پدرم مرد با خدایی بود
مهربان بود مثل دریا بود
روی پیشانی پر از چینش
اثرات سجود پیدا بود
پدرم اسوه شجاعت بود
قهرمان شجاع بدر و حنین
ضربتش در کشاکش خندق
افضلُ مِن عبادة الثّقلین
پدرم مرد با خدایی بود
مهربان بود مثل دریا بود
(تا پدر بود خوب پُر می شد
جای خالی مادرم زهرا)2
قصه در گوش بچه ها می گفت
شانه می زد به موی من شب ها
پدرم مرد با خدایی بود
مهربان بود مثل دریا بود
***
داغ مادر ولی پدر را کشت 2
همه مویش سپید شد پدرم
مسجد کوفه تیغ خورد اما
در مدینه شهید شد پدرم
*خودم دیدم ... دیدم جلوی چشام ناموسمو میزدن ...*
(پدرم خاطرات تلخی داشت
قصه آتش و در و دیوار)2
قصه کوچه بنی هاشم
قصه تلخ سینه و مسمار
*امشب زهرا منتظرشه ... امشب زهرا مهمون داره ...*
دیگر اما به خانه ایتام
نان و خرما کسی نمی آرد
*عالمو یتیم کردی آقا...*
***
بر زمین با عبور نعلینش
گل برکت کسی نمی کارد
(شب آخر پدر وصیت کرد
حَسنش را به عدل و حق الناس)2
رو به عباس کرده و فرمود:
جان تو جان زینبم عباس
خوب شد کربلا نبود پدر
وقتی از روی ناقه افتادم
دیگر عباس هم نبود آنجا
تا بیاید رسد به فریادم
خوب شد مجلس شراب نبود
شاهد غربت پسر باشد
شاهد خیزران لب هایش
شاهد راس و طشت زر باشد...
*یه وقت زینب صدا زد:یزید دست نگه دار..
منتحی الی ثنایا ابی عبدالله علیه السلام...تنکتها بمخصرتک...
داری با چوب خیزران به این لب و دندان میزنی...
این لب و دندان رو پیغمبر بوسیده...یا حسین...*
شاعر: عباس احمدی
از معاد خیالی تا معاد واقعی.pdf
730.9K
💠 مجموعه سخنرانی :
#ذهن_ها_را_باید_شست_جور_دیگر_باید_زیست
♻️جلسه سوم : از معاد خیالی تا معاد واقعی
🌀 مناسبت : #شبهای_قدر
🔷ماهیت: بیشتر مردم، تصوراتی غلط و اشتباه از خدا، امام و معاد در ذهن خود درست کرده اند،که با این ذهنیت های اشتباه هم زندگی می کنند. شبهای قدر بهترین فرصت برای اصلاح این ذهنیت های اشتباه می باشد.
✌️ کانال منبر انقلابی
@enqelabee
بدم ،مرا به پیمبر ببخش ... یا الله 2
به اشک دیده ی حیدر ببخش ... یا الله
تمام دار و ندارم محبت زهراست 2
مرا به سوره ی کوثر ببخش ... یا الله
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
*شبای آخر ماه رمضونه،دلم شور میزنه،دارم چنگ به دامن همشون میندازم،بلکه یکی شون دلش به حالم بسوزه ،ضامن ما بشه، دست ما رو بگیره، وای آگه این شبا بره و ما دست خالی باشیم*
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر ببخش ... یا الله
حسین ....
*اسم پیغمبرو بردی،اسم علی رو بردی،اسم بی بی زهرا رو بردی،اسم امام حسن و بردی ،چرا حسین رو صدا زدی؟اخه کارش دارم ،التماسش میکنم*
ببر به کرببلا زائر حسینم کن ... 2
به آن ضریح مطهر ببخش ... یا الله 2
*آماده هستی؟*
به دست های علمدار کربلا سوگند ...
به حرمت علی اکبر ببخش ... یا الله ...
