غلط است هر که گوید که به دل رهست دل را
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
.
ای بی وفا رسم وفا از غم نیاموزی چرا
غم با همه بیگانگی، هر شب به ما سر می زند
🌱
و آنی را که دوست داری
نصف دیگر تو نیست!
این تویی، اما جایی دیگر
- جبران خلیل جبران .
بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمی کند!
از من به او...
[ حتما میخوانَد ]...🌱
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
حاضر
اکبر لیلازاد
....
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
...
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر!
ما همه اکبر لیلازادیم!
#قیصر_امین_پور
_ من بنایی ساخته ام که ناگزیر روزی بر سرم خراب خواهد شد.
_ جسارت است آقا که میپرسم! محض عبرت است که میپرسم. پس چرا چنین بنایی را اصولا ساختید؟!
_ چون نساختن را در هر شرایطی نابخشودنی میدانم. انسان محکوم به ساختن است و هر ساختنی ناگزیر، خویشتن را در مخاطره قرار دادن است.
📚سه دیدار
#نادر_ابراهیمی
وسرانجامکسیخواهدآمد
وبامهربانیاش
بهتونشانخواهدداد؛
کهتوقبلازدیدناو
اصلازندگینکردهای...!
نهایتا
#دل به جایی می رسد
که دو راه بیشتر ندارد؛
یا باید خون شود
یا سنگ...🍂
- و مرد مانده برای کدام گریه کند ؟!
وطن ؟ تن زنها و یا زنِ تنھا ..🥀
#غزه
روزی متوجه می شـوی،هیچ چیز درزندگی
آن اندازه که تو تصور میکردی، جدی نبوده.
🌱
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
- وحشی بافقی