🌸 منبر بلند ماه مبارک رمضان 🌸
موضوع: #اهمیت_قرآن
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
💠 پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! فتنه ها در امت تو زیاد می شود و امت تو به فتنه هایی مبتلا می شوند، گرفتاری ها و ظلمت هایی به امت تو رو می آورد...
◽️ قرآن بیان کننده تمام دردها
➖ «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ.»[1]
◽️ مقدمه
💠 بحث ما در این جلسه به محضر شما برادران و خواهران و سروران معظم، دربارۀ درمان از طریق قرآن یا همان قرآن درمانی است. ببینیم قرآن کریم چه راهکارهایی را برای درمان بیماری های روحی، اجتماعی و ناهنجاری هایی که در جامعه و درون ماست ارائه می دهد؟ زیرا ادعای قرآن این است که شفا، رحمت و هدایت است. تبیان و فصل الخطاب است. آیات بسیاری در قرآن داریم که می فرماید:
➖ «شفاء»، «هدیً» و «رحمة».
تعبیرهای گوناگونی در آیات قرآن به کار رفته که این کتاب هدایت است، این کتاب:
➖ «إنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»[2]
شوخی نیست، جدی است حرف آخر را می زند.
➖ «لَقَوْلٌ فَصْلٌ»
این کتاب
➖ «هُدیً وَ رَحمَةٌ وَ بُشری»
هم هدایت، هم رحمت و هم بشارت است،
➖ «مَوعِظَةٌ مِن رَبَّکُم»؛
هم نصیحت و هم:
➖ «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء»[3]؛
بیان همه چیز است.
◽️ قرآن شفا دهندۀ دردها
اضطراب، افسردگی، نگرانی، ناهنجاری های اجتماعی، کینه، حسادت و غیبت را چگونه می شود با قرآن درمان کرد؟
پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! فتنه ها در امت تو زیاد می شود و امت تو به فتنه هایی مبتلا می شوند، گرفتاری ها و ظلمت هایی به امت تو رو می آورد:
➖ «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَةٌ»،
ای پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آینده گرداب حوادث و فتنه ها می آید. گفتم:جبرئیل! چه کنند؟ راه خروجش چیست؟ جبرئیل (علیه السلام) عرضه داشت: یا رسول الله! خدای تبارک و تعالی می فرماید:
➖ «کِتَابُ اللهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ»
این قرآن است، از گذشته و آینده خبر می دهد و با تمسک به قرآن می توانند این فتنه ها را دفع کنند».[4]
پس روایت هم این را تأیید می کند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید:
➖ «فَإنَّ فِیهِ شِفَاءً»؛
این قرآن شفا است،
➖ «مِنْ أَکْبَرِ الدَّاء»؛
از دردهای بزرگ نه دردهای ساده. یعنی وقتی می گویم بزرگ، ساده را زودتر درمان می کند.«چون که صد آمد نود هم پیش ماست». دردهای بزرگ چیست؟
➖ ألْکُفْرُ «کفر»،
➖ وألنِّفَاقُ«نفاق»،
➖ وأَلْغَیُّ «گمراهی»،
➖ والضَّلالُ[5]«انحراف».
فرمود: این کتاب دردهای بزرگی مثل کفر، نفاق، ضلالت و گمراهی را شفا می دهد.
◽️ راهکاری برای زندگی سعادتمندانه
در روایتی نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
➖ «إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَسْرَةِ...»[6]
روایت طولانی است، حضرت فرمود: اگر می خواهید مرگ شما مثل مرگ شهدا شود – دیگر مرگی بالاتر از شهادت که نداریم، شهادت بالاترین نوع مرگ در راه خداست و حدیث هم داریم که هر کس به بهشت می رود آرزوی برگشت نمی کند جز یک گروه، آن هم شهدا که می گویند ما را برگردانید که یک بار دیگر شهید شویم و این کرامت و این جایگاه و عظمت مسیر شهادت تا بهشت را ببینیم.در روایت است که وقتی کسی شهید می شود، همان لحظه هفت پاداش به او می دهند: یکی اینکه به وجه خدا نگاه می کند،[7] نه نگاه حسی بلکه توجه به خداست – فرمود: اگر مرگ شهید گونه می خواهید، اگر زندگی سعادت مندانه می خواهید و اگر نجات در قیامت می خواهید – دیگر از این سه که بهتر نیست -
➖ «فَادْرُسُوا الْقُرآنَ»؛
بروید سراغ قرآن. قرآن به شما هم راه سعادت می دهد و هم مرگ شهید گونه و هم نجات
➖ «فَإِنَّهُ کَلاَمُ الرَّحْمَنِ»؛
چون کلام خداست
➖ «وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَان»،
پرونده های شما را در قرآن برجسته می کند
➖ «وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ»؛
و جلوی شیطان را می گیرد. این است کلام خدا. ببینید چقد روایت در رابطه با نقش قرآن و درمان قرآن داریم.
امیرالمؤمنین (علیه السلام ) فرمود: خدا را نمی توان دید ولی می توان کلامش را شنید، فرمود:
ادامه 1⃣👇
ادامه 2⃣👇
➖ «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ»[8]؛
خدا در این قرآن تجلی کرده است. فرمود: هر کس فکر کند که چیزی از قرآن بالاتر است، مثلاً کلام ارسطو، فلسفه دکارت، فلسفه کانت، فلان نظام مهندسی، و یا فلان کشور پیشرفته،
➖ «عَظَّمَ صَغِیراً وَ صَغَّرَ کَبِیراً»؛
قرآن را کوچک شمرده و چیزهای کوچک را بزرگ شمرده است. این چند حدیثی را که برای شما خواندم ادعای خود قرآن بوده، اکنون باید از این قرآن راهکار بیرون بکشیم، چرا؟ چون قرآن این همه عظمت دارد، این همه موعظۀ با ارزش دارد ولی من هنوز حسادت، سوءظن، اضطراب، ترس و نگرانی دارم. چرا این بیماری ها را نتوانستم درمان کنم؟
➖ «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ– مِنْ أَکْبَرِ الدَّاء»،
قرآن است که دردهای بزرگ را شفا می دهد.
◽️ شِکوة قرآن
گله ای را از زبان قرآن برای شما بگویم. این گله مندی در سوره واقعه است البته جاهای دیگر هم است من این بخش را انتخاب کردم. عزیزان من! آیه 75 سوره واقعه را ببینید خدا می فرماید:
➖ «فَلا اُقسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»،
خوب دقت کنید.ای مردم! قسم به مواقع ستاره ها! ستاره ها مواقع دارند، طلوع دارند، غروب دارند و محور حرکت دارند. ما میلیاردها ستاره داریم اینها همه در محور خودشان حرکت می کنند. هیچ کدام از آنها در محور دیگری حرکت نمی کند، سبقت نمی گیرد و عقب نمی ماند. خدا دارد به این جمله قسم می خورد
➖ «لا ٱقسم»
اگر این «لا»را «لای زائده»بگیریم.
➖ «بمواقع النجوم»
قسم به محور ستاره ها که خیلی دقیق است. ای مردم! این قسم خیلی دقیق است:
➖ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ»[9]
قسم بزرگ است، چرا؟ چون قسم به تمام میلیاردها ستاره است. در قرآن گاهی داریم:
➖ «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ»،[10]
➖ «وَالشَّمس»؛
قسم به خورشید، قسم به ماه، ولی این قسم بزرگ است:
➖ «إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ»
اگر بدانید! اگر دقت کنید! این قسم خیلی بزرگ است. خدایا چه می خواهی بفرمایی که تمام محور ستارگان را قسم خوردی و خودت می گویی این قسم بزرگ است.
می خواهم بگویم این قرآن چهار ویژگی دارد.
💠 ویژگی های قرآن
1. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»؛[11]
این کتاب، کتاب کرامت است. کریم به کسی می گویند که احسان می کند کمک می کند. این کتاب، کتاب نفع و احسان و خیررسانی است.
2. «فی کِتابٍ مَکْنُونٍ»؛[12]
هیچ کس نتوانسته یک آیه از قرآن را کم و یا به آن اضافه کند. این قرآن از لوح محفوظ آمده، از پیش خدا آمده، و خودش آن را حفظ کرده تا به دست ما رسیده است. دربارۀ تورات و انجیل نمی شود این چنین ادعایی کرد. اما «فی کِتابٍ مَکْنُونٍ»بایگانی این کتاب اصلش پیش خود من است. از آن جا لباس الفاظ پوشیده و نازل شده است.
3. «لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛[13]
این کتاب را پاکیزه ها می فهمند. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: مطهرون یعنی مقربون. با این قرآن انس داشته باشید تا زبانش را متوجه شوید. باید زبانتان پاک باشد والا اگر همین قرآن را انسان ظالم بخواند {جز خسران نیست}
«وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا»[14]
خوب دقت کنید تا به جای گلۀ قرآن برسم.
4. «تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»؛[15]
این قرآن کلام پیامبر نیست. آن هایی که گفتند لفظ قرآن از پیامبر است قرآن را نفهمیدند. لفظ هم مال من خداست پیغمبر فقط واسطۀ در نقل است:
➖ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»
ای مردم! این قرآنی که من فرستادم و در کتاب مکنون است هدایت است. این قرآنی که شفا، موعظه، تبیان و همۀ عظمت ها در آن است گله مند است.
➖ «أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ».[16]
«مُدهِنُون»از«دُهن»می آید یعنی روغن. با این قرآن سستی می کنید. به این قرآن، و این حدیث خدا، و این کتاب نور و این کتاب عظمت بی توجهی می کنید.
➖ «أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ»؛
آیا به این قرآن
➖ «أَنتُم مُّدْهِنُونَ»؛
«ادهان»یعنی تساهل، تهاون و سستی، بی توجهی می کنید؟ من اگر بخواهم یک قدری دسته بندی شده این بحث را تقدیم حضورتان کنم، فکر کنم ما به چهار – پنج شکل نسبت به قرآن ادهان و سستی داشته باشیم.
💠 موارد تهاون نسبت به قرآن
1. اینکه قرآن را نتواند بخواند.
وقتی که به یک دانشجوی مسلمان، و یا آدمی که مدرک تحصیلی بالایی گرفته و هزاران اسم و فرمول را می داند، به او می گویی قرآن بخوان بلد نیست بخواند. اینکه آدم نتواند بخواند درد است، مصیبت است. عزیزان من، برادران، خواهران و جوان ها! آیه 20 سورۀ مزمل را ببینید،
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
خداوند یک بار می گوید نماز و یک بار می گوید زکات اما دوبار می گوید:
➖ «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».
این کلمه در این آیه دوبار تکرار شده، نماز یک بار
➖ «أَقیمُوا الصَّلاةَ»
و
➖ «وَ آتُوا الزَّکاة»
اما عبارت
➖ «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»
دوبار تکرار شده است. جوان عزیز! نوار قرآن در ماشینت بگذار حفظ می شوی، آقای عزیز! در مغازه ات، در محل کارت، در خانه ات گر چه سواد نداری، اگر قرآن بشنوی حفظ می شوی.
💠 دستور امام صادق علیه السلام نسبت به قرآن
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
➖ «یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ لاَ یَمُوتَ حَتَّی یَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ أَوْ یَکُونَ فِی تَعَلُّمِهِ»[17]
مؤمن سزاوار نیست بیرد مگر اینکه قرآن را یاد گرفته باشد یا در حال یادگیری باشد. شبی یک آیه حفظ کنید در سال 365 آیه می شود. می گوید بی سوادم، پیرمردم، از سن من گذشته. شروع کن سوره های کوچک قرآن را حفظ کردن.
کشورهایی مثل سودان، نیجریه و برخی کشورهای دیگر، نظام اقتصادیشان با ما فاصله دارد اما حفظ قرآن فراوان دارند. یکی از موارد سستی به قرآن، فرا نگرفتن قرآن است. به خصوص دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، اهل تحصیل، صاحبان مدارک، اطباء و مهندسان، گاهی در یک جلسه دیده می شود قرآن را غلط می خوانند. کسانی که مدارک عالی دانشگاهی دارند خیلی ضعف است که نتوانند دست کم قرآن را از رو بخوانند. قرائت، حداقلِ علوم قرآن است.
💠 سیرۀ حضرت امام (رحمه الله) در ماه رمضان
امام خمینی (رحمه الله) در ماه رمضان هر سه روز یک ختم قرآن می کرد، روزی ده جزء. اتفاقاً من روایت دیدم امام رضا علیه السلام فرمودند: من هر سه روز یک ختم قرآن می کنم اگر بیشتر هم بخواهم می توانم.[18]
اگر می توانی روزی ده جزء قرآن بخوان، اگر نمی توانی کمتر، یک جزء، یک جزء نه، روزی چند آیه بخوان. در حدیث است اگر شخصی روزی پنجاه آیه از قرآن بخواند از غافلین نوشته نمی شود.
➖ «أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ».[19]
2. اینکه قرآن بخوانی ولی تدبر نکنی:
➖ «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».[20]
«قُلْ هُوَ اللَّهُ»را بخوان، یک سوره از قرآن را بخوان اما در آن تدبر کن. تدبر خودش یک جایگاه ویژه دارد.
💠 تدبر ابوطلحۀ انصاری
ابوطلحۀ انصاری قرآن می خواند تا رسید به این آیه:
➖ «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ»[21]
ای مردم! نیکی آن است که آن چیزی را که دوست داری در راه خدا بدهی.
دوباره آیه را خواند:
➖ «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ...»
در فکر فرو رفت. من چه دارم که خیلی دوستش دارم؟ باغی در مدینه داشت، آن باغ چشمۀ آبی جاری با درآمد بالایی داشت. باغش زبانزد بود، یک باغ پر آب و پر محصول داشت. خدمت پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم آمد و عرض کرد: یا رسول الله! این باغ مما تحبون است، من خیلی دوستش دارم. همین را می خواهم انفاق کنم. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: این کار سودمندی است. این معاملۀ پرفایده ای با خداوند است. اما توصیه من این است که به خویشاوندان خود انفاق کن.[22]
انسان باید کمک و رفع نیاز را اول از بستگان خود شروع کند.لذا باغ را به آنها داد. این می شود استفاده از قرآن،
➖ «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».[23]
💠 بصیرت قرآنی
مورد اول:
من خاطره ای از یک آقای ژاپنی خواندم خیلی جالب بود.یک دانشمند ژاپنی به نام «کامورا»که مسلمان شده بود، گفته: من خودم تحقیق کردم. با یک مهندس مسلمان رفیق شدم و سرانجام مسلمان شدم. دو تا دختر داشتم که در توکیو تحصیل می کردند و خیلی دوست داشتم اینها هم مثل من مسلمان شوند اما مسیحی بودند. به این رفیق مهندسم – که مسلمان است – گفتم می شود به خانۀ ما بیایی و برای دخترانم صحبت کنی، شاید اینها را جذب اسلام کنی.
ایشان به منزل ما در توکیو آمد و با دخترها گفت وگو کرد. یکی از دخترها از رفیق من پرسید: اول بگو نظر قرآن شما راجع به زن چیست؟ فهمیدم ذهن اینها را با شبهه افکنی مسموم کرده اند که مثلاً در قرآن حقوق زنان نادیده گرفته شده و از این قبیل شبهه ها – اکنون هجمه ها علیه دین اسلام زیاد است. خود آنها زن را به یک کالا، به یک ابزار و وسیلۀ جذب شهوت، لاابالی گری و اباهی گری تبدیل کرده اند. –
ادامه 3⃣👇
ادامه 4⃣👇
من به ایشان گفتم: اسلام برای زنان کرامت قائل است و آیه35 سوره احزاب را نوشتم و به آنها دادم:
➖ «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا».
خداوند در این آیه در ده مورد زن و مرد را در کنار هم گذاشته:مسلمان، صابر، ذاکر، صادق و...
هفتۀ بعد آمدند گفتند: ما می خواهیم مسلمان شویم. عجب کرامتی!تدبر در این آیه ما را به اسلام کشاند.
البته چون مخارج مرد بیشتر است، ارثش هم بیشتر است. کسی که مرد خانه اش را از دست بدهد باید زندگی اش تأمین شود، زن، مادر، فرزند. به همین خاطر دیۀ مرد بیشتر است.
آقای کومورا در مصاحبه اش در این مجله می گوید: تدبر در قرآن، دخترهای من را مسلمان کرد و به رسالت پیغمبر خدا حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) اعتقاد پیدا کردند.[24]
مورد دوم:
قیس بن عاصم کافر بود، خدمت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد. پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هم سوره الرحمن را برایش خواند.
قیس عرضه داشت: یک بار دیگر تکرار کنید. پیامبر تا سه مرتبه سورۀ الرحمن را خواند و قیس مسلمان شد. این می شود تدبر در قرآن.
3. قرائت قرآن سبب ازدیاد ایمان نگردد:
خداوند در سورۀ انفال می فرماید:
➖ «وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا».[25]
وظیفۀ دیگر ما که به قرآن سستی نشود این است که هرگاه خوانده می شود باید ایمان انسان زیاد شود. مصیبت دیده وقتی قرآن می خواند باید صبور شود. کسی که ترسیده وقتی قرآن می خواند باید آرام شود. انسان حریص وقتی قرآن می خواند باید حرصش از بین برود، این خیلی مهم است.
مورد سوم:
پسر جوان مرحوم آیة الله سید عبدالله شوشتری از دنیا رفت. آن زمان ایشان امامت جمعه را به عهده داشت و همان روز هم موقع نماز جمعه بود.بلند شد به نماز جمعه آمد. سورۀ جمعه را در رکعت اول و سورۀ منافقون را در رکعت دوم خواند تا رسید به آیه
➖ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»[26]؛
ای مردم! نه اولاد و نه مال، مانع ذکر خدا نشود.وقتی به این آیه رسید، ذهنش مشغول شد. دوباره آیه را خواند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا...»بار سوم خواند و نماز را به اتمام رساند. مستمعین آمدند سؤال کردند چرا این آیه را سه مرتبه خواندی؟
گفت: دفعۀ اول خواندم یاد داغ جوانم افتادم خیلی سخت بود. مرتبۀ دوم آرام شدم. خدا خودش می فرماید: مال و اولاد نباید مانع ذکر خدا شود. پس مرتبۀ سوم خواندم داغم به صفر رسید مثل اینکه داغی ندیدم و آرام شدم.
این است «زَادَتْهُم اِیماناً». اینکه قرآن کریم می فرماید: «اَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ»
ادامه 4⃣👇
ادامه 5⃣👇
💠 نقش قرآن در مهار انسان:
قرائت، تدبر، ایمان و دواگرفتن از قرآن. مگر می شود یک انسان کینه ای، سورۀ یوسف را بخواند و کینه اش برطرف نشود؟! یک جوانِ شهوانی قصۀ یوسف را بخواند و شهواتش را مهار نکند؟! یک آدم مصیبت دیده، قصۀ ایوب را بخواند و صبر ایوب را نگیرد؟! یک انسان ثروتمند داستان قارون را بخواند، داستان سلیمان را بخواند و باز دنبال دنیا باشد؟!
عزیزان من! باید در زندگی ما پایۀ قرآن کارآمد شود. قرآن باید به روز شود. نه اینکه وقتی صدای قرآن را می شنوند بپرسند کی از دنیا رفته و یاد مصیبت و قبرستان بیافتند. عزیزان من! قرآن کتاب حیّ است. در حدیث است که:
➖ «الْقُرْآنُ حَیُْ لا یَمُوتُ»[27]
زنده ای است که نمی میرد. آن را نمیرانید.
همچنین روایت داریم قرآن غنای محض است، بی نیازی محض است؟[28]
امام سجاد (علیه السلام ) فرمودند: اگر همۀ عالم از دنیا بروند، ولی قرآن با من باشد، من نمی ترسم و وحشت نمی کنم.[29]
💠 سخن گوته دربارۀ قرآن
اکنون می خواهم کلام یک غیر مسلمان را برایتان بگویم.
گوته، آن دانشمند آلمانی، شاعر و ریاضی دان بزرگ می گوید: من با قرآن خیلی بیگانه بودم، کشیش ها ما را ترسانده بودند. وقتی به قرآن مراجعه کردم دیدم این کتاب شایسته است جهان را اداره کند و سرانجام یک روز این کار را خواهد کرد.[30]
💠 سخن گوستاولبون دربارۀ قرآن
گوستاولبون، دانشمند فرانسوی در کتاب «تاریخ اسلام و عرب»می گوید: زیباترین نظام اخلاقی را قرآن دارد. هر چه کتاب در اخلاق نوشته اند و هر چه کتاب آمده، هیچ کدام نظام اخلاقی قرآن را ندارد.
با قرآن مأنوس باشید قرآن شفاست، قرآن هدایت است، قرآن تبیان است. بنگریم چگونه درمان دردهایمان را از قرآن بگیریم؟ دیدم کتاب های بسیاری نوشته شده، مثلاً فرض کنید اگر سرت درد می کند دستت را روی شقیقه ات بگذار و هفت مرتبه آیه دوم و سوم سوره طلاق را بخوان.
اگر می خواهی ثروتمند شوی سورۀ واقعه را بخوان.
اگر می خواهی عذاب از میت برداشته شود، هفت مرتبه سورۀ «انا انزلناه»را بخوان. اینها را داریم اما بحث من این آثار نیست. این اثرها بر قرآن مترتب است. مرحوم علامه مجلسی می گوید: بر بیش از هزار مریض سورۀ حمد را خواندم، خوب شدند.اما بحث من این نیست، فراتر از این است.
مسایلی از جمله اضطراب، ترس، افسردگی، بهم ریختگی، ضعف اعصاب، سوءظن، بدبینی، روابط بد خانوادگی و نگرانی، امروزه گریبان گیر جامعۀ ما شده است که قرآن برای همۀ این موارد راهکار دارد. اما چگونه می شود از قرآن به دست آورد؟
➖ «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُور»،
پنجاه و هفتمین آیه از سورۀ یونس است که این را ادعا کرده، اما چگونه می توان از قرآن بیرون آورد.
این دعای پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بود: خدایا!صدر ما، قلب ما، زبان ما و وجود ما را با قرآن نورانی بفرما.
خدایا! این کتاب را در میان ما زنده و پویا و همۀ ما را عمل کنندۀ به آن قرار بده.
ادامه 5⃣👇
ادامه 6⃣👇
💠 روضۀ قرآن خواندن سر امام حسین علیه السلام
آری قرآن احترام دارد. قرآن خوان هم احترام دارد. ابا عبدالله(علیه السلام) روز عاشورا زمانی که بالای سر حبیب آمد یک جمله فرمود. حبیب در یک شب یک ختم قرآن می کرد. کسانی که کربلا بودند فضایل زیادی داشتند؛ برخی اصحاب پیغمبر بودند و شجاعت زیادی داشتند. اما امام حسین (علیه السلام) بر این صفت حبیب دست گذاشت و فرمود:«لله درّک یا حبیب».
این عبارت روی قبرش نوشته شده است. من هر وقت کربلا می روم می گویم: ای حبیب تو کسی هستی که ابا عبدالله (علیه السلام) از تو تعریف کرد واسطه شو.
➖ للهِ دَرّکَ یا حَبِیبُ لقد کُنْتَ فاضِلا
ای حبیب! خدا اجرت بدهد تو فاضل بودی. در یک شب ختم قرآن می کردی.[31]
امام حسین (علیه السلام) از قرآن خوان تجلیل کرد آن هنگام که بالای سر قاری قرآن آمد، صورت بر صورتش گذاشت. یعنی ای مردم! قاری قرآن محترم است.قرآن خوان احترام دارد. خودش در جمله ای فرمود:
➖ «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ».[32]
بالای سر همۀ شهدایی که آمد این آیه را خواند. روز عاشورا قرآن خواند. هر کس می آمد با او وداع کند، قرآن می خواند.
علی اکبر (علیه السلام) که به میدان می رفت به پشت سر او نگاه می کرد و قرآن می خواند:
➖ «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا».[33]
حسین (علیه السلام) قرآن ناطق است، حسین (علیه السلام) ترجمان قرآن است، حسین (علیه السلام) تجلی قرآن است. من عرض می کنم یا ابا عبدالله! قرآن خوان را تکریم کردی، از قرآن تجلیل کردی، برای شهدا قرآن خواندی، شب عاشورا فرصت گرفتی تا نماز و قرآن بخوانی و دیگران را هم سفارش کردی قرآن را احترام کنند. اینها مسایلی بود که هم در روایات آمده و هم مردم کوفه و شام این روایات را شنیده بودند. لحظه ای که سر ابا عبدالله بالای نیزه شروع به خواندن قرآن کرد زید بن ارقم می گوید: من در غرفه بودم، شنیدم صدای قرآن می آید، با خود گفتم این صدا آشناست.
➖ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا».[34]
یک وقت نگاه کردم دیدم سر فرزند فاطمه (علیه السلام) است.[35]
➖ رَأْسٌ زُهْرِیٌّ قَمَرِیٌّ أَشْبَهُ الْخَلْقِ بِرَسُولِ الله[36]
نقل است همین طور که صدای قرآن شنیده می شد یک وقت زینب کبری(علیها السلام) خطبه اش را متوقف کرد. رو به برادر کرد و گفت:
➖ مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُؤَادِی کَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَکْتُوبَا
برادر جان! همۀ مصیبت ها را دیدم. ببین چگونه دختر کوچکت دارد خیره خیره نگاه می کند. تو مرا توصیه به صبر کردی و من هم صبر می کنم. اما حسین جان:
➖ یَا أَخِی فَاطِمَ الصَّغِیرَةَ کَلِّمْهَا فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا[37]
داداش، دو جمله با دختر کوچکت سخن بگو، می ترسم همین جا روح از بدنش جدا شود.
در تلاوت قرآن از دو لب لعل افشان سنگ کوفیانش بود مزد خواندن قرآن
شاید گفته باشد عمه جان! مگر بابام قرآن نمی خواند، پس چرا سنگش می زنند؟!
➖ وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
پی نوشتها:
[1].یونس، 57.
[2].طارق، 14– 13.
[3].نحل، 89.
[4].قال سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله وسلّم یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص یَقُولُ أَتَانِی جَبْرئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَتةٌ قُلْتُ فَمَا الْمَخْرَجُ مِنْها فَقَالَ کِتَابُ اللهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُم.
[5].نهج البلاغه، خطبه 176.
[6].پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: إنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلِّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضِّلاَلَةِ – فَادْرُسُوا الْقُرآنَ فَإِنَّهُ کَلامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَان (بحارالانوار، ج 89، ص 179).
[7].التهذیب، ج 6، ص 121.
[8].فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِه(نهج البلاغه، 204).
[9].واقعه،76 – 75.
[10].تین، 1.
[11].واقعه،77.
[12].همان، 78.
[13].همان، 79.
[14].اسراء،82.
[15].واقعه،80.
[16].همان، 81.
[17].بحارالانوار، ج 89، ص 189.
[18].المناقب، ج4، ص 360.
[19].واقعه،81.
[20].نساء، 82.
[21].آل عمران،92.
[22].مجمع البیان و صحیح بخاری و مسلم ذیل آیه.
[23].نساء: 82.
[24].جاذبه قرآن، علی کریمی جهرمی، ص 77.
[25].انفال، 2.
[26].منافقون،9.
[27].تفسیر عیاشی، ج2، ص 203.
[28].قال ابو عبدالله علیه السلام: الْقُرآنُ غِنَّی لاَ غِنَی دُونَهُ وَ لاَ فَقْرَ بَعْدَه (وسائل الشیعه، ج6، ص168).
[29].لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرآنُ مَعِی (کافی، ج2، ص 602).
[30].پنج گام، ص 200.
[31].در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم، ص 248.
[32].احزاب،23.
[33].آل عمران،33.
[34].کهف، 9.
[35].در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم، ص 377؛ منتهی الآمال، ص 571.
[36].بحارالانوار، ج 45، ص 114.
[37].بحارالانوار، ج 45، ص 115.
🌸 منبر بلند ماه مبارک رمضان 🌸
💠 موضوع: #قرآن_درمانی( درمان اضطراب و افسردگی)
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
➖ در تدبر کثرت ملاک نیست اما در تفسیر وقتی مفسر می خواهد راجع به نماز تفسیر بنویسد باید همه آیات مربوط به نماز را ببیند؛ مثلاً راجع به قصه یوسف می خواهد بنویسد باید همه آیات مربوطه را ببیند ولی در تدبر این گونه نیست...
💠 موضوع سخن :اضطراب و افسردگی
➖ «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ».[1]
💠 مقدمه
بحث ما این روزها در این محفل نورانی درباره درمان بیماری های روحی و اجتماعی است. درمان ناهنجاری هایی که در درون انسان و جامعه است یا همان قرآن درمانی. در روایت داریم:
➖ «الْقُرآنُ حَیُّ لا یَمُوتَ»،
قرآن هرگز زوال و مرگ نمی پذیرد و همواره زنده است. این کتابی است که خودش می گوید:
➖ «یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»[2]؛
به استوارترین و محکم ترین راه ها هدایت می کند. خودش می گوید: من موعظه ام، شفایم، من بیان همه امورم، هدایتم، رحمتم، من کتابی هستم که بصیرت ها و نورانیت ها می دهم؛
➖ «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ یُوقِنُونَ».[3]
این ادعای قرآن است.یکی از مفسرین معاصر کتابی نوشته است به نام «قرآن در قرآن».[4] ایشان مجموعه آیاتی که در قرآن، قرآن را معرفی کرده، جمع آوری نموده است. خود قرآن چندین جا در آیات متعدد این ادعا را مطرح می کند و معتقد است که سینه ما هر درد درونی داشته باشد، قرآن شفا می دهد. نه اینکه دارو باشد، زیرا دارو همیشه شفا نمی دهد. شفاء غیر از دارو است؛ یعنی رفع می کند، پاک سازی و تخلیه می کند. این ادعای قرآن است. روایات ما هم بر این مطلب تأکید دارد.
💠 شِکوه قرآن
قبلاً عرض کردم خداوند در قرآن فرموده: چرا به این قرآن بی توجهی می کنید؟
➖ «أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ».[5]
درباره آیه مفصل صحبت کردم. آیا در قرآن ادهان می کنید؟ تساهل و تهاون می کنید؟ یکی دیگر از جاهایی که خداوند گله کرده در سوره الحاقه است که می فرماید:
➖ «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ*
➖ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ».[6]
گمان نمی کنم قسمی از این جامع تر داشته باشیم. قسم به هر چه که می بینید و هر چه که نمی بینید؛ دیگر از این بالاتر:
➖ «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ»؟!
قسم به هر چه که می بینید. ما چه می بینیم؟ هر چه می بینیم، انسان، عالم، درخت، ستاره و... اگر در قرآن قسم به خورشید و ماه خورده موردی است. این جا می فرماید: قسم به هر آن چه که می بینید و هر آن چه که نمی بینید. ما چه نمی بینیم؟ غیب، شهود، قیامت. این قَسم به شهود و غیب است که نمی بینید، قسم به ماورای طبیعت، ذات اقدس خداوند، فرشته ها، عقل و خرد است.
در اینجا خداوند چه می خواهد بگوید که چنین قسم با عظمتی می خورد؟! قسم به آنچه که می بینید و آنچه که نمی بینید؛
➖ «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ».[7]
قرآن کلام خداست و پیامبر واسطه انتقال این کلام است.
آن گاه خداوند در سوره واقعه دو گله می کند و می فرماید:
➖ «قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ * قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ»[8]
گله اول: گروهی ایمان نمی آورند.
گله دوم: گروهی دیگر ایمان آورده اند لکن تذکر نمی گیرند. درس نمی گیرند.
عزیزان! عرض کردم تنها قرائت کافی نیست؛ چرا که بسیاری هم قرآن می خوانند؛ بلکه حفظ هم به تنهایی کافی نیست، تدبر بالاترین و کامل ترین نوع ارتباط با قرآن است:
➖ «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».[9]
تدبر غیر از قرائت است، غیر از لفظ است، حتی تدبر غیر از تفسیر است. برخی گمان کرده اند تفسیر، تدبر در قرآن است و تدبر در قرآن یعنی تفسیر در قرآن. نه، این چنین نیست. میان تفسیر و تدبر فرق است.
ادامه 1⃣ 👇
ادامه 2⃣👇
💠 فرق تدبر و تفسیر
💠 فرق اول:
تفسیر کار فکر است. آدم متفکر می نشیند آیات را با عقل و گرایش خویش – حالا یا کلامی یا فلسفی یا عرفانی – تنظیم می کند.
اما تدبر کار فکر و دل است؛ هم باید بیاندیشی و هم اثر پذیر باشی. تغییر در شما ایجاد بشود والا بعضی از مسیحی ها تفسیر قرآن نوشته اند؛
«گلد زیهر»کتابی درباره قرآن نوشته به نام: «مذاهِبُ التَّفْسِیرِ الإسْلامِیَةِ».
همچنین «بلاشر» مسیحی درباره قرآن کتاب نوشته است.
ده ها شخصیت غیر مسلمان کتاب نوشته اند و حتی یهودی ها نیز کتاب نوشته اند.اینها تفسیر کرده و واژه ها را توضیح داده اند.
در تفسیر هم اگر مبانی قرآن رعایت نشود، تفسیر به رأی می شود.اگر رعایت شود تفسیر خوبی می شود، مفسر با لغت، با آیات، روایات و با فهم خودش تفسیر می کند.
در دوران امام صادق علیه السلام خیلیها بودند که قرآن را تفسیر می کردند. کنار مکتب امام صادق علیه السلام دکان باز کرده بودند و تفسیر می گفتند.اما تدبر نبود اگر تدبری بود باید به ولایت و امامت منجر می شد. اگر تدبر بود امام صادق علیه السلام را از صحنه کنار نمی زدند. تدبر کار فکر و دل است، این یک فرق تدبر و تفسیر است.
💠 فرق دوم:
کسی که تفسیر می نویسد هم خودش و هم دیگران می خوانند.
اما تدبر فردی است، علامه طباطبایی تفسیر نوشته است همه جا هست، و به زبان های گوناگون هم ترجمه شده است و مردم استفاده می کنند. بنابراین تفسیر عام است اما تدبر خاص است. ممکن است یک نفر بنشیند در یک آیه تدبر کند و مثل فضیل مسیرش عوض شود، این تدبر می شود.
فرق سوم:
در تدبر کثرت ملاک نیست اما در تفسیر وقتی مفسر می خواهد راجع به نماز تفسیر بنویسد باید همه آیات مربوط به نماز را ببیند؛ مثلاً راجع به قصه یوسف می خواهد بنویسد باید همه آیات مربوطه را ببیند ولی در تدبر این گونه نیست.
مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم )آمد و عرض کرد:
➖ عَلِّمَنِی مِمّا عَلّمکَ الله،
از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من نیز بیاموز. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ) او را به یکی از یارانش سپرد تا قرآن را به او تعلیم دهد و او سوره
➖ «اذا زُلزِلَتِ الْأرْضُ»
را تا به آخر به او تعلیم داد. تا به این آیه رسید:
➖ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»،
آن مرد از جا برخاست و گفت:
یا رسول الله! کفانِی هَذِهِ الایَةُ،
همین آیه مرا بس است. در روایت دیگر آمده:
➖ تَکْفِینِی هذِهِ الایَةِ،
همین یک آیه مرا کفایت می کند.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم )فرمودند: او را به حال خود بگذار که مرد فقیهی شد! و طبق روایتی فرمود:
➖ «رَجَعَ فَقِیهاً»
او فقیه شد و بازگشت![10]
ممکن است متدبر در یک آیه پیامش را بگیرد و برود. با یک آیه فضیل دست از کارش «راهزنی»برداشت.
با یک آیه سعدبن ناجیه مسلمان شد. در تدبر لازم نیست دایره اش هم قرآن باشد. یک مثال بزنم. این آیه شریفه آیه عجیبی است و روایت داریم که امام باقر (علیه السلام )تمام خطبه های نماز جمعه اش را با این آیه تمام می کرد. در تفسیر آمده وقتی این آیه را می خواندند دعایی هم می کردند:
➖ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فَتَنْفَعَهُ الذَّکْری»[11]
خدایا! ما را از کسانی قرار ده که اندرزها را میشنوند و به حالشان مفید است.
آیه این است: آیه 90 سوره نحل، صاحب تفسیر مجمع البیان در این باره می فرماید: پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: جامع ترین و کامل ترین آیه در قرآن از نظر تقوا همین آیه است.
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
💠 اصول تربیتی در یک آیه
در این آیه تمام اصول تربیتی جمع شده است و امام باقر (علیه السلام )در پایان خطبه دوم نماز جمعه آن را می خواند و قصه ای دارد که عرض می کنم.
➖ «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ
➖ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى
➖ وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ».[12]
قرآن کریم می فرماید:ای مردم! سه امر و سه نهی به شما می کنم. برادران، خواهران! در روایت دارد که یک وقت ولیدبن مغیره این آیه را شنید، تکان خورد و گفت:
➖ «مَا هُوَ قَولُ البَشَر»؛
سخن بشر نیست
➖ «اِنَّهُ یَعلُوا وَ لاَ یُعلَی علیه»؛
این کلام بلند است، هیچ چیز نمی تواند بر او حاکم شود.[13]
💠 حکایت ابو حاتم سجستانی
ابو حاتم سجستانی نقل می کند: مسلمانی به راهبی گفت: مرا نصیحت کن. راهب درس اخلاق می گفت. بعضی ها فکر میکنند می شود جاهای دیگر رفت و سخن شنید. یک کسی از آقایان علما که الان هست می گفت:چند سال پیش مرتاضی از هندوستان آمده بود. من خیلی با او نشست و برخاستم دیدم کارهای عجیبی می کند، تصرفاتی دارد. روزی یکی از بزرگان حوزه مرا دید و گفت: این راه ها را کنار بگذار آن چه هست در قرآن است. اینها عرفان کاذب است.
خانمی اطلاعیه نوشته بود:90 شیوه برای رفع نگرانی ها و درمان بیماری ها. یکی از آنها شیوه موسیقی و شیوه سماع بود. یکی دیگر به این طلسم ها متوسل می شود و همچنین روش های دیگری که هر روز دو یا چند تا از این گروه ها گیر می افتند و پول های زیادی به جیب می زنند و مردم هم نمی دانند. چرا بچه ام این طور است؟ چرا خودم این طور هستم؟ عزیز من! قرآن می گوید:
➖ «وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ».
آقای راهب!
➖ «عِظْنِی»،
آقا مرا موعظه کن. راهب نگاهی کرد و گفت:
➖ أعِظُکُمْ وَ فِیکُمُ القرآنَ وَ مِنکُم مُحَمَّد (ص)؛
من تو را موعظه کنم در حالی که قرآن در میان شماست، پیامبر از شماست؛ چه موعظه کنم؟!
💠 جاذبه قرآن
همین آیه را مشرکی به نام «اکثم بن سیفی»شنید. او که خودش هم شاعر بود و هم اهل فهم و نظر، قومش را جمع کرد و گفت:
➖ «کونوا فیه اولاً ولا تکونوا فیه آخراً»
شتاب کنید! از اولین کسانی باشید که مسلمان می شوید. این دین با این آیه، چیزی برای اصول اخلاقی کم نگذاشته و همه اخلاق را آورده است؛
➖ «تکونُوا فی هذا الامرِ رُؤُساً وَ لا تکونُوا فیهِ اَذناباً»[14]
به اسلام بگروید که اسلام حرف اول و آخر را می زند. همین آیه را ببینید:
➖ «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسانِ».
قصه های زیادی هست، چه بسیار افرادی که با این آیه مسلمان شدند و چه بسیار افرادی که تغییر و تحول عمیقی در آنها ایجاد شد، خدمت پیغمبر آمدند این آیه را شنیدند و مسلمان شدند.
💠 کتاب جاذبه قرآن:
یکی از عزیزانمان کتابی نوشته که نامش «جاذبه قرآن» است.
ایشان مجموعه ای از داستان هایی را ذکر کرده که چگونه با همین آیه عده ای مسلمان شدند.
عبدالرزاق نوفل در کتاب «القرآن والعلم الحدیث» میگوید: آمار کسانی که با شنیدن قرآن مسلمان شدهاند قابل شمارش نیست.
حضرت آیة الله امینی زید عزّه میفرمودند: در یکی از سال هایی که لندن بودم، دیدم در آنجا تعدادی از مدارس آموزش قرآن میدهند. پرسیدم: اینها مال کیست؟ گفتند: خانمی که خواننده بوده – از خوانندگان سرشناس فرانسه – یک نوار زیبا از قرآن به دست ایشان میرسد. گوش می کند، خودش هم خواننده بوده، آشنا با موسیقی، الحان، آهنگ و نظم کلمات بوده است، آن چنان تحت تأثیر قرار میگیرد – با آنکه عربی هم نمی فهمیده– غناء و موسیقی را کنار می گذارد و مسلمان می شود، و تمام درآمدی که داشته و پولی که به دست آورده بود، دستور می دهد مدارسی تهیه شود تا به بچه ها آموزش قرآن بدهند.
خدا به شما به عدل، احسان و عطا کردن به خویشاوندان فرمان می دهد. چون عدل به تنهایی پاسخگو نیست و نیاز به احسان دارد.
ادامه 3⃣👇
ادامه 4⃣👇
فرق بین عدل و احسان
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
➖ «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»[15]
عدل این است که نبض شما بزند و یک نظم خاص داشته باشد.خون شما، قلب شما و خواب شما عدالت است؛ یعنی تنظیم بین اعضای مختلف.
اما همین بدن بیمار می شود، چشم نمی خوابد، هشت ساعت خواب که از وظایفش بوده، خواب نمی رود.
احسان غیر از عدل است. جامعه تنها با عدل ساخته نمی شود بلکه گاهی وقت ها باید با همه شرایطی که هست همه جمع شوند تا باری را از روی دوش مردم بردارند.
عدل، احسان و ایتاء ذی القربی (بستگان) این سه مورد امر است.
اما سه مورد نهی:
1- «یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ»
خداوند شما را از فحشا نهی می نماید. در روایات و تفاسیر داریم«فحشاء» یعنی گناهان پنهانی، گناهانی که کسی نیست ببیند. خودت و خانه خالی، خودت و اینترنت. گناهانی که منشأ آن شهوت است فحشاء می شود.
2- «وَ الْمُنْکَرِ»:
گناهان آشکار، گناهانی که در سطح جامعه واقع می شود.
3- «وَالْبَغْیِ» (ظلم)؛
حد را زیر پا گذاشتن.
امام باقر (علیه السلام )در همه خطبه ها این آیه را می خواندند و دعا می کردند:
➖ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری».[16]
خدایا ما را از کسانی قرار بده که از این آیه تذکر می گیرند که تذکر مفید است. این تدبر می شود. تدبرِ در یک آیه چقدر آدم ها را جذب کرد. خود پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم )اول شخصیت جهان بشریت می فرماید: «خداوند مرا با قرآن آموزش داد و با قرآن تربیت کرد».
پس از عمل به قرآن
در قرآن آمده:
➖ «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛[17]
ای پیغمبر! تو اخلاق عظیمی داری».
نزول
➖ «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»
امام صادق (علیه السلام )فرمود: خداوند زمانی این آیه را به پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )نازل کرد که پیامبر به دستور خدا عمل کرد.
➖ «خُذِ الْعَفْوَ»
ای پیغمبر! سه کار را انجام بده:
1- «خُذِ الْعَفْوَ»
بگذر، گذشت داشته باش، اگر گذشت در جامعه نباشد کار انسان گیر می کند.
2- «وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ»
آگاهی بده، کسی که نمیداند یادش بده.
3- «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ»[18]
اگر کسی نمی کشد، جاهل و نادان است، نمی فهمد، سر به سرش نگذار رد شو. بالاخره مردم یا نادان و ناآگاهند یا خطاکارند. خطاکار را ببخش، ناآگاه را آگاهی بده.
اگر نادان است سر به سرش نگذار، بیشتر از این ظرفیت ندارد.امام صادق (علیه السلام )فرمود: وقتی پیغمبر به این آیه عمل کرد خداوند فرمود:
➖ «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ».
حتی خلق عظیم پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )هم با تربیت قرآن است.
قرآن چگونه می خواهد دردهای ما را درمان کند؟ باید برای بیماری های فردی و روحی و اجتماعی درمان پیدا کنیم. من یک بیماری را که امروزه به آن مبتلا هستیم شرح می دهم.
💠 بیماری اضطراب و افسردگی
ببینیم چطور درمان اضطراب و افسردگی را از قرآن پیدا می کنیم. کم نیستند کسانی که به ما مراجعه می کنند.در جامعه خانم، آقا، جوان، دانشجو، مهندس و محصل به ما مراجعه می کنند و می گویند آقا، اضطراب دارم، نگرانم، دنبال آرامشم، افسردگی دارم چه کنم؟
من یک گزارش از شصت بیمار مبتلا به زخم معده خواندم، پنجاه موردش گفتند: منشأ آن اضطراب، نگرانی ها و بهم ریختگی های اخلاقی بوده است. عزیزان بدانید اضطراب و نگرانی الزاماً در شرایط سخت بروز نمی کند.
گاهی می بینید دو نفر در یک شرایط هستند، مثلاً صبح می خواهند دو زندانی را اعدام کنند یکی آرام و دیگری نگران است. پس آرامش یک احساس درونی است. اضطراب هم یک بیماری درونی است و ربطی به بیرون ندارد.
در معانی الاخبار شیخ صدوق، روایت بسیار عجیبی است: روز عاشورا وقتی دشمن حمله میآورد، بعضیها نگران میشدند، رنگشان میپرید. نگاه به چهره امام حسین (علیه السلام )می کردند همین که نگاه می کردند، می گفتند:
➖ «انْظُرُوا لاَیُبَالِی بِالْمَوْتِ»؛
به امام حسین علیه السلام نگاه کنید ببینید از مرگ نمیترسد. چقدر آرام است. رنگش عوض نشده! شرایط مساوی بود.هر دو به شهادت می رسیدند. حمله به هر دو بود اما می بینید امام حسین علیه السلام آرام است. این همان است که عرض کردم.[19]
ادامه 4⃣👇
ادامه 5⃣👇
💠 بیمار شدن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم )در هر سال
ام سلمه می گوید:به پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کردم: شما هر سال یک بیماری سخت می گیرید. در روایت است که پیامبر در طول سال یک مرتبه – دو مرتبه بیماری سختی می گرفت.
گفت: یا رسول الله! می بینم هر سال یک مرتبه بیماری سخت می گیرید اما خیلی آرام هستید. چرا؟ فرمود: اُمِّ سلمه، هر مصیبتی که برای ما پیش می آید خداوند در تقدیر نوشته و در لوح الهی دیده شده است.
بنابراین چون می دانند این مصیبت چاره پذیر نیست مثلاً باید دار فانی را وداع گویند لذا آرام اند. مسأله آرامش و اضطراب بحث بیرون نیست بحث درون است.
ممکن است دو نفر در شرایط عادی باشند مثلاً هر دو مصیبت دیده اند، هر دو فردا اعدام بشوند، و یا هر دو یک حادثه دیده اند، اما یکی آرام و دیگری مضطرب باشد.
عزیزان من! آرامش یک میل طبیعی است. هم در قرآن و هم در روایت به آن اشاره شده است.
💠 درخواست آرامش از خداوند
در زیارت امین الله می خوانیم:
➖ «فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ»،
یکی از سیزده حاجتی که از خداوند می خواهیم اطمینان است. اما باقر (علیه السلام ) این دعا را زیاد میخواندند:
➖ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْکَ السَّکِینَة»
خداوندا! بر پیغمبر و آل او درود بفرست و نازل کن بر من آرامش و سکینه نازل کن.
این یک میل طبیعی است. امام علی (علیه السلام )می فرمایند:
➖ «السَّکِینَةُ عُنْوَانُ الْعَقْلِ».[20]
آرامش، کاربرد عقل و تأثیر انسان را در زندگی بیشتر می کند. آرامش عمر انسان را طولانی می کند.
💠 سه اصل پیرامون آرامش
به قول ما طلبه ها خیلی دقیق است، اصول موضوعه است. در این سه اصل دقت شود. بحث ما در روز آتی آسان تر می شود. سه اصلی را که بحث اضطراب و نگرانی لازم دارد بشناسیم.
اصل اول:
انتظارات ما باید مطابق با واقعیات باشد. اگر از یک بچه دبستانی انتظار یک دانش آموز دبیرستانی را داشته باشی این اشتباه است. واقعیت این است که او کلاس پنجم ابتدایی است. انتظار شما از وی نباید به اندازه کلاس نهم باشد. و یا از یک دانش اموز انتظار یک دانشجو را داشته باشی، این اشتباه است. این مسأله بسیار مهمی است.
عزیز من، بچه شما در رتبه کنکور از این بیشتر نمی کشد، با توجه به این ظرفیتی که شما دارید، بیش از این از او بر نمی آید. این گیر عمده ای است که در جامعه داریم.
پیغمبر گرامی اسلام فرمودند: «لاَ تَطْلُبَ مَا لاَ یُدْرَک»
عجب روایتی است! ای مردم، چیزی که آفریده نشده از خدا نخواهید. آیا تاکنون شده که در دنیا از خداوند حورالعین بخواهید؟! حورالعین از نعمت های آخرت است.
آیا تاکنون شده در دنیا از خداوند بهشت بخواهید؟! بهشت سرای جهان دیگر است. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )فرمودند: «لا تَطْلُبَ مَا لاَ یُخْلَق»
چیزی که آفریده نشده از خدا نخواهید. امام صادق هم فرمود: «لاَ تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِیلَ»[21]؛ از خدا چیز محال را نخواهید.
راحتی محض در دنیا نیست
از پیغمبر و هم از امام باقر (علیه السلام )سؤال شد:
➖ «ما لا یخلق»؛
چیزی که محال است چیست؟ فرمود:
➖ «الرَّاحَةَ فِی الدُّنْیَا»،
راحتی محض در دنیا آفریده نشده است.
➖ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»[22]؛
در دنیا انسان با سختی همراه است. بالا بروی، پایین بیایی پیری، بیماری، نگرانی، مرگ، افسردگی، فقر و مشکلات است، انبیا و اولیاء هم مشکلات داشتند. از سلیمان با آن عظمتش همه چیزش گرفته شد.
➖ «لا تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِیلَ–
➖ قَالوا وَ مَنْ یَتَمَنَّی الْمُسْتَحِیلَ
➖ فَقَالَ: أَنْتُمْ أَلَسْتُمْ تَمَنَّوْنَ الرَّاحَةَ فِی الدُّنْیَا
➖ قَالوا:بَلَی.
➖ فَقَالَ: الرَّاحَةُ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا مُسْتَحِیلَة».[23]
واقعیت این است که راحتی محض در دنیا نیست. انتظارش را هم نداشته باشیم، این یک اصل است.
اصل دوم:
گرفتاری برای همه است
سختی و مشکلات مساوی با نارضایتی نیست. سختی و مشکلات در زندگی همه است. بزرگان ما سختی می دیدند اما راضی بودند. من یک مثال بزنم، قرآن هم می فرماید:
➖ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً»[24]
در آن دورانی که مادر به سختی بچه را حمل می کند آیا ناراضی است؟ نه، بلکه لذت هم می برد. شب خواب ندارد، روز هم خواب ندارد، از طرفی آرامش هم ندارد، باید شب از خواب برخیزد اما این سختی همراه با رضایت است. گاهی فکر می کنیم سختی مساوی با نارضایتی است.
ادامه 5⃣👇
ادامه 6⃣👇
💠 سرگذشت شش معلم قرآن
داستانی را نقل کنم: عده ای خدمت پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم )آمدند و گفتند: تعدادی در قبیله ما مسلمان شده اند چند مربی قرآن می خواهیم تا به مردم قرآن آموزش بدهند. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )هم شش نفر از معلمین برجسته را انتخاب نمود از جمله: زید، خُبَیب، مرثد و چند نفر دیگر.
حضرت فرمود: اینها را با خود ببرید تا قرآن را به قبیله شما آموزش دهند. این داستان مربوط به سال چهارم هجرت بود. چهار سال از حضور پیغمبر در مدینه گذشته بود، شش معلم قرآن را برداشتند و آمدند، شب به قبیله هذیل رسیدند آنجا این معلمان خوابیدند. یک وقت مردانی مسلح از قبیله هذیل بالای سرشان آمدند و آنها را تهدید به قتل کردند سه نفرشان را به شهادت رساندند و سه نفر دیگر را هم اسیر گرفتند. آنها را به طرف مکه حرکت دادند. یکی دیگر از اینها هم میان راه درگیر شد و کشته شد. دو نفر دیگر زید و خبیب بودند که اینها را مکه آوردند و به مشرکین فروختند. اینها هم خوشحال شدند که دو صحابی پیغمبر، دو معلم قرآن و دو مسلمان به دستشان افتاده و حسابی می توانند روی آنها مانور بدهند.
دو چوبه دار آویخته شد. یکی برای زید و دیگری برای خبیب. زید را آوردند گفتند: اگر کافر شوی و به پیغمبر توهین کنی آزادت می کنیم. اگر از رسالتش برائت بجویی آزاد می شوی. گفت: حاضر نیستم یک خار به پای پیغمبر برود ولی خودم حاضرم قطعه قطعه شوم. ابداً هیچ راهی ندارد، آنها هم اعدامش کردند.
خبیب را پای چوبه دار آوردند، گفت: اجازه بدهید دو رکعت نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند و فرمود: اگر فکر نمی کردید که ترسیدم دلم می خواست نماز را طولانی بخوانم، ولی نماز را زود خواندم تا به شما بفهمانم که نترسیدم. دستانش را بلند کرد و گفت: خدایا من وظیفه ام را انجام دادم این خبر را به پیغمبر برسان که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم )بداند. گفت:آماده ام. با آرامش کامل او را بردند و به شهادت رساندند.[25]
شش معلم قرآن را این گونه به شهادت رساندند.
عرض من درباره آخری است. یک آرامشی خبیب داشت. اصل دوم این است که سختی مساوی با نارضایتی نیست. امام حسین (علیه السلام )در اوج بلایای کربلا فرمودند:
➖ «رِضَی اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت»؛ما راضی هستیم به رضای خدا.[26]
💠 جواب امام سجاد (علیه السلام )در مقابل یزید
امام سجاد (علیه السلام)در اوج گرفتاری و بلا زمانی که وارد مجلس یزید شد، یزید رو کرد به امام سجاد (علیه السلام )و گفت:
➖ «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُم»؛(سوره شوری، آیه 30 )
هر بلایی که سر شما آمده تقصیر خود شماست.
امام فرمود: نخیر این آیه درباره ما نیست؛
➖ «مَا نَزَلَت فِینَا».[27]
درباره ما این آیه را بخوان:
➖ «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ»
؛ما بر آنچه از دست داده ایم غصه نمی خوریم و ناراحت نیستم شهادت کرامت ماست.[28] این اصل دوم است.
ادامه 6⃣👇
ادامه 7⃣👇
💠 و اما اصل سوم:
💠 حوادث دو قسم است
1- حوادث چاره پذیر،
2- حوادث چاره ناپذیر.
یک حادثه چاره پذیر است، مثلاً بچه سرماخورده، بیماری دارد و یا چشمش مشکل دارد او را دکتر می برند و خوب می شود.
اما یک وقت سرطان خون گرفته همه دکترها می گویند دیگر چاره ندارد، لذا سر و صدا فایده ندارد.
💠 فرمایش مولا علی (علیه السلام )در مورد بلاها
امیرالمؤمنین (علیه السلام )فرمود:
➖ «اذا نَزَلَ بِکَ مَکْرُوهٌ»
اگر چاره دارد
➖ «فلا تَعْجَزُ»
کوتاهی نکن اگر راه دارد دنبالش برو.
همه تلاشت را بکن که پیش نیاید، اما اگر چاره ندارد
➖ «فلا تَجْزَعُ»
فریاد نکن، جزع نکن، ناراحتی نکن، خودت را به هم نریز.[29]این هم اصل سوم این نکته دقیق است.
اشعث بن قیس پسرش از دنیا رفت. امیرالمؤمنین (علیه السلام)به او تسلیت گفت. خیلی عبارت زیباست. آقا وارد شد بر کسی که داغ پسر دیده. امیرالمؤمنین(علیه السلام )فرمودند: پسر تو از دنیا رفته و این حادثه اتفاق افتاده، اگر صبر نکنی پسرت زنده نمی شود. فرقش این است:
➖ «إِنْ جَزِعْتَ»؛ اگر جزع کنی
➖ «أَنْتَ مَأْزورٌ»؛ تو گناه کرده ای
➖ و«إِنْ صَبَرْتَ جَرَی»؛ اگر تحمل کردی ممدوح خدا شامل حالت می شود.[30]
آن گاه
➖ «وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ»[31]
شامل حالت می شود. در هر دو صورت
➖ «جَرَی عَلَیْکَ الْقَدَرُ»
اتفاق افتاده.
💠 اگر این سه اصل را در زندگی مراعات کنیم یعنی:
1. انتظاراتمان مطابق با واقعیت باشد.بالاخره عمر انسان تمام می شود. بیماری، زلزله و حادثه هم برای انسان رخ می دهد.
2. همیشه حادثه مساوی با ناراضایتی نیست بسیاری از افراد در اوج مصیبت آرام بودند.
3. اگر حوادث چاره ناپذیر باشد نباید عنان از کف بدهیم و اگر چاره پذیر است باید تلاش کنیم.
💠 مریضی فرزند حضرت صادق علیه السلام:
امام صادق (علیه السلام )فرزندش مریض بود. ایشان تلاش می کرد که به گونه ای فرزندش بهبودی پیدا کند ولی بچه از دنیا رفت. دیدند امام صادق (علیه السلام )نشست. چه شد یا ابن رسول الله؟ فرمودند:
➖ «إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا نَجْزَعُ قَبْلَ الْمُصِیبَةِ»؛ ما اهل بیت پیش از مصیبت تلاش میکنیم تا حادثه ای پیش نیاید.
➖ «فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُ اللهِ رَضِینَا بِقَضَائِهِ وَ سَلَّمْنَا لِأَمْرِهِ»[32]؛
و زمانی هم که پیش آمد راضی به رضای خدا هستیم.
بعضیها میگویند:بچه من عقب مانده ذهنی است. تو باید تلاش می کردی که چنین نشود ولی حالا به هر دلیل شده است. بچه ام ناقص متولد شده است. زنم فلان مریضی را گرفته. خودم با فلان مشکل مواجه هستم. بالاخره در زندگی مشکلات هست. خیلی ها با زندگی مشکل دارند این خیلی بد است.
در زندگی مشکل داشتن بد نیست، کسی نیست که در زندگی مشکل نداشته باشد. اهل بیت (علیه السلام )در زندگی مشکلاتی داشتند اما با زندگی مشکل نداشتند خودشان را با زندگی تطبیق می دادند. بالاخره این واقعیت و مشکل زندگی من است و باید با آن کنار بیایم. پس توجه شود که گاهی سرچشمه نگرانی ها و اضطراب ها عدم درک این اصول است. ان شاءالله جلسه بعد این بحث را دقیق تر و کارشناسانه تر بررسی می کنم. خدایا! به همه ما توفیق غلبه بر نگرانی ها، اضطراب ها و توفیق طمأنینه و آرامش عنایت بفرما.
ادامه 7⃣👇
ادامه 8⃣👇
💠 روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
فرزند بزرگوار ابا عبدالله (ع)، علی بن الحسین – أفْضَلُ التَّحِیَّةِ والثَّناء – در مسیر کربلا وقتی حضرت کلمه استرجاع را به زبان آورد
➖ «اِنّا لِله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُون»
جلو آمد و پرسید:بابا چه شده؟ فرمود: پسرم شنیدم که هاتفی در آسمان ندا داد: این کاروان می رود مرگ هم به دنبالش می رود و او را بدرقه می کند. یعنی این کاروان دچار این حادثه و شهادت می شود که بالاترین ارزش نزد خداست. در یک نگاه ظاهری ممکن است این جمله و کلامی که از هاتف شنید بالاترین مصیبت دیده شود حضرت علی اکبر عرضه داشت:
➖ «أولَسنَا عَلَی الحَقّ»؛ آیا ما بر حق نیستیم؟
این سؤال علی اکبر (علیه السلام )تفقهی نیست؛ یعنی مثل این است که خداوند در قرآن می فرماید: آیا ظلمت و نور مساوی اند؟! این جوابش روشن است.می گویند این سؤال ها تأکیدی است، طرف نمی خواهد که جوابش را بداند، می داند بر حق است. این سؤال را می پرسد؛ یعنی می گوید ما بر حق هستیم. حالا که بر حقیم باکی نداریم.این را طمأنینه و آرامش می گویند.[33]
➖ «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ».[34]
برویم در خانه عبد صالح خدا، این بنده آرام و مطیع الهی.
علی اکبر از اولین شهدای بنی هاشم است. دل ها را روانه کربلا کنیم کنار مضجع شریف نازدانه ابا عبدالله (علیه السلام )، خداوند قسمت کند. در روایتی دارد وقتی وارد حائر حسینی می شوید و می خواهید زیارت قبر امام حسین (علیه السلام)بروید اول سه مرتبه صورتتان را روی قبر علی اکبر (علیه السلام )بگذارید سپس خدمت اباعبدالله(علیه السلام )بروید. علی اکبر باب الحسین است، تا نزد ابا عبدالله (علیه السلام )واسطه شود و امام (علیه السلام )شما را بپذیرد. سؤال شد: چرا سه مرتبه؟ امام صادق (علیه السلام)فرمودند: روز عاشورا ابا عبدالله وقتی جوانش را غرق در خون دید سه مرتبه صورت روی صورت علی اکبر (علیه السلام )گذاشت.
آمد کنار بدن و صورت گذاشت...
➖ «عَلَی الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَا».[35]
علی جان! دیگر بعد از تو دنیا را نمی خواهم.
مرتبه دوم صورت گذاشت
➖ «لَقَد اسْتَرَحْتَ مِن هَمِّ الدُّنْیَا وَ غَمِّهَا».
تو رفتی و از همّ و غم دنیا راحت شدی.
ای پدران شهدا! این جمله را برای شما می گویم
➖ «و بَقِیَ أبُوکَ فَرِیدَا وَحیداً»[36]؛
تو رفتی پدرت را تنها گذاشتی وحید و فرید گذاشتی.
مرتبه سوم نفرین کرد. ای عمر سعد! خدا رحِمَت را قطع کند که این طور فرزندم را به شهادت رساندی. امام مرتبه سوم صورت از صورت علی اکبر برنداشت.خدا چه شد؟ نکند حسین، جان داده است؟ نکند داغ علی اکبر (علیه السلام) این گونه در اباعبدالله (علیه السلام) اثر کرده؟ یک وقت عمه جانش زینب از خیمه خارج شد مرتب صدا می زند:
➖ «یا أخیّاه وبن أخیّاه»
خودش را رساند، دست به شانه برادر نهاد: برادرم بلند شو خدا صبرت بدهد.
➖ «فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ»[37]؛
خودش را انداخت روی بدن علی.خواهر ناله می زند. مصیبت مصیبت است و صبر برای خداست اما گریه یک امر طبیعی است
➖ «رَفَعَ صَوتَهُ بِالبُکاءِ»
با صدای بلند کنار بدن علی ناله می زند[38] هر کجا نشسته ای سه مرتبه بگو یا حسین.
➖ وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠 پی نوشتها:
[1] یونس، 57.
[2] اسراء، 9.
[3] جاثیه، 20.
[4] کتاب قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی.
[5] واقعه، 81.
[6] الحاقه، 39 – 38.
[7] همان، 40.
[8] الحاقه، 42 – 41.
[9] نساء، 82.
[10] تفسیر روح البیان، ج10، ص 495؛ نورالثقلین، ج5، ص650.
[11] کافی، ج3، ص 424؛ مجمع البیان: ج6، ص 381.
[12] نحل، 90.
[13] اعلام الورى صفحه 41.
[14] جاذبه قرآن، علی کریمی جهرمی، ص56.
[15] نهج البلاغه، حکمت 231.
[16] کافی، ج3، ص 77؛ مجمع البیان، ج6، ص 381.
[17] قلم، 4.
[18] التهذیب، ج9، ص 397.
[19](بحارالانوار، ج6، ص154؛ معانی الاخبار، ص 288)
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام: لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام نَظَرَ إِلَیْهِ مَنْ کَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأنَّهُمْ کُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَانَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْکُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لا یُبَالِی بِالْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَیْنُ(ع) صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلاَّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَی الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَةِ. .
[20] غررالحکم، ص 250.
[21] بحارالانوار، ج78، ص195.
[22] بلد، 4.
[23] بحارالانوار، ج 78، ص 195.
[24] احقاف،15.
[25] پیغمبر و یاران، ج2، ص 336 – 338.
[26] بحارالانوار، ج44، ص 366.
[27] منتهی الآمال، ص 591 و 590.
[28] حدید، 23.
[29](شرح نهج البلاغه - ج 20 - ص 310 )
اذا نزل بک مکروه فانظر فان کان لک حیلة فلا تعجز و ان لم یکن فیه حیلة فلا تجزع
[30] نهج البلاغه، حکمت 291.
[31] بقره،155.
[32] کافی، ج3، ص 225؛ اعیان الشیعه: ج4، ص 31.
[33] منتهی الآمال، ص 455؛ فرسان الهیجاء، ج1، ص 299.
[34] فتح، 26.
[35] بحارالانوار، ج45، ص 44.
[36] منتهی الآمال، ص 515 و 514؛ فرهنگ سخنان امام حسین، مرحوم دشتی، ص 584 و 582؛ مقتل آیة الله شوشتری، ص 187؛ سوگنامه آل محمد، ص 278 و 274؛ اللهوف، ص 155 و 153.
[37] الارشاد، ج2، ص 106؛ اعلام الوری، ص 246.
[38] سوگنامه آل محمد، ص 277.
احکام دو دقیقه ای رمضان.pdf
752.4K
احکام دو دقیقه ای ویژه ماه مبارک رمضان، برای مبلغین به ویژه روحانیون مبلغ در ادارات و سازمانها
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
هدایت شده از مجمع کانالهای حوزوی
جدول مراقبه رمضان.pdf
834.7K
🌀 جدول مراقبهی رمضانیه
📝 اعمال و اذکار ماه رمضان
📿 بالا رفتن عمل و مقبولیت آن، با صحت شرعی خیلی تفاوت دارد. اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم میشود روزهای که از شما خواستهاند محقق نشده است؛ آنچه انجام دادهاید روزه عامه حیوانی بوده است. (امام خمینی قدس سره)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔹 جدول مراقبه را دانلود کنید و با انجام عمل هر روز، خانهی مربوط را علامت بزنید.
🔹 هر فردی مطابق توان و ظرفیت خود اذکار را انتخاب کند و لازم نیست همهی اعمال را انجام دهید.
📌 دانلود فایل Pdf در پیوست
#نشر_حداکثری
#مراقبه_رمضان
#رمضان
🌱
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان ۳🌸
#موضوع: ویژگیهای رمضان 1
💠 امام رضا علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش ، از امام على علیه السلام این گونه نقل مى کند که ایشان فرمودند:
روزى در جلسه اى حاضر بودم ، رسول خدا صلى الله علیه و آله براى ما خطبه خواند و فرمود: اى مردم ! اینک ماه خدا به سوى شما روى آورده است ؛ با برکت و رحمت و آمرزش گویا روزهاى آخر ماه شعبان بوده ؛ بنابراین حضرت ماه رمضان را تشبیه مى کند به کسى که به طرف انسان مى آید و مثل آن که سوغاتى بسیار جالب و نفیس همراه خود آورده است که آن برکت و رحمت و مغفرت است ماه رمضان نزد خدا، از بهترین ماه هاى سال و روزهاى آن ، شریف ترین روزها و شبهاى آن بهترین شب ها و ساعت هاى آن ، بهترین ساعت ها است . ماه رمضان ، ماهى است که شما را در آن ، به مهمانى خدا فرا خوانده اند، شما را گرامى و محترم شمرده اند، و مورد پذیرایى قرار داده اند، تا آنجا که نفس زدن شما در این ماه ثواب تسبیح گفتن و خواب شما در آن ، ثواب عبادت دارد. اعمال شما مورد پذیرش حضرت حق و دعاى شما مستجاب است بنابراین از پروردگار خود با نیت خالص و دلى پاک ، بخواهید که شما را بر روزه گرفتن این ماه و تلاوت قرآن مجید، موفق بدارد. همانا بدبخت و شقى است کسى که در این ماه پر برکت ، از آمرزش خدا محروم و بى بهره بماند.
💠 میهمانى خدا به چه معنا است
و اما منظور از مهمانى خدا چیست ؟! پذیرایى در این مهمانى چگونه است ؟ آیا سفره اى رنگارنگ و غذاهایى گوناگون است ! هرگز! میزبانى خدا شکل دیگرى است ؛ مائده اش آسمانى است . او با قرآن پذیرایى مى کند، با لیلة القدر پذیرایى مى کند (شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن ) هر چه بخواهى در او هست (لیلة القدر خیر من الف شهر)
وقتى انسان روایات مربوط به ماه مبارک و دعاهاى وارده در آن را بررسى مى کند، مى بیند که خداى تعالى ، بهانه اى خواسته تا در این ماه پرفیض و برکت ، به بندگان خود لطف و رحمت کند و گرنه چرا نفس کشیدن که امرى تکوینى و غیر ارادى است ثواب گفتن سبحان الله را داشته باشد که ثواب آن براى هر یک سبحان الله ، سبز شدن یک درخت در بهشت است و نیز چگونه خوابیدن که ناچار از آن هستیم ، ثواب عبادت و نماز را پیدا کرده است ؟!
عزیزان ! این سفره و این شما، فرصت را از دست ندهید و غنیمت شمارید.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست ؟
💠 شرافت ماه رمضان
از روایت دیگرى که شیخ صدوق آن را نقل کرده شرافت ماه رمضان ، پیش از آمدنش شناخته مى شود:
عن عبدالسلام بن صالح الهروى قال دخلت على ابى الحسن على بن موسى الرضا علیه السلام فى اخر جمعه من شعبان فقال لى یا اباالصلت ان شعبان قد مضى اکثره و هذا آخر جمعة منه فتدارک فیما بقى منه تقصیرک فیما مضى منه و علیک بالاقبال على ما یعنیک و ترک ما لایعنیک و اکثر من الدعاء و الاستغفار و تلاوة القران و تب الى الله من ذنوبک لیقبل شهر الله علیک و انت مخلص لله و عزوجل و لاتدعن امانة فى عنقک الا ادیتها و لا فى قلبک حقدا على مؤ من الا نزعته و لا ذنبا انت مرتکبه الا اقلعت عنه و اتق الله و توکل علیه فى سرائرک و علانیتک و من یتوک على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لک شى ء قدرا و اکثر من ان تقول فیما بقى من هذا الشهر اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیمامضى من شعبان فاغرلنا فیما بقى منه فان الله تبارک و تعالى یعتق فیهذا الشهر رقابا من النار لحرمة شهر رمضان
اباصلت هراتى مى گوید: در آخرین جمعه ماه شعبان بر امام رضا علیه السلام وارد شدم حضرت فرمودند: اى اباصلت ! بیش تر روزهاى ماه شعبان گذشت و اینک آخرین جمعه آن است ؛ پس در این چند روز باقى مانده ، کوتاهى و تقصیرت را نسبت به گذشته جبران کن ! بر تو باد که روى آورى به آن چه براى تو فایده دارد؛ پس باید زیاد دعا کنى و طلب مغفرت نمایى و قرآن بخوانى و از گناهانت به درگاه خدا توبه کنى تا این که هنگام فرا رسیدن ماه مبارک ، تو خالص و پاک باشى . مبادا امانتى بر دوش تو باشد، مگر آن که آن را مسترد نمایى و یا در دل تو کینه اى باشد نسبت به یک نفر مؤ من ، مگر آن که برطرفش نمایى و گناهى باشد که انجام مى دادى و هنوز دل از آن نکنده باشى ، از خدا بترس ! و در تمام کارهاى پنهان و آشکارت به خدا توکل کن ! زیرا هر کس به خداوند توکل کند، خداوند براى او کافى است .
اى ابا صلت ! این چند روز باقى مانده از ماه شعبان زیاد بگو: خدایا! اگر تا کنون گناهان مرا نبخشوده اى ، پس در باقى مانده آن مرا ببخش . به درستى که خداى تعالى در این ماه ، به احترام ماه رمضان ، افراد زیادى را از آتش جهنم آزاد مى کند.
همانا خداوند متعال ماه مبارک را بهانه اى قرار داده تا بندگانش را مورد لطف و رحمت و مغفرت قرار دهد.
ادامه 1⃣👇
ادامه 2⃣👇
💠 میهمانى زمانى و مکانى خدا
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشترى مى فرماید : خداوند براى زندگانى بندگان خود، دو چیز را که بیش از هر چیز مورد احتیاج آنها بوده ، بیش از هر چیز دیگر خلق فرمود: یکى زمان و دیگرى در مکان ، هیچ موجودى جز ذات اقدسش بى نیاز از آن دو نیست (همان گونه که هوا و آب که بیش تر مورد نیاز است ، بیش تر از سایر موجودات خلق فرموده است ). ولى ذات مقدس بارى تعالى ، منزه از احاطه زمان و مکان است ؛ زیرا خالق این امور نمى شود محتاج به آنها باشد؛ وگرنه آن امور باید مقدم بر ذات او باشند و این ، خلاف فرض است . در عین حال از تمام مکان ها مکان خاصى را به لطف خود ممتاز و آن را خانه خود نامیده است تا بندگانش متوجه آن شوند و او نیز الطاف و مواهب خود را بیش تر به آنها برساند و آن خانه ، کعبه معظم است ،. که آن را بیت الله نام نهاده است و همچنین از تمام زمان ها زمان خاصى را به خود نسبت داده و آن را شهر الله نامیده تا لطف و کرم و مغفرت خود را در آن ماه به تمام بندگانش برساند که آن ماه بیش از کعبه موجب رحمت خدا و آمرزش اوست ؛ چون هر سال تمام بندگان خود را به مهمانى در این ماه فرا مى خواند. چنانچه مردم را به زیارت خانه خود دعوت فرموده است و حضرت ابراهیم خلیل را وسیله دعوت براى خانه خود قرار داده
و اذن فى الناس بالحج یاءتوک رجالا و على کل ضامر یاءتین من کل فج عمیق
که در خبر است : وقتى حضرت ابراهیم خانه کعبه را ساخت ، ماءمور شد که مردم را به زیارت آن دعوت کند، در این هنگام عرض کرد: خدایا! صداى من به تمام عالم و ذرات آن نمى رسد. خطاب رسید: از تو صدا زدن و از ما رساندن . بنابراین صدا زد: هلموا الى الحج ! تمام مردم شنیدند؛ جبرئیل هم ندا داد: هلموا الى الحج شیطان نیز چنین کرد: حال هر کسى که به نداى حضرت ابراهیم لبیک گفته باشد به حج مى رود و هر که سالم بر مى گردد ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى جبرئیل گفت ، به حج مى رود ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى شیطان را لبیک گفته به حج مى رود و برمى گردد و از خدا روى گردان مى شود (آرى ، حاجى و رباخوارى تحاجى و احتکار، حاجى و دروغ !) بعد حاج شیخ فرمود: و وسیله دعوت به مهمانى در ماه رمضان را حبیب خود حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله قرار داده
➖ کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون
سپس مى فرماید: اگر در ماه رمضان نتوانى از در تقوا و ایمان و صلاح و استغفار و توبه وارد این مهمان سرا شوى ، من مهمانى دیگر سراغ دارم که از آن مهمانى مى توان به این مهمانى هاى الهى راه پیدا کرد و آن ، باب الرحمة الخاصة ابى عبدالله الحسین علیه السلام و ماهش محرم و مکانش کربلا است.
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
💠 ذکر توسل به حضرت زهرا (س)
برویم مدینه و متوسل شویم به شفیعه روز جزا - فاطمه اطهر - جگر گوشه رسول خدا. اما مدینه رفته ها! هرچه گشتیم قبر آن مظلومه عالم را پیدا نکردیم ؛ بنابراین گاهى در خانه اش ، گاهى در بقیع ، گاهى مابین قبر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و منبر، زیارتش را خواندیم . آرى ، قبرش مخفى است و با این مخفى بودن ، تا روز قیامت به دنیا و مردم دنیا فهماند که من رفتم و ناراضى رفتم ؛ من رفتم و مظلوم رفتم ؛ من رفتم و شهیده رفتم . راستى اگر قبر حضرت زهرا علیها السلام آشکار بود، ما چه دلیلى بر مظلومیت او داشتیم تا به دشمن اثبات کنیم !؟
او وصیت کرد: یاعلى ! مرا شب غسل بده ، شب کفن کن و شب دفن کن . نمى خواهم کسانى که بر من ظلم و ستم کرده اند، در تشییع جنازه ام ، حاضر باشند. امیرالمؤ منین علیه السلام به وصایا عمل کرد. شب غسل داد و کفن کرد و شبانه دفن نمود، اما چه حالى داشت ، خدا مى داند و خودش و رسول خدا. پس از دفن فاطمه اش چند جمله اى را این گونه درد دل کرد:
السلام علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازلة بجوارک و السریعة اللحاق بک قل یا رسول الله عن صفیتک صبرى و رق عنها تجلدى ...
درود بر شما اى رسول خدا از طرف خودم و دخترت فاطمه که اینک به جوار شما آرمیده است و چه زود به شما ملحق شد یا رسول الله صبرم در این مصیبت برگزیده تو بسیار کم است و طاقت و تابم از دست رفته است .
تا آنجا که عرض کرد:
لقد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینه اما حزنى فسرمد و اما لیلى فمسهد الى ان اختار الله لى دارک التى انت بها مقیم و ستبنئک ابنتک بتظافر امتک على هضمها ظلمها فاحفها السوال و استخبرها الحال فکم من معتلج بصدرها لم تجد الى بثه سبیلا هذا ون لم یعطل العهد و لم یخل منک الذکرا؛
همانا امانت رد شد و رهن گرفته شد ولى همیشه در این مصیبت در اندوه خواهم بود و شب بیدارى خواهم داشت تا خداوند مرگ مرا برساند و همان سرایى که تو در آن اقامت دارى ، برایم برگزیند، و به همین زودى دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت برستم نمودن بر آن حضرت اجتماع کردند.
یا رسول الله ! شما از فاطمه با اصرار گذشته ها را سؤ ال کنید، شاید او همه چیز را نگوید؛ (شاید آتش زدن در خانه را نگوید؛ خجالت بکشد بگوید: بابا محسن عزیزم را سقط نمودند؛ در نیم سوخته به پهلویم زدند؛ سیلى به صورتم زدند) و این همه ظلم در حالى بود که از رفتن تو مدت کمى گذشته بود و یادت از خاطره ها از بین رفته بود.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان ۴🌸
#موضوع: دعا و آداب آن
سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
🔰 قبل از دعا بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» و بعد از اینکه دعا را گفتید دوباره بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» حدیث داریم که این طرف و آن طرف دعا را صلوات بفرستید چون وقتی دو طرف دعا را خدا مستجاب کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بینندههای عزیز بحث ما را شب قدر این شب عزیز خواهند دید، گرچه از نظر تقویم و تاریخ شب بیست و یکم مهمتر است اما از نظر حدیث شب بیست و سوم اهمیتش بیشتر است و خیلیها گفتهاند شب قدر شب بیست و سوم است و به همین خاطر دستوراتی هم داده شده است که در شب نوزدهم و بیست و یکم نیست. مثلاً در شب بیست و سوم دو تا غسل مستحبی داریم یکی سر شب و یکی هم آخر شب، سوره حم و عنکبوت داریم که هر کس بخواند خدا او را میبخشد برنامههای شب بیست و سوم خیلی مهم است. موضوع بحث ما این است که چه دعائی مستجاب میشود و چه دعائی مستجاب نمیشود. نگاهی هم به وصیتنامه امیرالمؤمنینعلیه السلام میاندازیم چون شب سوم آقا امیرالمؤمنینعلیه السلام هم هست.
💠 دعا و آداب آن:
در کشورها برخوردهای دیپلماسی یک آدابی دارد و در روزنامه نویسی تیترگذاری یک آدابی دارد، اصلاً لباس هر كاری یک فرمی دارد سوئیچ ماشین اگر دنده هایش درست نباشد درِ ماشین باز نمیشود دعا هم مثل کلیدی است و کلیدش دندههایی دارد من امشب میخواهم آن دندههای استجابت را که از روایت و آیات نوشتهام برایتان بگویم.
💠 آداب دعا:
1- رو به قبله بودن: داریم که وقتی دعا میخوانید سعی کنید رو به قبله بنشینید، اصلاً قبله به ما جهت میدهد حضرت وقتی میخواست بنشیند رو به قبله مینشست نه تنها نماز، خوراک ما هم باید گوسفندی و گاو و شتری باشد که رو به قبله ذبح باشد یعنی چه شکم، چه اشک، چه اقتصاد همه باید یک جهت الهی داشته باشی. یک جنسی را که از کارخانه تحویل میگیرید تمام اجناس آن آرم کارخانه را دارد از پیچ گوشتی تا اجزای بزرگتر، مثل چرخ خیاطی، روی جعبهاش، آرم کارخانه، روی کارتن آن، آرم کارخانه، حتی روی پیچ گوشتی هم آرم کارخانه است. آدمِ خدائی باید همه کارهایش خدائی باشد نشستن رو به قبله، خوابیدن رو به قبله، نماز رو به قبله، کشتن گوسفند رو به قبله، دعا رو به قبله یعنی باید جهت داشته باشد.
2- بلند کردن دستها: حدیث داریم وقتی میخواهید دعا کنید، دستهایتان را بیاورید تا مقابل صورت و حدیث داریم کف دست که آمد مقابل صورت خدا میگوید من خجالت میکشم دستی را كه بالا آمده است، محروم برگردانم.
3- خضوع و انابه و گریه: خیلی برای گریه آیه داریم و بیشتر روایت داریم، امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: خدایا! من چرا مدتی است که چشمم اشک ندارد؟ برای چه، «إِلَهِی إِلَیْكَ أَشْكُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَن الْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَة »(بحارالأنوار، ج91، ص143) خدایا! من از تو شکایت میکنم من از دست چشمم ناراحتم، چشم من گریه ندارد، البتّه گریه در مقابل خدا منظور است. در برابر دشمن و نسبت به کفار محکم، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» فتح/29 نسبت به خدا اشک.
4- عمومی دعا كردن: یکی از آداب دعا این است که عمومی دعا کنیم. «اللهم أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللهم أَشْبِعْ كُلَّ جَائِع»(المصباح كفعمی، ص617) یعنی همه را دعا کنیم بعضیها هی میگویند خودم. اصلاً داشتن دید باز برای اسلام یک ارزش است. این که میگویند ازدواج خوب است به چند دلیل خوب است یکیاش برای اینکه گناه نمیکند و. . . و یکی هم برای این است که آدم وقتی زن گرفت یک مقدار خودم بودن کم میشود، یعنی دایره خودم بودن وسیع میشود یکی از خوبیهای ازدواج این است که بت خودم را میشکند. شما مگر مسجد نمیروی؟ چرا میگوئی خدایا عاقبت من را به خیر كن، خُب بگو عاقبت ما را، همه را. یک دعائی دارد امام زین العابدینعلیه السلام میگوید: «مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آله» الصحیفةالسجادیة دعاى 4 میگوید از حضرت آدم تا خاتم. خیلی وسیع دعا میکند اصلاً نظام جمهوری اسلامی ما، نجات کل مستضعفین، حمایت کل مستضعفین را دعا كنید. پیغمبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه فرمود: پیشنماز حتماً باید توی قنوت نمازش به مردم هم دعا کند، بعضی مردم خیلی خوش انصاف و قدردان هستند. یک روضه خوان را دیدم در حال طواف در مکه به من گفت: میدانی برای چه طواف میکنم؟ گفتم: نه. گفت: برای تمام پیرزنهایی که پای روضهام مینشستهاند، طواف میکنم. تو چقدر آدم باشعوری هستی من این همه آدم پای تلویزیون مینشینند تا حالا این کار را نکردهام و بی خیالم ولی از آن وقت به بعد دیگر این کار را میکنم و برای همهتان دعا میکنم و همچنین برای همه آنهائی که به من درس دادهاند.
ادامه در 2⃣👇