*آگه هر کدوم ازین قسم ها رو ازم قبول نکردی،میدونم رو این خیلی حساسی، حتما قبول می کنی*
خدا،خدا به بانگ العطش نازدانه های حسین ...
*برا هرکدوم از پیغمبرا جبرییل و فرستاده برو براشون روضه بخون،اول روضه ی عطش رو خونده،برا آدم،برا نوح،برا ابراهیم،برا موسی و عیسی و بقیه ... ای پیغمبرا، پیغمبر خاتم الانبیاء یه نوه داره،بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه مردم .... جگرم از تشنگی می سوزه ..." آبش نمیدن، سرشو از قفا ..." ما اینجوری یاد گرفتیم از بزرگانمون میخوایم با خدا مناجات کنیم تنها نمیریم،اخه تنها کسی راهی نداره،با موالیانمون میریم،یا دست میندازیم دامن مادرمون زهرا رو می گیریم،یا دست میندازیم دامن آقامون حسین رو می گیریم ... اخه کس دیگه رو نداریم،همه کس ما این ذوات مقدسه هستن ..."*
به بانگ العطش نازدانه های حسین 2
به خون حنجر اصغر ببخش ... یا الله
*مهربان خدا به عطش علی اصغر حسین، ما رو تشنه ی محبت و تشنه ی مودت و تشنه ی معارف خودت به این ذوات مقدسه قرار بده،یه تشنگی که هیچ وقت سیراب نشیم ..."
خدا خدا به قطره قطره اشکای مادر علی اصغر،رباب خانم ما رو یه جوری تشنه ی گریه ی بر حسین قرار بده،که هرگز از گریه ی بر حسین سیراب نشیم ...
خدا خدا به اون لحظه ای که رباب کنار گهواره علی اصغر نشسته بود، دید علی خودشو پرت می کنه بیرون ....الهی العفو ...
ارمغان خمینی.pdf
538.8K
💠 مناسبت : رحلت #امام_خمینی ره
🌀 موضوع : #ارمغان_خمینی ره؟
♻️پیام : امروز مسئولین کشور در معرض یک آزمون بزرگند؛ آیا حفظِ عزّت و اقتدارِ این ملّت عزیز را خواهند کرد یا نه؟
✌ کانال منبر انقلابی
✅ @enqelabee
امام اينگونه بود.عزت و ذلت حقيقي.رحلت امام خميني 98.pdf
421.6K
✅ سخنرانی ۴۸
مناسبت: رحلت امام خمینی۹۸
عنوان : امام اینگونه بود
موضوع : عزت و ذلت حقیقی
#سخنرانی_۴۸
#عزت_و_ذلت_حقیقی
#امام_اینگونه_بود
#رحلت_امام_خمینی_۹۸
#شنبه_سه_شنبه_مناسبها
#کانال_منبر_آسمانی
#کپی_با_ذکر_منبع
🆔 @m_asemani
فهرست سخنرانی ها 👇
@m_asemani_arshiv
سروش👇
https://sapp.ir/m_asemani
ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa
تلگرام👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEnpsuwIe-n7EUyldQ
حمزه سیدالشهدا.pdf
294K
⚫️ شهادت حمزه سیدالشهداء
علیه السلام (2)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ 15 شوال ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
حمزه سیدالشهداء.pdf
391.2K
⚫️ شهادت حمزه سیدالشهداء
علیه السلام (1)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ 15 شوال ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
May 11
سیره علمی امام صادق (علیه السلام).pdf
617.8K
📜فیش منبر 📩 منبرکامل
#امام_صادق علیه السلام
#سیره_علمی_امام_صادق
♦️ فیش منبر امام صادق علیه السلام
🔖آنچه در این فیش می خوانید :
سیره علمی امام صادق (علیه السلام)
♦️الف) تشویق و تكریم شاگردان شایسته
♦️ب) انس با شاگردان:
🔷ج) اجازه سخن:
🔷د) بهره گیری از افراد توانا و آموزش در حین كار
🔷ه) تقدیر از تلاشهای علمی
🔷و) ارجاع مردم به شاگردان خود
♦️ز) درخواست گزارش از فعالیتهای تبلیغی
♦️ح) راهنمایی و تذكر
🔷ط) ابراز خشم از اسائه ادب بر شاگردان
🔷ی) تاثر از فوت یاران و اظهار همدردی
♦️ك) ترحم و طلب آمرزش
♦️ل) زیارت قبر یاران
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
مرثیه 4 استاد مومنی.pdf
505.8K
🔳فیش مرثیه و روضه🗒
📕روضه مکتوب امام صادق علیه السلام
#مرثیه_چهارم_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
مرثیه مکتوب 🔶
#استاد_مومنی
🎵دانلود سبک و صوت استاد 👇
https://eitaa.com/rovzeha/1274
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
مرثیه 2 استاد میرزا محمدی.pdf
507.3K
🔳فیش مرثیه و روضه🗒
📕روضه مکتوب امام صادق علیه السلام
#مرثیه_دوم_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
مرثیه مکتوب 🔶
#استاد_میرزا_محمدی
🎵دانلود سبک و صوت استاد 👇
https://eitaa.com/rovzeha/1270
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
مرثیه 1.pdf
526.2K
🔳فیش مرثیه و روضه🗒
📕فیش مرثیه امام صادق علیه السلام
#مرثیه_اول_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
فیش مرثیه روشمند 🔶
#امام_صادق علیه السلام
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
مرثیه 5 مستند مقتل امام صادق.pdf
530.3K
🔳فیش مرثیه و روضه🗒
🔰متن مستند مقتل امام صادق علیه السلام
#مرثیه_پنجم_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
فیش مقتل مستند 🔶
#امام_صادق علیه السلام
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
مرثیه 3 استاد مطیعی.pdf
460.3K
🔳فیش مرثیه و روضه🗒
📕روضه مکتوب امام صادق علیه السلام
#مرثیه_سوم_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
مرثیه مکتوب 🔶
#استاد_مطیعی
🎵دانلود سبک و صوت استاد 👇
https://eitaa.com/rovzeha/1272
📩دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
صبر انقلابی.pdf
435.4K
💠مناسبت : #شهادت_امام_صادق
🌀عنوان : #به_مو_میرسد_ولی_نمیبرد
🔷موضوع : #صبرانقلابی
🔵پیام : هزینهی تسلیم شدن بهمراتب بیشتر از هزینهی مقاومت و ایستادگی است.
نویسنده : حجت الاسلام #سجادحیدری
🔰دریافت سخنرانی در شبکه های داخلی #منبرانقلابی به آدرس:
@enqelabee
💠 25 دستورالعمل برای ﭘﻮﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ از صادق آل محمد (علیهم السلام)
👈در كتاب "مجموعه شهيد اول (ره)" از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمودند:
1️⃣طلَبْتُ الْجَنَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِي السَّخَاءِ،
🍀 بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى يافتم.
2️⃣.وَ طَلَبْتُ الْعَافِيَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعُزْلَةِ،
🍀 و تندرستى و رستگارى را جستجو نمودم، پس آن را در گوشهگيرى (مثبت و سازنده) يافتم.
3️⃣و طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِيزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِي شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ،
🍀 و سنگينى ترازوى اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهى به يگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) يافتم.
4️⃣.وَ طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِي الدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّةِ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَى،
🍀 سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براى خداى تعالى يافتم.
5️⃣و طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ فِي تَقْدِيمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ،
🍀 و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خداى تعالى يافتم.
6️⃣.وَ طَلَبْتُ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِي تَرْكِ الْمَعْصِيَةِ،
🍀 و شيرينى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.
7️⃣.وَ طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهَا فِي الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ،
🍀 و رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) يافتم.
