eitaa logo
ملت قوی✊🇮🇷
207 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
38.8هزار ویدیو
415 فایل
#ملت‌ایران بایدقوی شود و راهی جز #قوی‌شدن ندارد. امام‌خامنه‌ای زیدعزه 🔸برای قوی شدن اول بر احزاب بشورید بعد به تقویت و بکارگیری و تجمیع ظرفیت‌های داخلی و احیای نهضت #بسیج‌مستضعفین همت کرده و معطل هیچکس نباشید کاربر:https://eitaa.com/mellate_ghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️احمد طیبی، نماینده عرب تبار کنست ‎اسرائیل در اظهار نظری جنجالی که سر و صدای زیادی در رسانه‌های اسرائیلی برانگیخته مدعی شد ‎داعش توسط دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل اداره می شود. : شما هر شرارتی که در دنیا می بینید، ریشه اش را باید در صهیونیست ها جستجو کنید. هر تحلیل سیاسی بدون در نظر گرفتن نقش مؤثر صهیونیست، مثل تحلیل وضعیت درخت های یک باغ است، بدون در نظر گرفتن ریشه و خاک @rasooll_ir
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 برخورد دولت پاکستان با روزه خواران. 💠آدم گاهی آرزو میکنه گذر روزه خواران ایرانی به پاکستان بیفته🙂 : می دانید چرا بی دین های پاکستانی صدایشان در نمی آید؟ چون حکومت و جماعت مومنین دهانشان را پاره می کنن. می دانید چرا کسی با اینها کاری ندارد؟ چون اتفاقاً جهان برای اسلام هراسی به کشور تروریست پرور پاکستان نیاز دارد. آن هم کشوری که با امریکا کاملاً هماهنگ است. اگر یک صدم این کارها را جمهوری اسلامی کرده بود، سازمانها و نهادهای حقوق بشری با رسانه های پدرسوخته شان مثل سگ هار می افتادند به جان مان عیب بزرگ جمهوری اسلامی آن است که با غول مرحله آخر در افتاده اگر مثل گاو شیرده بود، زشتی هایش هم زیبا بود... مردم را باید متوجه این چیزها کرد @rasooll_ir
19.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻فتواهایی از جنس شیوخ درباری وهابی : نبرد در غزه اصلا جهاد نیست ، چون بن سلمان 😂 که ولی امر اهل سنت است اجازه و اذن جهاد را صادر نکرده است . حماس با رافضی ها هم پیمان شده است ، اصلا برای حماس و پیروزی آن دعا نکنید . این جملات بخشی از صحبتهای شیخ صالح السحیمی مفتی مسجد النبی بوده که باعث واکنش های منفی در جهان عرب شده است . : حماس با رافضی ها هم پیمان شده، قبول شما که با کفار هم پیمانید چه؟ شما که با یهود هم پیمانید چه؟ فقط با روافض نباید هم پیمان بود؟ بئسما یامرکم ایمانکم @rasooll_ir
راستش را بخواهید من در فضایی بزرگ شدم که الگوهایم همگی مذهبی انقلابی ای بودند که تا امام خمینی را قبول داشتند و با آقا میانه ی خوبی نداشتند، او را تندمزاج، بدون کاریزمای امام، غیر مرجع و البته مخالف با بعضی آراء امام در زمان حیاتش می دانستند. همه شان هم جبهه رفته و برادر شهید و جانباز و... بودند طبعاً من هم متاثر از آنها بودم. یادم می آید سال ۷۶ در دبیرستان هم که بحث انتخابات ناطق و خاتمی بود، ترجیحم خاتمی بود (که البته وقتی همان زمان روزنامه شلمچه را خواندم نظرم تغییر کرد) بعدها چند اتفاق باعث شد به آقا و انقلاب اسلامی به دید دیگری نگاه کنم اولین اتفاق تدریس قران در مسجدالمهدی خ دیالمه بود. سال ۷۸ رفتم قران درس دادم به بچه ها (۱۸ سالم بود) و چقدر کلاسهای