یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
#قیصر_امین_پور
دست عشق از دامن دل دور باد
مى توان آيا به دل دستور داد🌱☘
#قیصر_امین_پور
🌱
🪴@meikhaneh
من به چشم های بی قرار تو قول میدهم
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز می شویم!
#قیصر_امین_پور
#ایران
🌱
گاهي تمام آبي اين آسمان ما
يکباره تيره گشته و بي رنگ ميشود
#قیصر_امین_پور
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
حاضر
اکبر لیلازاد
....
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
...
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر!
ما همه اکبر لیلازادیم!
#قیصر_امین_پور
سر به زیر و
ساکت و
بی دست و پا
می رفت دل
یک نظر روی تو را دید و
حواسش پرت شد!
#قیصر_امین_پور
ز بس در دل، گُلِ یادت شکوفاست
گرفته بوی گُل، پیراهنِ من🌱 ...
#قیصر_امین_پور