خود رهاتر ميشوم
درد من جان كندن آقا است زير نيزهها
حاجت درمان ندارم، مبتلاتر ميشوم
﴿محمد جواد شيرازي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
نه مغرورم نه دلسنگم نه از تحقير ميترسم
پر از بغضم ولي از اشك بيتاثير ميترسم
حريفي خستهام، شطرنج بازي كه كم آورده
كه از پيچيده بازيهاي اين تقدير ميترسم
ميايي...، چاي مينوشي...، برايت شعر ميخوانم...
من از سردرد اين روياي بيتعبير ميترسم!
هم از تهران پرجمعيت آشفته بيزارم
هم از تنها شدن در خانهي دلگير ميترسم
دلم صحرا، و دريا را به آتش ميكشد روزي
از اين ديوانه؛ اين مجنون بيزنجير ميترسم!
﴿حسين دهلوي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد
ياد حريف شهر و رفيق سفر نكرد
يا بخت من طريق مروت فروگذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد
گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نكرد
شوخي مكن كه مرغ دل بيقرار من
سوداي دام عاشقي از سر به درنكرد
هر كس كه ديد روي تو بوسيد چشم من
كاري كه كرد ديدهٔ من، بينظر نكرد
من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسيم سحر نكرد
﴿حافظ﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
بين ما حتي اگر هم اختلافي مانده است
صبركن اي عشق! در من اعترافي مانده است
حرفهايم بيتو گاهي بر لبم ناگفته ماند
مثل گنجشكي كه در لاي شكافي مانده است
گاه چون يك بركه حتي با نسيمي ميرود
از تو در ذهنم اگر تصوير صافي مانده است
باز مويت را رها كن بشكن اين آيينه را
سالها شمشير شاهي در غلافي مانده است
كينهات را در دلت پنهان مكن، چيزي بگو
اندكي با من بمان وقت تلافي ماندهاست
﴿بنيامين ديلم كتولي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
در دلم باز هوايي است كه طوفاني توست
چشم، آفاق كبودي است كه باراني توست
منم و ظلمت اين خانهي ويران بيتو
تا شبستان كه؛ اي دوست چراغاني توست؟
هيچ كس جز من و جز رنج نخواهد دانست
راز جادويي آن خط كه به پيشاني توست
شرح رنگين بهاران و جهان آرايياش
گل من! شمهاي از قصه طولاني توست
با تو ميگردد از اين سوي به آن سوي، چشمم
آفتابا! غرضم آينه گرداني توست
من هنوز از نفست بوي قفس ميشنوم
يعني اين زمزمه، آواز گلستاني توست؟!
دور باد از تو دم سرد خزانم، كه امروز
برگ ريزان من، آغاز گل افشاني توست
﴿حسين منزوي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
در سماواتش اگر كه خواستي پر وا كني..
بايد اول از تعلقهاي خود پروا كني!
يوسف گم گشته الزاماً كه در بازار نيست
ميتواني يار را در قلب خود پيدا كني
آه وقتي ميكشي از هجر... پاكت ميكنند
واجب است آيينه را نوبت به نوبت "ها" كني
سنگ خوردن اولين شرط شروع عاشقيست
عاشقي يعني دلت را شب به شب رسوا كني
نان مولا ميخوري؛ پس پشت بر مولا نكن!
حيف باشد غير اينجا رو سوي هرجا كني!
هيچ جا جز خيمهي سبزش برايت امن نيست
خانهات اينجاست هرچه سير در دنيا كني
ذكر تعجيل فرج "يا فاطمه يا فاطمه"ست
با امام عصر بايد ياري زهرا كني
خاك چادرخاكي زهرا مسيحاي همهست
سجده كن بر آن! كه بين عرش سر بالا كني!
كربلا يك جلوه از غوغاي ديوار و در است
كاش حالا گريهاي بهتر ز عاشورا كني
كافري آمد به پشت در... كسي با اون نگفت
اي حرامي آمدي حوريه را دعوا كني؟!