8️⃣و طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِي التَّفَكُّرِ وَ الْبُكَاءِ،
🍀 و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.
9️⃣ و طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِي الصَّدَقَة،
🍀 و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.
🔟.وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْلِ،
🍀 و روشنى رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.
1️⃣1️⃣و طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ فِي الْكَسْبِ لِلْعِيَالِ،
🍀 و فضيلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزينه زندگى زن و فرزند يافتم.
2️⃣1️⃣و طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ فِي بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِي،
🍀 و دوستى خداى تعالى را جستجو كردم، پس آن را در دشمنى با گنهكاران يافتم.
3️⃣1️⃣و طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ فَوَجَدْتُهَا فِيالنَّصِيحَةِ لِعِبَادِ اللَّهِ،
🍀 و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خيرخواهى براى بندگان خدا يافتم.
4️⃣1️⃣و طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِي قِلَّةِ الْمَالِ،
🍀 و آسايش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در كمى ثروت يافتم.
5️⃣1️⃣.وَ طَلَبْتُ عَزَائِمَ الْأُمُورِ فَوَجَدْتُهَا فِي الصَّبْرِ،
🍀 و كارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شكيبايى يافتم.
6️⃣1️⃣.وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِي الْعِلْمِ
🍀 و بلندى قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش يافتم.
7️⃣1️⃣.وَ طَلَبْتُ الْعِبَادَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الْوَرَعِ،
🍀 و عبادت در جستجو نمودم، پس آن را در پرهيزكار يافتم .
8️⃣1️⃣. طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الزُّهْدِ،
🍀 و آسايش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسايى يافتم.
9️⃣1️⃣.وَ طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي التَّوَاضُعِ،
🍀 برترى و بزرگوارى را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى يافتم.
0️⃣2️⃣.وَ طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ فِي الصِّدْقِ،
🍀 و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى يافتم.
1️⃣2️⃣.وَ طَلَبْتُ الذِّلَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الصَّوْمِ،
🍀 و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه يافتم.
2️⃣2️⃣.وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَوَجَدْتُهُ فِي الْقَنَاعَة،
🍀 و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم.
3️⃣2️⃣.وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ فِي قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ،
🍀 و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن يافتم.
4️⃣2️⃣و طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ فَوَجَدْتُهَا فِي حُسْنِ الْخُلُقِ،
🍀 و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخويى يافتم.
5️⃣2️⃣.وَ طَلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِي بِرِّ الْوَالِدَيْن،
🍀 و خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نيكى به پدر و مادر يافتم.
📚 منبع: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج12، ص: 174
🔰 @ofogh_howzah
عطش دیدار امام صادق (علیه السلام) بی تابش کرده بود. زیر لب ذکر می گفت و آرام با پاهای تاول زده اش سمت مدینه قدم بر می داشت. بالاخره دروازه ی شهر را دید. از ذوقش قدم هایش را تندتر برداشت تا به مسجد برسد.
بر در مسجد که رسید، چشمانش را بست. پژواک صدای امام صادق (ع) بر بالای منبر، چند باره به گوشش می رسید. دلش قنج می رفت تا مولایش را ببیند. آرام چشمانش را باز کرد، عجب جمال دل آرایی! عجب قد و بالایی. مرد خراسانی با یک نگاه یک دل نه صد دل عاشق امامش شد. با خودش می گفت: دیگر نمی توانم حتی لحظه ای از مولایم دور باشم. همین جا مقیم می شوم. مرد جلو رفت و امام(ع) را در آغوش کشید و پیشانی حضرت(ع) را غرق بوسه کرد. او کمی با حضرت صادق (ع) سخن گفت و ساعتی بعد از ایشان جدا شد.
مرد خراسانی در لحظه ی جدایی نگاهش به غلامی افتاد که کمر به خدمت امام صادق (ع) بسته بود و سالها خادم ایشان بود. با خودش گفت: خوش به حال این مرد، چه دنیا و آخرتی دارد.
او در کوچه های مدینه راه می رفت و آرام و قرار نداشت. دلش می خواست دائم در خدمت امامش باشد. فکری به سرش زد و به سراغ خادم امام صادق(ع) رفت. مرد خراسانی به غلام گفت: من مردی ثروتمند هستم و اموال و زمین های زیادی در خراسان دارم. می خواهم به تو پیشنهادی بدهم، تمام اموال من برای تو و شغل تو برای من.
غلام امام (ع) در صحت عقل مرد شک کرد. مگر می شود یک نفر بخواهد همه ی اموالش را به من بدهد و خودش غلام شود؟
مرد ملتمسانه به خادم می گفت: اکنون نزد امام(ع) برو، خواهش کن تا غلام شدنم را بپذیرد، آن گاه به خراسان برو و تمام اموال مرا استفاده کن.
غلام گیج شده بود، نمی دانست چه کند. هم قبول خواسته ی مرد برایش سخت بود و هم رد کردن این همه ثروت.
ذهن خادم آشفته شده بود، جذابیت داشتن این همه ثروت آن هم یک شبه و سختی دوری از امام مهربانی ها.
با خودش می گفت: سالهاست که در این خانه خدمت می کنی، اگر خدا قبول کند برای هفتاد پشتم کافی است. از طرفی می گفت: فرصت خوبی است. قبل از این که از چنگم خارج شود...، من که نباید تا آخر عمر غلام باشم.
بالاخره تصمیمش را گرفت. گفت اگر امام راضی شود، چه عیب دارد؟ سالهاست که خدمتشان را می کنم. این همه شیعه مخلص، من هم یکی از آن ها، مگر همه باید غلام امام باشند؟ من می توانم با مالم حضرت(ع) را یاری کنم.
او نزد امام(ع) رفت. من من کنان با صورت سرخ شده از خجالت رو به حضرت(ع) گفت:
فدایتان شوم،... می دانید که من خدمتکار مخلص شمایم. سالهاست که...حال اگر خداوند خیری به من برساند، آیا شما از آن، جلوگیری می کنید؟
مرد چشمانش را به زمین دوخت. قلبش تندتند می زد. منتظر ماند تا امام پاسخش را بدهد. بعد از چند لحظه، امام(ع) فرمودند: نه، اگر آن خیر، نزد من باشد، به تو می دهم. اگر دیگری به تو برساند، هرگز از آن جلوگیری نمی کنم.
غلام با خوشحالی همه چیز را برای امام(ع) تعریف کرد. حضرت صادق(ع) حرفهایش را شنیدند و فرمودند:
مانعی ندارد. اگر تو بی میل شده ای و او خدمت مرا پذیرفته است، او را به جای تو می پذیرم و تو را آزاد می کنم.
غلام با شنیدن سخن امام (ع) حس عجیبی داشت، شادی و غم در کنار هم.
مرد خادم قبل از حرکت به سمت خراسان، برای خداحافظی و طلب حلالی نزد امام صادق(ع) آمد. مقابل حضرت زانو زد و برای آخرین بار به سیمای نورانی امام(ع) خیره شد. دستان حضرت (ع) را در دستانش گرفت. در دلش غوغا بود، نمی توانست وجدانش را گول بزند.
حضرت صادق(ع) لب به سخن گشودند، مرد، اضطرابش بیشتر شد، مولا چه می خواهد بگوید؟
امام(ع) فرمودند: «به خاطر خدمتی که نزدم کرده ای می خواهم نصیحتت کنم; آن گاه مختاری که بروی یا بمانی. نصیحتم این است، وقتی روز قیامت برپاشود، رسول خدا(ص) به نور خدا متصل است و علی(ع) به رسول خدا(ص) و ما امامان به علی(ع) وصل هستیم و شیعیان ما هم به ما متصلند. آن گاه ما هر جا وارد شویم، شیعیانمان نیز واردمی شوند.»
پاهای غلام سست شد. لبهای خشکیده اش را با دندانش گزید و در فکر فرو رفت. با خودش فکر کرد که چرا مرد خراسانی در مقابل به عهده گرفتن خدمت امام(ع)، ازسرمایه و زندگی اش دست می کشد؟
و بعد به خودش نهیب زد که او به عشق امام(ع)، از دنیایش می گذرد ولی من برای رسیدن به دنیا، آخرتم را می فروشم; وای برمن، وای بر من!!
غلام بار و بنه اش را روی زمین انداخت و خودش را روی پای مولایش انداخت و تا می توانست اشک ریخت و گفت:
آقا جان! دل از تو کندن و چشم به روی تو بستن، هرگز؛ درخدمتت باقی می مانم و آخرتم را به دنیایم نمی فروشم.
منبع: داستان دوستان، ج 4، ص 166، به نقل از منازل الاخره، ص 164؛ با تصرف و تلخیص.
@bayaneenghelabi313
May 11
#طلبه
#روحانی
#فعال_فرهنگی
#روحانی_اردو_جهادی
📝 به یک فعال فرهنگی در عرصه کار جهادی در قالب #اردوی_جهادی که توان کار فرهنگی عملیاتی با تخصص کار با کودک و نوجوان رو داشته باشه نیازمندیم...✅👇👇👇
🔻نکات:
1⃣اعزام از تهران و در تاریخ 12 تا 21 مردادماه98 به سمت خرسان رضوی هست
2⃣بصورت رایگان جزو #خادمین آستان قدس رضوی قرار گرفته خواهند شد
3⃣ رفت و برگشت با #قطار خواهد بود ✍#احتمالا هدیه ایی هم به مبلغ داده خواهد شد
4⃣ روز #عرفه و #عید قربان میهمان امام #رضا علیه السلام خواهیم بود بهمراه #اطعام تبرکی خود حرم مطهر
5⃣ تمامی خدمات رفاهی بر عهده ی #گروه خواهد بود
6⃣ با توجه به فضای موجود در گروه یک تجربه ی ان شاءالله عالی تبلیغی خواهد شد
7⃣امکان حضور متاهلی نیز وجود دارد
(حداقل 20 نیرو روحانی میخواییم)
📲 شماره هماهنگی (بصورت sms):
09158509531
ثبت نام از طریق سایت:
http://j-ansarozahra.ir/1398/03/31/98st
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#مهدی_مقیمی
▶️
حمدُ لله که مائیم گرفتار رضا
عاشق صحن گهر شادِ گهربارِ رضا
آرزو داشتم از کودکی ام تا حالا
که پناهنده شوم بلکه به دربار رضا
زائرش زائر عرش است به نقل از معصوم
نظری کرده خداوند به زوار رضا
خود من با پسرم با پدرم با پدرش
نسل در نسل ، تمامیم بدهکار رضا
هر چه گفتیم بلافاصله مضمون جوشید
برکتی داده خداوند به اشعار رضا
عطر مخصوص حرم عطر بهشت است بهشت
دوست دارم بخرم عطر ز بازار رضا
تو کشاندی دل ما را وسط صحن غدیر
یا امیر ابن امیر ابن امیر ابن امیر
@hosenih
تو بگو دست به دامان که جز او بزنم
رو به در گاه که جز ضامن آهو بزنم
باز کردی گرهء کور مرا صد دفعه
شرم دارم به کسی غیر شما رو بزنم
آرزو داشتم از کودکی ام مثل پدر
جلوی پنجره فولاد تو زانو بزنم
من دو تا آرزو از مادر خود بردم ارث
ادب این است ، دَم از ارثیۀ او بزنم
اول از زائر تو کفش بگیرم تحویل
دوم اینکه حرمت با مژه جارو بزنم
بطلب تا شب جمعه دمِ ایوان شما
یاد ایوان نجف باشم و یاهو بزنم
بهترین نوع سفر سمت امامِ هشت است