با برکتی از آب در آمد. یکی از دوستانم که طلبه حاج آقا مجتهدی بود درباره آقا ازش پرسیدم. گفت اتفاقاً آقا پسرشون طلبه مدرسه ما هستند (فکر کنم آقا میثم را می گفتند) موارد و خاطراتی درباره ایشون گفت که انگار همه اون سیاه نمایی هایی که بر علیه آقا در اون چند سال کاملاً یک طرفه شنیده بودم، یهو با یه علامت سوال بزرگ مواجه شد که انگار روایت دیگری هم هست. دومین اتفاق حفظ قران بود. ترم یک دانشگاه مرخصی گرفتم و نشستم حدود ۷_۸ جزء قران را حفظ کردم گاهی اون قدر مشغول محتوای آیات می شدم که یادم می رفت باید آیات را حفظ میکردم یک دفعه دیدم انگار قران تعارضات جدی ای هم با مسلک مذهبی مئابیمن دارد و هم رویکرد سیاسیم عجب! چقدر شگفت انگیز بود. انگار که دارد تکلیف مرا با سیاست معدوم می کند اینجای کار بود که به این نتیجه رسیدم که لا اقل گفتمان «آقا» به قران نزدیک تر است و بعد هم عموی خدابیامرزم و پسردایی پدرم که هر دو بچه رزمنده بودند و خیلی قبولشون داشتم. عموم قاضی عادل و شریفی بود و پسردایی هم بی‌سیم‌چی شهید کاظمی بود(لشکر۸نجف) و ۸ سال کامل جبهه بود. اون دو تا هم خیلی تاثیرگذاربودند. منطق چندان قوی‌ای نداشتند معمولا هم توی بحثهای فامیلی کله‌شق و یک دنده بودند ولی سلامت نفس‌شان بدجور به مشام می‌رسید. طوری که آدم احساس می‌کرد اینها را خود خدا نمی ذاره گمراه بشند خلاصه این که تقریباً ۲۰ سالگی یک انقلابی دغدغه‌مند شدم که البته تا حدود ۱۲_۱۳ سال معتقد بودم هیات‌ها و مراکز مذهبی چندان نباید صریح وارد مصادیق و خصوصاً دفاع از شخص آقا بشوند. گاهی یک منبری که جایی دعوت می کردیم و روی منبر صریح از آقا دفاع می کرد، می‌رفتم نصیحتش می‌کردم که باید قشر خاکستری را حفظ کرد. اما امروز به چند دلیل نمی‌توانم خودم اینگونه باشم اولاً حس می‌کنم دوران آرامش سه دهه اول انقلاب گذشته و الان جنگ مصادیق است الان فتنه های زیر خاک، شعله کشیده‌اند و از خاک بیرون زده اند. لذا لازم است من هم آب به دست بگیرم و بقدر بضاعت این تُهَم و فِتَن را خاموش کنم ثانیاً متاسفانه تجربه من می گوید در این سالها هر که با نظام و آقا در افتاد، بعد مدتی با مرجعیت و فقاهت، بعد مدتی با تشیع، بعد مدتی با اسلام در افتاد. مواردی حتی تا آتئیست شدن، مسیحی شدن و... هم رفته اند. لذا سکوت ما کمکی به ماندن آنها نمی‌کند. ثالثاً می ترسم فردای قیامت مؤاخذه ام کنند که چرا حقی را دیدی و کتمان کردی، چرا نور به آن روشنی را دیدی و انکار کردی. از خدا می ترسم که از رهبری و شخص آقا دفاع نکنم. و البته می دانم که بارها و بارها برایم هزینه داشته و دارد و رابعاً این که نمی توانم! نمی‌توانم این نور را ببینم و لالمونی بگیرم. گاهی وقتها یک کارمندم که کارش را خوب انجام می دهد، آن قدر تعریف می کنم که خرابش می‌کنم. خودم هم می دانم، بارها همه هم بهم گفته اند ولی عادت کرده ام وقتی حقی می بینم کتمان نکنم (البته متاسفانه آنجا که پای نفس خودم وسط باشد معلوم نیست چقدر اهل افشای حقیقت باشم) اما به هر حال، نمی توانم نوری به درخشانی خامنه‌ای را ببینم و بگویم ندیدم. امروز که فرمایشاتش را با مسوولان دنبال می کردم، مدام در دلم می گفتم «خدا ازمن کم و به او بیفزاید» @rasooll_ir
. ✍ : سال ۷۶ که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، تنور داغ انتخابات و دو قطبی جریان حزب اللهی و اصلاح طلب، باعث شده بود که سوالات زیادی در ذهنم پدید آید. اون موقع ها ۱۶ سال داشتم و خیلی متحیر پیدا کردن جبهه حق و باطل بودم. هر کسی را که می دیدم سرش به تنش می ارزد، رها نمی کردم. آن قدر سوال می پرسیدم که خسته اش می کردم. فطرتاً تا حدود زیادی متمایل به جریان حزب اللهی بودم. اما استدلال های آن طرف را هم نمی توانستم رد کنم. حتی در مقاطعی احساس می کردم آن طرفی ها درست تر می گویند. این حیرت و کنجکاوی تا ۱۹ _ ۱۸ سالگی ادامه داشت. تا این که دانشگاه رشته برق قبول شدم و به دلایلی ترم یک را مرخصی گرفتم و شروع کردم حفظ قرآن. برای حفظ مجبور بودم معنای آیات را هم بفهمم و لابد مختصری هم تدبراتی داشته باشم. دقیق یادم هست. هر صفحه ای را که شروع می کردم به حفظ، انگار یک دنیا حرف جدید برایم داشت. گویی تازه داشتم با اسلام آشنا می شدم. از بعضی آیات تعجب می کردم. از بعضی آیه ها تا حد بینهایت لذت می بردم و بعضی آیات را هم مغایر با اسلام آن روزهایم می دیدم خلاصه این که مثل تازه مسلمانان شده بودم که انگار اولین بار است قران را دیده اند. از فضای کلی سوره های بقره و آل عمران دستم آمده بود که این کتاب، یک کتاب کاملاً سیاسی است. بنابراین آنچه سکولارها می گویند نمی تواند درست باشد. اما جریان غیر انقلابی آن روز (اصلاح طلب‌ها) نیز لا اقل به ظاهر مدعی اسلام غیر سیاسی نبود... بنابراین سوال اصلی‌ام کماکان باقی بود تابستان اون سال با هیات محبین الائمه و شیخ حسین انصاریان و حاج غلامرضا سازگار، به عنوان قاری قران قبل از مجلس شیخ حسین، مشهد دعوت بودم و چون فراغت خوبی داشتم، جزء ۶ را روزی سه صفحه حفظ کردم و تقریباً یک هفته، ده روزه تموم شد. تا رسیدم به اول جزء ۷ یادم نیست تهران بودم یا مشهد اما قبل از حفظ که شروع کردم به خواندن ترجمه، اولین آیه را که دیدم، احساس کردم جواب بسیاری از سوالاتم را گرفتم. این که کدام جریان و گروه در کشور ما جریان حق بوده و واقعاً مطابق اسلام است. لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا قطعاً دشمن ترین مردم به مؤمنان را یهود و سپس مشرکان خواهی یافت تازه فهمیدم خداوند چه کلید اساسی و مهمی برای پاسخ به سوالاتم دستم داده یهود ! وای! خدایا از اول قران مدام داره از یهود می گه، چرا من این قدر بی توجهی کرده بودم به این موضوع؟! رفتم یک بار دیگه آیات راجع به بنی‌اسراییل و یهود را از اول قران مرور کردم. انگار برای همین امروز نازل شده. زنده و گویا پاسخگو به مسائل و چالش های روز از اون به بعد یک نرم افزار مهم در ذهنم نصب شده بود که انگار برایم حکم قطب نمای سیاسی حق و باطل داشت. هر جریانی در کشور مورد حمایت یهود بود، حتماً مورد تایید خدا نبود. و برعکس هر جریانی بر ضد یهود و جریان صهیونیسم بود، «جریان حق» بود. این نرم افزار ذهنی، تا همین امروز هم جواب داده است. بسیاری از اشخاص، جریانات، شعارها، کاندیداها را می شود با همین سنجه قضاوت کرد و نسبت به آنها موضع صحیح منطبق با قران گرفت. این ویدیو از استاد قرائتی را که دیدم، حیفم آمد که این خاطره بسیار مهم زندگیم را برایتان نگویم. @rasooll_ir