﴿سيدپوريا هاشمي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
گمان نميكنم اين دستها به هم برسند
دو دل شكستهي در انزوا به هم برسند
ضريح و نذر رها كن، بعيد ميدانم
دو دست دور، به زور دعا به هم برسند
كدام دست رسيده به دست دلخواهش؟
كه دستهاي پر از زخم ما به هم برسند
شكوه عشق به زير سؤال خواهد رفت
وگرنه ميشود آسان دوتا به هم برسند
فلك، نجيب نشسته است و موذيانه به فكر
كه پيش چشم من آن دو، چرا به هم برسند؟
نشاني ده بالا به يادمان باشد
مگر دو دور در آن دورها به هم برسند
﴿محمدرضا رستم پور﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
بار فراق دوستان بس كه نشست بر دلم
ميروم و نميرود ناقه به زير محملم
بار بيفكند شتر چون برسد به منزلي
بار دل است همچنان، ور به هزار منزلم
اي كه مهار ميكشي، صبر كن و سبك برو!
كز طرفي تو ميكشي...وز طرفي سلاسلم
بار كشيدهي جفا، پرده دريدهي هوا
راه ز پيش و دل ز پس واقعهايست مشكلم
معرفت قديم را، بُعد، حجاب كي شود؟
گرچه به شخص غايبي در نظري مقابلم
آخر قصد من، تويي غايت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت، دست اميد نگسلم
ذكر تو از زبان من، فكر تو از جنان من
چون برود؟! كه رفتهاي، در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان، كز همه چيز غايبم
مفتكر توام چنان، كز همه خلق غافلم
گر نظري كني، كند كشته صبر من ورق
ور نكني، چه بر دهد بيخ اميد باطلم؟!
سنت عشق سعديا، ترك نميدهي؟!...بلي
كي ز دلم به در رود خوي سرشته در گلم؟
داروي درد شوق را با همه علم، عاجزم
چارۀ كار عشق را با همه عقل، جاهلم
﴿سعدی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
وحشت زده از اينكه از من چشم بپوشي
گفتم به خودم حرف بزن جاي خموشي
خاموش بماني بد و لب باز كني بد
چه زهر بنوشاني و چه زهر بنوشي
با عقل بگو: سنگ سر سنگ مچين، عشق...
سيل است...بيايد! تو بكوشي و نكوشي
مانند من اي رود، جدا ماندهاي از يار؟
حق داري اگر يكسره در جوش و خروشي!
من برگم و تو باد ببر با خودت اي عشق
من مثل خودت خستهام از خانه به دوشي
من آن گل پژمردهي گلدان تو هستم
اي كاش مرا دست كم ارزان نفروشي
﴿مژگان عباسلو﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
آرام جان ما چو غزالي رميد و رفت
از ما چه ديده بود كه دامن كشيد و رفت؟
اوّل نسيموار بشد دلفزاي من
پس خار جور در دل شيدا خليد و رفت
تيري به دل به قصد تفرّج اگر نشاند
از ما به جز صفا و محبّت نديد و رفت
شبنمصفت طراوت دل لحظهاي فزود
ناشسته گرد حزن، بشد ناپديد و رفت
مرغ سبكپري كه فرو شد به آتشي
او آتشي نهاد و دلي را خريد و رفت
"زيرك" اميدوار بر او دل نهاده بود
او از وفا و مهر و محبّت بريد و رفت...
﴿زيرك اصفهاني﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
سرد است تمام كوچههامان برگرد
گرماي پس از شب زمستان...برگرد
گلدان لب پنجرهام خشكيده
اي رحمت قطرههاي باران...برگرد
حالا كه فضاي روزگارم تار است
خورشيد هميشگي و تابان...برگرد
من بغض ترك خوردهي دل آشوبم
آرامش بينهايت جان...برگرد
عمري به سرم زده كه فرياد كنم
از خلوت خويش تا خيابان...برگرد
اي محض حضور؛ غايب پيداتر
معناي وجود...حسّ پنهان...برگرد
تبعيدي حبس انتظارت شدهام
اي مژدهي آزادي زندان...برگرد
﴿محمدحسن بيات لو﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از كوي تو ليكن عقب سرنگران
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي
تو بمان و دگران واي به حال دگران
رفته چون مه به محاقم كه نشانم ندهند
هرچه آفاق بجويند كران تا به كران
ميروم تا كه به صاحبنظري بازرسم
محرم ما نبود ديده كوتهنظران
دل چون آينه اهل صفا ميشكنند
كه ز خود بيخبرند اين ز خدا بيخبران
دل من دار كه در زلف شكن در شكنت
يادگاريست ز سر حلقه شوريدهسران
گل اين باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لالهرويا تو ببخشاي به خونينجگران
ره بيدادگران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو كجا و ره بيدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
كاين بود عاقبت كار جهان گذران
شهريارا غم آوارگي و دربهدري
شورها در دلم انگيخته چون نوسفران
﴿استاد شهریار﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan