eitaa logo
من العشق وحالاته
167 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
198 ویدیو
7 فایل
آه! من العشق و حالاته... احرق قلبی بحراراته... .......... عشق یعنی قاف و لام قل هو الله احد عشق یعنی باء بسم الله الرّحمن الرّحیم
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرهفته باید تمام دغدغه ها را تا کرد روی طاقچه بیخیالی گذاشت باید غصه ها را مچاله کرد از پنجره پرت کرد بیرون.. آخر هفته یک گوشه دنج میخواهد با یک لیوان چای داغ! #نرگس_صرافیان_طوفان #من_العشق_و_حالاته💚
این روزهای پایانیِ شهریور ، دلهره ی عجیبی دارد ! دلهره ای از جنسِ حال و هوای نابِ کودکی ، با عطرِ دلبرانه ی کتاب های نو و طعمِ گسِ خرمالو ... ما دیگر آن کودکِ بی غم و خندانِ سالهای دور نیستیم ، اما این دلهره ، یادگارِ خوبِ همان روزهاست ، روزهای خوبی ، که نگرانیِ مان ، بخاطرِ معلمِ تازه ای بود که نمی شناختیم ، و تمامِ ترسمان ، برای درس هایی ؛ که قرار بود سخت تر از سال های قبل باشد ... چه حال و هوای بی نظیری بود ! هنوز هم که هنوز است ، پاییز ، دلنشین تر از تمامِ فصل هاست ، قدم زدن در خیابان های نارنجی و خِش خشِ جانانه ی برگ ها ، تسکینِ خوبی ست ... اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر می گشتیم . مثلا اوایلِ مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان ، که با اشتیاقی بی وصف ، لباس و کفش های جدیدشان را به هم نشان می دهند ، مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده ، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان ، به سمتِ خانه می دود ، و چه موسیقیِ دلنوازی ست ، خش خشِ برگهای پاییزی ؛ وقتی دلت کودکانه می تپد ، وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی ... @menaleshghvahalatehi
من دلم برای دوران رفاقت های غیر مجازی تنگ شده . یادت هست رفیق ؟ یادت هست برای ملاقات‌های بعدی‌مان قرار می‌گذاشتیم ؟ که راس همان ساعتی که بنا گذاشته ایم، کنار درب خانه بایستیم و با هم کمی اختلاط کنیم ؟ یادت هست زنگ می زدی خانه مان و به مادرم می گفتی: منزل فلانی ؟ فلانی هست ؟ و هیچ حواست نبود باید نام کوچکم را می گفتی تا مادرم از فرط خنده فراموش نکند بپرسد شما و همین‌طور بی هوا گوشی را بدهد به من . یادت هست رفیق ؟ آن روزها باباها به موزیک و تصاویر خواننده ها واکنش های جدی نشان می دادند و ما به صورت کاملا محرمانه خانه ی یکی از بچه ها جمع می شدیم و در نهایت هراس و تشویش ، آهنگ های شادمهر و قمیشی گوش می دادیم و انگار دنیای ممنوعه ی موزیک ، جذاب تر از دنیای پر از موزیک امروز بود ، چند خط از یک آهنگ را به زحمت حفظ می کردیم و در جمع بچه ها برای خودمان مثلا خط شکنی بودیم و بلند بلند می‌خواندیم ، مخصوصا آن قسمتش را که نمی فهمیدیم ! رادیو فردا ، سنگین ترین خلاف روزگار ما بود و ما خلافکارهایی قهار ! قاچاقِ سنگینِ تصاویر خواننده ها در مدرسه و جاسوس های مدرسه و ناظم و دفتر و تعهد ، یادش بخیر ... عطر تازگیِ پیک های عیدانه ی دوران ابتدایی را یادت هست ؟ یادت هست برایم نامه می نوشتی ؟ هر بار نزدیک پایان سال تحصیلی دفتر خاطراتی دست و پا می کردیم و برای هم یادگاری می نوشتیم و آرزوهای خوب می کردیم ؟ گل های خشک لای کتاب یادت هست ؟ یعنی بچه های امروز هم خاطراتی شبیه ما خواهند داشت یا تمام احساسشان را پشت صفحات بلاک شده خواهند کشت و خاطراتشان را با حذف سابقه ی چت هایشان سلاخی خواهند کرد ؟ دلم می گیرد برای روزگار سردی که ساده ترین خلاف آدم ها، مسدود کردن ارتباط ها و شکستنِ بی بهانه ی قلب هاست ... دلم می گیرد برای روزگاری که هرچه پیش می رویم ؛ آدم هایش از هم دورتر می شوند.