عشق زوار، بلیطیست که بی برگشت است
@hosenih
هوس رفتن حجِ فقرایی کردم
هوس پنجره فولاد و گدایی کردم
هوس اذن دخول از سوی بست طوسی
و خروج از طرف شیخ بهایی کردم
هوس خوردن آبِ یخِ سقاخانه
داخل کاسۀ برّاقِ طلایی کردم
عکسهای حرم از هر جهتی زیبا بود
هوس دیدنِ تصویر هوایی کردم
پیرمردی به حرم خواند دو خطی روضه
بعد روضه هوس خوردن چایی کردم
هر که پرسید ز من آدرس صحن عتیق
طرف قلب خودم راهنمایی کردم
آخر از بس که دلم را به تو آقا دادم
صحن های حرمت را به دلم جا دادم
@hosenih
تو که بر نوکر خود رحمت وافر داری
شک ندارم که مرا خوب به خاطر داری
نمی افتد ز قلم نام کسی با اینکه
بی حساب عاشق و دیوانه و زائر داری
حرمت امن ترین مأمنِ موجودات است
بی سبب نیست اگر این همه طائر داری
جلوی پنجره فولاد تو فهمیدم من
که فراوانیِ خواننده و ذاکر داری
بس که دارای مضامین وسیعی هستی
بی حد و حصر ، نویسنده و شاعر داری
به وفور از ادبیاتِ زمان دعبل
شعر تا حوزهء اشعار معاصر داری
عاشقان سجده به درگاه تو جایز گفتند
شعر دربارهء تو سعدی و حافظ گفتند
@hosenih
زائرانِ تو زیادند که هر جا صف بود
موقع بازرسی پشت سر ما صف بود
وقت بوسیدن درهای حرم صحن به صحن
دست بر سینه سوی گنبد آقا صف بود
انبیا هم همه بودند حرم ، پشتِ سرِ
خضر و نوحِ نبی و یوسف و عیسی صف بود
تا کمی آب بنوشند ز سقاخانه
تشنه هم بلکه نبودند ، وَ اما صف بود
دستمان مثل همیشه به ضریحش نرسید
بس که در دور و برِ مضجع مولا صف بود
بسته های متبرک به حرم را خادم
پخش می کرد و عجب بین گداها صف بود
نمک و پارچۀ سبز و نخود بود و نبات
هدیه بر گنبد و ایوان طلایش صلوات
@hosenih
نامش و جلوه اش و چهره اش انگار علیست
بهترین نام در این گنبد دوار علیست
نوهء علم و کمال و پدر جود و جواد
پسر فاطمه و حیدر کرار علیست
علمش از جعفر و خُلقش حَسن و خَلق حسین
صورتش فاطمه و سیرت و کردار علیست
چارده نور به سیمای رضا منعکس است
چارده نور که یک قسمت از آن چار علیست
جان عالم به فدای پدر شمس شموس
که قیامت که شود شاخص و معیار علیست
باید از شاه نجف شاه خراسان آید
هست سِرّی به خدا مخزن اسرار علیست
هشتمین نور امامت دهمین معصوم است
مهربان بودن او از نسبش معلوم است
@hosenih
به جهانی ندهم این دل طوفانی را
دل دیوانه که می دانم و می دانی را
شَوَم افسرده اَقلّاً دو سه ماهی یکبار
گر نبینم حرم شمس خراسانی را
نور باران شده طوری که نبینید شما
هیچ جای دگر این سبک چراغانی را
جاذبه دارد و این جاذبه اش سبک علیست
کرده دیوانۀ خود این همه ایرانی را
با نگاه کرمش در گذر از نیشابور
به طلا کرد بدل قیچیِ سلمانی را
دوست دارم شده یکبار حرم تا به حرم
من پیاده روم این جادهء طولانی را
نوکری در حرمت علتِ بالیدنِ من
قول دادی که بیایی تو سه جا دیدن من
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih